رفتن به مطلب

چشـــمان خـــیس


- Nahal -

ارسال های توصیه شده

رنجشی نیس

 

آدم ها همینند

 

خوبند ولی فراموشکار

 

می آیند

 

می مانند

 

می روند

 

مثل مسافران کاروان سرا

 

مثل ازدحام بی انتهای یک خیابان

 

کسی برای بودن

 

نیامـــده

 

نمی آیـــد ...!!!!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 113
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم

تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...!

 

گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی

طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم

هر صبح ،بی صبحانه از خود می زنم بیرون

هرشب کنار سفره ،بُق کرده ست بشقابم

 

بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر

 

می گردم و انگار دستی می دهد تابم

 

شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد

وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دِلَمـــ تَنگـــ اَستـــــ...

 

حـَتــــے بــَرآے دَعـــواهـــآیِمـــآنــــ ــ...

 

دَعــوآ هـــآیـــے که آخَرَشــــ به آغـــوش تـــُــو خَتمــــ مــــے شـــُد...!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من مانده ام این جا،درست در میان لحظه هایی که هر گاه قدم به هوایش میگذارم تنها آغوش توست،

 

نفس‌های تو....من مانده‌ام این جا و دلم چله گرفته که زین پس با نبودن هایت چه کند...

 

من مانده‌ام این جا و پشیمانیست که هر لحظه از نگاهم میبارد،پشیمان از تو را گم کردن،تو را نفهمیدن....

 

 

بیا باور کن خوب من!به جان تو که می‌خواهم دنیا جز برای تو نباشد،من صادقانه عاشقت بودم،هر چه را

 

نمی‌دانستم

 

 

تنها کودکی بود،دلم ناز کشیدن می‌خواست شاید....تو رفتی‌ و من ماندم،و هنوز هم نمیدانی چه غربت سختیست

 

برای آنان که میمانند...!تو رفتی‌،من غریب شدم!

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

كنار دريا، با آب همزبان بودم .

 

 

 

ميان توده رنگين گوش ماهي ها،

 

ز اشتياق تماشا چو كودكان بودم !

 

به موج هاي رها شادباش مي گفتم !

 

به ماسه ها، به صدف ها، حباب ها، كف ها،

 

به ماهيان و به مرغابيان، چنان مجذوب،

 

كه راست گفتي، بيرون ازين جهان بودم .

 

 

نهيب زد دريا،

 

اين همه در پيچ تاب آب مگرد !

 

مرا در آينه آسمان تماشا كن !

 

دري به روي خود از سوي آسمان واكن !

 

دهان باز زمين در پي تو مي گردد !

 

از آنچه بر تو نوشته ست، ديده دريا كن !

 

آسماني باش !

 

بگرد و خود را در آن كرانه پيدا كن !

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تلــــــخ ام ! . . مثل ِ خنــده ای بی حــوصلــه.

 

از کسي که دلش گرفته....نپرسيد چرا ،..... ؟

آدمـها وقتي نميتوانند دليل ِناراحتي ـِشان را بيان کنند....

دلشان مي گيرد....

  • Like 1
لینک به دیدگاه

نرو.......

 

بمان ........

 

بگذار برای اخرین بار گرمی دستت را حس کنم

 

مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

 

نگاهم کن .....

 

نرو

 

لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

 

تنها تو را می خواهم.........

 

بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم............

 

بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم

.....................

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دلم تنگ است................

 

 

 

 

دلم اندازه حجم قفس تنگ است

 

 

 

سکوت از کوچه لبریز است

 

 

 

صدایم خیس و بارانی است

 

 

نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است.

 

 

Delusione.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

 

 

مثل آسمانی که امشب می بارد....

 

 

و اینک باران

 

 

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

 

 

و چشمانم را نوازش می دهد

 

 

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم . . .

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دیشب خوابت را دیدم

 

باز تمام شب را با رویای تو به صبح رساندم

 

شاد بودم ، می خندیدم آن قدر بلند می خندیدم که صدای گریه های شبانه ام را نمی شنیدم

 

گرم بودم آن قدر گرم از وجود دستهای تو که دستهای همیشه یخ زده ام را فراموش کرده بودم

 

قلبم به آرامی می تپید در کنارت آن قدر آرام که یادش نبود هر ثانیه می سوخت ،می ایستاد و دوباره می تپید

 

چشمانم دیگر به گوشه ای غم بار خیره نبودند در چشمان تو با حضورت یافت می شدند

 

خلاصه دیشب دیوانه ای بودم که یادم رفته بود تو فقط به رویایم سرک کوچکی کشیده ای ...همین..

  • Like 3
لینک به دیدگاه

این روزها باز چنان شده ام که تو می دانی

بیقرار و شوریده

پر از بغض های نترکیده

و آه هایی که هر یک جهانی را می سوزاند

و چنان از قهر جادویی طبیعت بی تابم که خدا می داند.

این روزها ثانیه ثانیه اش اسیر لرزش است

چه سرنوشت غمناکی

لحظه ای !

و دیگر هیچ.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلم هوای تو را کرده است

 

تو که نیستی

 

این هوا

 

گرگ و میش را

 

سخت در آغوش می کشد!

 

بیچاره میش ها که در آغوش هوا

 

هم خانۀ گرگ ها شده اند!

 

و بیچاره تر گرگ ها ؛

 

که همیشه

 

نقشِ بدِ قصه را دارند

 

ای کاش هوایت را نمی کردم!

 

شهناز اسحاقی

 

ax-motoharek-yaspatogh-com-005.gif

  • Like 3
لینک به دیدگاه

باز امشب

 

دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم

 

اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم

 

حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را خودت میدانی

 

تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ،

 

می دانم که می دانی.

 

در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه می کنی به چشمانم

 

وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام

 

وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم

 

تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام

 

که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ،

 

عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان، لحظه ها را

 

دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی

 

عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی

 

ناز نگاه تو ، برق نگاه زیبایت نرفته از جلوی چشمهایم

 

هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را

 

هنوز احساس میکنم در کنارمی

 

نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...