آریودخت 43941 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2012 کنار تو فقط اروم میشم پر از دلشوره ام هر جای دیگه تو تقدیر منی بی لحظه ای شک چشات اینو بهم هر لحظه میگه تو میخندی پر از لبخند میشم تموم زندگیم خوش رنگ میشه صدای پای تو تو خونه هر روز واسه من بهترین اهنگ میشه تو که باشی همه دنیا شبیه ارزوم میشه روزای سرد تنهایی تو که باشی تموم میشه چقد خوشبختی نزدیکه ، کنار من که راه میری از این دنیا رها میشم، تو که دستامو میگیری تو که خوشحال باشی خوب خوبم دیگه از زندگی چیزی نمیخوام حالا که دست تو تو دستامه چه فرقی میکنه کجای دنیام با عشق تو همه دنیا به چشمم پر از تصویرهای خوب و شاده به شوق بودنت حالا خدا هم به من یه قلب عاشق هدیه داده کنار تو فقط اروم میشممممممممممممم [FLASH=width = 350 height = 25] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] 2
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بی حوصله ام دست خودم نیست کمی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام فردایم فردایی که تو می آیی و شاید من برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ایـن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را همـــین حــــــالا بـخوان وگـرنـه بعـــــدهـــــا ... بـاورت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام !... هـنگـام سرودن ِ آن چـگونـه ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بـوده ام 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 یک کلمه به ذهنم می رسد... « تو » تمام شد این هم نوشته ی امروز ...! باتمام مداد رنگی های دنیا به هرزبانی که بدانی یا ندانی خالی از هرتشبیه و استعاره و ایهام تنها یک جمله برایت خواهم نوشت... دوستت دارم خاص ترین مخاطب دنیا...! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 میخواهی بگویم سلام اما نه تو هرگز معنای سلام و نگاه مرا نمیفهمی بگذار بروم ان هم بدون انکه نگاهی بیاندازی به من 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 بودنت را دوست دارم وقتی پنجه در کمرم حلقه میکنی و به آغوشت سفت مرا می فشاری و وادارم می کنی که به هیچ کس فکر نکنم جز توو !!! 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 تازه فهمیدم : عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش نمی توانم خوب درش بیاورم نمی توانم تحملش کنم تازه فهمیدم برای زنده ماندن لازم نیست نگاهت ، نفست ، دلت به کسی بند باشد تازه فهمیدم تقدیر بازی دست ها خالیست تقدیر بازی اسم ها تنهاییست تازه فهمیدم به این زندگی عادت کردم به اینکه بهانه نباشم برای کسی اینکه بهانه نباشد برایم کسی اینکه می شود تنهایی قدم زد تنهایی آواز خواند تنهایی رقصید اینکه "من" هم برای خودش کسی ست حالا بدون "تو" تازه فهمیدم... و حالا ... یاد گرفتم که از هیچ لبخندی خیال دوس داشتن به سرم نــــزنـــد.... 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 دلتــــــــنـــــــــــــ ـــگی هایم را... زیر دوش حمام می برم! بغضم را... میان شرشر آب داغ می ترکانم! تا همه فکر کنند، قرمزی چشمانم... از دم کردن حمام است...! 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 زخمی بر پهلویم هست و روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند که من شادی می کنم .... 4
bahar91 939 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 [h=2]نه اسمش عشق است،نه علاقه،نه حتی عـادت،حماقت محض است! دلتنگ کـسی باشی که دلش با تـو نیست![/h] 3
آریودخت 43941 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2012 عاقبت باید رفت عاقبت باید گفت با لبی شاد و دلی غرفه به خون كه خداحافظ تو . . . گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت شكست گرچه تلخ است ولی باید این رشته الفت بگسست باید از كوی تو رفت دانم از داغ دلم بی خبری و ندانی كه كدام جام شكست كه كدام رشته گسست گرچه تلخ است پس از رفتن تو خو نمودن به غم و تنهایی عاقبت باید رفت عاقبت باید گفت [FLASH=width = 350 height = 25] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] 1
آریودخت 43941 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2012 در دل فرياد ميزنم ، بارها و بارها اسمت را به زيبايي بر لبهايم جاري ميسازم اما هر بار بغض خفته ي صدايم رفتنت را ، نداشتنت را و حسرت بودنت را به قلب خسته ام يادآور ميشود ... ناگاه چشمان هميشه منتظرم به ياد ترانه ي نفسهايت باراني ميشود ... اي کاش لحظه اي ، فقط لحظه اي کوتاه بودنت را کنارم احساس ميکردم تا شعر رفتن را در چشمانت ميخواندم و بار سفر را راحت تر ميبستم ... 3
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 تمام می شوم شبی ... فکرش را بکن ! یک روز می آیی و می بینی نه من هستم .... نه این کلمات .... 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرفی بزنی ... بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعآ حرفی واسه گفتن نداری ... گاه سکوت یه اعتراضه ، گاهی هم انتظار ... اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که توو وجودت داری ، توصیف کنه ... 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 "عاشق" که میشوی ، همه چیز "بی علت" می شود .... و تمام دنیا "علـت" میشود ، تا "عـشق" را از تو بگیرد 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 حقیقت دارد که من می توانم با شعرهای تو با باران مشاعره کنم و بند نیایم ... 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...! 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 [h=2][/h] آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد هیچ نشانه خاصی! فقط با هر صدایی برمیگردد . . . 5
mani24 29665 ارسال شده در 8 اسفند، 2012 دوســتــت دارم را هزار بار دیگر تکرار کن . . . اینجا نه بینی کسی دراز می شود ! . . . نه گرگی به گله ات میزند ! . . . 4
ارسال های توصیه شده