*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۹۱ تو باکلاس شده ای، لبهایت بوی سیگار میدهد، اما من دلم پیش لبهایی با طعم آدامس خرسی مانده است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۹۱ چه بی منطق به چشمات میشه عادت کرد، توی دستای تو باید ، به سیگارم حسادت کرد ! 6 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۲ خدا را چه دیدی ؟! شاید دوام آوردم ... هر تمام شدنی كه مرگ نیست گاهی می توان كنارِ یك پنجره ... سیگار به دست و منتظر « پوسید ».. 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۲ سیــگار روشن می کنم به افکارم پـکـ می زنم مغزمـ دود می کـند خاکسـتر حرف هایمـ را می تـکانم تنـاقض مـی وزد و همـه خاکستر ها را با خـود می بـرد و مـن سیگار دیگری روشن می کنـم با آتش انـزجار نادانی خودم! 5 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۲ عزیزی گفت: یا پیر ، سیگار گران است ، نکش گفتیم گران تمام شد تا سیگاری شدیم بقولی 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ زمستانم را سوزاند داغ سیگاری که بعد تو پشت دستانم خانه کرد .. بهمن فاطمی 6 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ ستاره ها از پشت شب من را صدا می کنند: "سیگارچی سیگارچی دیوانه عزیزم بیا بالا دنیای این آدمها فایده ای ندارد" 6 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ دود می کنم تو را.... شاید تمام شوی! با اینکه انبار شده در ذهنم خاطراتت باکس باکس! پ.ن:چه گفتم! 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اثـاث خـانه را کشیدیــم و سیگـــار را تا آخــرین نـــخ، حالا چند ساعتی ست تنها، تنهـایی می کشم، تنهایی هم که لایت و اولترا ندارد... تنها، تلخ است و می چســبد! 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۲ سیگار بعدی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام روشن میکنمکامی از لبش میگیرم بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند همان انگشتانی که همچو باد جنگل موهای تورا نوازش میکردند دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده دود سیگار است و بس… سیگارم که به آخر میرسد لبم را میسوزاند مانند بوسه ای که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی … برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۲ سرفه می کند دخترک... چشم غُره می رود و نگاهش از نگاهم می دزد... بین دیدن دوباره ی نگاه دخترک و کام گرفتن از سیگار.... نگاه دخترک را هوس کردم... . . . سیگار آرام از دستم پرید به گوشه ی دیگر،دور از من و دخترک! 8 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۲ در هجوِ نخ به نخ سیگار روشن کردن باید گریست هائد 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ سیگار روشن کن که مغزم تیر می خواهد کابوس های قابل ِ تغییر می خواهد موهات را در من بپیچ و زیر و رویم کن... دیوانه ام! دیوانگی زنجیر می خواهد... 8 لینک به دیدگاه
ShaMoh 3002 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ سیگاری شدم و از آن تلخ لب می گرفتم !!! لب تو نبود و من با سیگار خو گرفتم !!! 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۲ من به تو.. لب نزده می رقصم! حاشا افیون....مِهَ ت را از من دور بدار... 4 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۲ سیگار چه زیبا کام میدهد… او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند و من از لبانش بوسه ها میگیرم چه لذتی میبرم از این همخوابی او از جان مایه میگذارد و من از عمر برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۲ امشب سیگارى را دود کردم که شش سال گوشه ى اتاقم بود و برایم خاطره به همراه داشت… نمیدانم سنگینى از سیگار بود یا شـش سال خاطره…! 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۲ وقتی خودت را سیگار فرض می کنی، حال و روزت می شود مثل من! یکی پیدا می شود که با لبخند دستانت را می گیرد؛ آتشت می زند؛ و می کشد شیره ی وجودت را. وقتی خاکستر، تمام وجودت را گرفت؛ زیر پا له می کند باقیمانده ات را و دستش را به سمت نخ های بعدی دراز می کن 2 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۲ تکليف گفتنيها که معلوم است. زحمت نگفتنيها هم ميافتد بر گردن سيگار...! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۲ دخترک خسته بود انقدر که یادش رفت بعد از اخرین پک سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را...! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده