رفتن به مطلب

آیا زمان صفر در پدید آمدن جهان مفهومی دارد؟


Ehsan

ارسال های توصیه شده

حرفتون کاملا منطقی هست، همه چیز رو با توجه با عقل محدود خودمون میسنجیم و خیلی جاها ممکنه هنگ کنیم.

اما همین عقل محدود، قبول میکنه که یکسری چیزها رو نباید با عقلش بسنجه.

 

اینکه قبول میکنه عقلش ناقصه به نظرت از کجا نشات میگیره؟

چون وقتی ما میتونیم بگیم یک چیزی ناقصه، که بدونیم نمونه کاملش چیه.

 

مثلا شما وقتی یک اتومبیل با دو چرخ رو میگی ناقص، که بدونی اتومبیل کامل چهار چرخ داره.

 

پس اگر انسان مدعی شود، عقلش ناقص هست، باید اشراف داشته باشد کامل چیست. :ws38:

 

من نگفتم عقل انسان ناقصه! انسان در حال حاضر در یک فضا و زمان محدود زندگی میکنه و این باعث میشه گستره ی فعالیتش محدود باشه

 

همه میدونن که آزمایش روی مغز انیشتین نشون داده که اون کمترین میزان ممکن رو از مغزش استفاده کرده..

 

پس ما باید درک کنیم که این محدودیت آیا وجود داره یا نه .. به نظرتون قابل درک نیست؟

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 67
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

برای فرار از این موضوع و موضوع اختیار (ربط شدیدی داره به اثبات اختیار البته برا من قانع کننده نبود) گفته شده خالق محدود به زمان نیست البته خواستم از لحاظ فیزیک بررسی کنم دیدم از لحاظ نموداری چنین چیزی امکان نداره میشه گفت یه صفحه است ولی باز در زمان وجود داره چون زمان یک بعده دیگه (شاید امکان داشته باشه من نتونستم درک کنم ریاضی دان نیستم:ws3:)

لینک به دیدگاه
من نگفتم عقل انسان ناقصه! انسان در حال حاضر در یک فضا و زمان محدود زندگی میکنه و این باعث میشه گستره ی فعالیتش محدود باشه

 

همه میدونن که آزمایش روی مغز انیشتین نشون داده که اون کمترین میزان ممکن رو از مغزش استفاده کرده..

 

پس ما باید درک کنیم که این محدودیت آیا وجود داره یا نه .. به نظرتون قابل درک نیست؟

 

به نظر من انسان محدود به زمان و مکان از نظر فیزیکی هست، اما از نظر فکری هیچ محدودیتی نداره.

 

قوه تخیل بهت این اجازه رو میده هر تفکری رو با هر سطحی در هر زمان و مکان داشته باشی، یعنی اندیشه محدود به زمان و مکان نیست، ولی عملی کردن اندیشه محدود به زمان و مکان هست.

 

شما در آن واحد الان میتونی تصور کنی در چندین کهکشان آنورتر سیاره ای هست و داری روش قدم میزنی کنار یک دایناسور !!!!

پس به نظر من، ما تو فکر کردن و درک کردن هیچ محدودیتی نداریم، اما تو عمل کردن و نوشتن یک قانون برای یافته های ذهن، محدودیت داریم.

 

برعکس اینکه میگن آدم نمیتونه تصور کنه اول خلقت چی بوده، میتونه تصور کنه ولی نمیتونه اثباتش کنه.

توی فلسفه هم بحث بیشتر سر تصورات هستند.:ws38:

لینک به دیدگاه
به نظر من انسان محدود به زمان و مکان از نظر فیزیکی هست، اما از نظر فکری هیچ محدودیتی نداره.

 

قوه تخیل بهت این اجازه رو میده هر تفکری رو با هر سطحی در هر زمان و مکان داشته باشی، یعنی اندیشه محدود به زمان و مکان نیست، ولی عملی کردن اندیشه محدود به زمان و مکان هست.

 

شما در آن واحد الان میتونی تصور کنی در چندین کهکشان آنورتر سیاره ای هست و داری روش قدم میزنی کنار یک دایناسور !!!!

پس به نظر من، ما توجه فکر کردن و درک کردن هیچ محدودیتی نداریم، اما تو عمل کردن و نوشتن یک قانون برای یافته های ذهن، محدودیت داریم.

 

برعکس اینکه میگن آدم نمیتونه تصور کنه اول خلقت چی بوده، میتونه تصور کنه ولی نمیتونه اثباتش کنه.

توی فلسفه هم بحث بیشتر سر تصورات هستند.:ws38:

مطمئنا ویژگی های انسان خیلی غیر قابل وصف تر از اینه .. همین بحث خواب دیدن و اتفاق افتادن اون در آینده که مطمئنا برای خیلی ها اتفاق افتاده نشون میده که مساله خیلی فراتر از حد درک کنونیه ماست

 

اما من فکر میکنم ما در قوه ی تخیل هم محدود هستیم .. چون حیطه ی تخیل ما مثل مثالی که زدی که یک دایناسور و انسان و سیاره به وجود آورنده ی اون هستن محدود به چیزایی هست که ازش تصور داریم نهایتش یک قدم بیشتر

 

اما یه واقعیت رو نمیشه کتمان کرد که در طول زمان هر روز و هر روز داره دامنه ی پیچیدگی ها ی مغز افزایش پیدا میکنه ... همین شگفتی های کائنات حتی در حد تخیل مطئنن توسط یک نفر به وجود نیامده .. هر کس یک قدم تخیل رو جلو برده .. و تا اومده بقیه شو ببره جلو عمر کفاف نداده! پس با محدودیت زمانی مواجه شده

 

شاید اگر انسان میتونست در این دنیا بی نهایت زندگی کنه خیلی چیزها رو میتونست درک کنه که الان فکرشم قابل قبول نیست

لینک به دیدگاه
به نظر من انسان محدود به زمان و مکان از نظر فیزیکی هست، اما از نظر فکری هیچ محدودیتی نداره.

 

قوه تخیل بهت این اجازه رو میده هر تفکری رو با هر سطحی در هر زمان و مکان داشته باشی، یعنی اندیشه محدود به زمان و مکان نیست، ولی عملی کردن اندیشه محدود به زمان و مکان هست.

 

شما در آن واحد الان میتونی تصور کنی در چندین کهکشان آنورتر سیاره ای هست و داری روش قدم میزنی کنار یک دایناسور !!!!

پس به نظر من، ما تو فکر کردن و درک کردن هیچ محدودیتی نداریم، اما تو عمل کردن و نوشتن یک قانون برای یافته های ذهن، محدودیت داریم.

 

برعکس اینکه میگن آدم نمیتونه تصور کنه اول خلقت چی بوده، میتونه تصور کنه ولی نمیتونه اثباتش کنه.

توی فلسفه هم بحث بیشتر سر تصورات هستند.:ws38:

 

 

 

ولی اگه ما چشم نداشتیم میتونستیم تصور کنیم دیدنو؟! یا گوش نداشتیم صدارو؟!

یا میتونم بیشتر از سه بعدو تصور کنیم؟!

فکر کنم تو فکر کردنم محدودیت داریم:ws52:

لینک به دیدگاه
ولی اگه ما چشم نداشتیم میتونستیم تصور کنیم دیدنو؟! یا گوش نداشتیم صدارو؟!

یا میتونم بیشتر از سه بعدو تصور کنیم؟!

فکر کنم تو فکر کردنم محدودیت داریم:ws52:

 

نه، عرض کردم انسان در تفکر و تخیل محدودیتی نداره، حتی سفر به آسمان ها قبل از اینکه کشف بشه وضعیت سیارات و ستاره ها هم در خیالات آدم ها بوده.

 

اما طبیعت جلوی عملی شدن این خیالات رو میگیره و در عمل محدودش میکنه.

 

نابینایی و کوری و... هم بخشی از موارد تحمیلی توسط طبیعت به بشر هستند، یا مثلا مشکلات مغزی.

اینها نقص رو تحمیل میکنند.

 

 

به نظر من فکر ما یک چیز بینهایتی هست که بینهایت قید هم بهش وصله.

لینک به دیدگاه

نظریه هایی در باره ی پیدایش حیات در کره ی زمین

 

 

 

1- نظریه ی کیهانی:

طرفداران این نظریه معتقدند که ماده ی زنده از کرات دیگر وارد زمین شده و در آن گسترش و تکامل یافته اند.

نظریه ادیان هم با تفاوت هایی به نوعی زیر مجموعه این نظریه هست.

که ادم و حوایی در بهشت خلق شدن و به زمین تبعید شدن.

 

 

 

2- نظریه ی تولید خود به خودی(خلق الساعۀ):

طرفداران این نظریه از جمله ارسطو معتقد بودند که در شرایط خاص ماده ی زنده از مواد بی جان تولید می شوند مثلا منشا عقرب از آجر مرطوب و منشا ماهی از لجن است.

این نظریه در سال1668 توسط آقای ردی رد شد.

 

 

 

3- نظریه ی عامل مولد:

 

طرفداران این نظریه ازجمله آقای ردی وبعد از آن آقای لوئی پاستورمعتقد بودند هرجانداری از جاندار نظیرخود به وجود می آید.

 

 

4- نظریه ی جدید:

 

که بر اساس آزمایشات آقای اوپارین(دانشمند روسی در سال 1963)بیان شده و امروزه قابل قبول است. طبق این نظریه ابتدا در شرایط خاص اولیه که بعد از پیدایش زمین در جو و سطح آن حاکم بوده ابتدا مواد آلی از مواد معدنی در دریا ها تشکیل شدند و به دنبال آن طی چندین میلیون سال مواد آلی دریاها و اقیانوس ها متراکم شده و با یکدیگر ترکیب شدندو مولکول های پیچیده ای که منشا اولیه حیات بوده را تشکیل دادند و از کنار هم قرارگرفتن این ترکیبات اولین جانداران که سیانوباکتریها نامیده می شدند درحدود5/3 تا 1/3 میلیارد سال پیش پیدایش یافته اند...

لینک به دیدگاه

اگر پدیده ای به نام خداوند؛ خالق جهان آفرینش است :

 

چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟

 

در این سوال یک مغالطه ای وجود داره ، اینکه چرا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد ؟ !! واقعاً مغالطه ی ساده لوحانه ایه !! لازمه بگیم این پیش از خلق جهان کی بود ؟ چه پروسه ی زمانی رو باید پیش از خلق جهان در نظر بگیریم ؟ بر فرض پیش از خلق جهان ، جهان رو خلق میکرد اونوقت هم می شد بگیم : چرا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد ؟ یعنی بالاخره پیش از خلق جهان رو باید کی در نظر بگیریم ؟ اگر بگیم مثلاً چرا خدا در لحظه ی 1 جهان رو خلق کرد و چرا در منفی زمان مثلاً لحظه ی 1- خلق نکرد ، اونوقت می تونیم هم بگیم چرا خدا در لحظه ی 2- جهان رو خلق نکرد ، یا 3- و یا 4- و تا بینهایت . پس این سوال که چرا خدا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد اشتباهه ، چون هر وقت که جهان رو خلق می کرد باز هم قبلش قابل تصور بود ، به همین خاطر یا باید بگیم اصلاً جهان رو خلق نکرد و جهان از بینهایت بود و یا اینکه خلق کرد اما نه خلقت در زمان .

بنابرین سوال فوق کاملاً یک مغالطه ی ساده لوحانه است . اما درباره ی جواب سوال :

اولاً زمان در تقابل با مکان دارای معنا خواهد بود نه به عنوان یک امری جدای از مکان . قبل از آغاز جهان به قول اون دوستمون نه فضا داشتیم و نه زمان ، به عبارتی وقتی فضا یا جرم و جسمی نداشته باشیم حرکتی هم نداریم و وقتی حرکتی هم نباشد زمانی هم نخواهد بود . یک جسم ساکن در لحظه ی سکونش درواقع در زمان صفر قرار دارد اما پس از اینکه حرکت را شروع کرد زمان هم شروع می شود . بنابراین زمان مربوط به دنیای فیزیک و همچنین ذهن ما می شود . فیزیک مال فرآیند پیدایش جهان و بعد از اونه نه قبلش چه بسا که قبلی در اینجا وجود نداره چون قبل و بعد مربوط به جهان فیزیکی است .

و اما اینکه حدا قبل از خلقت جهان چیکار می کرد هم باید خدمت شما دوستان عزیز بگم اشتباه ما در رابطه با مساله ی خدا همیشه همین اشتباه وصفی بوده و همیشه هم خواهد بود . ما فکر می کنیم خدا یکی هست مثل ما و بعد یه جایی نشسته ( به قول دین رو عرش ) و بعد حتماً باید مشغول یه کاری باشه و اگه کاری نکنه پس چیکار می کنه ؟! باید بگم که خدا مثل ما نیست که یه جا نشسته باشه و بعد حوصله اش سر بره و بعد دست به یه کاری بزنه اینا همه تصورات ذهن ماست . درثانی خدا در زمان و مکان نمی گنجه یعنی زمان و مکان مربوط به چیزهایی میشن که در حیطه ی فیزیک و روانشناسی بگنجن نه چیزی که حتی نمیشه بهش گفت یه چیز . به همین خاطر خدا یک مفهوم کاملاً فلسفیه نه فیزیکی و مادی که بخواین با فیزیک اونو اثبات کنین . اون دوست عزیزمون که فیزیک جامد خوندن گفتن که قبل از جهان نه فضا بوده و نه زمان پس خدا کجا بوده ؟ باید بگم خدا که یک جرم یا جسم جامد فیزیکی نیست که بخواد یه جایی باشه ، معنویت نیازی نداره یه جایی باشه یا درزمانی خاص باشه ، به عنوان مثال وجود در کجاست ؟ می تونیم بگیم وجود یه جایی هست ؟ یا در یک زمانی هست ؟ این اجسام هستند که نیازمند به بودن در یک مکان خاص اند نه معنویت . بنابراین زمان یک مفهوم نسبی مربوط به فیزیک و ذهن ماست نه یک مفهوم ذاتی مربوط به ذات هستی . ذات هستی همیشه مربوط به لحظه ی اکنون می شه یعنی لحظه ی حال نه گذشته و آینده ، گذشته و آینده در ذات هستی نیست به همین خاطر ذات هستی یا همون خدا مربوط به اکنونه ، بنابراین وجود این ذات یا خدا وابسته به گذشته و آینده نیست چون گذشته و آینده ای براش معنا نداره پس نمیشه گفت قبل از پیدایش جهان خدا چیکار میکرد چون قبل از پیدایشی درکار نیست . تنها می تونیم به خود هستی یا وجود محض فکر کنیم این وجود محض قبل از جهان کجا بود ؟ جایی نبود . چه زمانی بود ؟ در هیچ زمانی . وجود محض یا هستی محض در خودش یعنی لحظه ی اکنون بود و این لحظه زمان نیست بلکه زمان حرکت از نقطه ی قبل به بعد است . فلسفه ی هایدگر میتونه در این زمینه کمکتون کنه .

لینک به دیدگاه

باید بگم که خدا مثل ما نیست که یه جا نشسته باشه و بعد حوصله اش سر بره و بعد دست به یه کاری بزنه اینا همه تصورات ذهن ماست .

 

درثانی خدا در زمان و مکان نمی گنجه یعنی زمان و مکان مربوط به چیزهایی میشن که در حیطه ی فیزیک و روانشناسی بگنجن نه چیزی که حتی نمیشه بهش گفت یه چیز .

 

به همین خاطر خدا یک مفهوم کاملاً فلسفیه نه فیزیکی و مادی که بخواین با فیزیک اونو اثبات کنین . .

 

ممنون از پاسخ جامعتون، بنده همه قسمت های پاسختون رو خوندم، ولی خوب از این قسمت نقل قول گرفتم. :icon_gol:

 

دلایل شما برای این ادعاها چی هست؟

 

شما فرمودین اصل سئوال مغلطه بوده، چرا فکر میکنین اینکه نوشتی خدا یک مفهوم فلسفی هست، یک مغلطه نیست؟

 

از کجا به این نتیجه رسیدین که چیزی فرای زمان و مکان هم میتونه وجود داشته باشه؟

 

وقتی شما فکرت و مغزت و همه اطرافت فیزیکی هست، چطوری صحبت از چیزی میکنی که غیر فیزیکیه؟

 

شما خودتون بر اساس یکسری حرف میگین، یک چیزی فرای زمان و مکان وجود داره، حالا دلیل چیه، میگن فلسفه !!!!

 

چنین دلایلی رو برای هر موجود دیگری هم میتوان متصور شد و صفاتی عجیب به او نسبت داد و بعدا ذکر کرد، ما از درکش عاجزیم !!!!!

 

اگر عاجز از درکش هستیم، پس مطرح کردنش تنها بر پایه توهمات و خیالات استواره (خواه شیرین خواه تلخ) نه منطق.

 

اگر قادر به درکش هستیم، چیزی فرای قدرت ذهن مادی ما نمیتونه باشه.

لینک به دیدگاه

از حامد عزيز معذرت ميخوام كه بنده جواب اوليه رو ميدم:icon_gol:

شما فرمودین اصل سئوال مغلطه بوده، چرا فکر میکنین اینکه نوشتی خدا یک مفهوم فلسفی هست، یک مغلطه نیست؟.

ببينيد مقدمتون با سوالتون همخواني نداره!

يعني حامد با بيان روشن مغلطه بودن اين سوال رو روشن كرد ولي جواب سوال بعد شما بر فرض هرچي باشه نميتونه استدلال حامد رو رد كنه چون ربطي به اون نداره!!

البته بنده نميگم كه خدا مفهوم فلسفيست بلكه اينطور ميگم كه اثبات خدا بر اساس فلسفه و منطقه

اما جواب سوال:چون خدا نميتونه يه موجود مادي باشه!

از کجا به این نتیجه رسیدین که چیزی فرای زمان و مکان هم میتونه وجود داشته باشه؟

 

وقتی شما فکرت و مغزت و همه اطرافت فیزیکی هست، چطوری صحبت از چیزی میکنی که غیر فیزیکیه؟

چون ماترياليستها هيچوقت نميتونند جواب اين سوال ساده رو بدهند:حيات چيست؟

شما خودتون بر اساس یکسری حرف میگین، یک چیزی فرای زمان و مکان وجود داره، حالا دلیل چیه، میگن فلسفه !!!!

تضادي كه مدام تو حرفات پيش مياد همين بوده.يك جا ميگي خدا دنيا رو مثل تروبو c آفريده يكجا ميگي مگه ميشه چيزي غير مادي هم وجود داشته باشه!!!

خدا فراي زمان و مكانه ميگي نه بسم الله تا براهين اثبات خدا رو برات رديف كنم و شما هم نقد!

چنین دلایلی رو برای هر موجود دیگری هم میتوان متصور شد و صفاتی عجیب به او نسبت داد و بعدا ذکر کرد، ما از درکش عاجزیم !!!!!

شما به چيزي كه محاط بر شماست چطور ميتوني ادراك كامل داشته باشي؟؟

اگر عاجز از درکش هستیم، پس مطرح کردنش تنها بر پایه توهمات و خیالات استواره (خواه شیرین خواه تلخ) نه منطق.

يعني درك انسان مطلق هست و هرچيزي كاملا در ادراك(قالبا مادي) او نگنجد توهمه؟

اگر قادر به درکش هستیم، چیزی فرای قدرت ذهن مادی ما نمیتونه باشه

دوباره:حيات چيست؟

لینک به دیدگاه

چون ماترياليستها هيچوقت نميتونند جواب اين سوال ساده رو بدهند:حيات چيست؟

 

تضادي كه مدام تو حرفات پيش مياد همين بوده.يك جا ميگي خدا دنيا رو مثل تروبو c آفريده يكجا ميگي مگه ميشه چيزي غير مادي هم وجود داشته باشه!!!

خدا فراي زمان و مكانه ميگي نه بسم الله تا براهين اثبات خدا رو برات رديف كنم و شما هم نقد!

 

شما به چيزي كه محاط بر شماست چطور ميتوني ادراك كامل داشته باشي؟؟

 

يعني درك انسان مطلق هست و هرچيزي كاملا در ادراك(قالبا مادي) او نگنجد توهمه؟

 

دوباره:حيات چيست؟

 

این سئوال که حیات چیست، جوابی براش نیست، هرکس طبق برداشت خودش یک جوابی بهش داده.

اگر علم جوابی واضح به این سئوال نداده چون نتونسته پاسخی منطقی پیدا کنه.

 

اگر ادیان ابراهیمی یک جوابی برای حیات دست و پا کردن به زعم خودشون و برخی جذاب و منطقی میاد نه همه.

تعریف خود شما از حیات چی هست؟ مسلما میشه خیلی خوب نقدش کرد.

 

چون من معنی حیات رو نه از متریالیست ها متوجه شدم نه از ادیان، تئوری اسلام هم که میگه ما خلق نکردیم مگر برای پرستش !!!

 

درک انسان مطلق نیست، ولی به سوی مطلق شدن در حال حرکت هست.

 

هرچیزی که نشه بر اون احاطه پیدا کرد، چاره ای جز رسیدن با خیال نیست.

 

کلا فکر میکنی خیال چرا در انسان به وجود آمده؟

به خاطر اینکه هر چیزی رو نتونسته بهش احاطه پیدا کنه، با میل خودش احاطه پیدا کنه.

لینک به دیدگاه
این سئوال که حیات چیست، جوابی براش نیست، هرکس طبق برداشت خودش یک جوابی بهش داده.

اگر علم جوابی واضح به این سئوال نداده چون نتونسته پاسخی منطقی پیدا کنه.

 

اگر ادیان ابراهیمی یک جوابی برای حیات دست و پا کردن به زعم خودشون و برخی جذاب و منطقی میاد نه همه.

تعریف خود شما از حیات چی هست؟ مسلما میشه خیلی خوب نقدش کرد.

 

چون من معنی حیات رو نه از متریالیست ها متوجه شدم نه از ادیان، تئوری اسلام هم که میگه ما خلق نکردیم مگر برای پرستش !!!

 

درک انسان مطلق نیست، ولی به سوی مطلق شدن در حال حرکت هست.

 

هرچیزی که نشه بر اون احاطه پیدا کرد، چاره ای جز رسیدن با خیال نیست.

 

کلا فکر میکنی خیال چرا در انسان به وجود آمده؟

به خاطر اینکه هر چیزی رو نتونسته بهش احاطه پیدا کنه، با میل خودش احاطه پیدا کنه.

مثل بيشتر اوقات جوابت گزينشي بود به پست بنده:banel_smiley_4:

من تعريفي از حيات ندادم و نميدم چون هم بنده بايد طبق ادراكات مادي كه درش اسير هستم تعريف بدم هم شما طبق همون ادراكات تعريف ميخوايد ولي اينكه علم نتونسته بهش برسه هميشه جوابي بوده براي فرار!!

بالاخره منشا حيات يه جايي هست ديگه و اگه مادي باشه حداقل تاحالا دانشمندان بايد جاشو تو بدن تونسته باشند پيدا كنند مرده رو زنده كردن پيشكش!!!

لینک به دیدگاه
مثل بيشتر اوقات جوابت گزينشي بود به پست بنده:banel_smiley_4:

من تعريفي از حيات ندادم و نميدم چون هم بنده بايد طبق ادراكات مادي كه درش اسير هستم تعريف بدم هم شما طبق همون ادراكات تعريف ميخوايد ولي اينكه علم نتونسته بهش برسه هميشه جوابي بوده براي فرار!!

بالاخره منشا حيات يه جايي هست ديگه و اگه مادي باشه حداقل تاحالا دانشمندان بايد جاشو تو بدن تونسته باشند پيدا كنند مرده رو زنده كردن پيشكش!!!

 

نه جوابم گزینشی نبود، اگر سر یک سئوال، بحث شکل بگیره بهتره تا پراکنده گویی بشه.

اینکه علم نتونسته پاسخی بده اسمش فرار نیست.

 

علم در حال حاضر نمیتونه ادعا کنه در کهکشانی دیگر حیات وجود داره، اگر شما مدعی بشی یک موجود سه سر و 6 چشم اونجا زندگی میکنه، بعدا بگی من میدونم علم نمیدونه، این اسمش فرار نیست.

 

منشا حیات رو میشه از همکاری مغز و قلب و چند عضو اساسی یافت، که اون اعضا از بین برن حیات هم تمام میشه، چه در اثر حادثه چه فرسایش.

لینک به دیدگاه
نه جوابم گزینشی نبود، اگر سر یک سئوال، بحث شکل بگیره بهتره تا پراکنده گویی بشه.

اینکه علم نتونسته پاسخی بده اسمش فرار نیست.

 

علم در حال حاضر نمیتونه ادعا کنه در کهکشانی دیگر حیات وجود داره، اگر شما مدعی بشی یک موجود سه سر و 6 چشم اونجا زندگی میکنه، بعدا بگی من میدونم علم نمیدونه، این اسمش فرار نیست.

 

منشا حیات رو میشه از همکاری مغز و قلب و چند عضو اساسی یافت، که اون اعضا از بین برن حیات هم تمام میشه، چه در اثر حادثه چه فرسایش.

اينكه موجود سه سر در كهكشاني ديگه وجود داره يا نه ربطي به اين سوال نداره چون كشفش نيازمند سفري غير ممكنه هم اثباتش هم نفيش ولي حيات چيزي است كه هممون داريم ميبينيم.

بله همكاري مغز و قلب هست ولي پرواضحه كه به اين همكاري نميگند حيات بلكه خود حيات باعث چنين همكاري ميشه اگر چنين نبود فكر نكنم ارتباط برقرار كردن مجدد بين اين اعضا كار سختي با توجه به پيشرفت علم باشه.البته همينكه اقرار ميكنيد علم نتونسته بهش پاسخ بده خود گواهيست بر متزلزل بودن علم به عنوان بنيان فكري و اعتقادي فرد!:icon_gol:

لینک به دیدگاه
اينكه موجود سه سر در كهكشاني ديگه وجود داره يا نه ربطي به اين سوال نداره چون كشفش نيازمند سفري غير ممكنه هم اثباتش هم نفيش ولي حيات چيزي است كه هممون داريم ميبينيم.

بله همكاري مغز و قلب هست ولي پرواضحه كه به اين همكاري نميگند حيات بلكه خود حيات باعث چنين همكاري ميشه اگر چنين نبود فكر نكنم ارتباط برقرار كردن مجدد بين اين اعضا كار سختي با توجه به پيشرفت علم باشه.البته همينكه اقرار ميكنيد علم نتونسته بهش پاسخ بده خود گواهيست بر متزلزل بودن علم به عنوان بنيان فكري و اعتقادي فرد!:icon_gol:

 

نه تنها علم، بلکه هرچیزی به عنوان بنیان مطلق متزلزل هست.

 

در مورد حیات هم متوجه نمیشم، منظورتون چه چیزی هست، اگر یک چیزی فرا زمینی منظورت هست یا روح دمیدن در بدن و...، که فعلا خیلی از موجودات رو شبیه سازی کردن.

 

روی خلقت موجوداتی جدید هم دارن کار میکنن، پس میدونن حیات از چه چیزی به وجود میاد که میتونن شبیه سازی کنن.:ws38:

لینک به دیدگاه
نه تنها علم، بلکه هرچیزی به عنوان بنیان مطلق متزلزل هست.

 

در مورد حیات هم متوجه نمیشم، منظورتون چه چیزی هست، اگر یک چیزی فرا زمینی منظورت هست یا روح دمیدن در بدن و...، که فعلا خیلی از موجودات رو شبیه سازی کردن.

 

روی خلقت موجوداتی جدید هم دارن کار میکنن، پس میدونن حیات از چه چیزی به وجود میاد که میتونن شبیه سازی کنن.:ws38:

:ws52:

واقعا شما هرچي مينويسيند رو در موردش اطلاعات دارين يا فقط هرچي كه همسوي با افكار شما باشه ميشه اطلاعات!!

شبيه سازي رو ميدونين چي هست كه ادعا ميكنيد حيات رو شبيه سازي كردند؟!! اصلا ربطي به هم نداره چون شبيه سازي به قصد اصلاح ژنومها در يك محيط كنترل شده هست فكر كنم!!

حيات معناي مشخصي داره.انسان تا نفس ميكشه حيات داره و وقتي هم به هر علتي اعم از طبيعي و غير طبيعي ميميره حياتشو از دست ميده.اگه اين حيات صرفا همكاري چند عضوه براي دانشمنداني كه ژنومها رو هم دستكاري ميكنند نبايد كاري داشته باشه كه دوباره اين همكاري رو به وجود بيارند حتي با عضوي مصنوعي!

قبلا در اين مورد بحث كرديم و شما هم به سبك ديگر ماترياليستها نميتونيد منكر ماوراءالطبيعه بشين گرچه بازهم يادمه كه جايي مخالف كلي اون نبوديد مگه اينكه مثل پست قبلي خيال بافي علمي بكنيد:w58:

لینک به دیدگاه
:ws52:

واقعا شما هرچي مينويسيند رو در موردش اطلاعات دارين يا فقط هرچي كه همسوي با افكار شما باشه ميشه اطلاعات!!

شبيه سازي رو ميدونين چي هست كه ادعا ميكنيد حيات رو شبيه سازي كردند؟!! اصلا ربطي به هم نداره چون شبيه سازي به قصد اصلاح ژنومها در يك محيط كنترل شده هست فكر كنم!!

حيات معناي مشخصي داره.انسان تا نفس ميكشه حيات داره و وقتي هم به هر علتي اعم از طبيعي و غير طبيعي ميميره حياتشو از دست ميده.اگه اين حيات صرفا همكاري چند عضوه براي دانشمنداني كه ژنومها رو هم دستكاري ميكنند نبايد كاري داشته باشه كه دوباره اين همكاري رو به وجود بيارند حتي با عضوي مصنوعي!

قبلا در اين مورد بحث كرديم و شما هم به سبك ديگر ماترياليستها نميتونيد منكر ماوراءالطبيعه بشين گرچه بازهم يادمه كه جايي مخالف كلي اون نبوديد مگه اينكه مثل پست قبلي خيال بافي علمي بكنيد:w58:

 

چرا نباید کاری داشته باشه که حیات رو بازسازی کنند؟

خیلی هم کار داره و عمل فوق العاده سختی هم هست.

 

 

اعضای مصنوعی رو هم تا حالا تولید کردن، از قلب و رگ های اون گرفته تا گوش و...

 

 

اخیرا هم در حال راه اندازی چشمی مصنوعی به صورت دوربین و اتصالش به مغز هستند.

 

 

پیچیده ترین قسمت حیات مغز هست، اون هست که دست یابی بهش خیلی مشکله و کلی هم راز پشتش هست که یکی پس از دیگری داره رازهاش فاش میشه.

 

ماورالطبیعه تعریف مشخصی باید داشته باشه.

 

 

در مورد احساسات، خواب، خشم و... که شما میخواهید اونرو به ماورالطبیعه نسبت بدین، مقالات بسیار زیاد علمی از ارتباط اینها با مغز انسان نوشته شده.

 

 

مگه ادیان تونستن حتی بگن مغز چیه که علم بخواد بگه ماورالطبیعه چیه !!!!!!

 

 

درباره ماورالطبیعه باید تک تک بحث کرد و مثلا گفت فلان چیز به این دلیل از ویژگی های مغز نیست.

بعدا اون متریالیست بره بررسی کنه چرا خواب نمیتونه کار مغز باشه یا .....

 

 

هرچند من نمیدونم شما اینهمه دانشمند متریالیست رو از کجا باهاشون در ارتباط هستین که میگین جوابی ندارن.

:banel_smiley_4:

کرسی توی دانشگاه، رسانه ها، کجاها؟

 

 

ما مدام با به اصطلاح اندیشمندان ادیان از مدرسه و دانشگاه تا رسانه در ارتباطیم.

لینک به دیدگاه
چرا نباید کاری داشته باشه که حیات رو بازسازی کنند؟

خیلی هم کار داره و عمل فوق العاده سختی هم هست.

 

 

اعضای مصنوعی رو هم تا حالا تولید کردن، از قلب و رگ های اون گرفته تا گوش و...

 

 

اخیرا هم در حال راه اندازی چشمی مصنوعی به صورت دوربین و اتصالش به مغز هستند.

 

 

پیچیده ترین قسمت حیات مغز هست، اون هست که دست یابی بهش خیلی مشکله و کلی هم راز پشتش هست که یکی پس از دیگری داره رازهاش فاش میشه

قسمت دوم به هيچ وجه نتونست ادعاي شما رو ثابت كنه.شما ادعا ميكني حيات رو ميشه بازسازي كرد بعد براي اثبات مدعاي خود ميگيد قلب و رگ و گوش مصنوعي درست كردند و بعدا هم مغز مصنوعي به گفته شما درست خواهند كرد ولي شما همه اينها رو به يه مرده پيوند بزن زنده ميشه؟

 

در مورد احساسات، خواب، خشم و... که شما میخواهید اونرو به ماورالطبیعه نسبت بدین، مقالات بسیار زیاد علمی از ارتباط اینها با مغز انسان نوشته شده.

 

 

مگه ادیان تونستن حتی بگن مغز چیه که علم بخواد بگه ماورالطبیعه چیه !!!!!!

 

 

درباره ماورالطبیعه باید تک تک بحث کرد و مثلا گفت فلان چیز به این دلیل از ویژگی های مغز نیست.

بعدا اون متریالیست بره بررسی کنه چرا خواب نمیتونه کار مغز باشه یا .....

 

 

هرچند من نمیدونم شما اینهمه دانشمند متریالیست رو از کجا باهاشون در ارتباط هستین که میگین جوابی ندارن.

:banel_smiley_4:

کرسی توی دانشگاه، رسانه ها، کجاها؟

 

 

ما مدام با به اصطلاح اندیشمندان ادیان از مدرسه و دانشگاه تا رسانه در ارتباطیم.

مومن خودت ميگي دين!!دين اگه قرار باشه صرفا علمي باشه كه ميشه علم تجربي!!

فعلا بحث نه سر خواب است نه خشم سوالي ساده پرسيده شده اونم اينكه حيات چيست؟اگر ماديست با توجه به پيشرفت عظيم علم چرا عضو يا مكاني كه مسئول حيات است كشف نشده البته فرموديد كه همون ارتباط بين مغز و قلب و... هست ولي خب اين ارتباط چيه كه نميشه بازسازيش كرد.من ناآگاه شما در انديشه هاي ماترياليستها بگرد و جواب بده.خواهشا نگو بعدا مكانش پيدا ميشه چون شما از دين انتظار داري همه علوم مكشوف و غير مكشوف رو توضيح داده باشه اما به خود علم كه ميرسين ادعا ميكنيد بعدا كشف ميشه و بنا به اين خيال پردازيتون انتظار هم دارين همه حرف شما رو قبول كنند.

البته بماند كه اگر بخوام مثل خودتون عمل كنم و به مانند تاپيكهايي نظير احاديث نهج الفصاحه(:دي) رديف وار سوالاتي كه ماترياليستها بايد و نميتونند جواب بدهند رو بيارم اونوقت شما هم رديف وار جوابهايي به سوالات كنكور سال گذشته خواهيد داد:whistle:(خواهشا اگه به اين دوخط آخر جواب ميدي موضوع اصلي هم در نظرت باشه:icon_gol:)

لینک به دیدگاه
قسمت دوم به هيچ وجه نتونست ادعاي شما رو ثابت كنه.شما ادعا ميكني حيات رو ميشه بازسازي كرد بعد براي اثبات مدعاي خود ميگيد قلب و رگ و گوش مصنوعي درست كردند و بعدا هم مغز مصنوعي به گفته شما درست خواهند كرد ولي شما همه اينها رو به يه مرده پيوند بزن زنده ميشه؟

 

 

مومن خودت ميگي دين!!دين اگه قرار باشه صرفا علمي باشه كه ميشه علم تجربي!!

فعلا بحث نه سر خواب است نه خشم سوالي ساده پرسيده شده اونم اينكه حيات چيست؟اگر ماديست با توجه به پيشرفت عظيم علم چرا عضو يا مكاني كه مسئول حيات است كشف نشده البته فرموديد كه همون ارتباط بين مغز و قلب و... هست ولي خب اين ارتباط چيه كه نميشه بازسازيش كرد.من ناآگاه شما در انديشه هاي ماترياليستها بگرد و جواب بده.خواهشا نگو بعدا مكانش پيدا ميشه چون شما از دين انتظار داري همه علوم مكشوف و غير مكشوف رو توضيح داده باشه اما به خود علم كه ميرسين ادعا ميكنيد بعدا كشف ميشه و بنا به اين خيال پردازيتون انتظار هم دارين همه حرف شما رو قبول كنند.

البته بماند كه اگر بخوام مثل خودتون عمل كنم و به مانند تاپيكهايي نظير احاديث نهج الفصاحه(:دي) رديف وار سوالاتي كه ماترياليستها بايد و نميتونند جواب بدهند رو بيارم اونوقت شما هم رديف وار جوابهايي به سوالات كنكور سال گذشته خواهيد داد:whistle:(خواهشا اگه به اين دوخط آخر جواب ميدي موضوع اصلي هم در نظرت باشه:icon_gol:)

 

آدم مُرده وقتی مغزش از کار بیوفته با پیوند درست نمیشه. (در حال حاضر البته)

 

شما وقتی میتونی بگی، علم از دادن تعریف واسه حیات عاجز هست که خودت یک تعریفی برای حیات بدی !!!

 

عجیبه من چندبار میگم حیات از نظر شما چی هست، شما میگی من جوابی ندارم نظر علم رو بگو.

 

 

اگر جوابی نداری هیچکس جوابی نداره.

اگر جوابی برای حیات دارین، خوب جوابتون رو بگین تا بشه با علم روش بحث کرد.

 

 

چون فعلا علم ادعایی برای کشف کامل مفهوم حیات نداشته.

 

کسی میتونه معترض به این ادعا باشه که خودش دقیقا بدونه حیات چیه.

 

و این یعنی شماها میدونین حیات چیه اما معلوم نیست چرا رو نمیکنین !!!!!!!!!

 

 

مفهوم هرچیزی رو هم فهمیدی دلیل نمیشه بتونی عملیش کنی.

 

عملی کردن هزاران بار سخت تر از تئوری کار کردن هست، گویا امکانات آزمایشگاهی و... رو متوجه نمیشین.

الان بشر میدونه سریع ترین سرعت، سرعت نور هست.

 

اونوقت شما بیا بگو پس چرا نمیتونه با سرعت نور حرک کنه !!!!!! :sigh:

 

خیلی مغلطه میکنی انصافا با شدت هرچه بیشتر. :banel_smiley_4:

 

نهج الفصاحه و سئوال کنکور چیه، چی میگی؟؟!!! :banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

بنده فکر می کنم برخی افکار اومانیستی افراطی باعث میشه انسان فکر کنه همه چیزو می دونه و چون اینطوری فکر می کنه ایده هایی رو که علم کافی بهشون نداره رو رد یا قبول می کنه . اومانیست ها فکر می کنند انسان مرکز عالمه ، همه ی برای انسانه و انسان محوریت اصلی و اساسی برای کل هستی داره . همین نگرش باعث شده عقل انسان در اولویت قرار گرفته و هر چیزی غیر اون رد بشه . اما درواقع اگه به همون عنصر عقلانیت خوب دقت کنیم متوجه می شیم که عقل هیچگاه مساله ای مثل خدا رو رد نمی کنه هرچند ممکنه قطعاً قبول هم نکنه . موضع عقل تا اینجا لاادری گری بوده نه قبول مطلق و نه انکار مطلق . هرچند بعضی از دوستان فکر می کنند هرچیزی رو که تونستن فعلاً با عقلشون ثابت کنن پس درسته و هرچی که خارج از دایره ی عقلانیتشون بوده تا این لحظه رده . درحالیکه این کاملاً اشتباهه . از اونجا که عقل در حال گسترشه پس نمیشه فعلاً درباره ی چیزی به جد و قطع نظری داد چون ممکنه بعداً عقل بهش برسه . اما اینکه تعریفی که ما از خدا داریم ناشی شده از قوه ی خیاله بله شکی درش نیست و اون تعریفی هم که دین از خدا میده هم مبتنی بر خیال و وهمه .

به هر حال درباره ی مساله ی خدا بیشتر سکوت لازمه تا حرف . من خودم به شخصه بعد از اینکه به جسم خودم خوب دقیق شدم ، دیدم همه ی اجزای بدنم دقیق سرجای خودشه ، سیستم پیچیده ی بینایی و شنوایی رو می بینم ، دستگاه گوارش و قلب و عروق ، مغز و اعصاب ، کبد و ریه و کلیه ، و همینطور انواع و اقسام پدیده ها و موجودات دیگه رو تو طبیعت می بینم و همچنین جنین رو که چطور اول آب منزجری بیش نبود تبدیل به یک انسان میشه ، آدم می تونه با حس شهودش درک کنه که یه هوش بزرگی باید باشه و همه ی اینا نمی تونه تصادفی و علکی باشه . این شهودی که می تونه این مساله رو بفهمه درواقع بخشی از همون عقلانیته ، برخلاف برخی که فکر می کنند احساس و شهود از عقل جداست اما به قول هگل و هم خودم این دو از هم جدا نیستند . بنابراین من فکر می کنم ابر هوشی وجود داره که ما اسمش رو می زاریم خدا ، اما از توجیه و چگونگی و درک و تجزیه تحلیل و شناختش عاجزم و نمی دونم این ابر هوش چیه و چه کیفیتی داره ، فقط میدونم که هست و خیلی هم باید بزرگ باشه .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...