رفتن به مطلب

آیا زمان صفر در پدید آمدن جهان مفهومی دارد؟


Ehsan

ارسال های توصیه شده

الان بحث سر چیه سر داشتن برنامه برای بوجود آوردن زمین یا مقایسه خالق این زمین با افکار انسانی؟

ببین من وجود اثبات خالق این هستی به طرق مختلف بهم ثابت شده بهترین مثالی که همیشه تو ذهنمه اینه که یه ماکت فقط از منظومه شمسی یه نفر درست کنه و شما بری اون حرکت ماه به دور زمین و گردش زمین به دور خورشید رو از رو ماکت ببینی میگی کی اینو درست کرده دنبال خالقی میگردی حالا من هرچقدر بگم همین جوری اینا کناره هم خودشون اتفاقی سرهم شدن با این نظم وسیع تو کتت نمیره که از روهوا کنار هم درست شده باشن حالا این مثال و ببر تو مقیاسی که اصلا بزرگی قابل تصور نیست بعد چگونه میتونی خودتو توجیه کنی که خالقی نیست یا به صورت حادثه ای اتفاقی است

تفکر این فرضیه که خدا برنامه داشته باشه واسه من جای تعجبی نداره خب حالا چه چیز خدا میره زیر سوال؟؟ که مثل ما میمونه؟؟

بشر چیزی نساخته که مثل خودش باشه؟؟خب اونم خداست قبلا چیزی نبوده بعدا تصمیم به ساختنش گرفته دلیل این که همه چیز باید استدلال عقلی داشته باشه اشتباهه

 

اشتباهه؟!!!چرا باید اشتباه باشه؟

 

اصلا وجود ما به چه درد خدا میخوره؟

 

مگه خدا از آینده ما با خبر نیست...پس دلیل آفرینش ما چیه؟اگه از آینده ما باخبره پس ما حق انتخابی نداریم دیگه،درسته؟

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 67
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

شما که این چیزارو کفر میدونی میتونی وجودش رو ثابت کنی؟

شوخی بود به دل نگیر...

اصن دنبال اثباتش نیستم..... توانشو ندارم... دوست دارم بگم یه خدایی هست... حالا اگه نبود هم نبود!:ws3:

لینک به دیدگاه
شوخی بود به دل نگیر...

اصن دنبال اثباتش نیستم..... توانشو ندارم... دوست دارم بگم یه خدایی هست... حالا اگه نبود هم نبود!:ws3:

 

به دل نگرفتم که...:ws3:فقط پرسیدم...چون دوست دارم سر در بیارم...:w16:

لینک به دیدگاه
شوخی بود به دل نگیر...

اصن دنبال اثباتش نیستم..... توانشو ندارم... دوست دارم بگم یه خدایی هست... حالا اگه نبود هم نبود!:ws3:

 

حالا یه سوال پرسیدن ازت چرا از عقایدت به راحتی کنار میکشی؟!:icon_razz:

لینک به دیدگاه
فوضولی تو کار مردم؟؟؟؟:banel_smiley_4:

.

:w02:

 

منظورم این بود که از تجربیاتتون استفاده کنم...فردا روزی رفتم جایی یکی حرف از عدم وجود خدا زد یه چی داشته باشم واسه گفتن...:w02:

لینک به دیدگاه
حالا یه سوال پرسیدن ازت چرا از عقایدت به راحتی کنار میکشی؟!:icon_razz:

کنار نکشیدم... هرکی منو می شناسه می دونه من همونی ام که فکر می کنم درسته و باید باشم... بابتشم تا حالا هم حرف زیاد شنیدم هم تاوان زیاد دادم...:sigh:

خب توان اثباتشو ندارم... چی بگم؟ بگم می تونم اثبات کنم بعد بگن چجوری چی جواب بدم؟ متنفرم ازینکه وانمود کنم به داشتن علمی که در واقع اصن نمی دونم چیه...

اثبات بود و نبود خدا کار من نیست... هرکی فیلسوفه و ادعاش می شه فلسفه ی کائناتو می شناسه بسم ا... من اینکاره نیستم... من فقط دوست دارم خدایی داشته باشم و دارم... همین!

:a030::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه
کنار نکشیدم... هرکی منو می شناسه می دونه من همونی ام که فکر می کنم درسته و باید باشم... بابتشم تا حالا هم حرف زیاد شنیدم هم تاوان زیاد دادم...:sigh:

خب توان اثباتشو ندارم... چی بگم؟ بگم می تونم اثبات کنم بعد بگن چجوری چی جواب بدم؟ متنفرم ازینکه وانمود کنم به داشتن علمی که در واقع اصن نمی دونم چیه...

اثبات بود و نبود خدا کار من نیست... هرکی فیلسوفه و ادعاش می شه فلسفه ی کائناتو می شناسه بسم ا... من اینکاره نیستم... من فقط دوست دارم خدایی داشته باشم و دارم... همین!

:a030::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

 

آفرین به این جوابت...:a030:

 

دقیقا منم عین شمام...دوست دارم خدایی داشته باشم اما فرقم با شما اینه که دوس دارم سر در بیارم...بدونم این خدایی که دوس دارم داشته باشم کیه...

لینک به دیدگاه
آفرین به این جوابت...:a030:

 

دقیقا منم عین شمام...دوست دارم خدایی داشته باشم اما فرقم با شما اینه که دوس دارم سر در بیارم...بدونم این خدایی که دوس دارم داشته باشم کیه...

حالا منم همچین خنگ نیستم که فک کردیـــــــــــا... ولی خب ترجیح می دم تا اقلا سطح D علمی رو نمی شناسم حرف الکی نزنم... می خونم، می پرسم، پیگیری می کنم اما ترجیح می دم خودم کاسه داغ تر از آش نشم وقتی می دونم وسطش کم میارم:ws3:

لینک به دیدگاه
حالا منم همچین خنگ نیستم که فک کردیـــــــــــا... ولی خب ترجیح می دم تا اقلا سطح D علمی رو نمی شناسم حرف الکی نزنم... می خونم، می پرسم، پیگیری می کنم اما ترجیح می دم خودم کاسه داغ تر از آش نشم وقتی می دونم وسطش کم میارم:ws3:

 

من غلط کنم یه همچین فکری کنم...قصد بی ادبی نداشتم...معذرت میخوام اگه نتونستم منظورمو خوب برسونم...

 

من دقیقا دوس ندارم کم بیارم...وقتی یه همچین جایی هست چرا نیایم 4 تا کلمه یاد بگیریم...:ws3:

لینک به دیدگاه
من غلط کنم یه همچین فکری کنم...قصد بی ادبی نداشتم...معذرت میخوام اگه نتونستم منظورمو خوب برسونم...

 

من دقیقا دوس ندارم کم بیارم...وقتی یه همچین جایی هست چرا نیایم 4 تا کلمه یاد بگیریم...:ws3:

دور از جون

خب پس سعی کن تا می تونی از من یاد بگیری.... کمتر ازین فرصتا گیر آدم میاد :ws3:

لینک به دیدگاه

تفکر این فرضیه که خدا برنامه داشته باشه واسه من جای تعجبی نداره خب حالا چه چیز خدا میره زیر سوال؟؟ که مثل ما میمونه؟؟

بشر چیزی نساخته که مثل خودش باشه؟؟خب اونم خداست قبلا چیزی نبوده بعدا تصمیم به ساختنش گرفته دلیل این که همه چیز باید استدلال عقلی داشته باشه اشتباهه

 

اتفاقا حرفی که زدی قابل تامل هست.

اینکه اگر بنا به خلقتی باشه، خالق موجودی رو شبیه خودش خلق میکنه.

مثلا بهترین اختراع انسان، روباتی هست که هرچه بیشتر شبیه آدم باشه، چون فعلا ارزشمندترین چیز در نزد آدمیزاد، خودش هست.

 

این هم که مدام فکر ما به سمت مبدا و خلقت میره، پس حتما دلیلی داره و هر دلیلی هم یک منبع خارجی رو میطلبه.

 

اما باید دید، اونیکه از ازل بوده چی هست که محدود به زمان و مکان نمیشه.

آدم واقعا هنگ میکنه، یک مغز متفکر هست، یک انرژی، یک تصادف یا .......:hanghead:

لینک به دیدگاه

به نظر من تصادفی به وجود اومدن این دنیا نظریه ی منطقی تری هست

 

مثلا همین چند تا قاره که به مرور زمان از هم جداشدن

 

این سیر به وجود اومدن دنیا هم به مرور و بر اثر اتفاقاتی بوده که شاید ریشه ی علمی هم داشته باشه که علم هنوز نرسیده بهش

لینک به دیدگاه
به نظر من تصادفی به وجود اومدن این دنیا نظریه ی منطقی تری هست

 

مثلا همین چند تا قاره که به مرور زمان از هم جداشدن

 

این سیر به وجود اومدن دنیا هم به مرور و بر اثر اتفاقاتی بوده که شاید ریشه ی علمی هم داشته باشه که علم هنوز نرسیده بهش

 

اگه خلقت تصادفی باشه پس ما باید لوبیا بکاریم تصادفا بشه سیب یا سیب بکاریم تصادفا بشه هندونه ، کدوم مکانیزم منظمی رو سراغ دارید که بر پایه تصادف و اتفاق باشه

لینک به دیدگاه
اگه خلقت تصادفی باشه پس ما باید لوبیا بکاریم تصادفا بشه سیب یا سیب بکاریم تصادفا بشه هندونه ، کدوم مکانیزم منظمی رو سراغ دارید که بر پایه تصادف و اتفاق باشه

 

تصادف به معنی بی قانونی نیست، بلکه به معنی یک چیزی خلاف برنامه و اتفاقی هست.

خیلی جاها شما لوبیا میکارین و هیچی هم در نمیاد.

 

جهان اصلا منظم نیست، به سمت افزایش آنتروپی و بی نظمی پیش میره.

اما همین بی نظمی، یکسری قوانین خاصی داخلش داره، که ما بهش میگین نظم.

 

مثلا شما نمیتونی بگی امسال پاییز بارون میاد، ممکنه نیاد، چون نظم و روند مشخصی در کار نیست.

هر پدیده ای حین پیدایش یکسری الگوریتم هایی داره که وقتی اونا بهم چفت بشن، یک نتیجه ای حاصل میشه.

 

این الگوریتم هم ناشی از تصادفه، هم یک قانون ذاتی.

لینک به دیدگاه
اگه خلقت تصادفی باشه پس ما باید لوبیا بکاریم تصادفا بشه سیب یا سیب بکاریم تصادفا بشه هندونه ، کدوم مکانیزم منظمی رو سراغ دارید که بر پایه تصادف و اتفاق باشه

 

نه به تصادف اینجوری نگاه نکنید .

 

یه مثال میگم .ما تو ریاضیات یه قضییه داشتیم به نام قضییه رمزی که می گفت اگر ضلع ها و قطرهای یک 5 ضلعی رو با سه رنگ متفاوت به هر نوع مختلف رنگ کنیم بدون توجه به رنگ امیزی اولیه حتما یک مثلث تک رنگ به وجود میاد

این قضییه تعمیم پیدا می کنه به چند ضلعی های بزرگ تر و رنگ های بیشتر .یادمه استادمون می گفت ریاضیدان ها از این قضییه و تعمیم کلیش استفاده کردن و میگن پس جهان هستی میتونه در بی نظمی کامل باشه اما اون مثلث تک رنگ (که نماد نظم دار بودن هست)در گوشه ای بسیار کوچک از این جهان (که همون زمین یا حالا کهکشان راه شیری هست) در نظم به سر ببره یعنی لزومی نداره اگه جهانی که ما میشناسیم در نظم باشه پس حتما کل جهان هم منظمه .یه جورایی رد برهان نظم

لینک به دیدگاه

خدای تعالی می فرماید:

«إِنَّا كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ

ما هر چیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم.

 

الا انّ فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائكم و نظم ما بینكم»

آگاه باشید كه آگاهی از آینده، خبر از گذشته، داروی درد (نادانی و گمراهی) و نظم و ترتیب زندگی روزمرّه شما در قرآن (آمده) است

 

 

«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد و شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است

لینک به دیدگاه
خدای تعالی می فرماید:

«إِنَّا كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ

ما هر چیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم.

 

الا انّ فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائكم و نظم ما بینكم»

آگاه باشید كه آگاهی از آینده، خبر از گذشته، داروی درد (نادانی و گمراهی) و نظم و ترتیب زندگی روزمرّه شما در قرآن (آمده) است

 

 

«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد و شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است

 

 

 

 

من که قانع شدم و به جواب تموم سوالام رسیدم!

لینک به دیدگاه

[quote=Essi;1047768

اگر آغاز جهان یکداره و قبل از اون مبدا هم خالقی بوده، خالق قبل از اون مبدا مشغول به چه کاری بوده و چرا قبل از یک زمان صفر، در زمان منفی دست به خلقت نزده؟ :ws38:

 

 

 

ما تو خیلی از دعاها به عنوان مثال دعای "عهد" یه عبارتی داریم در وصف خداوند به این مضمون: یا اول الاولین و یا آخر الاخرین

 

معنی اون میشه ای کسی که اول از از اولی بودی! و ای کسی که آخر از آخری بودی!

 

این عبارت خیلی فلسفی به نظر میاد و این برداشت برام وجود داره که میخواد به نوعی گوشزد بکنه که ای انسانی که نهایت درکت به اول و آخر داشتن چیز ها قد میده! من در این حد برات توضیح میدم که بفهمی!

 

و واقعیت هم همینه ما انسان ها گستره ی درکمون فقط در حدیه که میتونیم حس کنیم و لمس کنیم... ما عمر هزار ساله برای انسان رو عجیب میدونیم اما باور میکنیم.. اما عمر میلیون سال رو نمیشه حتی باور کرد .. ما میگیم فاصله ی فلان سیاره تا ما چند میلیون سال نوریه .. اما از درک این همه زمان عاجزیم ... حتی اگر بخوایم سفر کنیم به اون سیاره فقط میتونیم بگیم اگر با سرعت نور بریم اینقد میلیون سال طول میکشه و از طرفی میدونیم که رسیدن به سرعت نور و رد کردن اون قوانین فیزیک نظری رو به هم میریزه! پس بیخیال رفتن میشیم! ( هر چند که یه روزی میریم!)

 

پس ما فقط در حد دانسته هامون درک میکنیم و نهایتا یک قدم بیشتر

پس اینکه چطور میشه که یه چیزی اول و آخر نداشته باشه واقعا درکش برامون ثقیله در حالی که همیشه انسان به طور ناخودآگاه به دنبال عمر جاودانه بوده و همیشه در افسانه های خودش دوست داشته یک درکی نسبت به از بین بردن شروع و پایان رو برای خودش متصور باشه

 

 

===========

 

پ.ن : من هر چی این نقل قول رو ویزایش میکنم که کد نشون نده .. درست نمیشه ..معذرت میخوام

 

 

لینک به دیدگاه

پس ما فقط در حد دانسته هامون درک میکنیم و نهایتا یک قدم بیشتر

پس اینکه چطور میشه که یه چیزی اول و آخر نداشته باشه واقعا درکش برامون ثقیله در حالی که همیشه انسان به طور ناخودآگاه به دنبال عمر جاودانه بوده و همیشه در افسانه های خودش دوست داشته یک درکی نسبت به از بین بردن شروع و پایان رو برای خودش متصور باشه

 

حرفتون کاملا منطقی هست، همه چیز رو با توجه با عقل محدود خودمون میسنجیم و خیلی جاها ممکنه هنگ کنیم.

اما همین عقل محدود، قبول میکنه که یکسری چیزها رو نباید با عقلش بسنجه.

 

اینکه قبول میکنه عقلش ناقصه به نظرت از کجا نشات میگیره؟

چون وقتی ما میتونیم بگیم یک چیزی ناقصه، که بدونیم نمونه کاملش چیه.

 

مثلا شما وقتی یک اتومبیل با دو چرخ رو میگی ناقص، که بدونی اتومبیل کامل چهار چرخ داره.

 

پس اگر انسان مدعی شود، عقلش ناقص هست، باید اشراف داشته باشد کامل چیست. :ws38:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...