- Nahal - 47858 ارسال شده در 15 مهر، 2012 چمدانت را میبستی مرگ ایستاده بود و نفسهایم را میشمُرد. شمس لنگرودی 13
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 پنبه آتش گرفتهای است قلب من، کف مزن شعلهورش مکن. باد را ببین چگونه درختان را دور میزند و سوی دلم میخزد کف مزن شعلهورش مکن. قلبم را در آتش این جزیره تاریخ بگذار تا بسوزد کف مزن شعلهورش مکن باد را ببین چگونه مرا در دهان گرفته و بر آب میرود 8
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 نقشههای جهان به چه درد میخورند نقشههای تو را دوست دارم که برای من میکشی خطوط مرزی و رودخانهها ... متروها ... خانهها نقشهی کوچکات را دوست دارم که دیدهبانان چهار سویش از برج مراقبه با صدای بلند با هم صحبت میکنند و من اینسو تا آنسویش را با غلتی طی میکنم . 7
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 [h=6]ســـــر می روم از خویش از گوشه گوشه فرو می ریزم و عطــــر تو رسوایم می کند... [/h] 6
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 [h=6]پیراهن آتش است که به تن میکنی و فقط من میسوزم که همخانة بادهایم.[/h] 7
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 آدمک برفی می دانم سردت است همین حالا جلوی بخاری خود گرمت می کنم اول دست ها بعد شانه، شکم، پا نمی دانم گرمت شده یا نه کجایی آدمک برفی کجایی؟ 8
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 خلاصه بهاری دیگر بی حضور تو از راه می رسد،... و آن چه که زیبا نیست زندگی نیست روزگار است، گل نیلوفر مردابه ی این جهانیم و به نیلوفر بودن خود شادمانیم، سقفی دارد شادکامی کف ناکامی ناپدید است. 6
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 [h=6]در آغوش هم [/h] [h=6]در این دایره بی پایان[/h] [h=6]من امتداد توام[/h] [h=6]یا تو امتداد منی ![/h] 8
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 آخر به چه درد می خورد آفتاب اسفند این که جای پای تو را آب کرده است 8
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 آتش باشی برای تو هیزم میشوم دریا بروی پارو تو همیشه درست پنداشته ای دل من شبیه تکه سنگی است که می خواهم تو با همه خستگیهایت یک لحظه به من تکیه کنی 5
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 اشتیاق مرا به تو سیب دندان زده ای می داند که رها کرده ای در بشقاب. 5
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 نابینای توام نزدیک تر بیا فقط به خط بریل می توانم که تو را بخوانم نزدیک تر بیا که معنی زندگی را بدانم! 5
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 گنجشکان لاف میزنند: جیک،جیک،جیک،جیک جیک هیچ یک شان در نیامد تو که دور می شدی. 4
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 امروز صبحانه من تو بودی نان گرم و شیر و عسل روزنامه ها و خبر صبحانه امروزم برشی از تو بود. سیرم از این جهان اشتهای تو دارم. 4
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 حکایت باران بی امان است این گونه که من دوستت می دارم شوریده وار و پریشان باریدن بر خزه ها و خیزاب ها به بی راهه و راه ها تاختن بی تاب ٬ بی قرار دریایی جستن و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن و تو را به یاد آوردن حکایت بارانی بی قرار است حکایت 4
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 دور از تو رودی كوچكم قفل اسكله را میبوسم توقعِ دریائی ندارم دور از تو فوارة بیقرارم پرپر میزنم كه از آسمان تهی به خانة اولم برگردم. 4
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 چرا همگان را نبخشم چرا از خاطر نبرم زخمها را، من که فراموش خواهم کرد نشانی خانهام چهرهی کودکم و تلفظ نامم را از دهانت، و شعله که بر باد خواهد رفت. 5
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2012 دیر آمدی موسا دوره ی اعجاز ها گذشته است عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن که کمی بخندیم 5
- Nahal - 47858 مالک ارسال شده در 16 مهر، 2012 انگشت های تو تفسیرهای ده گانه ی یک کتاب اند انگشت های تو ده فرمانِ موسی! 3
ارسال های توصیه شده