Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ من،این چشم های بی تو رابه کجای این شهر بدوزمکه هنوز نرفته باشی؟ 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ تمام دنیامحله ی کوچکی ست که تو در آن متولد می شوی و من میان بازیِ بچه های محله به عشق تو پیر می شوم 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ گریه کار کمی ست برای توصیف رفتنت، دارم به رفتار پرشکوهی شبیه مرگ فکر می کنم 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ کجای آسمان ببینمت؟من از جستجوی زمین خسته ام ! 2 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۲ این منصفانه نیست! من پیر شده باشم ، و تو در خیالم درست مثل روزی که ترکم کردی زیبا و جوان همین شده که هیچ کس باور نمی کند معشوق من بوده باشی...! 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۳ ﮔﺮﻩ ﺑﺰﻥ ! ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺨﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺷﻮﻡ ﺑﯽﺗﻘﻮﯾﻢ ﻣﯽﺑﻨﺪﻧﺪ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﺤسی ﺑﯽﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﻢ ؟ 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۳ تــــــو شبیه دیگران نیستـــی ! دیگران حـــرف میزنند ، راه میـــروند ، نفس میکشند ... تــــــو نه حــــرف میـــزنی نه راه میــــروی و نه ... میـــگذاری نفس بکشم !! لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۳ پاییز پنجره ای ست که از اتاق من به هوای تو باز می شود لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۳ دستم را داغ می گذارم که نبینمت دیگر ، تو اما هرشب داغم را تازه می کنی ... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده