ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۱ من ابر باروری هستم که هر جای شهر یاد تو می افتم باران می بارد... کامران رسول زاده 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۱ همه مرا که می بینند، یاد تو می افتند، یعنی این قدر شبیه من شده ای؟! کمی به خودَت برس!... 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۱ به حرف های مردم کاری نداشته باش... به زیباییت ادامه بده میان خیال های شبانه ام... 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۱ امروز بال در آورده ام، فکر کنم دلت برایم تنگ شده... 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۱ عطر تو خواص پیچیده ای دارد، بعد از سال ها هنوز روی جاهای خاصی از شهر مانده.. 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خسته نمی شوم از تکرار تو از نگاهِ من تو بی تکراری، حتی اگر خسته نشوم از تکرار تو...! 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ دستم به تو نمی رسد، حتی در شعرهایی که با دست خودم می نویسم.. پس همچنان در ارتفاع دورترین استعاره ها بمان!، مباد که دست کسی به تو برسد...! (کامران رسول زاده) 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ تکلیف مرا معلوم کن! از نبودن توست که اینهمه می نویسم؟ یا از بودنت؟ چقدر از تو بنویسم که تکلیفم معلوم شود...؟! (کامران رسول زاده) 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ ايــن زخــم روي سينــه ام از کــدام نَبــرد بــاز مــانــده؟! تــو کــه بستــه بــودي بــه تمــام زخــم هــایــم، خــودت را . . . _____________ کامران رسول زاده 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ گوشه ی چشمِ تو دنج می کند فضای شعر را. این گوشه گیریِ من به خاطر چشم های توست...! --------------- کامران رسول زاده 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ دیر نمی شود هر وقت دلت خواست برگرد، فقط مجبوری با خاطراتمان سَر کنی، من زنده نیستم...! 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ اصلا برنگرد!... به کجای این عالم بر می خورد، جز بختِ خرابِ من؟! 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۱ چشمت را نبند! این چشم بندی های تو جهانم را محو می کند... 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ این بوسه یعنی بخواب تمام زمستان را آغوشم پر از بوی بهار است ... 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۲ برای قدم زدن با تو هر از گاهی از خودم بیرون می زنم، روحم هنوز به خانه بر نگشته! 7 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۲ چِشم چِشم دو ابرو شب سیاه و گیسو گوش گوش یه آغوش کسی که شد فراموش حالا بکش دو تا دست رو زخمی که نشه بست چوب چوب یه گردن حلقه ی دار تو و من ... کامران رسول زاده از کتاب "فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام" 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۲ گوش راستم سوت می کِشد، حتماً داری از من حرف می زنی... دلم را به این خرافات خوش می کنم، که از تو حرف بزنم... کامران رسول زاده از کتاب "فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام" 4 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ تمام دنیامحله ی کوچکی ستکه تو در آن متولد می شویو من میان بازیِ بچه های محلهبه عشق تو پیر می شوم 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ خوشحالم که ساعت ها را عقب کشیده اند، حالا یک ساعت بیشتر عاشقت بوده ام ! 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ آغوش ترکیب پیچیده ای ست از من و خیال تو که هر شب مثل سایه روی دیوار خانه، می افتد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده