رفتن به مطلب

یادی از گل آقا


ارسال های توصیه شده

وقتي گل‌آقا خودش اعلام كرد كه ديگه كار نمي‌كنه، خيلي تعجب كردم ولي حالا با مرور كارهايي كه اون زمان با مجوز مي‌تونست چاپشون كنه، مي‌فهمم چرا

 

100814715784.jpg

سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۶۹ شماره ۵ شماره مسلسل ۵ «ايران و كومور روابط سياسي برقرار كردند»

100814715787.jpg

سه شنبه ۸ آبان ۱۳۶۹ شماره ۲ شماره مسلسل ۲ « روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای جهان سوم گسترش می یابد.»

100814715790.jpg

سه شنبه ۶ آذر ۱۳۶۹ شماره ۶ شماره مسلسل ۶ «با بن‌شماره 89 كارمندي هفت دفترچه صدبرگي به كار مندان داده مي‌شود.»

100814715811.jpg

سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۷۰/شماره ۸/شماره/مسلسل ۲۹ «رادیو ایران وارد 50 سالگی شد.» «بیشتر برنامه های رادیو ار اشعار مولانا وحافظ سعدی پر می شود.»

100814715808.jpg

سه شنبه ۱۱ تير ۱۳۷۰/شماره ۱۲/شماره/مسلسل ۳۳ « وزیر خارجه فرانسه در مذاکرات رسمی تهران توسط دکتر ولایتی مجانی معاینه شد.»- کیهان

100814715805.jpg

سه شنبه ۴ تير ۱۳۷۰/شماره ۱۱/شماره/مسلسل ۳۲ « در موسم حج بسیاری از مقامات دولتی عازم مکه می شوند.»

100814715798.jpg

سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۷۰/شماره ۱۵/شماره مسلسل ۳۶ «بارنشستگان دولت احتیاج به محبت واحترام دارند.»- کیهان

 

 

 

 

  • Like 14
لینک به دیدگاه

100814715816.jpg

چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۷۱/شماره ۵/شماره مسلسل ۷۲ «دبير شوراي سياست‌گزاري صدا و سيما اعلام كرد: موسيقي راديو و تلويزيون از نوع حلال است.»- كيهان

100814715813.jpg

شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۷۱/شماره ۷/شماره مسلسل ۷۴ «اهداف سياست پول جديد دولت بر مبناي جذب نقدينگي مازاد بر نياز جامعه صورت مي‌گيرد.»- رسالت

100814715849.jpg

چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۷۲/شماره ۴۸/شماره مسلسل ۱۶۳ «محمد هاشمي قائم مقام وزارت امور خارجه شد.»- جرايد

100814715847.jpg

پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۷۲/شماره ۴۶/شماره مسلسل ۱۶۱ « رئيس مجلس گفت:‌پول نفت محدود است،‌تعدادي از طرحها را بايد از دستور كار حذف كنيم.» - جرايد

  • Like 12
لینک به دیدگاه

153029_810.jpg

 

سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۷۰/شماره ۱۴پشماره/مسلسل ۳۵ « دکتر حبیبی ، معاون اول رئیس جمهور ی،به ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی بر گزیده شد.»

 

153028_515.jpg

 

 

153027_973.jpg

سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۷۰/شماره ۲/شماره مسلسل ۲۳ « همزمان با آغاز سال 70 نرخ بلیت پروازهای خارجی هواپیما چند برابر شدونرخ سایر اجناس ضرورری نیز به همین علت بالا رفته!»- جراید

 

153026_359.jpg

سه شنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۷۰/شماره ۳/شماره مسلسل ۲۴ «ایران برای بازسازی خرابه های کویت ابراز آمادگی کرد.»-جراید

 

153040_861.jpg

چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۷۱/شماره ۳۱/شماره مسلسل ۹۸ «بنگلادش خواستار توسعه روابط با ایران شد.»-اطلاعات

 

153039_728.jpg

چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۷۱/شماره ۳۴/شماره مسلسل ۱۰۱ «وزارت ارشاد اعلام کرد:بر اساس برنامه پنج ساله اول به منظور دسترسی به ارز باید900000 جهانگرد وارد ایران شود.» - اطلاعات

 

 

 

 

 

 

  • Like 14
لینک به دیدگاه

153058_149.jpg

چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۷۲/شماره ۴۸/شماره مسلسل ۱۶۳ «محمد هاشمي قائم مقام وزارت امور خارجه شد.»- جرايد

 

153057_796.jpg

پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۷۲/شماره ۴۶/شماره مسلسل ۱۶۱ « رئيس مجلس گفت:‌پول نفت محدود است،‌تعدادي از طرحها را بايد از دستور كار حذف كنيم.» - جرايد

 

153050_840.jpg

پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۷۲/شماره ۳۰/شماره مسلسل ۱۴۵ «ایران برای محو بیسوادی در کشورهای جهان سوم اعلام آمادگی کرد.»- جراید

 

153051_688.jpg

پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۷۲/شماره ۳۲شماره مسلسل ۱۴۷ «وزیر اقتصاد قول داد که سریعا در مورد بازپرداخت دیون خارجی اقدام نماید.»- تهران تایمز

 

153052_392.jpg

پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۷۲/شماره ۳۳/شماره مسلسل ۱۴۸ « ایران 3 میلیارد دلار از بدهیهای عقب افتاده خود را پرداخت کرد.»- جراید

 

153053_853.jpg

پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۷۲/شماره ۳۴/شماره مسلسل ۱۴۹ « وزیر صنایع گفت: ما هنوز در زمینه مداد و جوهر عقب ماندگیهای اساسی داریم.»- جراید

 

153055_375.jpg

پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۷۲/شماره ۳۷/شماره مسلسل ۱۵۲ « در چند ساله اخير ايران چندين ميليارد دلار بدهي خارجي پيدا كرده است.»- جرايد

 

153056_248.jpg

پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۷۲/شماره ۴۴/شماره مسلسل ۱۵۹ « با وجود اعلام قبلي دولت مبني بر گران نشدن كالاها ، قيمت نان رسما گران شده است.» -جرايد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • Like 14
لینک به دیدگاه

خیلی جالب بود.خواستم یادی از کسانی که قلمشون به گل آقا رنگ می داد هم کنیم.اگه جاش نیست در نابودیش سریعا اقدام کنید:ws3:

یک مصاحبه که در جایی در مورد بسته شدن اون هم بحث می شه.:ws37:

 

میزگرد بررسی طنز گل‌آقایی با حضور پوپک صابری (

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نامی ماندگار درتاریخ مطبوعات‌ایران است و دست‌پخت قریحه طناز کیومرث صابری‌فومنی(۱۳۲۰-۱۳۸۳). ماهیت‌طنز گل‌آقا تحت تاثیر شدید شخصیت، باورها و سوابق سیاسی و مطبوعاتی مرحوم صابری شکل گرفت به گونه‌ای که این مجله طنز را آینه تمام‌نمای زندگی او دانسته‌اند. باورها و سوابق سیاسی و مطبوعاتی صابری از جمله آغاز کارجدی طنز مطبوعاتی با مجله توفیق در عصر پهلوی و نشست و برخاست با رجال اول سیاسی کشور پس از انقلاب، در آغاز و تداوم کار گل‌آقا و شخصیت معتدل و اخلاقی وی در شکل‌گیری محتوای ویژه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
تاثیر تامه‌ داشتند.

برخی معتقدند مجله گل‌آقا اسطوره نشریات طنز ایرانی در یکصد سال گذشته است. اگر این مدعا قابل تردید وتشکیک باشد اما تاثیر این مکتب‌خانه در پرورش اکثر کسانی که در چند سال گذشته از سر طنزنویسی به شهرت و منالی دست یافتند قابل انکار نیست. گل‌آقا نه تنها «مکتب خانه» که «مکتبی» هم برای طنز نویسی بود، نه به رسم پیشینانی مانند توفیق بود و نه با طنز پسینیانی مانند داور(

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
) میانه داشت.

عمر گل‌آقا(۱) در سال ۱۳۸۱ و در شماره ۵۴۸ با سرمقاله خداحافظی صابری به سر آمدتا شاغلام (۲) از” یک لنگ پا کنار در ایستادن” خلاص شود، نامه‌های ممصادق(۳) بی‌رهنمود بماند،«غضنفر»(۴) بی‌مسئولیت شود و همه به همراه گل‌آقا به تاریخ مطبوعات هجرت کنند. بازار حدس و تخمین درباره دلایل جمع شدن بساط «چای دیشلمه» همچنان داغ است و اینکه «‌نگذاشتند»، خودشان«نخواستند» یا اصلا «نتوانستند». صابری هم دوسال پس از خداحافظی گل‌آقا، با همگان و برای همیشه وداع کرد بی‌آنکه «دو کلمه حرف حساب» هم درباره تعطیلی مکتب‌خانه گفته باشد. هر چند که می‌گویند در همان شماره آخر گفت و آن کس است اهل بشارت که اشارت داند!

میهمان پوپک صابری فومنی (گلنسا)؛ دختر مرحوم صابری و مسئول فعلی موسسه گل‌آقا، گیتی‌صفرزاده از اعضای تحریریه گل‌آقا و محمد حسین روانبخش روزنامه‌نگار، طنزپرداز و از همکاران متاخر ‌گل‌آقا شدیم تا درباره طنز از جنس گل‌آقایی و غیره‌اش به گفت‌وگو بنشینم. بی‌منت، متن‌این نشست، پیشکش مخاطبان مجله مدیریت ارتباطات.

********

اگر بخواهیم درباره طنز گل آقایی به یک درک و تعریف برسیم، ابتدا باید ببینیم استنباط دوستان از طنز سیاسی به عنوان یک ژانر مطبوعاتی چیست.

صابری: من ترجیح می‌دهم بحث را از اینجا آغاز کنم که امروز طنز سیاسی با چندگونه‌ مختلف شناخته می‌شود. در یک گونه انتقادی، طنز با هدف از ریشه زدن استفاده می‌شود. در این گونه، طنز کارکرد نوعی سلاح یا ابزار را پیدا می‌کند و هدف صرفا مبارزه ساختاری است. نوع دیگری از طنز به شکل بی‌تفاوت و بدون داشتن دغدغه مسائلی را می‌گوید و دنبال آن را هم نمی‌گیرد. در این گونه طنز فرد نویسنده تنها به جای اینکه حرفش را جدی بنویسد، طنز می‌نویسد و دغدغه طنزنویس این نیست که به عنوان یک مبارزگر مطرح شود. نوع دیگر طنز که پس از این دو نوع به وجود آمد و تحت عنوان طنز گل‌آقایی در کشور مطرح شد با انواع قبلی تفاوت‌های بسیاری داشت. آقای صابری آدمی بود که از خود نظام برآمده بود. ایشان پیش از ورود به کار طنز، پست سیاسی داشت و مشاور آقای خامنه‌ای، آقای رجایی، آقای تاج زاده در وزارت ارشاد و آقای خاتمی بود. یعنی با مسئولانی که از نظر تفکر در همان زمان هم متعلق به طیف‌های مختلف بودند، کار کرده بود. ایشان سوابق و سلایق سیاسیش را کنار گذاشت، از فضای سیاسی کاملا فاصله گرفت و در شرایطی که می‌توانست با ادامه کار در سیاست شاید به راحتی نماینده مجلس، وزیر یا حتی رئیس جمهور شود، وارد کار طنز مطبوعاتی شد.

تفاوت مهم طنز گل‌آقایی با انواع دیگر طنز این بود که توسط کسی از درون ساختار نظام و با هدف اصلاح انجام می‌گرفت. اگر چند تعریف مشهوری که آقای صابری از طنز مورد نظر خودش ارائه داده است را ببینید، بیشتر منظورم را در می‌یابید. مثلا در یکی از این تعریف‌ها آقای صابری می‌گوید که طنز گل‌آقایی زدن با شاخه گل به صورت فردی است که به خواب فرو رفته و هدف بیدار کردن اوست. تعریف دیگرش این بود که طنز گل‌آقایی مثل تیغ جراحی است که بدن بیمار را به قصد بهبود و معالجه می‌برد و البته با چاقوی سلاخی تفاوت دارد. ایشان از همان روز اول گفتند که طنزش یک طنز نجیب و تنها با هدف اصلاح است.

 

خانم صابری در کنار دو نوع طنز مبارزاتی و بی تفاوت، از گونه‌ای طنز تحت عنوان گل‌آقایی نام بردند.آقای روانبخش نظر شما چیست؟

روانبخش: من مطلبم را از اینجا آغاز می‌کنم که طنز سیاسی و لطیفه از نظر ظاهر شباهت زیادی دارند اما در واقع تفاوت‌های بنیادی باهم دارند. برای مثال می‌توان مرحوم صابری را به عنوان یک طنزنویس سیاسی و مرحوم ابوالقاسم حالت را به عنوان یک لطیفه‌نویس سیاسی با هم مقایسه کرد. هر دو شخصیت‌های بزرگی بودند یعنی نمی‌توان گفت که یکی در نگارش خیلی موفق‌تر از دیگری بود اما آن چیزی که در نوشته‌های آقای حالت دیده می‌شد،‌ طنز سیاسی نبود، لطیفه سیاسی بود. اگر کلی‌تر نگاه کنیم این همان فرقی‌ است که مجله «گل‌آقا» با مجله «توفیق» داشت. در توفیق هم بحث مبارزه و انتقاد مطرح بود اما چیزی که در توفیق نوشته می‌شد بیشتر لطیفه سیاسی بود. تفاوت بین طنز و لطیفه این است که طنز یک نوشته ادبی است یعنی در طنز ویژگی‌هایی است که ریشه در ادبیات دارند. در ادبیات بیان و صنایع ادبی وجود دارد و به این معنا طنز یک نوشته‌‌ ادبی هم است. این نوشته وقتی وارد فضای سیاسی می‌شود، دغدغه اجتماعی- سیاسی پیدا می‌کند، یعنی دیگر از دغدغه فردی خبری نیست. حتی اگر در مواردی هم کمی به هجو و تمسخر نزدیک می‌شود به خاطر همان مسئولیت اجتماعی است. تفاوت دیگر طنز با لطیفه این است که طنز الزاما خنده‌دار نیست. آقای عمران صلاحی(از نویسندگان مجله‌های توفیق و گل‌آقا) تعبیر خوبی داشتند و می‌گفتند که طنز خنداندن با لب و دهان نیست، خنداندن با دل است. طنز سیاسی هم بیشتر با این تعریف هماهنگ است. بسیاری از طنزهای قدیمی مثلا کارهای عبید زاکانی اصلا خنده‌دار نیستند و اتفاقا خیلی جاها غصه ایجاد می‌کنند. وقتی شما وارد گفتن دغدغه‌های اجتماعی می‌شوید، خیلی از موارد خنده‌دار نیستند و شاید هم گریه‌آور باشند.

اگر طنز سیاسی خنده‌دار نباشدآنگاه مرزبندی و مزایایی آن نسبت به سایر ژانر‌های مطبوعاتی چه می‌شود و اصولا اگر این ژانر حذف شود اتفاق خاصی می‌افتد ؟

روانبخش: طنز ویژگی‌های خودش را دارد، مثل مقاله، یادداشت و گزارش که ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. مهم‌ترین ویژگی طنز این است که روی تناقض‌های جامعه دست می‌گذارد. مثلا شما جامعه‌ای دارید که تناقض از آن می‌بارد، برخی مواقع بهترین تعریفی که از این جامعه می‌شود ارائه داد فقط در ساختار طنز ممکن است. منظورم این است که وقتی جامعه‌ ما تناقضات زیادی را در خود دارد، گزارش‌نویسی به درد بیان انتقاد آمیز در این جامعه نمی‌خورد یا کمتر به کار می‌آید و چاره‌ کار طنز است. به نظر من طنز، قالبی است که در کنار قالب‌های دیگر مطبوعاتی قرار دارد و نباید بگوییم که مثلا اگر حذفش کنیم چه اتفاقی می‌افتد یا نمی‌افتد.

 

منظور من هم حذف این قالب که نیست. در نظر بگیرید شاید با یک نوشته جدی انتقادی برخورد شود اما با همان مطلب اگر طنز نوشته شود، برخورد نشود. یعنی انتقاد با ابزار طنز کم هزینه‌تر باشد یا اینکه مخاطب شما ممکن است حوصله خواندن کار جدی نداشته باشد. سوال من بیشتر ناظر به این مباحث بود.

صفرزاده: من معتقدم که طنز سیاسی موجب تلطیف فضای جامعه می‌شود. همیشه با گل‌آقا شوخی می‌کردند و می‌گفتند که گل‌آقا یک سوپاپ برای جامعه است. خود آقای صابری هم پی این قضیه را گرفتند و می‌گفتند که گل‌آقا یک سوفاف! است. این یک بحث کاملا جدی بود، یعنی گل‌آقا در حوزه سیاسی یک سوپاپ اطمینان برای جامعه بود. از یک طرف سبب می‌شد فشار روحی و روانی مردم با خواندن مطالب آن کمی تخلیه شود و از طرف دیگر سیاستمداران هم درمی‌یابند که زیر ذره‌بین هستند. به نظر من اینجا یک اصل کلی وجود دارد که باید به آن هم اشاره شود. سیاستمداران موفق کسانی هستند که جلوی طنز را نمی‌گیرند چون می‌دانند که در واقع کار آنها را تسهیل می‌کند و یک مفری می‌شود تا مردم جامعه احساس کنند حرف‌ها و دردهایشان گفته می‌شود. در تاریخ ایران هم می‌بینیم وقتی که فضای سیاسی بسته است اما در کنار آن نشریات طنز هم وجود دارند، وضعیت بهتر از زمانی است که از نشریات طنز به کلی خبری نیست. نبودن نشریات طنز سبب می‌شود که بعد از مدتی انفجار‌هایی در جامعه رخ دهد و تغییراتی به وقوع بپیوندد. اولین فایده و مهمترین فایده‌ طنز سیاسی برای خود ساختار سیاسی است و متاسفانه سیاستمدارانی که در ابتدای راه قرار دارند چندان متوجه این موضوع نمی‌شوند.

صابری: من هم یک نکته به بحث سیاسمت‌مداران و طنز اضافه کنم. وقتی ایرادی در یک فرد وجود دارد، یک راه انتقاد این است که بگوییم آقا شما این ایراد را دارید. به طور طبیعی ممکن است این حرف به طرف مقابل بر بخورد اما وقتی این ایراد در لفافه طنز ‌پیچیده می‌شود و رنگ و لعابی از خنده به آن اضافه می‌شود، میزان ناراحتی هم از این انتقاد کمتر می‌شود. خیلی عجیب است که بعضی از سیاستمداران در مقابل طنز انتقادی جبهه می‌گیرند.کسی که نتواند انتقاد طنزگونه را تحمل کند به طور حتم انتقاد جدی را هم تحمل نخواهد کرد.

 

44_890707_L600.jpg

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

شاید به این دلیل که نفوذ و فراگیری طنز نسبت به سایر ژانر‌های مطبوعاتی بیشتر است

صابری: اگر هر کاری درست انجام شود حتما دیده می‌شود، چرا دیده نشود؟ شما اگر یک گزارش تحلیلی مناسب بنویسد، اگر واقعا کننده‌ این کار باشید، حتما تاثیرگذار خواهد بود و همه آن را می بینند.

روانبخش: اشاره کردم که طنز ساختار ادبی دارد و اضافه می‌کنم که این ادبی بودنش باعث تاثیرگذاری بیشترش می‌شود. در فرهنگ ما استفاده از ادبیات تاثیرگذاری گفتار را بیشتر می‌کند و به همین دلیل شعر تاثیر بیشتری نسبت به نثر دارد. حتی نثر هم برای تاثیر‌گذاری بیشتر در جاهایی خودش را به شعر تشبیه کرده است یعنی به سمت نثر‌های فنی و مسجع رفته است. طنز دو ویژگی مهم دارد، یکی اینکه شیرین است یعنی شاید خنده‌دار هم نباشد اما شیرینی خودش را دارد و دیگر اینکه ادبی است. این شیرین و ادبی بودن، تاثیرگذاری طنز را بیشتر می‌کند. من با این نکته خانم صابری هم موافقم که شما در هر قالبی بنویسید، اگر حرفه‌ای و درست بنویسید می‌توانید تاثیرگذار باشید.

در جامعه‌ای مثل ایران که مردمش در طول تاریخ انسان‌های طناز و لطیفه‌سازی بوده‌اند،تاثیرگذاری طنز طبعا بیشتر است و بیشتر هم خوانده و شنیده می‌شود.

روانبخش: مردم ما به ادبیات نگاه و علاقه خاصی دارند. هنر ملی ایتالیا نقاشی و مجسمه سازی‌است، هنر ملی ما هم ادبیات و شعر است و طنز هم یک بخشی از آن محسوب می‌شود. در کشور ما این ویژگی از زمان‌های قدیم شکل گرفته است و دلایل جامعه شناختی خاص خودش را هم دارد.

 

شاید یکی دیگر از دلایل تاثیرگذاری طنز سهولت ورودش به فرهنگ شفاهی و گفتگوهای روزمره مردم است. یعنی طنز در مقایسه با سایر قالب‌های مطبوعاتی، این قابلیت را دارد که مردم پس از خواندنش، آن را برای یکدیگر تعریف کنند.

صابری: به همین خاطر روی طنز حساسیست وجود دارد. البته یک مطلب طنز باید چیز فوق العاده‌ای باشد که دهان به دهان بچرخد. این بیشتر لطیفه است که وارد فرهنگ شفاهی می‌شود و بین مردم می‌چرخد و در مورد طنز به ندرت این اتفاق می‌افتد. مثلا در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ شایعه‌ای مطرح شد تحت این عنوان که گل آقا در یکی از شماره‌ها گفته است «بنویسیم خاتمی؛ بخوانیم ناطق نوری». این شایعه از مصادیق طنز نوشتاری نبود و بیشتر همان لطیفه محسوب می‌شد اما همین شایعه دهان به دهان چرخید و آن‌قدرگسترش پیدا کرد که تا مدت‌ها می‌آمدند و از ما این شماره گل‌‌آقا را می‌خواستند! هر چقدر ما جواب می‌دادیم که چنین چیزی منتشر نکرده‌ایم، قبول نمی‌کردند. وقتی تمام آرشیو مجلات را هم جلوی آنها می‌گذاشتیم و آن چیزی را که می‌خواستند پیدا نمی‌کردند، می‌گفتند که شما تحت فشار‌های بیرونی این شماره را جمع‌آوری کرده‌اید. حتی بعضی‌ها می‌گفتند که خودشان آن شماره دیده‌اند و فلان کاریکاتور هم روی جلد کار شده بود!

صفرزاده: یکی از دلایل تاثیرگذاری طنز این است که به سوژه‌‌های روز می‌پردازد و مسائل مبتلابه زندگی مردم را بررسی می‌کند اما لزوما به این شکل نیست که شفاهی و بین مردم فراگیر شود.

روانبخش: من هم با این موضوع مخالفم. مثلا از افرادی که طنزشان خیلی موثر بود می‌توان از ابراهیم نبوی نام برد. شما کدام یک از طنز‌های ابراهیم نبوی را در ذهن دارید که تبدیل به لطیفه شده باشد؟ طنز شاید نفوذ زیادی داشته باشد اما به این دلیل نیست که مردم برای یکدیگر تعریف کنند. به نظر من تاثیرش به دلیل همان شیرین وادبی بودنش است که اشاره کردم.

اینکه کدام یک از کار‌های طنز در ذهن مخاطب می‌ماند ناظر به بحث ماندگاری مطلب است اما بحث من این است که وقتی شما طنزی را بخوانید و برای دوستتان تعریف کنید، این از قابلیت شفاهی شدنش حکایت دارد، حالا شاید به مدت طولانی در ذهن شما نماند.

روانبخش: اتفاقا به این شکل نیست. به طور مشخص در مورد ستون دو کلمه حرف حساب مرحوم صابری در روزنامه اطلاعات، کسی نمی‌آمد چیزی را که وی نوشته بود برای دوستش تعریف کند. البته شاید کسی به دیگری می‌گفت که فلان چیز را خواندی یا برو بخوان! همین برو بخوان یعنی اینکه طنز آن‌گونه که شما می‌گویید وارد فرهنگ شفاهی نمی‌شود.

آیا در ژانر طنز مطبوعاتی اصول حرفه‌ای و تحصیلات آکادمیکی در کشور وجود دارد که یک طنزنویس مطبوعاتی می‌بایست آنها را فرابگیرد و اگر هست، چقدر کار طنزنویسان مطبوعاتی ما مبتنی بر این اصول است؟

صفرزاده: آموزش طنز مطبوعاتی در ایران بیشتر به صورت سینه به سینه و تجربی منتقل شده است. وقتی مجله توفیق تعطیل شد، تقریبا تا سال ۶۲-۶۳ طنز نویس جدیدی تربیت نشد. بیشتر کسانی که در گل‌آقا کارشان را آغاز کردند، همان نویسندگان پیشین توفیق بودند. یعنی در فاصله تعطیلی توفیق تا آغاز به کار گل‌آقا، جایی وجود نداشت که یک تعداد طنزنویس جدید تربیت شوند. با تولد گل‌آقا بود که افراد جدیدی در حوزه طنز نویسی تربیت شدند. حدود دو یا سه سال پیش بود که ما درگل‌‌آقا تلاشی در این زمینه داشتیم و خواستیم کلاس‌های طنز مطبوعاتی دایر کنیم. هدف ما در این کلاس‌ها این نبود که فردی را طنز نویس کنیم زیرا اساسا ممکن نیست. در این کلاس‌‌ها تنها برخی اصول نگارش را می‌گفتیم که مثلا وقتی می‌خواهید با استناد به یک خبر طنزی بنویسید، این خبر باید صحت داشته باشد و چیزهایی از این دست. طنز نویسی هم مثل نقاشی یک هنر است و تنها با آموزش آکادمیک کسی طنزنویس نمی‌شود.

 

صابری: متاسفانه تحصیلات آکادمیکی در این زمینه وجود ندارد و این یک ضعف است. من با آن بخش از صحبت‌های خانم صفرزاده هم موافقم که طنز نویسی علاوه بر یک سری آموزش‌های اصولی، قریحه و ذوق فردی هم طلب می‌کند یعنی طنز نویس شدن مثل مهندس شدن نیست که بگوییم شما این پیچ را ببند اگر دو بار نتوانستی بالاخره بار سوم یاد می‌گیری و مهندس می‌شوی!‌ برای طنز نویسی باید حداقلی از قریحه در فرد وجود داشته باشد. به نظر من مشکل مهمتر از نبود فضای آکادمیک برای آموزش طنز این است که طنز اصلا جدی گرفته نمی‌شود. این مشکل فقط از بعد حاکمیتی نیست، خود ما هم طنز را جدی نمی‌گیریم. آقای صابری خیلی تلاش کردند که دو نکته را درباره طنزنویسی جا بیاندازند. اول اینکه ایشان همیشه می‌گفتند طنز جدی‌ترین اتفاق زندگی من است، یعنی می‌خواستند جدی بودن مقوله طنز را جا بیاندازند و دوم اینکه معتقد بودند طنز قالبی برای تمسخر و ریشخند افراد نیست. گاهی اوقات متاسف می‌شوم که نظری از یک خواننده قدیمی گل‌آقا را دریافت می‌کنم مبنی بر اینکه دستتان درد نکند، چقدر خوب فلانی را مسخره کردید! در مواجهه با چنین جمله‌ای آدم نمی‌داند که سرش را باید به کدام دیوار بکوبد!

 

به طنز گل آقایی برگردیم. درباره مختصات این طنز، نقطه شروع، سابقه و ویژگی‌های آن بیشتر بگویید؟

صابری: طنز آقای صابری ازسال ۶۳ و با ستون دو کلمه حرف حساب در روزنامه اطلاعات شروع شد و تا مدت‌ها مشخص نبود چه کسی این ستون را می‌نویسد. اگر آقای خلخالی در مجلس اسم آقای صابری را نگفته بود، هیچ کس نمی‌دانست که این طنز‌ها کار آقای صابری است. در آن زمان هر کسی نمی‌توانست طنز بنویسد و فضای طنز‌نویسی سیاسی هم چندان وجود نداشت. آقای صابری با توجه به این امتیاز که از داخل نظام برآمده بود، توانست طنز نویسی را شروع کند. ایشان خیلی از مواقع برای افرادی طنز می‌نوشت که از نظر سیاسی از خودشان پایین‌تر یا با ایشان همردیف بودند. البته این به آن معنا نیست که ایشان پس از شروع کار هیچ مشکلی نداشت و همیشه تحمل می‌شد، نخیر. ایشان مشکلات بسیاری را در این مسیر تجربه کرد و تغییرات بسیاری هم در قلم و بیان ایشان به وجود آمد. مثلا در سال ۶۳ لحن ایشان خیلی سیاسی بود، در سال ۶۴ که فرزندشان را از دست دادند، فضای کارشان خیلی عرفانی شد و پس از دوم خرداد نیز طنز ایشان تفاوت‌هایی را تجربه کرد.

روانبخش: خانم صابری این تغییراتی که در طی سالیان متفاوت در طنز آقای صابری مشاهده می‌شود، چقدر مربوط به تجربیات و روند زندگی خود ایشان بود و چقدر مربوط به اتفاقات بیرونی از جمله فشار‌های وارده؟

صابری: در واقع ترکیبی از هر دو بود. البته فضای بیرونی چندان نتوانست بر آقای صابری تاثیر بگذارد چون آقای صابری برای خودش خطوط قرمزی داشت که هیچ وقت از آنها عدول نکرد. این خطوط قرمز بعدها به اصول کار ما تبدیل شد. یادداشت‌هایی که از ایشان در زمینه راهنمایی همکاران تحریریه و گوشزد کردن خطوط قرمز و اصول به جا مانده است، قابلیت کتاب شدن را دارند. البته خیلی مواقع هم بود که برخی خطوط قرمز ایشان را قبول نداشتیم و با هم بحث می‌کردیم اما این را پذیرفته بودیم که طنز گل‌آقایی باید طبق این اصول منتشر شود. برای خود آقای صابری هم خیلی اتفاقات افتاد. طبیعتا در بستر زمان تغییرات زیادی در نگاه آدم‌ها به وجود می‌آید. مثلا زمانی بخش مذهبی شخصیتشان خیلی پررنگ بود. در همین باره یکی از کارهایی که انجام خواهیم داد انتشارات خاطرات حج ایشان است. آقای صابری در سه دوره مختلف به حج تشریف بردند و شما با خواندن خاطرات حج ایشان تغییرات شگرفی را که درزندگی‌اشان و در دوره‌های مختلف داشته‌اند به خوبی حس می‌کنید. این تغییرات به طور طبیعی در کارهای ایشان هم منعکس شده است.

باز هم به تعریف روشنی از طنز گل‌آقایی نرسیدم.کدام ویژگی‌های این طنز آن را از گونه‌های دیگر طنز متمایز می‌کرد؟

صابری: همین خطوط قرمز‌ که از ویژگی‌های اصلی کار بودند.

این خطوط قرمز چه چیزهایی بودند؟

صابری:یکی از خط قرمز‌ها این بود که هیچ وقت عیبی کسی در طنز مطرح نشود. مثلا اگر کسی معلولیتی یا مشکل خاصی داشت، هیچ وقت آقای صابری اجازه نمی‌داد در طنز به آن مشکل اشاره شود. ایشان اجازه نمی‌داد با اسم، قومیت و لهجه کسی شوخی شود. کاریکاتور روحانیت کشیده نمی‌شد و البته ایشان کاریکاتور شخصیت‌های مذهبی ادیان دیگر نظیر کشیش‌ها را هم کار نمی‌کرد.

صفرزاده: علاوه بر این خطوط قرمز‌ که طنز آقای صابری را شکل می‌دادند، بحث هدف هم مطرح بود. طنز گل‌آقایی قصد براندازی نداشت و فقط قصد اصلاح داشت.

روانبخش:‌ در رابطه با ویژگی‌های طنز گل آقایی چون من با مرحوم صابری کار نکردم از منظر یک مخاطب نگاه می‌کنم. ایشان طنز را در خدمت جامعه و نظام می‌دانست و می‌خواست. ایشان هیچ‌گاه در طنز به دنبال درگیری نبود. اگر هر با کسی درگیر می‌شد، یک اصطلاحی داشت و می‌گفت «گل‌آقا در رفت» و سه-چهار روز نمی‌نوشت. درباره همان نطق معروف آقای خلخالی که در مجلس بر علیه آقای صابری انجام شد هم همین اتفاق افتاد.

صابری: ایشان معتقد بودند که در فضای دعوا و درگیری چیزهایی از بین می‌رود که به سادگی جایگزینی برای آنها پیدا نخواهد شد. به همین جهت همیشه از ورود به این فضاها احتراز می‌کردند.

روانبخش: همانطوری که خانم صابری هم اشاره کردند برای مرحوم صابری جدی‌ترین چیز طنز بود. ایشان تصور می‌کرد که اگر وارد درگیری‌ شود، این طنز لطمه می‌بینید و در واقع طنز به هجو و دعوا تبدیل می‌شود.

صابری: علاوه بر این در صورت بروز دعوا، کسانی که مدت‌ها منتظر این دعوا بودند بلندگو دست می‌گرفتند و می‌گفتند ببینید که فلانی و فلانی درگیر شده‌اند. نظام و حکومت برای آقای صابری مهم بودند و طبعا از این گونه مسائل استقبال نمی‌کردند. آقای صابری روز اولی که قلم به دست گرفت گفت که این قلم را با خدا معامله کرده‌ام و تا آخر هم ضمن عدول نکردن از خطوط قرمزش با کس دیگری هم قلمش را معامله نکرد. به همین جهت من تصور می‌کنم اگر با تلاش ایشان فضای طنز سیاسی به وجود نمی‌آمد آن فضای متکثر دوم خرداد با تمام عیب‌ها و حسن‌هایش هم به وجود نمی‌آمد. آیا فکر می‌کنید که بدون پا گرفتن این طنز سیاسی، امکان بوجود آمدن آن فضا وجود داشت؟

روانبخش: تاثیر گذاری طنز سیاسی درشکل‌گیری آن فضا که قطعی است. شاید در کم یا زیاد بودن این تاثیر نظرها متفاوت باشد.

صفرزاده: فکر ‌کنم دو یا سه سال بعد از دوم خرداد، آقای صابری یک مصاحبه با روزنامه‌ ایران انجام دادند. مصاحبه کننده پرسیده بود در شرایطی که همه به سمت مباحثی همچون جامعه مدنی، دموکراسی و … می‌روند

 

چرا گل آقا وارد این‌گونه داستان‌ها و مباحث نمی‌شود. آقای صابری جواب دادند من اصلا ادعا ندارم که قهرمان هستم، اتفاقا من اصلا قهرمان نیستم. پس از این جمله ایشان از مصاحبه کننده پرسیده بودند که آیا شما فکر می‌کنید دوم خرداد از آسمان افتاد پایین؟!

مرحوم صابری در مقطعی به شدت در مقابل طنز نویسی برخی نشریات اصلاح‌طلب نیز موضع‌گیری کردند و نوشتند که برخی حریم‌ها شکسته شده است و…

صابری: بله. آقای صابری خطوط قرمزی داشت و بر همان مبنا، تندروی‌ها در فضای آن روز جامعه را مناسب نمی‌دانستند. در یک زمان همه چیز در حال شکسته شدن بود و در نهایت گذر پله به پله به سوی دموکراسی اتفاق نیفتاد.

روانبخش: خانم صابری اجازه بدهید من شفاف‌تر بپرسم. دو نگاه کاملا متفاوت دراین زمینه وجود دارد. نگاه اول این است که آقای صابری خود را پدر طنز ایران می‌دانست و طبعا نمی‌توانست ببیند که کسانی خارج از چتر ایشان در این زمینه کار کنند. نگاه دیگر این است که در واقع ایشان نهالی را کاشته بود و با زحمت به این مرحله رسانده بود و طبعا دوست نداشت این نهال که حاصل عمرش بود آسیب ببینید. شما کدام یک از این دو نگاه را به واقعیت نزدیک‌تر می‌دانید؟

صابری: شما در نظر بگیرید که داور ( ابراهیم نبوی ) در کجا طنز نویس شد؟ همه می‌دانند که ایشان در گل‌آقا طنز‌نویس شد. اگر از خود ایشان هم پرسیده شود که چگونه طنز نویس شدی خواهد گفت که مشوقشان آقای صابری بوده است. اتفاقا این وصله‌ها(که ایشان نمی‌توانست ببیند که کسانی خارج از چتر ایشان کارکنند) اصلا به آقای صابری نمی‌چسبد چون تقریبا طنزنویسی را نمی‌توانید نام ببرید که طنزنویسی و کاریکاتور را از گل‌آقا شروع نکرده باشد. حالا شاید در طنزنویس‌های جوان‌ امروز، معدود کسانی باشند که از گل‌آقا شروع نکرده باشند اما در آن مقطع به جرات می‌توان گفت که تقریبا همه طنزنویسان شاخص از گل آقا شروع کرده بودند. البته شما هم می‌بینید کسانی که در آن مقطع تندروی‌ کردند الان معتقدند که اشتباه کردند. بحث آقای صابری این بود که طنز نویس نباید ابزار شود. ایشان می‌گفت طنز نویس یا کاریکاتوریست باید کاری را که درست است انجام بدهد نه کاری که خوشایند فلان جناح و فلان حزب باشد.

به عبارت دیگر در آن دوران مرحوم صابری بنابر انتقادهایی که از رویکرد منفعت طلبانه سیاسی به طنزنویسی داشتند، آن نامه معروف را نوشتند.

صابری: البته در ماجرای آن نامه دو تا اتفاق همزمان افتاد. زمانی که ماجرای آقای نبوی اتفاق افتاد، آقای صابری بدون آنکه بداند نبوی به زندان رفته است،‌ اقدام به نگارش آن نامه کرد. حتی بعدها هم که به نبوی گفته شد که آقای صابری چنین چیزی در مورد تو نوشته است گفت که من آقای صابری را کاملا می‌شناسم و ممکن نیست که ایشان چنین چیزی نوشته باشد. بحث آن نامه هم این بود که آقای صابری عقیده قلبی داشت که همه باید در زیر سایه رهبری حرکت کنند. وی به این اصل اعتقاد داشت و تا آخرین روز هم آن را کتمان نکرد. ایشان واقعا معتقد بود که طنزنویس باید به صورت فراجناحی عمل کند.

مرحوم صابری چگونه به آن اصول رسیده بودند؟ آیا از تجربیات خودشان بود یا فشار‌های برون‌سازمانی هم موثر بودند؟

صابری: نه، فشارهای برون سازمانی تاثیری نداشت چون ایشان با کسی شوخی نداشت. در واقع زمانی که فشار کمی از حد گذشت ایشان قلمش را زمین گذاشت و انتشار مجله را متوقف کرد. در مواقع دیگر هم مثلا در شرایطی که کمی فضا بسته می‌شد، گل‌آقا می‌رفت و به جایش شاغلام می‌نوشت. یعنی مرحوم صابری با پرسوناژهایش بازی می‌کرد. شاغلام جای گل آقا می‌آمد، قلم را بر‌می‌داشت، فضولی می‌کرد و می‌نوشت.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

آیا خطوط قرمز مرحوم صابری ثابت بودند؟ می‌دانیم که خطوط قرمز در فضای سیاسی و زمان‌های مختلف سیال هستند.

صابری: یک چیزهایی اصل تلقی می‌شدند و همیشگی بودند. به واسطه اینکه ایشان سبک طنز نویسی خاص خودشان را داشتند و به واسطه اینکه بدنه سیاسی و بدنه اجتماعی را به خوبی می‌شناخت، یک سری از این اصول به طور ثابت چاشنی کارش بود. البته اصول ایشان در جاهای مختلف تفاوت هم داشتند. مثلا نوشته‌های ایشان در مجله کمی خفیف‌تر از نوشته‌هایشان در اطلاعات بود. استدلالشان هم این بود که اگر بخواهند در مجله تند بنویسند، آن وقت همه می‌خواهند تند بنویسند و چنین شرایطی برای مجله خوب نخواهد بود. بحث دوام و بقاء کار هم برای آقای صابری مهم بود و نمی‌خواست کاری کند که در طنز بسته شود و گرنه در همان دوم خرداد می‌توانست کارهایی را چاپ کند که مجله را ببندند. ایشان می‌گفتند من نمی‌خواهم کاری بکنم که مجله را ببندند. این برایش خیلی مهم بود که بعدها نگویند صابری کاری کرد که طنز تعطیل شد.

اما آقای صابری بالاخره گل‌آقا را تعطیل کردند. عده‌ای فکر می‌کنند که لابی‌ ایشان در قدرت ضعیف شده بود، چرا که بالاخره با همین لابی‌ توانسته بودند گل‌آقا را حفظ کنند.

صابری: من وارد این قضیه نمی‌شوم و هر کسی می‌تواند نظر خاص خود را در این زمینه ابراز کند.

صفر زاده: به این شکل که شما می‌گویید نبود. ایشان یک بار در جایی گفته بودند که من شاهکارم در‌آوردن مجله گل‌آقا نبود، بستن آن بود. یعنی با نگاه و هدف این کار را انجام داد نه اینکه فکر کنند حالا که دستم کوتاه شده دیگر مجله را تعطیل‌کنم.

روانبخش: ببینید شما باید تاثیرگذاری مجله را در زمان انتشار ببینید. اینکه شما بگویید قطع انتشار گل‌آقا به دلیل ضعیف شدن لابی‌ آقای صابری بود نتیجه می‌دهد زمانی هم که مجله منتشر می‌شد به دلیل قوی‌ بودن این لابی‌ بوده است.

البته منظور این نیست که انتشار گل‌آقا تنها متکی به لابی‌ آقای صابری بود اما همانطور که خود خانم صابری هم اشاره کردند، پست‌های سابق و نفوذ سیاسی آقای صابری در شکل‌گیری و دوام مجله‌ گل‌آقا تاثیر بسزایی داشت.

صابری: البته شما باید بندبازی‌های آقای صابری را هم ببینید. این درست است که کس دیگری به جز آقای صابری به دلیل سوابق سیاسیش قادر نبود چنین نشریه‌ای را منتشر کند اما عاملی که باعث تداوم کار مجله شد لابی نبود. ایشان برای بقای مجله خون دل خورد. درشماره آخر گل‌آقا به اندازه تمام شماره‌های قبلی حرف وجود دارد. تعطیلی گل‌آقا واقعا حرف داشت. من نمی‌گویم چه حرفی چون اگر قرار بود گفته شود خود‌‌ آقای صابری می‌گفت.یعنی موقع آن نرسیده که این حرف گفته شود؟! در رابطه با تعطیلی گل‌آقا این نکته مطرح می‌شود که در ایام منتهی به تعطیلی نسبت به فضای جامعه به روز نبود. در واقع دیگر دغدغه‌های مخاطبان گل‌آقا گرانی و مشکلات اقتصادی و … نبود. شاید این یکی از دلایلی بود که آقای صابری انتشار مجله را متوقف کرد

صابری: این حرف متعلق به کسانی است که گل‌آقای سال‌های ۷۹ و ۸۰ را نخوانده‌اند. شما اگر بخواهید ادعای کسانی را بررسی کنید که معتقدند گل‌آقا فقط به گرانی و اقتصاد می‌پرداخت و اینها‌ دیگر دغدغه جامعه نبود، می‌توانید به آرشیو ما در سال‌های آخر مراجعه کنید. یکی از ایراداتی که در آن موعد خواننده عام از ما می‌گرفت این بود که یکی از مهمترین مشکلات ما اقتصاد و نان و گرانی‌ است، چرا این‌قدر به مسائل سیاسی می‌پردازید. البته آقای صابری در گل‌آقا به هیچ وجه بر باد حوادث نرفت. حتی در همان دوم خرداد ما شماره‌ای چاپ کردیم که صبح درآمد و ظهر گفتند نایاب شده است و آقای صابری هم گفتند که تجدید چاپ نمی‌کنند. خواننده‌های همیشگی گل‌آقا همان صبح سه شنبه همه شماره‌های مجله را گرفته بودند. هر چقدر هم به آقای صابری گفتند که این دیگر بحث اقتصاد و پول است، اگر این شماره را تجدید چاپ کنید تا چاپ سوم هم می‌رسد، ایشان زیر بار نرفت و گفت که من برای خواننده عبوری نشریه چاپ نمی‌کنم. این هم که گفته می‌شود دلیل تعطیلی هفته نامه مشکل مالی بود، درست نیست. اگر مرحوم صابری مشکل مالی داشت که دیگر ماهنامه و گل‌آقای بچه‌ها را منتشر نمی‌کرد. آنها سوبسید بگیر بودند و تنها جایی که منبع مالی بود، همان هفته نامه بود که ایشان آن را تعطیل کرد. درست است که تیراژ مجله نسبت به زمانی که هیچ نشریه‌ای به جز گل آقا نبود، پایین آمده بود و البته طبیعی هم بود اما گل‌آقا در همان زمان تعطیلی هم جزء پرتیراژترین نشریات کشور بود.

صفرزاده: تیراژ هفته نامه در زمان تعطیلی ۴۳هزار نسخه بود.

روانبخش: کسانی که مسائل اقتصادی یا محتوای مجله را دلیل تعطیلی آن می‌دانند، طبعا خواننده حرفه‌ای گل‌آقا نبوده‌اند اما انتقادی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه لحن و سبک طنز سیاسی گل‌آقا دیگر جوابگوی فضای سیاسی دهه هفتاد نبود.

صابری: آقای‌ روانبخش من از شمای شاعر یک سوال دارم. اگر از شما بخواهند طور دیگری شعر بگویید می‌توانید بگویید؟

روانبخش: دوتا بحث است. یکی اینکه ایرادی که اشاره کردم وارد است و مرحوم صابری نمی‌توانسته به شکلی که مناسب زمان باشد بنویسد و دیگر اینکه اصلا این ایراد وارد نیست، شما قائل به کدام نگاه هستید؟

صابری:‌ من معتقدم اصلا وارد نیست. چون من در آن فضا بودم و همه چیز را می‌دیدم. آنها(نشریات دیگر) تند‌تر می‌نوشتند که آقای صابری اصلا به آن عقیده نداشت و از طرف دیگر هم ایشان نمی‌توانست از نظر فرم و محتوا به شکل دیگری کار کند چون طنز ایشان به خاطر این شاخص طنز سیاسی شد که آن شکل خاص را داشت.

صفرزاده: یکی از شعار‌های آقای صابری این بود که هیچ کس من را به خاطر شجاعتم در انتشار مجله ستایش نکرده است، همه من را به خاطر رندی‌ام ستایش می‌کنند. آقای صابری رند بود و نمی‌خواست این رندی‌ را از دست بدهد.

 

گفته می‌شود که گل آقا در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد از لحاظ محتوا نشریه پیشرویی بود اما بعد از دوم خرداد و در فضای جدید، انتقادی را که گل‌آقا در یک متن چند لایه و به صورت پوشیده مطرح می‌کرد، دیگران خیلی صریح فریاد می‌زدند. در این شرایط انگار گل‌آقا کمی عقب‌تر از دیگران به نظر می‌رسید.

روانبخش: البته عقب نماند بلکه سطح توقعات مردم و مخاطبان تا حدودی دستخوش تغییر شد.

صفرزاده: مرحوم منوچهر احترامی همیشه به این نکته تاکید داشتند که طنز در جهان سوم یک دوره‌ای دارد و پس از آن دورانش تمام می‌شود و پس از اتمام این دوران کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید یعنی در یک دوره دو ساله یا سه ساله یک قالب طنز نویسی خاص شکل می‌گیرد و خیلی هم گل می‌کند، بعد مجبور است که متوقف شود و همینطور این سیکل تا آمدن قالب جدید بعدی ادامه پیدا می‌کند. از طرفی آقای صابری می‌خواست که گل‌آقا را به عنوان یک نهاد نگه دارد. مسئله‌ ایشان این نبود که هفته نامه گل آقا حتما باید تا آخر منتشر شود. ایشان می‌خواست یک بنیادی به نام گل‌آقا وجود داشته باشد که کار طنز انجام دهد. حالا این بنیاد یک روز ممکن است هفته نامه در بیاورد و موفق باشد، روز دیگر ماهنامه در بیاورد و یک روز هم شاید فقط دوره آموزشی برگزار کند.

آقای روانبخش نظر شما در رابطه با به روز نبودن گل‌آقا در آن موعد چیست؟

روانبخش: من معقدم که مجموعه گل‌آقا از نظر زبانی و ادبی نسبت به تغییراتی که در جامعه شکل گرفته بود و نشریات جدیدی که آمده بودند، به روز نبود اما از نظر مرامی که داشت، آن مرام به نظرم درست بود. این دو را نباید باهم خلط کنیم. به نظر من در آن شرایط مجله گل‌آقا از نظر ادبی به روز نبود اما اعتقاد ندارم که گل‌آقا در آن زمان کندروی کرده است.

صفرزاده: مضافا اینکه این اتفاقات در سیر حرکت و زایش می‌افتد. مثلا شما نشریه‌ای دارید که صد سال چاپ می‌شود، در این صد سال آدم‌های جدید می‌آیند، هیات تحریریه جدید بر سر کار می‌آید، همه اینها تغییرات بسیاری را در نشریه به وجود می‌آورد. در مورد گل‌آقا اما فقط دوازده سال و توسط یک نفر در می‌آمد و نمی‌شد انتظار وقوع تغییرات بنیادین را در آن داشت.

این روزها طنز نویسی در حال تحلیل رفتن است. کمتر روزنامه‌‌ای ستون طنز دارد. برخی طنزنویسان رفته‌اند و آنها هم که مانده‌اند قلم را در جاقلمی غلاف کرده‌اند. چه اتفاقی افتاده است؟

روانبخش: به نظرم مشکل اول در داخل خودمان است یعنی در واقع هم طنز نویسان ما حدود و ثغور طنز را رعایت نمی‌کنند و هم اینکه با مشکل نداشتن رسانه قوی روبرو هستیم.‌ خود من در یک زمان به صورت روزانه طنز می‌نوشتم اما الان از هفت-هشت ماه پیش که مطلبی را برای سایت گل‌آقا نوشتم، چیز جدیدی ننوشته‌ام. اگر رسانه‌های قوی وجود داشته باشند حتما طنز قوی هم تولید می‌شود. ضمن اینکه در رسانه‌های موجود این مشکل هست که اگر طنزنویس‌ بخواهد بنویسد باید به ابزار تبدیل می‌شود. اگر روزنامه وابسته به فلان‌جاست مدیران روزنامه می‌خواهند که مثلا فلان مخالفشان را با طنز بکوبند یا به طنز نویس گفته می‌‌شود فقط در یک محدوده خاص بنویسد. من طنز نویس هم دو راه بیشتر ندارم یا باید در این محدوده کار کنم یا اینکه اصلا کار نکنم. ضمن اینکه طنز نویسی هم باید تحمل شود. متاسفانه در زمانه فعلی نه شرایط رسانه‌ای مناسبی برای طنزنویسی وجود دارد و نه شرایط مناسب بیرونی که طنز تحمل شود.

به نظر می‌رسد سیاست‌زدگی که گریبان اکثر حوزه‌ها را گرفته، به دامن طنز نویسی هم افتاده است.

روانبخش: بله اما به نظر من در حوزه طنز وضعیت بدتر هم هست؛ نه در داخل رسانه‌ها طنز به درستی فهمیده می‌شود و نه در طرف مقابل. واقعا فضای خوبی نیست. خود من این تجربه را دارم که در جایی طنز می‌نوشتم. مدیر مسئول ‌آمد و ‌گفت که مثلا به استاندار فلان‌جا هم گیر بده یا او را هم مسخره کن. این خیلی دردناک است که نگاه مدیرمسئول به من طنزنویس دقیقا این بود که انگار من یک دلقکم و کارم این است که به هر قیمتی این و آن را مسخره کنم.

صابری: من هم با آقای روانبخش موافقم. واقعا در شرایط فعلی نمی‌شود طنز نوشت. همانطوری‌که گفتند طنز به سرعت تبدیل به ابزار و گرفتار بازی‌های جناحی می‌شود. این هم دیگر اسمش طنز نیست، دعواست. در فضای جنگ و دعوا هم نمی‌شود طنز نوشت. به نظرم باید جایی باشد که بتواند دوباره طنز با نگاه فراجناحی را احیاء کند. من امیدوارم که چنین جایی به وجود بیاید اما این را هم می‌دانم که در واقع این اتفاق نخواهد افتاد، چون اگر ممکن بود خود ما کارمان را ادامه می‌دادیم.

———————————————————————————————————————

پی‌نوشت‌ها:

۱- گل‌آقا در دوکلمه حرف حساب روزنامه اطلاعات و مجله گل‌آقا شخصیتی بود دانا به امور، یک‌دنده، مستبد، جدی و مدیر. عینک، عصا و قلم از ملزومات شخص گل آقا بود.

۲- شاغلام آبدارچی گل‌آقا بود و نماینده قشر عامی و آسیب‌پذیر که با بیانی عوامانه به تحلیل مسائل سیاسی می‌شرداخت و به همین علت مدام مورد تنبیه شخص گل آقا قرار می‌گرفت. دود دادن سبیل، کشیدن و پیچاندن گوش، یک لنگه پا کنار در ایستادن و…از بلاهایی بود که گل‌آقا در هنگام ناراحتی،‌بر سر شاغلام می‌آورد.

۳- ممصادق نماینده مردم کوچه و بازار بود. او هر از گاهی به گل‌آقا نامه می‌نوشت و با بیان مشکلات و انتقاداتش از گل‌آقا رهنمود می‌خواست. کمینه عیال ممصادق هم سخنگوی زنان در دوکلمه حرف حساب بود که درباره مسائل زنان به گل آقا نامه می‌نوشت.

۴- غضنفر بی‌سواد مسوول روابط عمومی و مسوول زدن مشت محکم به دهان استکبار جهانی بود. او بی ذوق‌ترین عضو آبدارخانه شاغلام بود و به همین جهت کارهای اجرایی را به او سپرده بودند.

۵- منوچهر احترامی طنزنویس برجسته کودکان متولد سال۱۳۲۰ و متوفا در سال ۱۳۸۷٫ وی سابقه همکاری با نشریات توفیق و گل‌آقا را در کارنامه خود داشت و با امضای مستعار پورنگ، خالق شخصیت محبوب حسنی و سراینده کتابهای حسنی بود: حسنی نگو یه دسته گل، تر و تمیز و تپل مپل. کتاب معروف بچه‌ها من هم بازی یکی دیگر از آثار مرحوم احترامی است.

از نشریه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، شماره ۵ مهر۱۳۸۹

  • Like 4
لینک به دیدگاه

RJ_12.JPG

چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۷۱

شماره ۱۲

شماره مسلسل ۷۹

«با افزايش حقوق كارمندان دولت، تورم نيز بالا مي‌رود.»

 

RJ_9.JPG

چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۷۱

شماره ۹

شماره مسلسل ۷۶

«افزايش نرخ كالا و خدمات در سال 1371 «بدون اجازه» ممنوع شد.»

 

RJ4.JPG

 

RJ_2.JPG

پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۷۲

شماره ۲

شماره مسلسل ۱۱۷

«برای چندمین بار ، آسفالت خیابان دهان باز کرد و چند اتومبیل و عابر را بلعید.»-ابرار

 

RJ_13.JPG

پنجشنبه ۳ تير ۱۳۷۲

شماره ۱۳

شماره مسلسل ۱۲۸

«رئیس جمهور گفت: مردم ما مشکل جدی در زندگی خود ندارند.» - جراید

 

RJ_1.JPG

يكشنبه ۱ فروردين ۱۳۷۲

شماره ۱

شماره مسلسل ۱۱۶

«مدیر عامل اتحادیه مرغداران گفت: میزان تولید مرغ وتخم مرغ در سال 72 افزایش خواهد یافت.»- اطلاعات

  • Like 6
لینک به دیدگاه

[ گل آقا بدون گل آقا ]

 

هنوز هم می تونید از مجلات " گل آقا " استفاده کنید .

 

سری به این لینک بزنید .

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...