رفتن به مطلب

رسول یونـــان


ارسال های توصیه شده

مانده‌ام چگونه تو را فراموش کنم

 

اگر تو را فراموش کنم

 

سالهایی را نیز که با تو بوده‌ام

 

فراموش کنم

 

دریا را فراموش کنم

 

و کافه‌های غروب را

 

باران را

 

اسبها و جاده‌ها را

 

باید دنیا را، زندگیم را و خودم را نیز فراموش کنم

 

تو با همه چیز درآمیخته‌ای

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 47
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

یک خرس مخملی خریده ام

برای دختری که ندارم ...

 

یک عینک برای پدری

 

که چشمهایش دیگر نمی بیند ...

 

و حالا می رَوَم برای او که نیست ،

 

گل نسرین بچینم ...

 

شاد یا غمگین ،

 

زندگی ، زندگیست ...

 

و اگر فردا

 

برای شکار پلنگ به دریا رفتم، تعجّب نکنید!...

لینک به دیدگاه

اگر تو نبودی عشق نبود

همین طور

اصراری برای زندگی

اگر تو نبودی

زمین یک زیر سیگاری گلی بود

جایی

برای خاموش کردن بی حوصلگی ها

 

اگر تو نبودی

من کاملاً بیکار بودم

هیچ کاری در این دنیا ندارم

جز دوست داشتن تو

 

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

كدرلي اولاي

 

بو شعير بير كول قابي­دير

اوندا مني سوندوروب­لر

بودور اونون كولو

بير آز قانا چالير

بيري

مني

سيگارت كيمي

دوداغينا آليب

سونوماده­ك چكدي...

 

 

 

ترجمه:

 

اتفاق غمگين

 

اين شعر

يك زير سيگاري ست

مرا

در آن خاموش كرده اند

به همين خاطر

خاكسترش مايل به خون است

يك نفر

مرا مثل سيگاري

روي لبش گذاشت و

تا انتها كشيد...

لینک به دیدگاه

اگر مرا دوست نداشته باشی

دراز میکشم و میمیرم

 

مرگ

نه سفری بی بازگشت است

و نه ناگهان محوشدن

مرگ

دوست نداشتن توست

لینک به دیدگاه

گاه و بی گاه

 

به سراغم می‌آمدی

 

شاید خواب می‌دیدم

 

و آمدن تو

 

یعنی آواز باران‌ها

 

حالا می‌فهم

 

تو چیزی نبودی

 

جز یک ترانه دلتنگ

 

و من

 

بیهوده چشم به راهت می‌ماندم...

لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...

عشق

 

راهی‌ست برای بازگشت به خانه

 

بعد از کار

 

بعد از جنگ

 

بعد از زندان

 

بعد از سفر

 

بعد از …

 

من فکر می‌کنم

 

فقط عشق می‌تواند

 

پایان رنج‌ها باشد

 

به همین خاطر

 

همیشه آوازهای عاشقانه می‌خوانم

 

من همان سربازم

 

که در وسط میدان جنگ

 

محبوبش را فراموش نکرده است

 

رسول یونان

لینک به دیدگاه

آتش و آدم

ترکیبی نامتجانس است

من از میان این آتش گر گرفته

در رویاها و عشق ها

غیر ممکن است سالم برگردم

بازگشت من

اندوه بار خواهد بود

کاش مثل نان بودم

چه زیبا بر می گردد

از سفر آتش!

لینک به دیدگاه

نمي دانم

 

اين ماه

 

از جان من چه مي خواهد

 

هر شب، مرا

 

به خيابان ها مي كشاند و

 

آواره مي كند

 

مرا مي كشاند كنار دريا

 

كنار دلهره و تاريكي

 

كنار تنهايي شهر

 

و ساز دهني به دستم مي دهد

 

هر شب گم مي شوم

 

در شب

 

مثل مورچه اي در جنگل.

لینک به دیدگاه

وقتی می‌خواهی بروی

 

آسمان، صاف است

 

راه‌ها، هموار

 

ترن‌ها مدام سوت می‌کشند

 

همین‌طور کشتی‌ها

 

اما وقتی می‌خواهی بیایی

 

دریاها، طوفانی می‌شوند

 

آسمان‌ها، ابری

 

و راه‌های زمینی را نیز

 

برف می‌بندد

 

دوست دارم بیایی

 

اما نیا! دنیا به هم می‌ریزد!

لینک به دیدگاه

نبودن تو

 

فقط نبودن تو نیست

 

نبودن خیلی چیزهاست

 

کلاه روی سرمان نمی‌ایستد

 

شعر نمی‌چسبد

 

پول در جیبمان دوام نمی‌آورد

 

نمک از نان رفته

 

خنکی از آب

 

ما بی‌تو فقیر شده‌ایم !

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

«تلفن»

 

سال‌هاست

 

تلفنی در جمجمه‌ام زنگ می‌زند

 

و من

 

نمی‌توانم گوشی را بردارم

 

سال‌هاست شب و روز ندارم

 

اما بدبخت‌تر از من هم هست

 

او

 

همان کسی‌ست که به من زنگ می‌زند!

 

***

 

«تئلفون»

 

ایل‌لردیر

 

بیر تئلفون بئینیمده زنگ چالیر

 

اونو گؤتوره بیلمیرم

 

ایل‌لردیر

 

نه گئجه‌م وار

 

نه گوندوزوم!

 

آمما مندن یازیغی دا وار

 

او، منه تئلفون آچاندی!

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

قول بده که خواهی آمد

اما هرگز نیا

اگر بیایی

همه چیز خراب می شود

دیگر نمی توانم

... این گونه با اشتیاق

... به دریا و جاده خیره شوم

من خو کرده ام

به این انتظار

به این پرسه زدن ها

در اسکله و ایستگاه

اگر بیایی

من چشم به راه چه کسی بمانم ؟

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

اگر قرار بود

 

هر سقفی فرو بریزد

 

آسمان, باید

 

خیلی وقت پیش فرو می ریخت

 

اگر قرار بود

 

باد نایستد

 

ما که همه بر باد شده بودیم

 

نگران هیچ چیز نباش

 

تو هنوز زیبایی

 

و من هنوز می توانم شعر بنویسم.

لینک به دیدگاه

تو در مني

 

مثل عكس ماه دربركه

 

در مني و

 

دور از دسترس من

 

سهم من ازتو

 

فقط همين شعر هاي عاشقانه است

 

و ديگر هيچ.

 

ثروتمندي فقيرم !

 

مثل بانكداري بي پول

 

من فقط آينه تو هستم ...

لینک به دیدگاه

نام من لیلاست

 

لیلا، دختر رجب؛ رجب آهنگر

 

چشم‌هایم هدیه دریاست

 

و موهایم را

 

از خرمن خورشید درو کرده‌اند

 

شب به دنیا آمده‌ام

 

و به همین خاطر

 

اسمم را لیلا گذاشته‌اند

 

لیلا یک نام است

 

نامی برای نامیدن عشق و رنج

 

من نام کوچک تمام زن‌های زمینم

 

با این همه من هرگز وجود نداشته‌ام.

 

مرا مردم یک دهکده خواب دیده‌اند.

 

داستان من در پای آتش‌ها ساخته شده‌است. در شب‌های برفی زمستان.

 

من حکایت غریب انسان است. دورشده از خویش و در جست‌وجوی خویش.

 

داستان من، هیچکس را به خواب نخواهد برد. من داستان غم‌انگیزی دارم.

 

گوزنی زخمی‌ام

 

که در دریا جان می‌دهد

 

و گل سرخی شکفته در رؤیاها

 

که بازیچه‌ی دست بادهاست

 

من آوازی سربریده‌ام که سر زبان‌ها افتاده‌است.

لینک به دیدگاه

بیهوده برایت شعر می گفتم

 

بیهوده برایت دامن گلدار می خریدم

 

بیهوده...

 

مثل آینه

 

نگاه می کردی

 

مثل صندلی ؛ می ایستادی

 

و مثل میز....

 

همان بهتر که گریختم

 

تو جزو اشیا شده بودی .

لینک به دیدگاه

دریا بالا آمد

 

آنقدر که

 

در قاب پنجره جای گرفت

 

نمی دانم

 

شاید هم پنجره پایین رفت

 

تا دریا را

 

به من نشان بدهد

 

بالاخره از این اتفاق ها می افتد

 

وقتی که تو باشی.

 

حالا که نیستی

 

من به پرندگان حق می دهم

 

که نخوانند

 

همین طور به خورشید

 

که مضحک و منگ

 

مثل یک دلقک دیوانه از کوچه ها بگذرد.

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

بايرام گفت :

سئويل زيباترين دختر دنياست .

ما گفتيم : نه !

اينطور نيست !

بايرام

تا حد مرگ ما را كتك زد

بعد

با مرواريدهاي اشك ما

براي او تاج درست كرد

بدين ترتيب

سئويل زيباترين دختر دنيا شد .

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

چه اشتباه دل انگیزی...

نه امپراطورم

 

و نه ستاره ای در مشت دارم

 

اما خودم را

 

با کسی که خیلی خوشبخت است

 

اشتباه گرفته ام

 

و به جای او نفس می کشم

 

راه می روم

 

غدا می خورم

 

می خوابم و...

 

چه اشتباه دل انگیزی...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...