رفتن به مطلب

.....ایرانیان بودند!


ارسال های توصیه شده

۱- اولین مردمان جهان که نخ به سکه می‌بستند و در داخل تلفن‌های عمومی می‌انداختند، ایرانیان بودند!

 

 

۲- اولین مردمانی که توانستند از کارتهای اعتباری تلفن‌های عمومی استفاده کنند، بدون آنکه اعتبار آن کم شود، ایرانیان بودند!

 

 

۳- اولین مردمانی که نوشابه‌های تقلبی ساختند، ایرانیان بودند!

 

 

۴- اولین مردمانی که در اولین صادرات به کشورهای شمالی ایران به جای حنا، خاک رنگی فروختند، ایرانیان بودند!

 

 

۵- اولین مردمانی که کشف کردند دروغگویی و ریا و کلک‌بازی برای موفقیت ضروری است، ایرانیان بودند!

 

 

۶- اولین مردمان دنیا که همزمان هم مایل هستند گرمشان شود و هم سردشان ایرانیان بودند، چون همزمان با روشن کردن بخاری، پنجره‌ها را هم باز می‌کنند!

 

 

۷- اولین مردمانی که در گروه کم‌توسعه‌ترین کشورهای دنیا قرار دارند ولی ادعا و توقع برترین مردمان دنیا را دارند ، ایرانیان بودند!

 

 

۸- اولین مردمان دنیا که کمتر از همه کار کردند اما بیشتر از همه عجله داشتند و تندتر از همه رانندگی می کردند، ایرانیان بودند!

 

 

۹- اولین مردمان دنیا که کمتر از همه کتاب می خواندند و بیشتر از همه اظهار فضل می کنند ، ایرانیان بودند!

 

 

۱۰- اولین مردمان دنیا که در خانواده های دیکتاتور زندگی می کردند و انتظار حکومت دموکرات داشتند !ایرانیان بودند!

 

 

۱۱- اولین مردمانی که فقط به گذشته بسیار بسیار دور خود افتخار می‌کنند ولی چیزی در ۵۰۰ سال اخیر برای دنیا نداشته‌اند ، ایرانیان بودند!

 

 

  • Like 27
لینک به دیدگاه

فرهنگ فاخر فرهنگی است که بیش از آنکه به تاریخ گذشته اش بنازد، به ایرادات فرهنگی کنونی اش بپردازد و در صدد رفع آن ها باشد!

 

چه به جد

چه به طنز

  • Like 11
لینک به دیدگاه
تو چه اموری؟

 

یه چیزی توهمین مایه های جستارت

 

مثلا یه جمله ای مثل این :

اولین مردمانی که خودشان برای خودشان دست گرفتند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

به نظر نمی رسد محل مناسبی برای این تاپیک باشد.

نه اینکه منظور بنده مخالفت با انتقاد باشد ، بلکه وقتی اسم این بخش فرهنگ و تمدن ایرانی است ، تاپیک هایی حاوی نوشته ای وزین تری (حتی انتقادی) انتظار می رود.

شاید در صفحه عادی گفتکوی آزاد بهتر بود.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
یه چیزی توهمین مایه های جستارت

 

مثلا یه جمله ای مثل این :

اولین مردمانی که خودشان برای خودشان دست گرفتند

 

تا ما ایرادا و اشکالاتمونو نبینیم و قبول نکنیم اصلاحشم نمیتونیم بکنیم...دست از قمپز در کردن و منم منم کردن و افتخارات الکیمونم نمیتونیم بر داریم....خود منم جز ایرانی ها هستم و هیچ کدوممونم نمیتونیم بیایم ادعا کنیم که تا بحال هیچ کدوم از این چیزایی که اینجا اسم برده یا چیزای مشابه این و انجام ندادیم ...

این جمله ها ومتنای انتقادی باعث میشه دفعه دیگه که خواستیم بگیم " اون موقعی که فرانسه تو کثافت زندگی میکرد ما حموم داشتیم " به این فک کنیم که خب به سلامتی...الان چی هستی؟...الان فرانسه کجاست و تو کجایی؟

به نظرم افتخاراتمون به نژادمون،به هوشمون،به تمدن چندین هزار سالمون و دیگه کنار بذاریم و یه تحولی تو خودمون ایجاد کنیم بهتر باشه

 

به نظر نمی رسد محل مناسبی برای این تاپیک باشد.

نه اینکه منظور بنده مخالفت با انتقاد باشد ، بلکه وقتی اسم این بخش فرهنگ و تمدن ایرانی است ، تاپیک هایی حاوی نوشته ای وزین تری (حتی انتقادی) انتظار می رود.

شاید در صفحه عادی گفتکوی آزاد بهتر بود.

 

اتفاقا وقتی داشتم دنبال یه تالار یا بخش مناسب برای ارسال این موضوع میگشتم دودل بودم که تو بخش تمدن و فرهنگ بزنمش یا نه ...

ولی بعدش به این نتیجه رسیدم که متاسفانه قسمت بزرگی از فرهنگ ما رو در حال حاضر همین چیزا داره تشکیل میده

دوز و کلک و ریا و زیر پا گذاشتن خیلی از اصول ساده...

میخواستم بگم که از عربا بهمون ارث رسیده اما یاد یه متن دیگه ای افتادم که چن روز پیش یه جایی داشتم میخوندم که حتما اونم میذارم .....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اولین مردمانی که ه ه ه ه ه ه با اغوش بار به دیدار خدا میرن با وسیله ای به اسم پراید

 

و همیشه میگن

 

مرگ دست خداست و پراید وسیله اس:icon_razz:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

فک کنم اولین کسانی که مطالب را بدون منبع در اینترنت می زاشتن هم ما ایرانیان بودیم:ws3:

من با قبول اینکه این موارد در ایرانیان وجود داره در اول بودنش از نظر تاریخی شبه دارم و تا منبع موسخ نباشه زیر بار نمی رم:ws3::whistle:

 

ریشه ی بی فرهنگی تو ندیدن هاست و درست نکردن هاست،ولی بزرگ دیدن بیش از حد هم می ره سمت تخریب و نا امیدی:ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
تا ما ایرادا و اشکالاتمونو نبینیم و قبول نکنیم اصلاحشم نمیتونیم بکنیم...دست از قمپز در کردن و منم منم کردن و افتخارات الکیمونم نمیتونیم بر داریم....خود منم جز ایرانی ها هستم و هیچ کدوممونم نمیتونیم بیایم ادعا کنیم که تا بحال هیچ کدوم از این چیزایی که اینجا اسم برده یا چیزای مشابه این و انجام ندادیم ...

این جمله ها ومتنای انتقادی باعث میشه دفعه دیگه که خواستیم بگیم " اون موقعی که فرانسه تو کثافت زندگی میکرد ما حموم داشتیم " به این فک کنیم که خب به سلامتی...الان چی هستی؟...الان فرانسه کجاست و تو کجایی؟

به نظرم افتخاراتمون به نژادمون،به هوشمون،به تمدن چندین هزار سالمون و دیگه کنار بذاریم و یه تحولی تو خودمون ایجاد کنیم بهتر باشه

 

.

.

.

...

 

.

حتما شنیدی که میگن هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

من با نظرانتقادی شما مشکلی ندارم بشرطی که منصفانه و برای اصلاح باشه نه برای نکوهش و تحقیر.

شما ازخودت مطلبی ارایه نکردی ، این نوشته ها بیشترکپی هستند وهمونطوریکه دوستمون هم گفتن جاش اینجا نیست.

ادعایی ندارم که هیچکدوم رو انجام ندادم ؛ اما ادعای اولین بودن تو دنیا ؛ یه خورده باورش برام سخته

فکرنمی کنی با ایجاد این جستاراونم توی بخش فرهنگ و تمدن ایرانی کارت اشتباه باشه ؟

درمورد همون فرانسه ای که مثال زدی ، می پرسم

آیا فرانسوی های پیشرفته امروز میان همون کاری که شما انجام دادی انجام بدن ؟

یعنی توی تالارفرهنگ وافتخارات یه فرومی مثل اینجا ؛ بگن ما فلان رفتار زشت یا عادت ناپسند رو داشتیم؟

بنظرشما منطقی تر نیست اگه انتقادات و نارسایی های مورد نظرمون رو دربخش و محل دیگه ای بیان کنیم.

چه مشکلی پیش میاد اگه من به تمدن و گذشته کشورم افتخار کنم ؟

من براین باورم با تکیه برپیشینه و گذشته کشورم ؛ چه دوران طلایی و درخشانش و چه دوران سیاه و تیره اش؛ راه رسیدن به آینده بهتربا درس گرفتن ازآنها هموارترخواهد شد.

خود شما چه تحولی ایجاد کردی ؟

اگه نظرت ایجاد تحوله شما بیا بعنوان یه ایرانی اشتباهات من هموطنت رو تو یه جستارجداگانه بیان کن و اونا رو بصورت مستند تحلیل کن :ws37:

ممنون که حوصله کردید و به صحبت های یه هموطن دیگه گوش دادید :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
.

حتما شنیدی که میگن هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

من با نظرانتقادی شما مشکلی ندارم بشرطی که منصفانه و برای اصلاح باشه نه برای نکوهش و تحقیر.

شما ازخودت مطلبی ارایه نکردی ، این نوشته ها بیشترکپی هستند وهمونطوریکه دوستمون هم گفتن جاش اینجا نیست.

ادعایی ندارم که هیچکدوم رو انجام ندادم ؛ اما ادعای اولین بودن تو دنیا ؛ یه خورده باورش برام سخته

فکرنمی کنی با ایجاد این جستاراونم توی بخش فرهنگ و تمدن ایرانی کارت اشتباه باشه ؟

درمورد همون فرانسه ای که مثال زدی ، می پرسم

آیا فرانسوی های پیشرفته امروز میان همون کاری که شما انجام دادی انجام بدن ؟

یعنی توی تالارفرهنگ وافتخارات یه فرومی مثل اینجا ؛ بگن ما فلان رفتار زشت یا عادت ناپسند رو داشتیم؟

بنظرشما منطقی تر نیست اگه انتقادات و نارسایی های مورد نظرمون رو دربخش و محل دیگه ای بیان کنیم.

چه مشکلی پیش میاد اگه من به تمدن و گذشته کشورم افتخار کنم ؟

من براین باورم با تکیه برپیشینه و گذشته کشورم ؛ چه دوران طلایی و درخشانش و چه دوران سیاه و تیره اش؛ راه رسیدن به آینده بهتربا درس گرفتن ازآنها هموارترخواهد شد.

خود شما چه تحولی ایجاد کردی ؟

اگه نظرت ایجاد تحوله شما بیا بعنوان یه ایرانی اشتباهات من هموطنت رو تو یه جستارجداگانه بیان کن و اونا رو بصورت مستند تحلیل کن :ws37:

ممنون که حوصله کردید و به صحبت های یه هموطن دیگه گوش دادید :icon_gol:

درمورد جای ایجاد این تاپیک من مطالب دیگه رو هم یه بررسی کردم دیدم که فقط به معرفی و توضیح فرهنگ و تمدن توی این بخش پرداخته نشده و به انتقاد هم پرداخته شده مثل این چن نمونه ای که اگر برید و بخش وبررسی کنید میبینید...البته شاید اگه اونها هم نبود باز همینجا ارسالش میکردم....

ضمن اینکه چاشنی طنز خیلی وقتا تاثیر گذارتره وقتی میای و یه تاپیک میزنی که بیایم ایرادامونو بگیم یا فک میکنید اشکال از کجاست؟یا چیزای مشابه این همه میان به شکل شعار گونه یه چیزایی و مطرح میکنن و میرن البته نمیگم که هیچ کس به چیزایی که میگه عمل نمیکنه و همه شعار میدن اما میدونین که تئوری دادن و نظریه پردازی تو ماها خیلی قدرتمنده اما پای اجرا که میرسه خیلیامون عمل نمیکنیم

خود من وقتی این مطلب و خوندم هر خطش و که خوندم یه پوزخند همراه با ناراحتی زدم

شما فک کردی که من خیلی از دیدن این مطالب خوشحال میشم؟خیر...منم با خوندنش ،احساس ناراحتی نه....دردم میگیره

هنوزم میگم که مخصوصا تو این بخش این تاپیک و فرستادم تا خیلیا مثل من دردشون بگیره....

درمورد گذشته و افتخار هم من نگفتم قابل افتخار نیست یا نباید افتخار کرد....گذشته،اصالت و تمدن هر کشوری اگر درخشان باشه باید بهش افتخار کرد یه نگاهی به رشته تحصیلی من بنداز...من همه افتخارم گذشته کشورمه و هرروز دارم از در و دیوارای این اداره و اون اداره بالا میرم تا ته مونده هاشو حفظ کنم...واسه همینه که بعضی وقتا باید حرصمون بگیره تا شاید به خودمون بیایم....افتخار خوبه به شرطی که راه گشا باشه نه مسدود کننده

نه اینکه نه تنها هیچ پیشرفت چشم گیری نداریم تازه تمام اصولمون و زدیم داغون کردیم اونوقت هرکی هم میرسه یه چیزی میگه میگیم برو بابا ما کوروش داشتیم ما سرزمین پارس بودیم ما بزرگترین امپراطوری رو داشتیم

خب داشتیم خیلی عالیه ...دست ادمای با تدبیر اون دوره و مردم اون زمان درد نکنه!اما اینکه نشد....

تا کی قراره تو رویای افتخارات گذشتمون باقی بمونیم؟

 

 

در ضمن اینم که میگی شما خودت چیکار کردی؟...قرار نیست من شق القمر کنم...یا مثلا ژاندارک بشم قوم و کشورم و نجات بدم یا معجزه کنم

همینکه سعی میکنم (تاکید میکنم که سعی میکنم )خودم و اصلاح کنم یعنی یه قدم بزرگ

هرکس اگه فقط خودش واصلاح کنه بزرگترین قدم و برداشته

من مسخره کردن و تایید نمیکنم اما بعضی اوقات طنز یا حتی زهرخند میتونه یه محرک خوب باشه

درمورد کپی پیست هم که گفتین...درسته.... این مطلب نوشته من نیست ولی چه فرقی میکنه؟ا

اگه مطلبه یکی دیگه باشه و منبعی هم نداشته باشه اینایی که اینجا بیان شده دروغ میشه؟!!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اینم اون مطلب دیگه ای که گفتم ارسال میکنم ....

 

 

امروز یک استاد آلمانی ام که بیش از ۷۰ سال عمر دارد مرا زیادی به فکرانداخت.می گوید پیش از انقلاب بسیار به ایران سفر کرده است و بعد ازانقلاب یک بار که برای همیشه اش بس بوده! شیفته ی عمر خیام و حافظ واصفهان و طبیعت کردستان است.امروز بعد از ساعتی حرف از خاورمیانه و اعراب و تاریخ و پرسپولیس شد و بلاخره رو به من وعصبانیتهایم نسبت به اعراب گفت:شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می بالید و این واقعن حق شماست اماهرگز با هیچ کدام از شما آشنا نشده ام که برای یک بار هم که شده ازخودتان حرف بزنید و بگویید حداقل در همین ۱۰۰ سال اخیر چه کرده اید؟همیشه ناراضی هستید و همیشه می نالید.همیشه مقصرهایی وجود دارند که شمارا از پیشرفت بازداشته اند و همیشه اعراب ۱۴۰۰ سال پیش مقصرهای اصلی این بازی هستند. اگر تمام این ۱۴۰۰ سال شما به این حال گذشته باشد دلیل حال و روز امروزتان را می فهمم.با هر کدام از شما ایرانی ها که آشنا می شوم ازتاریخ تان حرف میزنید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید و همیشه می اندازیدگردن دیگران یا پدرانتان. همیشه از حمله اعراب حرف می زنید و گویی همین دیروز اتفاق افتاده است و طی این ۱۴۰۰ سال دست و پای ما برای تغییر بسته بوده است اگرچه یادتان می رود اینطور نبوده و حتا بعد از اسلام شما هنرمند و دانشمند و فیلسوفهایی که می بایست باشید بوده اید.کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضا خان چه قبل از انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید .. هرگز راضی نیستید :( بلاخره کی می خواهید از خودتان حرفی بزنید؟می گفت: پیش از انقلاب که به ایران می آمدم همه به نظر خوشبخت میرسیدند و این را می شد حداقل از سر و وضع و خانه زندگی ها و رقص و پایکوبیها فهمید.ولی باز هم همه ناراضی از شاه بد می گفتند.بعد از انقلاب که آمدم اثرات مخرب جنگ را دیدم و نمی توانستم درک کنم چرا دست به کار ساختن نمی شوید.برایت متاسفم دوست عزیز که نمی توانم در این زمینه همراهت شوم!! تو را نمی گویم ولی این عقاید نژاد پرستانه درباره ی اعراب رابسیار شنیده ام. اعراب امروز در دنیا پیشرفته تر، آبرودارتر، دوست تر،همراه تر و موفق تر هستند و من برای آن بیشتر ارزش قائل هستم تا برای مردمانی که همیشه شاکی از همگان و مغرور به آنچه که دیگر نیست یعنی تاریخ. من خوب می دانم حکومت شما خوب نیست اما خوب تر می دانم که آنهامتعلق به یک کشور دیگر نیستند و جزئی از کل همان مردمان هستند.در آن کشورهیچکس به فکر ساختن نیست.شما اگر نخبه باشید فراری ،اگر بی پول باشیدجنایتکار،اگر معمولی باشید سکوت کنندگان بزرگ،اگر بی سواد باشید دین دارو انقلابی و اگر ثروتمند باشید فراری از هویت واقعی تان هستید.وقتی ازاینکه اعراب پر رویی می کنند و سن کشورشان به سن پدربزرگ من قد نمی دهدحرف زدم،گفت:در جلسه ای بودم که استاد جغرافیایی اهل پرتغال می خواست درباره ی هویت اصلی اعراب حوزه خلیج فارس صحبت کند.در میان حرفهایش میگوید: آنها ۷۰ سال پیش وجود نداشتند! ناگهان همه اعضای جلسه استادجغرافیا را به سکوت وا می دارند و می گویند: اتفاقن همین نکته ی قوت است و نشان دهنده ی اینکه:اعرابی که وجود نداشتند امروز سرمایه های غرب را به هر شکل ممکن به سمت خودشان جذب می کنند و در حال سازندگی و کسب رضایت بیشتر مردمشان هستند این اتفاقا می تواند مایه ی افتخارشان باشد.یادتان نرود که بشر همیشه در حال فتح کردن است.اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی هستند که داشته های شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکولها و کتابهای قانون بین المللی رنگ و لعاب شده! ربطی به ایرانی بودن یا عرب و غربی ندارد

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درمورد جای ایجاد این تاپیک من مطالب دیگه رو هم یه بررسی کردم دیدم که فقط به معرفی و توضیح فرهنگ و تمدن توی این بخش پرداخته نشده و به انتقاد هم پرداخته شده مثل این چن نمونه ای که اگر برید و بخش وبررسی کنید میبینید...البته شاید اگه اونها هم نبود باز همینجا ارسالش میکردم....

ضمن اینکه چاشنی طنز خیلی وقتا تاثیر گذارتره وقتی میای و یه تاپیک میزنی که بیایم ایرادامونو بگیم یا فک میکنید اشکال از کجاست؟یا چیزای مشابه این همه میان به شکل شعار گونه یه چیزایی و مطرح میکنن و میرن البته نمیگم که هیچ کس به چیزایی که میگه عمل نمیکنه و همه شعار میدن اما میدونین که تئوری دادن و نظریه پردازی تو ماها خیلی قدرتمنده اما پای اجرا که میرسه خیلیامون عمل نمیکنیم

خود من وقتی این مطلب و خوندم هر خطش و که خوندم یه پوزخند همراه با ناراحتی زدم

شما فک کردی که من خیلی از دیدن این مطالب خوشحال میشم؟خیر...منم با خوندنش ،احساس ناراحتی نه....دردم میگیره

هنوزم میگم که مخصوصا تو این بخش این تاپیک و فرستادم تا خیلیا مثل من دردشون بگیره....

درمورد گذشته و افتخار هم من نگفتم قابل افتخار نیست یا نباید افتخار کرد....گذشته،اصالت و تمدن هر کشوری اگر درخشان باشه باید بهش افتخار کرد یه نگاهی به رشته تحصیلی من بنداز...من همه افتخارم گذشته کشورمه و هرروز دارم از در و دیوارای این اداره و اون اداره بالا میرم تا ته مونده هاشو حفظ کنم...واسه همینه که بعضی وقتا باید حرصمون بگیره تا شاید به خودمون بیایم....افتخار خوبه به شرطی که راه گشا باشه نه مسدود کننده

نه اینکه نه تنها هیچ پیشرفت چشم گیری نداریم تازه تمام اصولمون و زدیم داغون کردیم اونوقت هرکی هم میرسه یه چیزی میگه میگیم برو بابا ما کوروش داشتیم ما سرزمین پارس بودیم ما بزرگترین امپراطوری رو داشتیم

خب داشتیم خیلی عالیه ...دست ادمای با تدبیر اون دوره و مردم اون زمان درد نکنه!اما اینکه نشد....

تا کی قراره تو رویای افتخارات گذشتمون باقی بمونیم؟

 

 

در ضمن اینم که میگی شما خودت چیکار کردی؟...قرار نیست من شق القمر کنم...یا مثلا ژاندارک بشم قوم و کشورم و نجات بدم یا معجزه کنم

همینکه سعی میکنم (تاکید میکنم که سعی میکنم )خودم و اصلاح کنم یعنی یه قدم بزرگ

هرکس اگه فقط خودش واصلاح کنه بزرگترین قدم و برداشته

من مسخره کردن و تایید نمیکنم اما بعضی اوقات طنز یا حتی زهرخند میتونه یه محرک خوب باشه

درمورد کپی پیست هم که گفتین...درسته.... این مطلب نوشته من نیست ولی چه فرقی میکنه؟ا

اگه مطلبه یکی دیگه باشه و منبعی هم نداشته باشه اینایی که اینجا بیان شده دروغ میشه؟!!

 

شرایط من طوریه که با خارجی ها زیاد سرو کار دارم ؛ اروپایی ،آسیایی و...

نکته جالب اینه که یکی ازهمکارای ایتالیایی ام تقریبا مثل شما فکر میکنه.

جای خوشوقتیه که درک هردوی ما از نابسامانیهای امروز به هم نزدیکه ؛ هرچند که بازتاب این درک مشترک ، با همدیگه همراستا نباشه.

منظورم این نبود که شما یه نفری با همه مشکلات دست و پنجه نرم کنید ، منظورم این بود که ازخودمون و با فکرخودمون باشه چون خیلی ازموارد اینچنینی که توی نت گذاشته میشه بدون هدف نیستند.

و همه صداقتی که شما توی نوشتارتون دارید روهم ندارند:icon_gol:

به امید ایرانی آباد و سربلند با کمک همه ایرانیان :icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سلام؛

شاید اگر پست 14 را به عنوان اولین پست انتخاب می کردید کلامتان نافذتر بود. گر چه سخنانی که در این پست اشاره شد به یک بیگانه منتسب شده تا آن را منطقی تر جلوه نموده و به طور ضمنی از انتقاد مبرا بماند !

باز هم معتقدم پست اول بیش از آنکه بار انتقادی داشته باشد تحقیرآمیز است.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درود

تصميم داشتم بجز يك تاپيك ديگر در اينجا فعاليتي نداشته باشم

اما مطلب شما قفل سكوت را مي شكند

آدمي همواره تركيبي از خوبي ها و بدي هاست و البته خوبي و بدي بسيار نسبي است.چيزي كه در نظر من بد و نكوهيده است در نظر ديگري و يا فرهنگ ديگري پسنديده است.

اينكه ما بگوييم ما خوب مطلق هستيم و بدي نداريم اشتباه است و نيز اگر بگوييم ما فقط بدي هستيم و خوبي نداريم اين نيز اشتباه است.

لذا مطالبي كه از دو ديدگاه صرف خوبي مطلق و يا بدي مطلق نوشته و منتشر مي شود همواره مورد نقد قرار مي گيرد.

دوست خوب من:

تاريخ صرفا 100 سال يا 200 سال پيش نيست,ديروز ما نيز تاريخ است .ساعت گذشته نيز براي ما تاريخ است.

كساني كه ما را متهم مي كنند مي كنند به مردم تاريخ نگر در واقع سعي در كور كردن چشم جهانبين ما را دارند.ما اگر تاريخ نداديم اگر تاريخ را نشناسيم اگر نكات مثبت و منفي خود را باز نشناسيم نمي توانيم آينده ي درخشاني بسازيم.

منتهي اين طبيعي است كه هر ملتي بر داشته هايش بيشتر توجه كند و سعي در حفظ آن كند تا اينكه دايما با به رخ كشدن نداشته هايش نوعي نا اميدي و ياس را به جامعه تزريق كند.

ما اگر مي گوييم به عنوان نمونه كورش چنين بود و چنان نه براي اين است كه كور كورانه به آن افتخار كنيم بلكه براي ترويج خوبي هاي رفتاري كورش در جامعه است.

اگر ما مي گوييم فلان دانشمند ما اين است و آن است براي ترويج دانش مداري و دوري از خرافه و خرافه گرايي است.

ما تا پايه و زير بناي درستي نداشته باشيم نمي توانيم مشكلات بعدي را اساسي حل كنيم.اگر هم راهي ارايه دهيم مقطعي و كوتاه مدت است.

من و امثال من تمام تلاشمان اين است كه با معرفي جذابيت هاي تاريخي ايران و فرهنگ ايراني افراد را به سمت مطالعه و انديشه و بهره گيري از نكات مثبت فرهنگي پدرانمان سوق دهيم تا با ايجاد يك حداقلي در فضاي جامعه به سوي تعالي و پيشرفت فرهنگي گام برداريم.

---------

اما متن منتسب به يك فرد آلماني:

ما در طول تاريخ فجايع بسياري را از سر گذرانديم و در تمام اين فجايع با اتكا به فرهنگ خود توانستيم به حيات خود ادامه دهيم .هيچ ملتي در هيچ كجاي دنيا نمي توان سراغ گرفت كه اينقدر مورد تجاوز بيگانگان قرار گرفته باشد ولي هويت و فرهنگ خود را حفظ كرده باشد.

-اسكندر

-اعراب

-روم

-تركان آسياي ميانه

-تركان عثماني

-مغول

-تركمن ها

-روس ها

-انگلستان

...

حمله ي هر يك از اين اقوام براي نابودي يك سرزمين و از بين بردن بخش عظيمي از فرهنگ و زبان يك ملت كافي بوده.اما ما در طول تاريخ با اتكا به فرهنگ برتر و غني تر خود توانسته ايم متهاجم را به دوستار تبديل كنيم.

اعراب به مصر حمله بردند و زبان و فرهنگ مصريان را نابود كردند

روميان به سراسر اروپا حمله بردند و قبايل بومي را از بين بردند

اسكندر به هر كجا حمله برد آيين ميتراييسم را به آن سرزمين برد

تركمانان و سلاجقه به آنتاليا حمله بردند و حكومت عثماني را پايه گذاري كردند

مغول به هر سرزميني حمله كرد آنجا را با خاك يكسان كرد

تركان عثماني به سرزمين كرد ها و عراق و سوريه حمله برد و فرهنگ آنجا را به فرهنگي تركي عربي بدل كرد

انگلستان به هند دست يافت و زبان آنجا را نابود كرد

روس به سرزمين هاي قفقاز و اسياي ميانه دست يافت و زبان و فرهنگ محلي را به قهقرا كشاند

و....

ما در مقابل تمام اين حمله ها و هجوم ها ايستاديم و با فرهنگ خود متهاجمين را وادار به احترام به فرهنگ خود كرديم.

در جهان امروز كه تغييرات بسيار سريع است ما نتوانسته ايم در حوزه ي فرهنگي انتقال درستي به كودكانمان داشته باشيم و شاهد نسلي هستيم كه از فرهگ و تاريخ بيگانه است و همين شده نقطه ي ضعف ما و از همين نقطه در حال لطمه خوردنيم.

همفكران من و امثال من تمام تلاشش بر اين است كه با گوشزد و يادآوري اين فرهنگ ها و اين نقاط مثبت و روشن خرد و وجدان جامعه را به تكاپو واداريم تا بتوانيم دست در دست هم با حفظ هويت فردي و احتماعي خويش پا به پاي جهان در عرصه هاي علمي و فرهنگي گام برداريم /

  • Like 5
لینک به دیدگاه
درود

تصميم داشتم بجز يك تاپيك ديگر در اينجا فعاليتي نداشته باشم

اما مطلب شما قفل سكوت را مي شكند

آدمي همواره تركيبي از خوبي ها و بدي هاست و البته خوبي و بدي بسيار نسبي است.چيزي كه در نظر من بد و نكوهيده است در نظر ديگري و يا فرهنگ ديگري پسنديده است.

اينكه ما بگوييم ما خوب مطلق هستيم و بدي نداريم اشتباه است و نيز اگر بگوييم ما فقط بدي هستيم و خوبي نداريم اين نيز اشتباه است.

لذا مطالبي كه از دو ديدگاه صرف خوبي مطلق و يا بدي مطلق نوشته و منتشر مي شود همواره مورد نقد قرار مي گيرد.

دوست خوب من:

تاريخ صرفا 100 سال يا 200 سال پيش نيست,ديروز ما نيز تاريخ است .ساعت گذشته نيز براي ما تاريخ است.

كساني كه ما را متهم مي كنند مي كنند به مردم تاريخ نگر در واقع سعي در كور كردن چشم جهانبين ما را دارند.ما اگر تاريخ نداديم اگر تاريخ را نشناسيم اگر نكات مثبت و منفي خود را باز نشناسيم نمي توانيم آينده ي درخشاني بسازيم.

منتهي اين طبيعي است كه هر ملتي بر داشته هايش بيشتر توجه كند و سعي در حفظ آن كند تا اينكه دايما با به رخ كشدن نداشته هايش نوعي نا اميدي و ياس را به جامعه تزريق كند.

ما اگر مي گوييم به عنوان نمونه كورش چنين بود و چنان نه براي اين است كه كور كورانه به آن افتخار كنيم بلكه براي ترويج خوبي هاي رفتاري كورش در جامعه است.

اگر ما مي گوييم فلان دانشمند ما اين است و آن است براي ترويج دانش مداري و دوري از خرافه و خرافه گرايي است.

ما تا پايه و زير بناي درستي نداشته باشيم نمي توانيم مشكلات بعدي را اساسي حل كنيم.اگر هم راهي ارايه دهيم مقطعي و كوتاه مدت است.

من و امثال من تمام تلاشمان اين است كه با معرفي جذابيت هاي تاريخي ايران و فرهنگ ايراني افراد را به سمت مطالعه و انديشه و بهره گيري از نكات مثبت فرهنگي پدرانمان سوق دهيم تا با ايجاد يك حداقلي در فضاي جامعه به سوي تعالي و پيشرفت فرهنگي گام برداريم.

---------

اما متن منتسب به يك فرد آلماني:

ما در طول تاريخ فجايع بسياري را از سر گذرانديم و در تمام اين فجايع با اتكا به فرهنگ خود توانستيم به حيات خود ادامه دهيم .هيچ ملتي در هيچ كجاي دنيا نمي توان سراغ گرفت كه اينقدر مورد تجاوز بيگانگان قرار گرفته باشد ولي هويت و فرهنگ خود را حفظ كرده باشد.

-اسكندر

-اعراب

-روم

-تركان آسياي ميانه

-تركان عثماني

-مغول

-تركمن ها

-روس ها

-انگلستان

...

حمله ي هر يك از اين اقوام براي نابودي يك سرزمين و از بين بردن بخش عظيمي از فرهنگ و زبان يك ملت كافي بوده.اما ما در طول تاريخ با اتكا به فرهنگ برتر و غني تر خود توانسته ايم متهاجم را به دوستار تبديل كنيم.

اعراب به مصر حمله بردند و زبان و فرهنگ مصريان را نابود كردند

روميان به سراسر اروپا حمله بردند و قبايل بومي را از بين بردند

اسكندر به هر كجا حمله برد آيين ميتراييسم را به آن سرزمين برد

تركمانان و سلاجقه به آنتاليا حمله بردند و حكومت عثماني را پايه گذاري كردند

مغول به هر سرزميني حمله كرد آنجا را با خاك يكسان كرد

تركان عثماني به سرزمين كرد ها و عراق و سوريه حمله برد و فرهنگ آنجا را به فرهنگي تركي عربي بدل كرد

انگلستان به هند دست يافت و زبان آنجا را نابود كرد

روس به سرزمين هاي قفقاز و اسياي ميانه دست يافت و زبان و فرهنگ محلي را به قهقرا كشاند

و....

ما در مقابل تمام اين حمله ها و هجوم ها ايستاديم و با فرهنگ خود متهاجمين را وادار به احترام به فرهنگ خود كرديم.

در جهان امروز كه تغييرات بسيار سريع است ما نتوانسته ايم در حوزه ي فرهنگي انتقال درستي به كودكانمان داشته باشيم و شاهد نسلي هستيم كه از فرهگ و تاريخ بيگانه است و همين شده نقطه ي ضعف ما و از همين نقطه در حال لطمه خوردنيم.

همفكران من و امثال من تمام تلاشش بر اين است كه با گوشزد و يادآوري اين فرهنگ ها و اين نقاط مثبت و روشن خرد و وجدان جامعه را به تكاپو واداريم تا بتوانيم دست در دست هم با حفظ هويت فردي و احتماعي خويش پا به پاي جهان در عرصه هاي علمي و فرهنگي گام برداريم /

 

همونطور که تو پست قبلی گفتم منظور من به هیچ عنوان افتخار نکردن به گذشته نبوده و نیست.....

 

گذشته افتخار آمیز باید بهش افتخار بشه ولی آیا واقعا طبق گفته خودتون اونچه که ما تو گذشته داشتیم راهنما و راهگشای امروزمون هست؟!!!

آیا واقعا از چیزای افتخار آمیز گذشته چیز زیادی باقی مونده؟

وقتش نیست از زندگی کردن تو رویاهامون بیایم بیرون و از تعریف و شعار دادن دور بشیم و اونچه که امروز و به طور حقیقی تو جامعمون داره اتفاق میفته رو ببینیم و اصلاحش کنیم؟

یه نگاهی به جامعه امروزمون بندازید چی برامون مونده؟

چیزایی که دوست داریم باشیم یا فک میکنیم هستیم و بذاریم کنار....ببینیم واقعا چی هستیم و دید سایرین رو ما چطور هستش

بعضی وقتا حتی تو زندگی شخصیمون یه جاهایی فک میکنیم درست عمل میکنیم و با دید کاذب و همراه با غرور فک میکنیم اشتباه تو بیشتر جاها از دیگرانه

مثل همین دیدی که الان داریم

واقعا فک میکنین از فرهنگ ما چیزی مونده؟واقعا فک میکنین در طول تاریخ و با حمله اقوام دیگه اونا سر تعظیم به فرهنگ ما فرود آوردن؟!!!!!

از اونچه که الان مغرورانه داریم بهش افتخار میکنیم میشه بگید که چی باقی مونده و داره اجرا میشه؟!!!!

ما حتی جشنامون،اعیادمون،آیین هامون و حتی زبانمون و تقریبا همه چیزمون از دست رفته

کی گفته که زبان ما تحت تاثیر قرار نگرفته و باقی مونده؟!!!!!

ایران الان بل بشویی از عرب و اروپا و ایران باستانه که خودشم نمیدونه تو این شلم شوربا دنبال چی هست اصلا!

ولن تاین جشن میگیره هم زمان محرم صفر و ماه رمضون داره و چهارشنبه سوری و نوروز! بماند که حتی این داشته های عاریتی رو هم خیلی وقتا درست اجرا نمیکنه! تازه اینکه از فرهنگا و مذاهب مختلف متاثر باشیم و خوباش و برداشت کنیمم باز هیچ ایرادی که نداره خوب هم هست ....چون زیبایی ها و فرهنگای خوب تو همه دنیا حدودا یه چیزه فقط تو هر فرهنگ و مذهبی با یه زبانی عنوان شده اما حتی اینم نیستیم!

ضمن اینکه تو پستای قبلی به دوستمون سعید هم گفتم اینکه این متون از زبان یه آلمانی گفته شده یا هلندی یا روسی یا حتی یه ایرانی به نظر من تو اصل قضیه تفاوتی نمیکنه.....

خیلی از چیزایی که گفته شده واقعیت محضه و با یه نگاه کوچک به دور و اطرافمون و با یه آمارگیری سرانگشتی خیلیاش و به وضوح میبینیم ....

جایی که دروغی نسبت داده میشه هرکس باید از تمام داشته هاش با همه وجود دفاع کنه

اما وقتی پایه های یه دیواری در حال تخریبه حالا هی بیایم بگیم نیست ...این دیوار 3 هزار ساله سر پا مونده از این به بعدم میمونه!!!

با انکار کردن من و شما خرابیه دیوار درست نمیشه ....یه روز فرو میریزه در حالی که ما داریم با غرور بهش افتخار میکنیم....

  • Like 5
لینک به دیدگاه
همونطور که تو پست قبلی گفتم منظور من به هیچ عنوان افتخار نکردن به گذشته نبوده و نیست...

درود

يك ضرب المثل هست:

گيرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل

و يك ضرب المثل ديگر نيز هست كه مي گويد:

گذشته چراغ راه آينده

من هرگز نگفتم افتخار كنيم به تاريخ بلكه گفتم از تاريخ درس بگيريم.متاسفانه ما يا تاريخ نمي دانيم يا مي دانيم و تنها به آن افتخار مي كنيم.تاريخ افتخار ندارد.تاريخ يك معلم است يك تجربه ي عمومي است يك دستاوردي است كه به پايش خون ها و جان ها رفته .مي بايست اين تحربه را آموخت و آن را به كار بست.

همه ما مي رويم ديدن بنا هاي تاريخي و به به و چه چه مي كنيم اما نمي دانيم كه مثلا در بناي تخت جمشيد آنچه كه اين بنا را شاخص مي كند خود بنا نيست بلكه اين موضوع است كه اين بنا به دست بردگان و غلامان و اسيران ساخته نشد بلكه توسط كارگران روزمزد ساخته شد و اين در آن زمان و زمان هاي بسيار بعد از آن منحصر به فرد است.

و يا در ديدن گنبد سلطانيه ديدن بزرگترين گنبد آجري دنيا مهمترين قسمت نيست بلكه دانستن اينكه مهندسين ايراني در 700 سال قبل نشست بنا را بطور دقيق پيش بيني كردند و گنبد را پس از نشست كامل ديوار ها بر روي آن سوار كردند تا از ترك خوردن و فرو ريختن آن جلوگيري كنند مهم ترين بخش است.

متاسفانه ما پوسته را چسبيده ايم و بر اساس همين پوسته بيني قضاوت هايي مي كنيم و حكم هايي مي رانيم.

لذا اين ضرب المثل را به ياد مي آورم:

خود گويي و خود خندي عجب مرد هنر مندي

 

 

گذشته افتخار آمیز باید بهش افتخار بشه ولی آیا واقعا طبق گفته خودتون اونچه که ما تو گذشته داشتیم راهنما و راهگشای امروزمون هست؟!!!

 

 

باز هم تاكيد مي كنم تاريخ و گذشتگان بيشتر از اينكه افتخار آميز باشند عبرت آموزند . ما زماني مي توانيم مثلا به كورش افتخار كنيم كه نمود عملي و امروزي از منش و كردار كورش باشيم نه اينكه بنشينيم و دايم داد بزنيم كورش فلان بود و چنان بود و به به و چه چه.

اما در مورد سوال شما

بله مي تواند

مسايل بشري اگرچه به ظاهر در خال تغيير است اما در باطن يك سري مسايل مشخص است كه تناه با پيشرفت علمي بشر ظاهر و پوسته ي آن متفاوت مي شود.

بسياري از اين مسايل در خلل صفحات تاريخ به راه هاي مختلف حل شده است و به فراموشي سپرده شده است و مجدد پس از چندي به نوعي جديد و در گوشه اي ديگر مطرح شده است.

مثالي مي زنم:

ايرانيان به عنوان اولين تنظيم كنندگان تقويم شمسي دريافتند كه زمين به دور خوريد و در مداري مشخص و با سرعتي مشخص در حال گردش است و اين گردش در طي 365 روز و يك چهارم روز كامل مي شود و بر هيمن اساس تقويمي را تنظيم كردند كه امروزه نيز به عنوان دقيق ترين تقويم بشري شناخته مي شود(مراجه كنيد به كتاب تاريخ گاهشماري در ايران باستان نوشته ي هاشم رضي).اما اين مسله به دست فراموشي سپرده شد و پايه و اساس تنظيم اين تقويم از اذهان فراموش شد و اندشيه ي زمين محوري در تمام دنيا رسوخ كرد و حتي دانشمندان بنام ايراني-اسلامي نيز پيرو اين انديشه بودند تا يك اينكه نسل اول تلسكوپ ها در اروپا اختراع گرديد و بار ديگر بشر به اين نقطه رسيد كه زمين به دور خورشيد مي گردد و نه خورشيد به دور آن.

مثال از اين دست بسيار بسيار زياد و حوصله ي بحث كم است.

 

آیا واقعا از چیزای افتخار آمیز گذشته چیز زیادی باقی مونده؟

 

تمام بحث من با شما بر سر همين يك جمله است.دستاورد هاي اصلي يك ملت بنا ها و كاخ ها و .. نيست بلكه فرهنگ و ادبيات و علم است.

ملت ايران در طول تاريخ در اين زمينه ها دستاورد كم نداشته اند اما اينكه امروز ما اين دستاورد ها را نمي شناسيم و يا مي سناسيم ولي ارج نمي نهيم همان دغدغه ي من و امثال من است.

ما در 100 سال گذشته آنقدر مجذوب غرب و پيشرفت هايش شديم كه فراموش كرديم بسياري از چيز هايي كه در پي عاريه گرفتن آنهاييم درواقع بدل شده ي چيز هايي هست كه ما خود سال هاي سال و قرن هاي قرن داشته ايم و به كار مي برديم.

باز يك مثال مي زنم:

امروزه بسياري از ما ايرانيان به علل مختلف قرص آهن مصرف مي كنيم و سعي مي كنيم كمبود اين عنصر در بدن را از طريق قرص هاي شيميايي جبران كنيم .در گذشته اي نه چندان دور (از افراد بالاي 70-8- سال سراغ بگيريد) در ايران در درون ديگ خورشت يك نعل اسب مي انداختند و مي گفتند كه موجب جا افتادن غذا مي شود ولي در واقع اين نعل اسب (كه بار ها داغ شده و كوبيده شده) در غذا يون هاي آهن آزاد مي كند و موجب تامين آهن مي شود.اما ما اين رسم خود را به علت دهاتي بودن و دمده بودن كنار گذاشتيم و رو به قرص هايي اغلب ساخت خارج آورده ايم

 

وقتش نیست از زندگی کردن تو رویاهامون بیایم بیرون و از تعریف و شعار دادن دور بشیم و اونچه که امروز و به طور حقیقی تو جامعمون داره اتفاق میفته رو ببینیم و اصلاحش کنیم؟

یه نگاهی به جامعه امروزمون بندازید چی برامون مونده؟

 

دوست من

وقتش دير وقتي است كه گذشته

ما اگر همين امروز با يك عزم ملي شروع به ساخت كنيم مي بايست سال هاي سال زحمت بكشيم تا به حداقل هاي يك جامعه ي فرهنگي علمي هنري برسيم.

اما ...

كنار گذاشتن رويا ها و خيال بافي ها و .. نياز به ايجاد زير ساخت هاي فكري فرهنگي دارد .ما نمي خواهيم پيور كور ديگران باشيم و به مانند زاغي كه در پي آموختن راه رفتن كبك راه رفتن خود را نيز فراموش كرد باشيم.

ما تا زبان مادري خود را نياموزيم نمي توانيم درك درستي از زبان بيگانه داشت هباشيم.ما تا فرهنگي نباشيم و شناخت درستي از فرهنگ عامه ي خود نداشته باشيم نمي توانيم در پي كسب خوبي هاي فرهنگ هاي ديگر باشيم.

باز يك مثال مي زنم:

در برنامه ي مسابقه ي رقص م.خ بسياري اط شركت كننده ها رقص هاي لاتين انجام مي دهند اما هر بار داوران مي گويند از نظر تكنيك بي عيب اما از نظر انتقال احساس صفر و اين از اين ناشي مي شود كه فرزند من نوعي از درك رقص بومي كشور خود كه حركت به حركت آن داراي مفهوم است عاجز است.تا زماني كه نتواند بفهمد مثلا رقص چوب بلوچي ها يا دستمال بازي كرد ها و يا رقص باباكرم داراي چه مفاهيم نماديني است نمي تواند رقص هاي ملل مختلف را درك كند.

در باقي حوضه ها نيز به همين ترتيب است.

.

در ادامه داريم....

  • Like 5
لینک به دیدگاه

ببخشيد قسمت دوم جواب با فاصله ي زماني هست.به هر حال با بالا رفتن سن و زياد شدن دغدغه هاي زندگي فرصت نوشتن برايم كمتر شده است

چیزایی که دوست داریم باشیم یا فک میکنیم هستیم و بذاریم کنار....ببینیم واقعا چی هستیم و دید سایرین رو ما چطور هستش

ديگران در مورد آن فكري را مي كنند كه ما مي خواهيم .وقتي جامعه به طور ناآگاهانه تصويري زشت و بي هويت از خود ترسيم مي كند يقينا ساير ملل همين تصوير را از ما برداشت مي كنند و از آنجا كه شناخت خوبي ها نياز به تعمق بيشتري از شناخت بدي ها دارد و ارتباط با ساير ملل كم است تصويري به مراتب تيره تر از آنچه ما خود مسبب آن هستيم در ذهن آنها نقش مي بندد.

وقتي من ايراني به محض خارج شدن از مرز هاي كشور به جاي آنكه مروج فرهنگ خود باشم و پيكي فرهنگي باشم تبديل مي شوم به يك خودباخته كه در مقابل فرهنگ ديگران حرفي براي زدن ندارم و حتي اسم خود را تغيير مي دهم كه كمتر كسي متوجه شود كه از كجا بر خواسته ام چه انتظاري از اذهان بيگانگان در مورد خودمان داريد؟

اين بي هويتي و خود باختگي ريشه در عدم انتقال صحيح باور ها و فرهنگ دارد.كودكي كه با داستان هاي شاهنامه ببالد و با داستان هاي نظامي عاشق شود و با غزليات حافظ رندي كند و با ابيات شيخ سعدي اخلاق بياموزد و با مولانا سير و سلوك كند هرگز در پي افكار پوچگرايي و هيپي و راك و متال و غيره نمي رود .اما وقتي ما به جاي آنكه در ابتداي سواد آموزي به مانند پدران خود بگوييم :منت خداي را عز وجل كه طاعتش ...و يا بگوييم به نام خداوند جان و خرد ... مي گوييم بابا آمد.بابا آب داد.ي مهمترين دغدغه ي ذهن كودك ما مي شود تصميم كبري و...مي شود هميني كه مي بينيد.

مملكت پر است از مهندس و دكتر و متخصص و تكنيسين اما اگر به 90 درصد آنها بگوييد يك غزل از حافظ بخوان در مي ماند اگر بگوييد يك داستان از شاهنامه بگو در مي ماند اگر بگوييد داستان خسرو شيرين در كدام كتاب نظامي است گمان مي كند خود داستاني جداي از شيرين و فرهاد است و...

قهرمانان كودك ما از شخصيتي چون رستم و سهراب و سياوش تبديل شده به چوبين و هاچ زنبور عسل و مي تي كومان و دي جي مون ها .

وقتي ما خود تيشه در دست گرفته ايم و دايم به ريشه هاي خود مي زنيم به اميد اينكه در حين افتادن درخت پرواز بياموزيم و از درخت جدا شويم ما حصلي جز اينكه مي بينيد نبايد انتظارداشته باشيم.

وقتي جوان ما به كل منكر فرهنگ پدري خود است و آن را رويا و خيال بافي و .. ميخواند و در پي رهايي از اين روياها است و راه رهايي را چنگ زدن به ريسمان هايي مي داند كه نمي داند از كدم دار آويزان است نبايد انتظار داشت كه ديگران تصويري درست و نيكو از ما و فرهنگ ما در ذهن داشته باشند

 

بعضی وقتا حتی تو زندگی شخصیمون یه جاهایی فک میکنیم درست عمل میکنیم و با دید کاذب و همراه با غرور فک میکنیم اشتباه تو بیشتر جاها از دیگرانه

مثل همین دیدی که الان داریم

واقعا فک میکنین از فرهنگ ما چیزی مونده؟واقعا فک میکنین در طول تاریخ و با حمله اقوام دیگه اونا سر تعظیم به فرهنگ ما فرود آوردن؟!!!!!

دقيقا همچين فكري مي كنم و براي حرف هايم و فكر هايم سند دارم.

اعراب به هر كجا حمله كردند آن قوم را و فرهنگشان را نابود كردند اما در مواجهه با ايرانيان ايشان را بزرگ داشتند و به مناصب دولتي و لشكري گماشتند و از مشاوره ي ايشام بهره بردند .

معلم اعراب در ديوان سالاري و كشور داري ايرانيان بودند

 

ترك هاي آسياي ميانه به هر كجا حمله بردند جز نابودي و اتش و ويراني چيزي بر جاي نگذاشتند اما در ايران تغيير دين دادند مسلمان شدند و زبان فارسي را زبان رسمي دستگاه حكومتي خود گردانيدند و حتي سلاجقه پاي را از اين فراتر گذاشتند و گسترش دهنده و مشوق زبان فارسي در ساير مناطق جهان بودند

 

فرهنگ ايراني به همراه مغولان به شبه جزيره ي هند رفت و تا قرن ها زبان فارسي زبان رسمي دربار گوركانيان هند بود.

 

گستره ي فرهنگ و زبان ايراني را ما تا مرز هاي چين و سرزمين هاي مردمان زرد مي بينيم و اين نشد مگر با تحت تاثير قرار گرفتن حكومت هاي برخواسته از اسياي ميانه و بسط و گسترش فرهنگ ايراني توسط ايشان.

 

اسلام كه دين خاتم است نيز از تاثير فرهنگ ايراني در امان نماند . اين تاثير را در بخش شيعه بسيار مشهود تر و پررنگ تر مي بينيم.

شهداي كربلا را همواره 72 تن ذكر مي كنند اما نام شهيدان را كه مي خوانيي بيش از 100 تن بوده اند و عدد 72 تعداد ياران رستم فرخزاد است و عددي فرخنده در فرهنگ ايراني است.

مراسم عزاداري و عاشورا در واقع ترجماني از سوگ سياوش است

ميموني و خجستگي عدد 7 در اسلام برداشتي از تقدس عدد 7 (به تعداد امشاسبندان دين زرتشت) در ايران باستان است.

در زمان عمر و حمله به ايران دانش و دانش مداري در نزد اعراب نكوهيده بود و سخن خليفه ي مسلمين اين است:علم هر انچه كه در قرآن است براي ما بس است و اضافه بر آن را بسوزانيد

اما نشست و برخواست با ايرانيان دانش مدار ايشان را به جايي مي رساند كه امام 6 و 7 شيعيان مي شوند مشوقين علم و ادب و مجالسي با 100 ها تن دانشمند بر قرار مي كنند.

و....

اينها تاثيرات فرهنگ ايراني است دوست من

 

امروزه همه از عطر هاي فرانسوي تعريف مي كنند و به به و چه چه اما نمي دانند كه علت اين پيشرفت در صنعت عطر سازي اين است كه فرانسوي ها تا همين قرن 19 حمام كردن را عملي زشت مي دانستند و براي فرار از بوي بد بدن خود مجبور به استفاده ي بيش از حد از راحه هاي خوب بودند و اين در حالي است كه در دين زرتشت و بيش از هزاران سال قبل به حمام توصيه ي اكيد شده و به بهانه هاي مختلف مردم را وادار به حمام و آب بازي مي كرده .و همين رسم به عنوان غسل در اسلام نيز ريشه دوانيده است .

و هزاران مورد ديگر از تاثير گذاري ها و برتري هاي فرهنگي ايرانيان در طول تاريخ مي توان ذكر كرد.

لذا به قطع و يقين مي گويم كه اكر امروز نامي از ايران مانده و خرده احترامي به خاطر همين برتري فرهنگي در طول تاريخ بوده كه متاسفانه در حددو 100 سال گذشته ما با بي توجهي شديد به اين نقطه ي قوت آن را تبديل به نقطه ي ضعف خود كرده ايم.

 

عمري باشد ادامه مي دهم:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...