رفتن به مطلب

به نظر شما بچه حزب اللهی ها چه جور آدمایی هستند؟؟


hapashtia

اولین تصویری که از بچه حزب اللهی به ذهنتون میاد چیه؟(از   

36 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. اولین تصویری که از بچه حزب اللهی به ذهنتون میاد چیه؟(از

    • 22
    • 1
    • 13
    • 0


ارسال های توصیه شده

[h=1]

گزارش تصویری از بازدید محمدنوری زاد از نمایشگاه مطبوعات [/h]

خبرگزاری فارس با انتشار این تصاویر نوشت که محمدنوری زاد، پس از آن که حاضر به مباحثه با جوانان حاضر در نمایشگاه مطبوعات نشد ، با شعارهای آنان از نمایشگاه اخراج شد : «نوری‌زاد با حضور در نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات و خبرگزاری‌ها با تعدادی از جوانان که می‌خواستند با وی درباره تقابل روشنفکری و پوپولیسم و اخلاق رسانه ای مباحثه کنند، مواجه شد. وی از پاسخ به سؤالات مختلف خبرنگاران درباره اینکه منش معرفتی و افعالی او چیست، طفره رفت و تنها گفت"من انسانم". »

 

فارس در پایان خبر خود تاکید کرده است که هیچ گونه درگیری فیزیکی با نوری زاد صورت نگرفته است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 95
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

[h=1]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/h]

حضور محمد نوری‌زاد در نوزدهمین نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات و خبرگزاری‌ها حاشیه‌ساز شد.

 

به گزارش ایسنا محمدنوری‌زاد که پیش از اذان ظهر روز پنجشنبه از تعدادی معدودی از غرفه‌های نمایشگاه بازدید کرده بود با بلند شدن صدای شعار برخی از افراد و متشنج شدن فضای نمایشگاه این محل را ترک کرد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

247559_750.jpg

 

247560_421.jpg

 

247561_708.jpg

 

247562_406.jpg

 

247563_687.jpg

 

247564_428.jpg

 

247565_975.jpg

 

247566_562.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

این عکس هایی که از نوری زاد گذاشتین من رو یاد جمله جالبی از یکی از تحلیل گران انداخت :

 

در ایران آزادی بیان به معنای واقعی کلمه وجود دارد، اما آزادی پس از بیان ...... :whistle:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
یا بریم سراغ مثال از قشر های دیگه.....خانومه....کنار خیابون واساده..یکم روسریش رفته عقب.....آستیناش رو زده بالا...حاجی مغازه دار....می آد کنارش با تسبیح...خانوم این خیابون جای این کارا نیست..پاو برو فلان جا....خانومه هم زل می زنه تو چشم های حاجی..بعد یکی از ماشین وا می سه...یک مردی پیاده می شه و به خانومه می گم...فلانی مشکلی پیش اومده....خانومه می گه نه....بعد آقاهه می گه زود باش..من هزار جا کار دارم.....باید ثبت هم بریم....و حاجی مغازه دار تسبیح به دست سرش می آد پایین و عرق شرم می آد توم صورتش...

 

یا دو تا خانوم می آن توی کافی شاپ..یک مقدار موهاشون پیداست....یا مقدار آستینشون رفته بالا.....تمام پسرها میخش می شن....و بعد صاحب کافی شاپ...می آد دمه گوششون می گه....خانوما....آدرس رو اشتباه اومدین..فلان کافی شاپی که واسه مشتری هاتون هست...یک جا دیگه است....

 

طبق استدلال شماگروهی که به لحاظ ظاهر و رفتار خودشونو با افرادحزب ... مشابه سازی میکنن و یا به عبارتی ادای اونهارو در میارن حتما دنبال منافع و مزایایی که شامل این گروه میشه هستن.یعنی در اصل دارن تظاهر میکنن به حزب ... بودن. و با این کار به اصطلاح میخوان مراتب خودشونو نشون بدن.پس از ته دل علاقه دارن که تظاهر کنن واین مدلی بنظر بیان(مثال خوبیه)

 

ولی بانوانی که موی سرشون بیرونه در اصل دارن رفتار عادی و نرمال و روزمرشونو انجام میدنو به هیچ وجه تظاهر به هیچ سمتی در کار نیست.(حالا شاید یه زن خود فروش هم موهاشوبیرون بذاره.)

واما نکته اول اینجاست که هیچ بانویی به هیچ وجه علاقه نداره که تظاهر کنه که خود فروشه و حتی از این کار تنفر داره و دوری میکنه .

ونکته دوم هم اینجاست که کسانی که در مورد یک بانوی محترم فقط بخاطر بیرون بودن موی سر تصور بد دارن،بنظر موجوداتی تنفر انگیز وبامغز بسیار بسیار متحجر و فاسد و دارای ذهن و فکری بسیار بیمار ومریض هستند.

این مثال نه تنها هیچگونه سنخیتی برای قیاس با مثال قبلی نداره بلکه ارتباطی هم به گفتگو ی ما نداره.

بنظر همون مثال اول کافی بود!

 

اصلا دنبال تخطئه کردن نظرات شما نیستم....و باز می گم....نقد رفتار اجتماعی و شخصیتی رو من جلو بردم...و حس کردم که دغدغه ی تاپیک هست....مثال هام هم از همین نوع بود...

 

 

البته منظور م تخطئه کردن نظرات دیگران یعنی سایر دوستان بود،چون منکه نظری نداده بودم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

نمیشه یه جواب کلی داد.

خیلی از بچه حذب الهی ها هستن که کلا اهل حالن و خوش اخلاق و تو نخ مد روزم هستن و درست حرف زدنم بلدن و انعطافم دارن و وقت که داشته باشن تفریحشون سرجاشه و دوستای بی حجاب و اونجوری هم دارنو از بهترین نعمتهای خدا هم استفاده میکنن و تو حرف زدن با دیگران سعی نمیکنن نظرشونو تحمیل کنن و خلاصه هزار تا خوبی دارن.

این آدمارو دارم میبینم که خصوصیاتشونو میگمااااااا

نمونشم نوه های دایی بابام که خواهر و برادر هر دو تو حوزه درس میخونن و واقعا من دختر به باحالی این دختر خانوم و پسر به نجابت و شوخ بودن این آقا پسر ندیدم.

 

و اما بعضیاشووووووووووووووووووووون

بداخلاق.مدل لباسا همیشه یه جور.گاهی کثیف و بوی عرق میدن.سفت و سخت مثل آهن بدون داشتن حتی ذره ای انعطاف.زورگو.بدون داشتن اطلاعات کافی درباره ی مسائل روز ایران و دنیا.بدون داشتن تفریح یا تمام تفریحشون رفتن به اماکن متبرکه (زیارت عالیه من خودم خیلی دوست دارم ولی بقیه ی تفریح ها هم برای انسان لازمه) و خلاصه هزارتا عیب دیگه.

 

 

نمیشه کلی گفت.

ولی من کلا با دیدن نمونه های زیادی که اطرافم دارم بچه حذب الهی ها رو معتدل میدونم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
طبق استدلال شماگروهی که به لحاظ ظاهر و رفتار خودشونو با افرادحزب ... مشابه سازی میکنن و یا به عبارتی ادای اونهارو در میارن حتما دنبال منافع و مزایایی که شامل این گروه میشه هستن.یعنی در اصل دارن تظاهر میکنن به حزب ... بودن. و با این کار به اصطلاح میخوان مراتب خودشونو نشون بدن.پس از ته دل علاقه دارن که تظاهر کنن واین مدلی بنظر بیان(مثال خوبیه)

 

ولی بانوانی که موی سرشون بیرونه در اصل دارن رفتار عادی و نرمال و روزمرشونو انجام میدنو به هیچ وجه تظاهر به هیچ سمتی در کار نیست.(حالا شاید یه زن خود فروش هم موهاشوبیرون بذاره.)

واما نکته اول اینجاست که هیچ بانویی به هیچ وجه علاقه نداره که تظاهر کنه که خود فروشه و حتی از این کار تنفر داره و دوری میکنه .

ونکته دوم هم اینجاست که کسانی که در مورد یک بانوی محترم فقط بخاطر بیرون بودن موی سر تصور بد دارن،بنظر موجوداتی تنفر انگیز وبامغز بسیار بسیار متحجر و فاسد و دارای ذهن و فکری بسیار بیمار ومریض هستند.

این مثال نه تنها هیچگونه سنخیتی برای قیاس با مثال قبلی نداره بلکه ارتباطی هم به گفتگو ی ما نداره.

بنظر همون مثال اول کافی بود!

 

 

 

البته منظور م تخطئه کردن نظرات دیگران یعنی سایر دوستان بود،چون منکه نظری نداده بودم.

 

باز مثال هایی رو حذف کردین....عادلانه این هست که مثال های من رو کامل نقل قول بگیرین...وقتی دیگران بحث من رو شما رو دنبال می کنن....با این کار شما یک بخش از افکار من مشخص می شه....و کسی که در صفحه ی قبل رو نگاه نکرده فک می کنه من دغدغه ی قشر خاص دارم....لطف کنین برای عدالت هم که شده کل مبحث یا حداقل در مثال ها کل مثال ها رو نقل بگیرین....چون همه جانبه نگری ست...

 

با اجازه تون من کل مثال ها رو دوباره می زارم...:ws37:

 

مثلا شوما تو یک مغازه فروش وسایل صوتی می رین...فروشنده تا یکی از دوستانی رو می بینه که باریش و لباسی هست که به مذهبیون می خوره....کسی که پشت دخل هست..بر می گرده به کناریش می گه....ببین....

اومده با پول اختلاصی واسه زندگی نکبتیش وسیله بخره!

حالا یک مثال دیگه براتون می زنم...می رم تو یک کتابخونه....طرف با ریس می آد...و ظاهری مذهبی....خانوم یکه کنار دستش واساده...بر می گرده تو روش می خنده می گه...

مگه شما کتاب هم می خونین؟!

یا بریم سراغ مثال از قشر های دیگه.....خانومه....کنار خیابون واساده..یکم روسریش رفته عقب.....آستیناش رو زده بالا...حاجی مغازه دار....می آد کنارش با تسبیح...

خانوم این خیابون جای این کارا نیست

..پاو برو فلان جا....خانومه هم زل می زنه تو چشم های حاجی..بعد یکی از ماشین وا می سه...یک مردی پیاده می شه و به خانومه می گم...فلانی مشکلی پیش اومده....خانومه می گه نه....بعد آقاهه می گه زود باش..من هزار جا کار دارم.....باید ثبت هم بریم....و حاجی مغازه دار تسبیح به دست سرش می آد پایین و عرق شرم می آد توم صورتش...

 

یا دو تا خانوم می آن توی کافی شاپ..یک مقدار موهاشون پیداست....یا مقدار آستینشون رفته بالا.....تمام پسرها میخش می شن....و بعد صاحب کافی شاپ...می آد دمه گوششون می گه....

خانوما....آدرس رو اشتباه اومدین..فلان کافی شاپی که واسه مشتری هاتون هست...یک جا دیگه است....

اتمام مثال ها:ws37:

 

 

با این نظرتون مخالف هستم....آخه شما که تو ذهن طرف نیستین...چه طور قضاوتش می کنین و می گین اون داره تظاهر می کنه....؟...:ws37:

 

بنا بر چه حکم قطعی شما می گین اون داره تظاهر می کنه....و اون خانومه تظاهر نمی کنه......:ws37:

 

من می گم در هر دو قشر وجود داره....هم کسانی که تظاهر می کنن....و هم کسانی که تظاهر نمی کنن....

 

هم حزب اللهی که برای منافع اومده می گه...هم اون خانومی که در جامعه ما هستن و به هر دلیل از این کار امرار معاش می کنه....این دو حقیقت تلخ هست و بارزن....

 

من می گم...شما چه ذره بینی دارین که دو تفکر منفعت طلب و کسی که منفعتی نمی بره و اعتقادش یا منش ظاهریش اون هست...(کسی که دوست داره مثلا تریپ مذهبی بپوشه...یا خانومی که دوست داره لباس راحت تری بپوشه...یا در مقابل هر کدوم از این دوتا به خاطر منفعت استفاده کنن از این ظاهر) رو از هم تفکیک می کنین؟:ws37:

 

یا شاید تفکیک نمی کنین و اون ها رو می برین تو یک گروه..و یک حکم براشون صادر می کنین؟:ws37:

 

نه....این حرفتون رو نمی تونم قبول کنن...برای هر دو قشر به یک میزان هست...

 

باور بفرمایید...برخورد داشتم با دو جنبه ی ظاهری متفاوت از این دو گروه که کاملا در کنار هم به زندگی عادی می پردازن....و به درک متقابل از هم رسیدن...و می بینم که وقتی احترام به حقوق همدیگه دو طرفه رعایت می شه...زندگی بدون تنش ادامه پیدا می کنه:ws37:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
سلام...

:icon_gol:دوستان عزیز این نظرسنجی بخشی از داده های یه مقاله دانشجوییه،پس حتما با دقت:ws38:،بدون جهت گیری خاص و کاملا با رجوع به ناخودآگاهتون جواب بدین:w16:.برای این کار بهتره که همون اولین جوابی که به ذهنتون میادو انتخاب کنین.

 

اگه خواستین توضیح خاصی بدین یا انتقاد و پیشنهادی هم داشتین حتما بنویسین...ممنون:a030:

 

 

((ضمنا اگه تونستین کاری کنین که تاپیک تا یه مدت بالا بمونه تا نتایج نظرسنجی واقعی تر و یه دست تر بشه و تحقیقم هم به ثمر بشینه، واقعا ممنون میشم)):w16:

با سلام و تشکر نسبت به طرح این سوال

(راستش هر کسی یه نظری داره و برای همدیگه باید نظراتمون محترم باشه...)

نظر من اینه:

اول از همه اینکه حزب اللهی بودن یا نبودن رو آدما معلوم نمیکنن... هر کسی ممکنه حزب اللهی باشه از آدمی که یه هوا ریش داره تا آدمی که سه تیغ میزنه ریشاشو... پس نمیشه گفت چه کسی حزب اللهی هست یعنی حداقل آدم ها این مسئله رو مشخص نمیکنن فلذا اینکه تو جامعه کسایی هستن که خیلیا فکر میکنن حزب اللهی اند غلط محضه...

منم اصلا قبول ندارم چرا که ما از درون همدیگه خبر نداریم

 

به نظر من حزب اللهی به کسی میگن که همیشه یاد خدا تو ذهنش باشه و حرف خدا رو توی همه کارا نسبت به حرف خودش و افراد مقدم بدونه

همین

  • Like 2
لینک به دیدگاه
باز مثال هایی رو حذف کردین....عادلانه این هست که مثال های من رو کامل نقل قول بگیرین...وقتی دیگران بحث من رو شما رو دنبال می کنن....با این کار شما یک بخش از افکار من مشخص می شه....و کسی که در صفحه ی قبل رو نگاه نکرده فک می کنه من دغدغه ی قشر خاص دارم....لطف کنین برای عدالت هم که شده کل مبحث یا حداقل در مثال ها کل مثال ها رو نقل بگیرین....چون همه جانبه نگری ست...

 

با اجازه تون من کل مثال ها رو دوباره می زارم...:ws37:

 

مثلا شوما تو یک مغازه فروش وسایل صوتی می رین...فروشنده تا یکی از دوستانی رو می بینه که باریش و لباسی هست که به مذهبیون می خوره....کسی که پشت دخل هست..بر می گرده به کناریش می گه....ببین....

اومده با پول اختلاصی واسه زندگی نکبتیش وسیله بخره!

حالا یک مثال دیگه براتون می زنم...می رم تو یک کتابخونه....طرف با ریس می آد...و ظاهری مذهبی....خانوم یکه کنار دستش واساده...بر می گرده تو روش می خنده می گه...

مگه شما کتاب هم می خونین؟!

یا بریم سراغ مثال از قشر های دیگه.....خانومه....کنار خیابون واساده..یکم روسریش رفته عقب.....آستیناش رو زده بالا...حاجی مغازه دار....می آد کنارش با تسبیح...

خانوم این خیابون جای این کارا نیست

..پاو برو فلان جا....خانومه هم زل می زنه تو چشم های حاجی..بعد یکی از ماشین وا می سه...یک مردی پیاده می شه و به خانومه می گم...فلانی مشکلی پیش اومده....خانومه می گه نه....بعد آقاهه می گه زود باش..من هزار جا کار دارم.....باید ثبت هم بریم....و حاجی مغازه دار تسبیح به دست سرش می آد پایین و عرق شرم می آد توم صورتش...

 

یا دو تا خانوم می آن توی کافی شاپ..یک مقدار موهاشون پیداست....یا مقدار آستینشون رفته بالا.....تمام پسرها میخش می شن....و بعد صاحب کافی شاپ...می آد دمه گوششون می گه....

خانوما....آدرس رو اشتباه اومدین..فلان کافی شاپی که واسه مشتری هاتون هست...یک جا دیگه است....

اتمام مثال ها:ws37:

 

 

با این نظرتون مخالف هستم....آخه شما که تو ذهن طرف نیستین...چه طور قضاوتش می کنین و می گین اون داره تظاهر می کنه....؟...:ws37:

 

بنا بر چه حکم قطعی شما می گین اون داره تظاهر می کنه....و اون خانومه تظاهر نمی کنه......:ws37:

 

من می گم در هر دو قشر وجود داره....هم کسانی که تظاهر می کنن....و هم کسانی که تظاهر نمی کنن....

 

هم حزب اللهی که برای منافع اومده می گه...هم اون خانومی که در جامعه ما هستن و به هر دلیل از این کار امرار معاش می کنه....این دو حقیقت تلخ هست و بارزن....

 

من می گم...شما چه ذره بینی دارین که دو تفکر منفعت طلب و کسی که منفعتی نمی بره و اعتقادش یا منش ظاهریش اون هست...(کسی که دوست داره مثلا تریپ مذهبی بپوشه...یا خانومی که دوست داره لباس راحت تری بپوشه...یا در مقابل هر کدوم از این دوتا به خاطر منفعت استفاده کنن از این ظاهر) رو از هم تفکیک می کنین؟:ws37:

 

یا شاید تفکیک نمی کنین و اون ها رو می برین تو یک گروه..و یک حکم براشون صادر می کنین؟:ws37:

 

نه....این حرفتون رو نمی تونم قبول کنن...برای هر دو قشر به یک میزان هست...

 

باور بفرمایید...برخورد داشتم با دو جنبه ی ظاهری متفاوت از این دو گروه که کاملا در کنار هم به زندگی عادی می پردازن....و به درک متقابل از هم رسیدن...و می بینم که وقتی احترام به حقوق همدیگه دو طرفه رعایت می شه...زندگی بدون تنش ادامه پیدا می کنه:ws37:

 

 

شما میگی حزب ال..هی ها رو قضاوت نکنیم چون ممکنه خوب و بد باشن،پس این یعنی اوناشون که خوب نیستن دارن تظاهر میکنن!!!؟ .منم طبق استدلال شما گفتم،

متذکر هم شدم که طبق استدلال شما ...

یعنی اینکه طبق برداشتی که از گفته شما میشه :امکان داره یه سری از قشر حزب ا..ی خیلی هم خوب باشن،درسته؟پس عده دیگه که بد هستن دارن تظاهر میکنن. یا هر چی شما اسمشو بزار.چرا تظاهر میکنن که حزب الهی هستن؟ به دلیلش کاری نداریم...

در اینجا یک ادمی مخواد تظاهر کنه که حزبالیه

 

اما مثال دوم شما اصلا سنخیتی با مطلب نداره. ،در مثال دوم ،هیچ زن سالمی نمیخواد تظاهر به خود فروشی کنه .یعنی زن سالم نمیخواد بگه من خود فروشم که شما میای میگی طرف اون برداشتو میکنه.

 

اینجوری بگم بهتره:

کسی که ظاهر حزب ال... داره یا حزب ..ییه یا داره تظاهر میکنه که حزب ا..یه.کسی که ظاهرش مثل حزب ا..یاس وقتی میبنیش میگی یا حزبا الهیه یا ظاهر سازی کرده که شکل حزب اهی باشه.

ولی کسی که موهاش بیرون باشه به هیچ عنوان دلیل نمیشه که یا خود فروش باشه و یاظاهر سازی کرده باشه که بگه من خودفروشم!!!!!یعنی بیرون بودن مو دلیل برانتخاب فقط گزینه خود فروشی نیست.

پس مثال دوم مردوده.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شما میگی حزب ال..هی ها رو قضاوت نکنیم چون ممکنه خوب و بد باشن،پس این یعنی اوناشون که خوب نیستن دارن تظاهر میکنن!!!؟ .منم طبق استدلال شما گفتم،

متذکر هم شدم که طبق استدلال شما ...

یعنی اینکه طبق برداشتی که از گفته شما میشه :امکان داره یه سری از قشر حزب ا..ی خیلی هم خوب باشن،درسته؟پس عده دیگه که بد هستن دارن تظاهر میکنن. یا هر چی شما اسمشو بزار.چرا تظاهر میکنن که حزب الهی هستن؟ به دلیلش کاری نداریم...

در اینجا یک ادمی مخواد تظاهر کنه که حزبالیه

 

اما مثال دوم شما اصلا سنخیتی با مطلب نداره. ،در مثال دوم ،هیچ زن سالمی نمیخواد تظاهر به خود فروشی کنه .یعنی زن سالم نمیخواد بگه من خود فروشم که شما میای میگی طرف اون برداشتو میکنه.

 

اینجوری بگم بهتره:

کسی که ظاهر حزب ال... داره یا حزب ..ییه یا داره تظاهر میکنه که حزب ا..یه.کسی که ظاهرش مثل حزب ا..یاس وقتی میبنیش میگی یا حزبا الهیه یا ظاهر سازی کرده که شکل حزب اهی باشه.

ولی کسی که موهاش بیرون باشه به هیچ عنوان دلیل نمیشه که یا خود فروش باشه و یاظاهر سازی کرده باشه که بگه من خودفروشم!!!!!یعنی بیرون بودن مو دلیل برانتخاب فقط گزینه خود فروشی نیست.

پس مثال دوم مردوده.

 

من حس می کنم ما داریم یک حرف رو می زنیم ها....:ws37:

 

فقط فک کنم تعریف حزب اللهی برای جفتمون فرق می کنه فک می کنم...

 

منظورم این هست...همش برداشت ما هست....یعنی اونچیزی که فکر می کنیم در مورد طرف مقابلمون....و بعد حرفی می زنیم که داریم تعریف می کنیم از رفتار طرف مقابل که ممکن هست باشه یا نه....

 

می دونین...برداشت من این هست از دیدگاه شما به این قشر که...(اگه اشتباه هست بفرمایید)....که حزب اللهی کلا شخصیتی بدیست..حالا چه آگاهانه ظواهرش اونگونه باشه...چه بخواد خودش رو شبیه اونا کنه....:ws37:

 

اگه با این تعریف بریم جلو....آره...حرفتون درست هست در مورد مثال من....

 

ولی من تعریفم از یک حزب اللهی...یک آدم عادی مثه دیگران هست که داره یک منش اخلاقی با یک روش زندگی هست که برای خودش انتخاب کرده....در مقابلش یک قشر دیگه آوردم تو مثال گفتم....بعضی ها روش زندگی متفاوتی دارند..تو هر دو تا قشر هم هستند کسانی که شباهت ظاهری دارن ولی هدف هاشون یک چیز دیگه است...

 

بعد گفتم این دو قشر انسان....مثه هم بد و خوب دارن...

 

ما باید مواظب خوب هاشون باشیم...که حکم بد در موردشون ندیم....:ws37:

 

من حس می کنم این حرفم منطقی هست...اگه شما می فرمایین که خوب کارکتر و شخصیت حزب اللهی کلا بر اصول پایه ریزی می شه که نمی شه براش تفاوتی قائل شد یعنی کلا خوب و منطقی توشون پیدا نمی شه....خوب این نظر شماست...(اشتباه می کنم پیشاپیش عذرخواهی می کنم).و حتی اگه من بگم قبولش ندارم...و بگم...مثه هر قشری خوب و بد داریم...باز یک نظر هست...:ws37:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من حس می کنم ما داریم یک حرف رو می زنیم ها....:ws37:

 

فقط فک کنم تعریف حزب اللهی برای جفتمون فرق می کنه فک می کنم...

 

منظورم این هست...همش برداشت ما هست....یعنی اونچیزی که فکر می کنیم در مورد طرف مقابلمون....و بعد حرفی می زنیم که داریم تعریف می کنیم از رفتار طرف مقابل که ممکن هست باشه یا نه....

 

می دونین...برداشت من این هست از دیدگاه شما به این قشر که...(اگه اشتباه هست بفرمایید)....که حزب اللهی کلا شخصیتی بدیست..حالا چه آگاهانه ظواهرش اونگونه باشه...چه بخواد خودش رو شبیه اونا کنه....:ws37:

 

اگه با این تعریف بریم جلو....آره...حرفتون درست هست در مورد مثال من....

 

ولی من تعریفم از یک حزب اللهی...یک آدم عادی مثه دیگران هست که داره یک منش اخلاقی با یک روش زندگی هست که برای خودش انتخاب کرده....در مقابلش یک قشر دیگه آوردم تو مثال گفتم....بعضی ها روش زندگی متفاوتی دارند..تو هر دو تا قشر هم هستند کسانی که شباهت ظاهری دارن ولی هدف هاشون یک چیز دیگه است...

 

بعد گفتم این دو قشر انسان....مثه هم بد و خوب دارن...

 

ما باید مواظب خوب هاشون باشیم...که حکم بد در موردشون ندیم....:ws37:

 

 

من تا الان نگفتم حزب االلهی خوبه یا بده.من میگم قابل نقد هستند .

اتفاقا بعضیهاشون بسیار آدمهای ساده دل و بیریا و دوست داشتنی هستند .ولی همگی دنباله رو هستند.

من حس می کنم این حرفم منطقی هست...اگه شما می فرمایین که خوب کارکتر و شخصیت حزب اللهی کلا بر اصول پایه ریزی می شه که نمی شه براش تفاوتی قائل شد یعنی کلا خوب و منطقی توشون پیدا نمی شه....خوب این نظر شماست...(اشتباه می کنم پیشاپیش عذرخواهی می کنم).و حتی اگه من بگم قبولش ندارم...و بگم...مثه هر قشری خوب و بد داریم...باز یک نظر هست...:ws37:

 

بحث اینه که در بعضی واکنشهای رفتاری دقیقا نمیشه تفاوتی براشون قائل شدو همه به یک شکل عمل میکنن . دلیلشم واضحه برای اینکه این قشر دنباله رو هستندو از یک سری اصول دیکته شده پیروی میکنن..وخروج از اصول دیکته شده یعنی خروج کامل از گروه .رهبران و الیتهای اونها مشترک وبا تفکرات مشترکند .اگه واکنش رفتاریشون مشابه نباشه باید تعجب کنی.تازه در این مورد بدها سعی میکنن مثل خوبها رفتار کنن.

 

این حرفت که در هر قشری خوب و داره کاملا درسته،مثلا مشهدیه خوب و بد داریم ،یا مثلا اگه یه تعداد سیاه پوست جیب بر بودن نباید بگیم همشون جیب برن .سیاه پوست خوب و بد داریم ....

 

 

اما نکته اینجاست که این گروه خاص داره فریاد میزنه که من اینم.

 

 

دیدگاه شما در همون پست اول مشخصه.ضمن اینکه دیدگاه دیگرانو تخطئه کردی!

منم هیچ دیدگاهی ارائه نکردم . چون معمولا اینجور مواقع سکوت میکنم. ولی مدعی هستم که آیا 33 سال برای نقادی کافی نیست؟

 

درسته،ممکنه نظراتمون به هم نزدیک باشه ولی در این مورد خاص نظراتمون 180 درجه با هم فرق میکنه.

 

پیرو گفته هات در پستهای قبلی مدعی هستی که نمیشه (1)این گروهو قضاوت کرد و حق نداریم(2) این گروهو قضاوت کنیم و علتش هم کم بودن داده ها وکم بودن اطلاعات و دغدغه های شخصیت انسانی ذکر میکنی.(درست میگم؟)

 

ولی من میگم که اتفاقا (1)میشه نقدشون کرد چونکه:

 

*تعامل و تقابل این گروه در جامعه بسیار تاثیر گذار و مشهوده.

*نتیجه عملکرد این گروه در تعامل و تقابل با مردم و محیط اطراف در جامعه در 33 سال کاملا مشهوده.(وضعیت کنونی کشور)

*این گروه دنباله رو یکسری خطی مشی های مشخص هستند.

*این گروه بطور علنی ارزشها ،باورها،خط مشی ها،چشم اندازها اعتقاداتشونو بطور علنی اعلام و پیگیری میکنن.

* این گروه کاملا از رهبران ،الیتها و یا نخبگانشون پیروی میکنن.

*این دیدگاهها صرفا یک کنکاش و قضاوت شخصیت درونی نیست بلکه برداشتی هست که افراد از برخورد با این گروه بدست آوردن.

 

و همچنین ادعا دارم که کاملا (2)حق داریم این گروهو نقد کنیم چرا که خودشون این حقو به دلائل زیر برای دیگران قائل شدن:

 

*این گروه قویا اصرار به تحمیل عقاید و رویکردهاشون به محیط دارن و مخالفین حق اعمال نظر و اظهار نظر ندارن.(نوعی تبعیض)همین یک دلیل برای حق نقادی دیگران در مورد اونها کافیه.

*این گروه در حال حاضر برکلیه امور جامعه سلطه دارن پس بدیهیه در معرض نقد و قضاوت قرار بگیرن.

*این گروه برای دخالت در امور محیط اطرافشون (جامعه ،اقتصاد ،سیاست ،افراد ....)دغدغه بیش از حد دارن این هم یک عامل حساسیت زا برای قرار گرفتن در معرض قضاوت.

*این گروه قویا اصرار و باور دارن که اعتقاداتشون کاملا بی عیب و نقصه وکاملترین و بهترین وتکامل یافته ترین اعتقادات هستش.

*سازش در باور های این گروه به سختی میگنجه.

 

فقط یکی از این دلائل کافیه که این گروه این حقو برای دیگران قائل بشه که اونهارو در معرض نقد و قضاوت قرار بده .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من تا الان نگفتم حزب االلهی خوبه یا بده.من میگم قابل نقد هستند .

اتفاقا بعضیهاشون بسیار آدمهای ساده دل و بیریا و دوست داشتنی هستند .ولی همگی دنباله رو هستند.

 

بحث اینه که در بعضی واکنشهای رفتاری دقیقا نمیشه تفاوتی براشون قائل شدو همه به یک شکل عمل میکنن . دلیلشم واضحه برای اینکه این قشر دنباله رو هستندو از یک سری اصول دیکته شده پیروی میکنن..وخروج از اصول دیکته شده یعنی خروج کامل از گروه .رهبران و الیتهای اونها مشترک وبا تفکرات مشترکند .اگه واکنش رفتاریشون مشابه نباشه باید تعجب کنی.تازه در این مورد بدها سعی میکنن مثل خوبها رفتار کنن.

 

این حرفت که در هر قشری خوب و داره کاملا درسته،مثلا مشهدیه خوب و بد داریم ،یا مثلا اگه یه تعداد سیاه پوست جیب بر بودن نباید بگیم همشون جیب برن .سیاه پوست خوب و بد داریم ....

 

 

اما نکته اینجاست که این گروه خاص داره فریاد میزنه که من اینم.

 

 

دیدگاه شما در همون پست اول مشخصه.ضمن اینکه دیدگاه دیگرانو تخطئه کردی!

منم هیچ دیدگاهی ارائه نکردم . چون معمولا اینجور مواقع سکوت میکنم. ولی مدعی هستم که آیا 33 سال برای نقادی کافی نیست؟

 

درسته،ممکنه نظراتمون به هم نزدیک باشه ولی در این مورد خاص نظراتمون 180 درجه با هم فرق میکنه.

 

پیرو گفته هات در پستهای قبلی مدعی هستی که نمیشه (1)این گروهو قضاوت کرد و حق نداریم(2) این گروهو قضاوت کنیم و علتش هم کم بودن داده ها وکم بودن اطلاعات و دغدغه های شخصیت انسانی ذکر میکنی.(درست میگم؟)

 

ولی من میگم که اتفاقا (1)میشه نقدشون کرد چونکه:

 

*تعامل و تقابل این گروه در جامعه بسیار تاثیر گذار و مشهوده.

*نتیجه عملکرد این گروه در تعامل و تقابل با مردم و محیط اطراف در جامعه در 33 سال کاملا مشهوده.(وضعیت کنونی کشور)

*این گروه دنباله رو یکسری خطی مشی های مشخص هستند.

*این گروه بطور علنی ارزشها ،باورها،خط مشی ها،چشم اندازها اعتقاداتشونو بطور علنی اعلام و پیگیری میکنن.

* این گروه کاملا از رهبران ،الیتها و یا نخبگانشون پیروی میکنن.

*این دیدگاهها صرفا یک کنکاش و قضاوت شخصیت درونی نیست بلکه برداشتی هست که افراد از برخورد با این گروه بدست آوردن.

 

و همچنین ادعا دارم که کاملا (2)حق داریم این گروهو نقد کنیم چرا که خودشون این حقو به دلائل زیر برای دیگران قائل شدن:

 

*این گروه قویا اصرار به تحمیل عقاید و رویکردهاشون به محیط دارن و مخالفین حق اعمال نظر و اظهار نظر ندارن.(نوعی تبعیض)همین یک دلیل برای حق نقادی دیگران در مورد اونها کافیه.

*این گروه در حال حاضر برکلیه امور جامعه سلطه دارن پس بدیهیه در معرض نقد و قضاوت قرار بگیرن.

*این گروه برای دخالت در امور محیط اطرافشون (جامعه ،اقتصاد ،سیاست ،افراد ....)دغدغه بیش از حد دارن این هم یک عامل حساسیت زا برای قرار گرفتن در معرض قضاوت.

*این گروه قویا اصرار و باور دارن که اعتقاداتشون کاملا بی عیب و نقصه وکاملترین و بهترین وتکامل یافته ترین اعتقادات هستش.

*سازش در باور های این گروه به سختی میگنجه.

 

فقط یکی از این دلائل کافیه که این گروه این حقو برای دیگران قائل بشه که اونهارو در معرض نقد و قضاوت قرار بده .

 

بله ما عینک هامون فرق می کنه....:ws37:

 

من دیدگاه هار و تخطئه نکردم....من قضاوت کردن رو تخطئه کردم...(البته اگه نقد رو اسمش رو تخطئه گذاشته باشیم...البته با توجه به اینکه من نقل قول نگرفتم و مخاطبم مخاطب عام بود...هر که از ظن خود شد یار من...:ws37:)

 

راستی دیدگاه من چی بود؟

آیا بد بود؟

 

شما با چند نفر این آدم ها تعاول و تقابل داشتین؟...آیا شما با آدمی که تو دهستانی در جنوبی ترین نقطه ی کشور قرار داره هم برخورد داشتین؟

شما در طول عمرتون با چند نفر می تونین تقابل داشته باشین؟

 

آیا آمار علوم انسانی و جامعه شناسی قابل استنادی در ایران وجود داره؟که به فرهنگ و رفتار شناسی و شخصیت شناسی طبق آمار جامع و کامل پرداخته باشه؟

آیا همه ی افرادی که به این قشر نسبت داده شدند...دغدغه های حکومتی داشتن؟

 

اگر فقط و فقط به خودمون استناد کنیم...و آنچه هم فکرامون استناد می کنن....خوب نتیجه هم همونی می شه که خودمون می خواهیم که باورش کنیم....

 

باز بحث رو بردین سر حاکمیت....باز از شخصیت اومدین بیرون....من همش دارم بحث شخصیت می کنم....بحث جامعه شناسی....بحث رفتار شناسی....ولی شما سریع می رین تو بحث حاکمیتی....که درستی یا غلطی ش برای من محلی از دغدغه نداره....

 

این همان چیزی است که من می گم نمی شه....

 

حالا اینکه حق نداریم....

 

ما حق نداریم....هیچ انسانی رو به خاطر اینکه فک می کنیم احتمالا این با این تیپش جز فلان دسته است حالا هر دسته ای...قضاوت کنیم....

 

حرفم صریح و روشن هست...

 

این نکاتی که فرمودین تو هر آدمی می تونه شکل بگیره....با هر نظری با هر عقیده ای....که بخواد تحمیل کنه.....

 

همون جور که رضاخان هم می خواست حجاب رو زوری از مملکت برکنه....پس تو هر عقیده ای این احتمال وجود داره.....(مثالم می تونه به اندازه ی موهای سرم بگم..مثلا هیتلر..هر عقیده ای می تونه به سمت خود محوری بره)...من می گم یک انسان....یک شخصیت....من دارم رو این بحث می کنم:ws37:

 

 

باز من می رم سر حرفم....شخصیت...شخصیت یعنی هر یک انسان....من داستانم داستان قضاوت انسان هاست.....

 

شما یا من به دلیل یک پیش قضاوت از یک گروه...وقتی یک انسان رو میبینیم..به ناخودآگاه مراجعه..و وقتی چند نکته از یک گروه توش می بینیم...به صورت ناخودآگاه رفتاری رو نسبت بهش نشون می دیم که شاید لیاقتش رو نداشته باشه....

 

اونوقت اون حق تضیع شده اون فرد چی می شه؟

 

شخصیت....فرد...انسان.....من از اول بحثم سر این هست....

 

وقتی انسان ها رو نه معیار انسانی....بلکه با معیار برچسب های گروهی شون(اونا که داد نمی زنن رو می گم...اونا که نمی دونیم تو فکرشون چی هست) می بینیم....و قضاوت می کنیم رو می گم اشتیباه هست....:ws37:

 

بعضی دوستان اینجا فرمودن این گروه کاملا مثلا منفی هست....من می گم..این نگاه باعث می شه...که ما کُد بدیم...و این کد دادن باعث می شه ناخودآگاهون به افراد شبیه اونا هم واکنش های منفی نشون بده...در حالی که اونا تقصیری ندارن....:ws37:

 

 

ما نمی تونیم...و حق نداریم....یک فرد رو قبل از شناخت کامل افکار و رفتارش قضاوت کنیم....

ما نمی تونیم و حق نداریم...حتی بعد از شناخت افکارش قضاوت کنیم و بهش بی احترامی کنیم....چون اینجوری جامعه می ره به سمت قوانین جنگل.....

بخور تا خورده نشی.....:ws37:

 

بعد یک جا فرمودین اونا دارن این کار رو انجام می دن...من یک بار دیگه هم خدمت آقا اسی عرض کرده بودم...چه طور ما یک عمل رو قبیح می دنیم...ولی از اون استفاده می کنیم....چون اونا این کار نادرست رو انجام دادن ما هم انجام بدیم؟.....این وسط تقابل ناحق می شه با ناحق که....

 

 

 

مخلص حرفام از اول تا حالا:من از اول بحث داد زدم که گروه گرایی باعث له شدن حقوق افرادی می شه که شبیه اونا هستن و الزاما خود اونا نیستن در جامعه....من اول قائل به قضاوت نیستم...ولی در صورت لزوم.....فقط با شناخت کامل طرف و صرفا در قالب خودش مورد قضاوت قرار بگیره...نه اونچه که ممکن هست بهش شبیه باشه....

من میگم با پیش شرط و پیش قضاوت وارد نشیم....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من خیلی آشکار در پست قبلی مطلبو گفتم ،ظاهرا شما درست میفرمایی اطلاعات و دادها یی که برای قضاوت کردن نیاز داری برات کمه.

منم نیازی نمیبینم بازم پاسخ بدم چون تکرار مکررات و توضیح واضحات میشه هم از طرف من هم از طرف شما. ولی بعضی سوالهایی که پرسیدیو برای رفع ابهام پاسخ میدم.

 

من دیدگاه هار و تخطئه نکردم....من قضاوت کردن رو تخطئه کردم...(البته اگه نقد رو اسمش رو تخطئه گذاشته باشیم...البته با توجه به اینکه من نقل قول نگرفتم و مخاطبم مخاطب عام بود...هر که از ظن خود شد یار من...:ws37:)

 

راستی دیدگاه من چی بود؟

آیا بد بود؟

 

 

اگر نظرات یا قضاوتهای !دیگرانو تخطئه (یا هر چی دوست داری اسمشو بزار)نمی کردی ،نظر جالب و ایده الی داشتی.

 

شما با چند نفر این آدم ها تعاول و تقابل داشتین؟...آیا شما با آدمی که تو دهستانی در جنوبی ترین نقطه ی کشور قرار داره هم برخورد داشتین؟

شما در طول عمرتون با چند نفر می تونین تقابل داشته باشین؟

 

 

برخورد زیاد داشتم.بله اتفاقا من در یکی از همین دهستانهای جنوبی زندگی میکردم .نه تنها در جنوبی ترین دهستانها بلکه اقتضای شغلی من اینه که در مناطق محروم و دور افتاده کار میکنم.و هم عشایر لامذهب دیدم ،هم مردم سنی مذهب دیدم که از بیخ و بن ضد ولایت فقیه هستند .

هم افراد ساده دل و ساده اندیشی وبیریایی دیدم که شیعه ومذهبی بودن .ولی همه این شیعه ها حزب الهی نبودن.

بعضی ازاین ساده دلان حزب الهی اکورکورانه و بدون اندیشه تبعیت میکنن و مثلا هرچی که این صدا وسیماتون میگه باجون دل باور میکرن.متاسفانه ناآگاهی بیداد میکنه...

 

 

باز بحث رو بردین سر حاکمیت....باز از شخصیت اومدین بیرون....من همش دارم بحث شخصیت می کنم....بحث جامعه شناسی....بحث رفتار شناسی....ولی شما سریع می رین تو بحث حاکمیتی....که درستی یا غلطی ش برای من محلی از دغدغه نداره....

 

 

من بحث رو سر حاکمیت نمیبرم. حاکمیت با بحث ارتباط مستقیم داره.حد اقل اینو باید بدونی که :گروهی که تشکیل حزبی به اسم حزب الله رو دادند در مجادله تصاحب حکومت بعد از انقلاب به پیروزی رسیدند .این گروه شامل افرادی مذهبی رادیکال ،معتقد و پیرو ولایت مطلقه فقیه و معتقد به اداره حکومت به روش ولایت فقیه هستند.

یعنی صرف نظر از معنی لغوی حزب الله،این گروه یک گروه مذهبی و سیاسی هستند ولی هر آدم مذهبی حزب اللهی نیست و لی هر حزب الهی مذهبی هستو جزو اصول اولیه اعتقاداتش مسئله حکومتیه !!!بعد چطور میگی بحث سر حاکمیت نره؟!!!!!

حاکمیت متعلق به این قشره.این قشر حاکمیتو راهبری میکنه .حاکمیت در دست این قشره،این قشر به تمام و کمال حاکمیتو حمایت میکنن و اصلا حاکمیتو از خودشون میدونن ،بعد چطور میگی به حاکمیت ارتباط نداره؟!!!!!!!

بازم تاکید میکنم حزب الهی به معنی حزب و دسته سیاسی هست وبا افراد مذهبی فرق میکنه.گروه سیاسی حزب الهی افرادی هستند سیاسی و معتقد به جدا نبودن دین از سیاست.

مذهبی با حزب الهی فرق میکنه.

 

 

برای بقیه موارد هم در پستهای قبلی به اندازه کافی توضیح دادم برای همین از تکرارش صرف نظر میکنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من خیلی آشکار در پست قبلی مطلبو گفتم ،ظاهرا شما درست میفرمایی اطلاعات و دادها یی که برای قضاوت کردن نیاز داری برات کمه.

منم نیازی نمیبینم بازم پاسخ بدم چون تکرار مکررات و توضیح واضحات میشه هم از طرف من هم از طرف شما. ولی بعضی سوالهایی که پرسیدیو برای رفع ابهام پاسخ میدم.

 

 

 

اگر نظرات یا قضاوتهای !دیگرانو تخطئه (یا هر چی دوست داری اسمشو بزار)نمی کردی ،نظر جالب و ایده الی داشتی.

 

 

 

برخورد زیاد داشتم.بله اتفاقا من در یکی از همین دهستانهای جنوبی زندگی میکردم .نه تنها در جنوبی ترین دهستانها بلکه اقتضای شغلی من اینه که در مناطق محروم و دور افتاده کار میکنم.و هم عشایر لامذهب دیدم ،هم مردم سنی مذهب دیدم که از بیخ و بن ضد ولایت فقیه هستند .

هم افراد ساده دل و ساده اندیشی وبیریایی دیدم که شیعه ومذهبی بودن .ولی همه این شیعه ها حزب الهی نبودن.

بعضی ازاین ساده دلان حزب الهی اکورکورانه و بدون اندیشه تبعیت میکنن و مثلا هرچی که این صدا وسیماتون میگه باجون دل باور میکرن.متاسفانه ناآگاهی بیداد میکنه...

 

 

من بحث رو سر حاکمیت نمیبرم. حاکمیت با بحث ارتباط مستقیم داره.حد اقل اینو باید بدونی که :گروهی که تشکیل حزبی به اسم حزب الله رو دادند در مجادله تصاحب حکومت بعد از انقلاب به پیروزی رسیدند .این گروه شامل افرادی مذهبی رادیکال ،معتقد و پیرو ولایت مطلقه فقیه و معتقد به اداره حکومت به روش ولایت فقیه هستند.

یعنی صرف نظر از معنی لغوی حزب الله،این گروه یک گروه مذهبی و سیاسی هستند ولی هر آدم مذهبی حزب اللهی نیست و لی هر حزب الهی مذهبی هستو جزو اصول اولیه اعتقاداتش مسئله حکومتیه !!!بعد چطور میگی بحث سر حاکمیت نره؟!!!!!

حاکمیت متعلق به این قشره.این قشر حاکمیتو راهبری میکنه .حاکمیت در دست این قشره،این قشر به تمام و کمال حاکمیتو حمایت میکنن و اصلا حاکمیتو از خودشون میدونن ،بعد چطور میگی به حاکمیت ارتباط نداره؟!!!!!!!

بازم تاکید میکنم حزب الهی به معنی حزب و دسته سیاسی هست وبا افراد مذهبی فرق میکنه.گروه سیاسی حزب الهی افرادی هستند سیاسی و معتقد به جدا نبودن دین از سیاست.

مذهبی با حزب الهی فرق میکنه.

 

 

برای بقیه موارد هم در پستهای قبلی به اندازه کافی توضیح دادم برای همین از تکرارش صرف نظر میکنم.

 

باور بفرمایید من قصد و نیت توهین به نظرات دیگه نداشتم...اگه حس شد من نظر خاص رو تخطئه کردم از صاحبان اون نظر عذرخواهی می کنم...چون کسی نقطه نظری نداشت من حس کردم که دوستان نظر من رو نقد دونستن...آخه دوستی نفرمود که پست اول من مثلا به نظر ایشون توهین کرده یا غیره....شما این برداشت رو داشتین...و خوب من فقط می تونم بگم نیت من این نبود و اگه واژه ها سنگین بوده که عذرخواهی کنم...ولی نظرم عوض نمی شه...چون قضاوت رو از بیخ مشکل دارم باهاش...:ws37:

 

دوست خوبم می دونم هر کسی به فراخور شخصیت اجتماعی اش با انسان های زیادی برخورد داره....من منظورم کمیت بود....یعنی ما تو عمر انسانی مون از نظر تعداد نمی تونیم با تعداد افراد زیادی برخورد داشته باشیم که بدون واسطه و اطمینان حاصل کنیم و رفتار شناسی کنیم...:ws37:

 

مُشت نشان خروار هست تو علوم انسانی برای من..برای شخص شخص خود من قانع کننده نمی شه....چون علوم انسانی علوم پیچیده هست...

 

فرمودین صدا و سیمای خودتون....باز به پیشونی من مهر یک گروه زدین....(این یعنی قضاوت...این یعنی اینکه شما دارین راحت در مورد من قضاوت می کنین در حالی که من هیچ جا شما رو قضاوت نکردم شما رو به گروهی منتسب نکردم:ws37:)

 

و خوب هر یک از دوستان نوشتار شما رو دونیال کنه فارغ از درست بودن یا غلط بودنش فکر می کنه من در دفاع از اون چه که شما فرمودین بر اومدم...در حالی که اینگونه نیست...

 

شما درست می فرمایین....هر کدوم از ما داریم در مورد یک موضوع جدا صحبت می کنیم....:ws37:

 

 

 

پ.ن:بیاییم در بحث ها به این فکر نکنیم که قرار هست افراد موجود در بحث تبدیل بشن به دو قطب و شروع به بحث کنن....بیاییم به این فکر کنیم که شاید این میون..کسی اصلا اون قطب ها رو قبول نداشته باشه....قائم به فرد و شخصیت باشه....

 

به قول سجاد عزیز قائل باشه به یک جامعه ی تک نفره:ws37:

 

شاید کسانی هم پیدا بشن که براشون فرد به عنوان یک شخصیت مهم باشه فارغ از گروه....

 

باور بفرماین له می شن..له می شه شخصیت انسانی این میون...حالا هر شخصیت و یا هر باوری که می خواد داشته باشه...چه مطهری بخونه...چه شریعتی..چه کریشنا مورتی...چه ملاصدار...چه کانت...چه هزاران هزار نظر دیگه....:ws37:

 

 

ممنونم که با حوصله بحث رو ادامه دادین:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چقدر گزينه هاي سوالتون به يه مقاله هم شبيه هستش!

 

 

خشک و غير قابل انعطاف ====>>> يعني بي عقل!

شوخ و زودجوش====> زود جوش يعني بي عقل و احساساتي !

معمولي و معتدل====> بازم خدا پدرتو بيامرزه.. يه گزينه ي آبگوشتي دادي!

منزوي و گوشه گير====> اينم يعني کسي که تواناييش کمه

 

 

خداييش راست گفتي که مقاله ست؟

بيشتر به يه تسويه حساب ميخوره تا مقاله ي علمي!

اگر تعريف از حزب الهي اينه .. که احتمالا شما يه حزب الهي باشي!

 

 

ولي در مورد خود اين عبارت: همونطور که از اسم پيداست يعني کسي که در حزب خداوند قدم بر ميداره که در قرآن هم از اون نام برده شده و بشارت داده شده که حزب خدا پيروز است

 

 

حالا اينکه يه عده اي دارن از اسم خدا سو استفاده ميکنن و چهره ي حزب خدا رو خراب ميکنن ديگه به قوه ي تشخيص ما بر ميگرده که چقدر فريب ميخوريم

 

 

 

 

سلام دوست عزيز...

بهرحال خوش اومديد و نظرتون قابل احترامه.

کار اين مقاله به پايان رسيده و خروجي اون هم به صورت يک گزارش تصويري موجوده و در اختيار اساتيد قرارگرفته.

اما در مورد اظهارنظرتون در مورد گزينه هاي مورد بررسي:

ابتدا گفتم که اين گزينه ها مورد اصلي مقاله نيستن چون اشاره کردم که اين مقاله با ناخودآگاه افراد سروکار داره و نبايد به ذهن خوراک داد، اما به دليل قرارگرفتن تاپيک در بخش نظرسنجي و کمي هم به خاطر هدف دارتر شدن و نرفتن به بيراهه از گزينه ها استفاده کردم، ضمن اينکه به دوستان هم گفته شد که اگر گزينه ي ديگري در ذهن دارند مطرح کنند که اون بيشتر براي ما مورد وثوقه.

 

 

اما راجع به ترجمه ي جالب شما از گزينه ها:

خشک و غيرقابل انعطاف نمايانگر وجود فاکتور تعصب در برخورد با نظرات جديده نه عدم تعقل.

معني کلمه ي زودجوش رو هم بهتره بلافاصله بريد و از دايره المعارف هاي معتبر استخراج کنيد چون احتمالا با اين عدم آگاهي بعدا در ارتباطات کلامي با افراد روبروتون دچار مشکل بشيد.

فکر نکنم در کتب معتبر روانشناسي و جامعه شناسي جايي در مورد انزوا و گوشه گيري از عدم توانايي و کم توان بودن فرد صحبت بشه چون اين مقوله تنها، فرافردي يا در ارتباط با جمع موجوديت پيدا مي کنه.

راجع به گزينه ي آبگوشتي هم که گفتيد ملاحظه مي کنيد که بيش از يک سوم نوانديشان جوان و متفکر ما به اين گزينه ي آبگوشتي راي دادن، که احتمالا از تفکرات آبگوشتي اونها نشات ميگيره...

 

 

اگر ممکنه منظورتون از تسويه حساب رو هم روشن تر بيان کنيد تا ببينم واقعا هدف من هم همين بوده يا خير.

بازم ممنون از نظرتون آقا مهدي

سپاس از دوستان:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
...ولی نظرم عوض نمی شه...چون قضاوت رو از بیخ مشکل دارم باهاش...:ws37:

 

دوست گرامی ،کسی قرار نیست نظرتو عوض کنه،و کسی هم قرار نیست نظر منو عوض کنه. ماها اینجا گفتگو میکنیم و نظراتمونو ارائه میدیم.

 

منم با نظرت موافقم و هر انسان خردمندی قبول داره که به واسطه رفتار چند نفر ،به لحاظ نژادی و منطقه و یا مکان جغرافیایی.... نباید کل جامعه رو قضاوت کرد.

مثلا عبارتهای ایرانیا دروغگو ریاکار هستند،عربای وحشی.....بسیار عبارات ناپسند و ناعادلانه ای هستند که رواج پیدا میکنه.

 

ولی (شاید تکراری بشه ولی بازم میگم ): من نظرم اینه که بعضی از گروه های سیاسی تمامیت خواه و مطلق گرا که دچار توهم و بیماری بی عیب و نقص بودن وکمال عقاید و رفتار هستند .ودرچارچوب یکسری دستورالعملهای قراردادی که در بین خودشون هست عمل میکنن(مثل حزب نازی،کمونیسست کوبا ،کمونیست کره شمالی)ودیگرانو نفی و نقد میکنن و به زور میخوان همه مثل اونا فکر کنن و رفتار کنن،قابل نقد هستند. رفتار اونها و واکنش اونها نسبت به محیط از دستورالعملهای قرار دادیشون نشات میگیره ،اگر در اون چارچوب عمل نکنن یعنی عضو اون حزب نیستن.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...