رفتن به مطلب

به نظر شما بچه حزب اللهی ها چه جور آدمایی هستند؟؟


hapashtia

اولین تصویری که از بچه حزب اللهی به ذهنتون میاد چیه؟(از   

36 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. اولین تصویری که از بچه حزب اللهی به ذهنتون میاد چیه؟(از

    • 22
    • 1
    • 13
    • 0


ارسال های توصیه شده

این نتیجه (حالا چه خوب و چه بد)خیلی هم آسون بدست نیومده،بلکه مشاهدات و تجربیات 33 سال عملکرد و رفتاره! آیا کافی نیست؟!

 

خیلی هم پیچیده نیست در مورد رفتار کسانی که دارای یه ایدئولوژی ،اعتقاد،ارزش و باور بسیار بسته ومنحصر بفرد هستند،اظهار نظر کرد.رفتار و واکنش این گروه با خودیها و غیر خودیها تقریبا مشخصه.

نزدیکترین شاهد براین رفتار و رویکرد وضعیت فعلی سیاسی و اجتماعی و اقتصادیه کشوره....

 

دوست خوب و آگاهم چرا این خط رو از نقل قول تون حذف کردین؟با اینکه تو پاراگراف بود؟:ws37:

 

خیلی آسونه بگیم مثلا

روشن فکر ها

....آدم های بی بند و بارین..و باری به هر جهت هستن...ولی آیا هستن؟...و آیا همشون هستن؟!!

:ws38:

 

من دو جمله رو کنار هم آوردم تا بگم از بیخ با کل این دسته بندی ها مشکل دارم....:ws37:

 

چرا تا یک نفر حرفی رو می زنه سریع ذهنتون اون رو می بره در مقابل حرف خودتون....؟!:ws38:

 

اون دوستان عزیزی که می گن...در فلان مکتب دسته بندی هست...پس بر ما هم ایرادی نیست دسته بندی کردن...:ws37:

 

آخه پدرت خوب..مادرت خوب....:ws3:

 

وقتی استدلال خودتون رو روی نفی یک عمل می زارین و می گین درست نیست!!!چه طور خودتون با اون استدلال به اون مکتب حمله می کنین؟!!:ws3:

 

حمله ی ناحق به ناحق!:ws3:

 

آیا سوزن فقط بر دیگران جایز است حالا؟!:ws3:

 

حرف من حرف مکتب ها نیست....حرف من حرف فرا مکتبی هست!

 

من دغدغه ی اخلاق دارم...:ws37:

 

دوستان عزیز....خلط محبث نشه این میون...این شاخه و اون شاخه پریده نشه لطفا....

 

اینجا قرار نیست..من شما رو سیاه کنم...یا شما من رو سفید....

 

حداقل من با چنین رویکردی وارد مباحث نمی شم....:ws3:

 

شما از پشتوانه ی 33 سال گفتین....من از پشتوانه ی 100 هزار سال وجود انسان خدمت شما می گم....:ws37:

 

انسان...اخلاق انسانی....احترام به شخصیت انسانی....

 

در اینجا هست که من می گم من با 33 سال یا 2500 سال یا جنبش یا انقلاب یا از این دست اتفاقات حرف ندارم...

 

من می گم دسته بندی کردن....ضررهاش بیشتر از منافعش هست....:ws37:

 

چون کل گر می شه.....چون تو این کل گری به کسانی که شبیه اون دسته هستن ولی ممکن هست سال های سال از اون ها دور باشن ظلم بشه!...

 

من دغدغه ی اخلاق دارم....

 

بعد من با دیتاهای ناقص که منجر به نتیجه گیری می شه مشکل دارم.....

 

هیچ وقت ما به همه چیز واقف نیستیم....و صرفا با چشم سر می بینم و نظر می دیم...و قضاوت می کنیم....

 

من با قضاوت کردن مشکل دارم....:ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 95
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اون دوستان عزیزی که می گن...در فلان مکتب دسته بندی هست...پس بر ما هم ایرادی نیست دسته بندی کردن...:ws37:

 

آخه پدرت خوب..مادرت خوب....:ws3:

 

وقتی استدلال خودتون رو روی نفی یک عمل می زارین و می گین درست نیست!!!چه طور خودتون با اون استدلال به اون مکتب حمله می کنین؟!!:ws3:

 

حمله ی ناحق به ناحق!:ws3:

 

آیا سوزن فقط بر دیگران جایز است حالا؟!:ws3:

 

حرف من حرف مکتب ها نیست....حرف من حرف فرا مکتبی هست!

 

من دغدغه ی اخلاق دارم...:ws37:

 

فکر نکنم جایی گفته شده باشه که چون مکاتب ابراهیمی به دیگر انسان هایی که در چارچوب فکریشون نیستند هرگونه توهین و بی احترامی رو روا داشته اند، ما به همین دلیل به اونها حق داریم توهین کنیم. :ws38:

 

دقت کردن روی جملات قبل از برداشت خودمون امری هست پسندیده :

 

گفته شد کسی حق داره از ضایع شدن اخلاق توسط دیگران صحبت کنه که خودش و باورهاش اخلاق رو ضایع نکرده باشه.

 

پس اگر فردی ناراحت هست که چرا به حزب الله جماعت بی احترامی شد، بهتر است بگوید چرا به کافر جماعت که خود این لغت کافر یک لغت توهین آمیز هست که هرکس باور مارا قبول ندارد کافر است و مزخرف میگوید !!!

 

اگر شخص شما جلوی توهین هایی که باور خودتون به دیگران کرده میاستید و اونجا هم دغدغه اخلاق براتون مهم میشه، درود بر شما.

 

اگر هم دغدغه اخلاق فقط وقتی بیدار میشه که حزب الله و مومن و بسیج و... زیر سئوال بروند، بحثش همینی میشه که گفتم. :icon_redface:

 

انما المومنون اخوه ، ای کاش گفته میشد انما الانسان اخوه.

 

در پناه حق. :icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
فکر نکنم جایی گفته شده باشه که چون مکاتب ابراهیمی به دیگر انسان هایی که در چارچوب فکریشون نیستند هرگونه توهین و بی احترامی رو روا داشته اند، ما به همین دلیل به اونها حق داریم توهین کنیم. :ws38:

 

دقت کردن روی جملات قبل از برداشت خودمون امری هست پسندیده :

 

گفته شد کسی حق داره از ضایع شدن اخلاق توسط دیگران صحبت کنه که خودش و باورهاش اخلاق رو ضایع نکرده باشه.

 

پس اگر فردی ناراحت هست که چرا به حزب الله جماعت بی احترامی شد، بهتر است بگوید چرا به کافر جماعت که خود این لغت کافر یک لغت توهین آمیز هست که هرکس باور مارا قبول ندارد کافر است و مزخرف میگوید !!!

 

اگر شخص شما جلوی توهین هایی که باور خودتون به دیگران کرده میاستید و اونجا هم دغدغه اخلاق براتون مهم میشه، درود بر شما.

 

اگر هم دغدغه اخلاق فقط وقتی بیدار میشه که حزب الله و مومن و بسیج و... زیر سئوال بروند، بحثش همینی میشه که گفتم. :icon_redface:

 

انما المومنون اخوه ، ای کاش گفته میشد انما الانسان اخوه.

 

در پناه حق. :icon_gol:

 

برادر اسی....حاج اسی...سید اسی....اخوه اسی...جنتلمن اسی..اسی خان..اسی آقا...اسی آغا:ws3:

 

باور بفرمایید بنده ی کمترین بر هر کتب گرایی نقد دارم:ws3:

 

این بستر شد برای گفتن مطلبم...:ws37:

 

من دو جمله رو گذاشتم کنار هم تا بگم بابا با جفتش مشکل دارم...باز ما رو چسبوندن به ریش!!!..با اینکه من با ریش هم مشکل ندارم..ولی دغدغه ی ریشه دارم:ws3:

 

راستی من پروفسوری می زارم:whistle:

 

دو جمله را باز می گذارم کنار هم:ws37:

 

1.خیلی آسونه بگیم مثلا

روشن فکر ها

....آدم های بی بند و بارین..و باری به هر جهت هستن...ولی آیا هستن؟...و آیا همشون هستن؟!!

:ws38:

 

2.خیلی آسونه بگیم

حزب اللهی

خشک مغزن و غیر منطقی...آیا واقعا هستن؟....و آیا همشون هستن؟؟!!!

:ws38:

 

 

من اینجا موکدا تاکید می کنم....و بر شما ملت همیشه در صحنه واجب است که بدانید و آگاه باشید که من:ws3:

 

بر روند بحث و القاب دادن و رنگ زدن و برچسب زدن افراد مشکل دارم..فارغ از مکاتب!

 

بنده به نوبه ی خودم...فارغ از هر نوع اعتقادم...فریاد می زنم حق ندارم....حق ندارم...حق ندارم....دیگری رو با یک برچسب خطاب کنم...براش قضاوت کنم....

 

من می گویم انسان خودش رو هنوز نمی شناسه!!!..چه طور فک می کنه تمام افکار دیگران رو می شناسه و می دونه که اونا همونی هستن که اون تو ذهنش ساخته!!!:ws38:

 

به قول یک درویشی...:ws3:

 

توری الکی که تو دستمون بگیریم...هر چی تنگ تر باشه...اونچه بدست می آریم...کمتر هست.. هر چی عریض تر اونچه بدست می آریم بیشتر....(درویشه خودمم:whistle:)

 

در جامعه شناسی....من قائل به حداکثر بینی هستیم....نه حداقل بینی...:ws37:

 

حداقل بینی دنیا رو به اندازه ی چشم سر انسان ها کوچیک می کنه...و دنیاشون می شه دنیای اونچه می شناسن..و اونچه در اطرافشون می بینن:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

1.خیلی آسونه بگیم مثلا

روشن فکر ها

....آدم های بی بند و بارین..و باری به هر جهت هستن...ولی آیا هستن؟...و آیا همشون هستن؟!!

:ws38:

 

2.خیلی آسونه بگیم

حزب اللهی

خشک مغزن و غیر منطقی...آیا واقعا هستن؟....و آیا همشون هستن؟؟!!!

:ws38:

 

 

بحث های آرمان گرایانه میکنی ای میرزا.....:whistle:

 

شما تعریفی از روشن فکر و حزب الهی ارائه ندادین که روشن فکر کیست و حزب الله کیست.

 

کسی نمیتونه مدعی بشه بنده یک نازیسم هستم، اما به هیتلر اعتقادی ندارم !!!!

 

یا بگه بنده حزب الله هستم، اما به گردن زدن کافران به دستور الله اعتقادی ندارم !!!

 

پس اون طرف که اعتقادی به تمامیت خواهی نداره اصلا اسمش حزب الهی نیست که ما بخواهیم قضاوت کنیم از روی ظاهرش مثل ریش و.... و از نظر من هم کاملا مردود هست.

 

اما وقتی انسانی نام مکتبی را بر روی خودش گذاشت، با مکتبش قضاوت می شود و کاملا بدیهیه.

 

اگر میخواهد قضاوت نشود، نباید نام مکتبی بر پیشانی او باشد و بگوید این بخش رو قبول دارم و اون بخش رو قبول ندارم.

 

روشن فکری پیروی از مکتب خاصی نیست، یک صفت هست مثل زشتی یا زیبایی.

 

اما حزب الله یک صفت نیست، نماد انسانی هست که در چارچوب مکتب الله که کاملا مشخص هست حرکت میکند، پس باید با مکتبش نقد بشه، مگر اینکه طرف نام حزب الله نداشته باشه بگه بنده معین هستم یک انسان خداجو که این چیزهارو قبول دارم این چیزهارو قبول ندارم.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

به دو صورت میشه بررسی کرد این سوالو.

1- میشه معنایی واقعی این دوتا کلمه را جداگانه تعریف وبعد درکنار هم قرار داد که از لحاظ لغوی به معنای کسانی هستش که در راه خدا قدم بر میدارند و از نظر مسلمانها هم هر کسی با خدا باشه یعنی انسان خوبی هستش.

2- میشه به تعریف عامه ای که تو اجتماع برای گروه خاصی وجود داره بسنده کردو قاعدتا چون تو این طیف تفکرات متضاد زیادی وجود داره نمیشه به طوری قاطع در مورد خوب یا بد بودنشان اظهار نظر کرد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دوست خوب و آگاهم چرا این خط رو از نقل قول تون حذف کردین؟با اینکه تو پاراگراف بود؟:ws37:

 

 

 

من دو جمله رو کنار هم آوردم تا بگم از بیخ با کل این دسته بندی ها مشکل دارم....:ws37:

 

دلیل خاصی نداره !!ولی اگر دنبال دلیل میگردی ؟ برای اینکه گفتگو بر سرروشن فکر ها نیست و به نوعی خلط مبحث بوده برای اینکه بر سر موضوع اصلی تمرکز بشه،برای اینکه حجم پستم با تخصیص به مطلب اصلی کمتر و جذاب تر بشه ،.....بالاخره خوانندگان دارای درک و اندیشه هستند و در صورت علاقه قادر به مطالعه پست اصلی هستند.در رابطه با روشن فکر ها میشه بصورت جداگانه گفتگو کرد.

 

قرار نیست وقتی گروهی مورد نقد قرار میگیرن فورا برای توجیه مسئله گروهای دیگر که به لحاظ نحوه تفکر هیچ ارتباطی با هم ندارند رو برای قیاس پیش کشید؟!!!مگر کسی ادعای روشن فکری کرده؟!!خیلی شایسته تر و بانفوذتره اگر دفاعیه بر سر موضوع اصلی باشه.

 

حرف من حرف مکتب ها نیست....حرف من حرف فرا مکتبی هست!

 

من دغدغه ی اخلاق دارم...:ws37:

 

 

حداقل من با چنین رویکردی وارد مباحث نمی شم....:ws3:

 

شما از پشتوانه ی 33 سال گفتین....من از پشتوانه ی 100 هزار سال وجود انسان خدمت شما می گم....:ws37:

 

انسان...اخلاق انسانی....احترام به شخصیت انسانی....

 

در اینجا هست که من می گم من با 33 سال یا 2500 سال یا جنبش یا انقلاب یا از این دست اتفاقات حرف ندارم...

 

ممن دغدغه ی اخلاق دارم....

 

هیچ وقت ما به همه چیز واقف نیستیم....و صرفا با چشم سر می بینم و نظر می دیم...و قضاوت می کنیم....

 

من با قضاوت کردن مشکل دارم....:ws37:

با کمی دقت به موضوع اصلی گفتگو نیازی به هیچگونه تفکر فرا مکتبی و فرا... و همچنین پشتوانه 100 هزار ساله انسان دیده نمیشه: در جواب پرسش مربوطه ،هرکسی نظرشو با توجه به تحلیلی که از برداشت آماری که از برخورد با چنین افرادی داشته داده،همگان هم دارای عقل ،شعور و...هستند و منطقو درک میکنن،

 

با توجه به اشاره به اخلاقیات و احترام وغیره در پستتون ،ولی به افراد و نظراتشون مستقیم و غیر مستقیم اتهام بسته شده.

 

 

واماجواب پرسش که چطور قضاوت میشه فقط همین بود: آیا 33 سال کافی نیست؟؟!!!!

(از نظر من که کافیه!!!)

 

ولی ظاهرا حساسیت زیاده!!!(جالبه که بچه حزب ا..هیها هم تفکرات و اعتقاداتشونو برتر از دیگران میدونن!!!!!!)

  • Like 4
لینک به دیدگاه
بحث های آرمان گرایانه میکنی ای میرزا.....:whistle:

 

شما تعریفی از روشن فکر و حزب الهی ارائه ندادین که روشن فکر کیست و حزب الله کیست.

 

کسی نمیتونه مدعی بشه بنده یک نازیسم هستم، اما به هیتلر اعتقادی ندارم !!!!

 

یا بگه بنده حزب الله هستم، اما به گردن زدن کافران به دستور الله اعتقادی ندارم !!!

 

پس اون طرف که اعتقادی به تمامیت خواهی نداره اصلا اسمش حزب الهی نیست که ما بخواهیم قضاوت کنیم از روی ظاهرش مثل ریش و.... و از نظر من هم کاملا مردود هست.

 

اما وقتی انسانی نام مکتبی را بر روی خودش گذاشت، با مکتبش قضاوت می شود و کاملا بدیهیه.

 

اگر میخواهد قضاوت نشود، نباید نام مکتبی بر پیشانی او باشد و بگوید این بخش رو قبول دارم و اون بخش رو قبول ندارم.

 

روشن فکری پیروی از مکتب خاصی نیست، یک صفت هست مثل زشتی یا زیبایی.

 

اما حزب الله یک صفت نیست، نماد انسانی هست که در چارچوب مکتب الله که کاملا مشخص هست حرکت میکند، پس باید با مکتبش نقد بشه، مگر اینکه طرف نام حزب الله نداشته باشه بگه بنده معین هستم یک انسان خداجو که این چیزهارو قبول دارم این چیزهارو قبول ندارم.

 

می دونین....من از همون حداکثر گرایی می رسم به اینکه می گم دسته ی حزب اللهی رو نمی فهمم و یا غیر حزب اللهی....

 

من انسان رو با نام انسان می شناسم...یعنی به خودم سختی می دم...می گم هر چی تو ظاهرش هست..یا تو بعضی از اعمالش که تا حالا دیدم ازش بریزم بیرون بگم..خوب بیا بشین پای بحث....

 

یعنی قبل از اینکه پای حرفش نشستم...نمی گم این اینجوری هست...

 

یا مثلا اگه دو تا دوست کنار هم نشستن...اگه اهر دو تا یک مسجد رفتن و یک علم امام حسین رو بالا گرفتن....با یکی شون حرف زدم...دیدم منطق خبری نیست نمی گم..اون دوستش هم همینه...

 

من قائل هستم که برم قبل از قضاوت برم باهاش صحبت کنم ببینم..اون چی می گه...

 

یا جای این مسجد و علم بزار یک محفل با رویکردی کاملا متضاد با این فضا....

 

می دونین چی می گم؟

 

شوما الان می تونین به من بگین...بابا اینجوری که پیر می شیم...این همه وقت واسه قضاوت کردن صرف کنیم...

 

ولی من می گم...تا دیتا ها اینقد محدود هستن...من از قضاوت کردن گریزانم...اونم در حد المپیک...اونم دوی صد مترش...اونم رکورد حسین بولت:ws3:

 

می گم ضرر داره....می گم کرامت انسانی خیلی جاهاش لگد مال می شه چه خواسته چه ناخواسته:ws37:

 

بابا نیت من خیره...:w02:

 

آره فک کنم آرمان گرا هستم....:ws37:

 

بده یکی هم اینجوری عمل کنه...به جایی اینکه سریع با دیتای محدود قضاوت کنه....اصلا قضاوت نکنه...احترام بزاره..تا حداقل این میون ناخواسته حرفی نزده باشه که گوشه ای از اون باعث ناحقی یا ظلمی بشه...:ws37:

 

 

پ.ن:چه می کنه این بازیکن:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دلیل خاصی نداره !!ولی اگر دنبال دلیل میگردی ؟ برای اینکه گفتگو بر سرروشن فکر ها نیست و به نوعی خلط مبحث بوده برای اینکه بر سر موضوع اصلی تمرکز بشه،برای اینکه حجم پستم با تخصیص به مطلب اصلی کمتر و جذاب تر بشه ،.....بالاخره خوانندگان دارای درک و اندیشه هستند و در صورت علاقه قادر به مطالعه پست اصلی هستند.در رابطه با روشن فکر ها میشه بصورت جداگانه گفتگو کرد.

 

قرار نیست وقتی گروهی مورد نقد قرار میگیرن فورا برای توجیه مسئله گروهای دیگر که به لحاظ نحوه تفکر هیچ ارتباطی با هم ندارند رو برای قیاس پیش کشید؟!!!مگر کسی ادعای روشن فکری کرده؟!!خیلی شایسته تر و بانفوذتره اگر دفاعیه بر سر موضوع اصلی باشه.

 

با کمی دقت به موضوع اصلی گفتگو نیازی به هیچگونه تفکر فرا مکتبی و فرا... و همچنین پشتوانه 100 هزار ساله انسان دیده نمیشه: در جواب پرسش مربوطه ،هرکسی نظرشو با توجه به تحلیلی که از برداشت آماری که از برخورد با چنین افرادی داشته داده،همگان هم دارای عقل ،شعور و...هستند و منطقو درک میکنن،

 

با توجه به اشاره به اخلاقیات و احترام وغیره در پستتون ،ولی به افراد و نظراتشون مستقیم و غیر مستقیم اتهام بسته شده.

 

 

واماجواب پرسش که چطور قضاوت میشه فقط همین بود: آیا 33 سال کافی نیست؟؟!!!!

(از نظر من که کافیه!!!)

 

ولی ظاهرا حساسیت زیاده!!!(جالبه که بچه حزب ا..هیها هم تفکرات و اعتقاداتشونو برتر از دیگران میدونن!!!!!!)

 

اگه حوصله داشتین مباحث من رو با جناب اسی دونبال کنین...اگه بگم تکراری می شه....من در کل مطلبم گفتم که من با طرح اینجور مباحث به طور کلی نقد دارم....و اینکه حالا با هر گونه طرز فکر باشه....

 

نقد طرز ارائه نظر رو می شه راحت اعلام کرد...همونجوری که شوما احساس توهین از حرف های بنده کردین...و من هم الان حس کردم که اصلا بطن حرف بنده این نبود...و شاید اگه کل نگر باشیم...باز به یک جاهای برسیم...

 

خواهش دارم یک نگاهی به مباحثم با جناب اسی بندازین...مطمئن هستم که اگر با ذهن باز بنگرین..می بینن اصلا بنده دونبال تایید یا عدم تایید گروهی نیستم.....یکم حرفم بالاتر از اینا قرار می گیره:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دوستان حرفای جالب میزنند که نباید همه رو به یک چشم دید، حزب الهی خوب داریم و حزب الهی بد.

بله این درسته، در هر مکتبی آدمای خوب و بد هست.

 

اما این دید مکتب شما هست یا دید خودتون؟

 

از نظر قرآن کافر خوب هم داریم؟

از نظر مراجع تقلید اهل کتاب غیر نجس هم داریم؟ (البته اون مراجعی که گفته اند)

از نظر اسلام یک مسلمان میتونه با یک مسیحی که خدای اخلاق هست ازدواج دائم کنه؟

 

جواب همه این سئوالات منفی هست، مکتبی که خودش انسان هارو دسته بندی کرده و برای هر دسته هم هیچ استثنایی در نظر نگرفته، عجیبه انتظار داره دیگران برایش استثنا در نظر بگیرند !!!

 

این ضرب المثل همیشه یادتون باشه:

 

اول یک سوزن به خودتان بزنید، بعد یک جوال دوز به دیگران .....

 

 

کافر خوب؟!!!

 

کافر در قرآن به دو دسته تقسیم شده

 

گروه اول کسانی هستند که به خداوند اعتقادی ندارن و دشمنی هم با خداپرستان ندارند ... خدا فقط به این گروه گفته که جایگاه شما در جهنمه

 

مطمئنا کسی که به خداوند اعتقاد نداره به جهنمی هم اعتقاد نداره و در نتیجه جهنمی وجود نداره که فرد بخواد بره... لذا کلا کسی کاری به کارش نداره!

 

گروه دوم کسانی هستند که علاوه بر اینکه کافر هستند با خداپرستان دشمنی دارند و دائما به فکر جنگ افروزی با خداپرستان هستند ..نمونه ش کفار مکه ست در صدر اسلام

خداوند در مورد این گروه از برخورد خشن و کاملا جدی صحبت میکنه

 

آیا این انعطاف نیست؟

 

شما اگر تونستید فقط و فقط یک عبارت در قرآن پیدا کنید که حق مظلوم پای مال شده باشه من باید در اعقاداتم تجدید نظر کنم

 

اما در مورد این مساله ی حزب الهی بود بحث کاملا متفاوته

 

الان هر کس بره مسجد و ظاهر مذهبی داشته باشه .. میگن فلانی حزب الهیه

 

آیا نمیگن؟

 

آیا کسی که زندگی پاکی داره و فکر و ذکرش اینه که طبق دستورات دین زندگی کنه لایق توهینه؟

 

 

در مورد ضرب المثل هم میخواستم عرض کنم که جوال دوز که هیچ .. در حال حاضر ما باید مواظب میخ طویله باشیم که بر بدنمون نزنن!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آیا این انعطاف نیست؟

 

شما اگر تونستید فقط و فقط یک عبارت در قرآن پیدا کنید که حق مظلوم پای مال شده باشه من باید در اعقاداتم تجدید نظر کنم

 

بحث کافر و اینارو توی تاپیکی ایجاد خواهم کرد که اینجا منحرف نشیم.

 

اما نگاهی به آمار کنیزها در همون صدر اسلام و آیات مربوطه و نحوه برخورد باهاشون بندازین، معلوم میشه مظلوم اگر مخالفت باشه معنی نمیده.

 

الان هر کس بره مسجد و ظاهر مذهبی داشته باشه .. میگن فلانی حزب الهیه

آیا نمیگن؟

 

آیا کسی که زندگی پاکی داره و فکر و ذکرش اینه که طبق دستورات دین زندگی کنه لایق توهینه؟

اینکه ما به دیگران بگیم حزب الهی و بعد قضاوتش کنیم، کاملا اشتباه هست.

اینرو خدمت میرزا معین هم عرض کردم.

 

اولا توهین به هیچکس درست نیست، حتی کسیکه قتل کرده، وقتی قرار هست مجازات بشه دیگه توهین بی معنیه.

 

اما یک زمانی یک انسانی خودش میگوید من حزب الله هستم، وقتی خودش میگه من حزب الله هستم، یعنی این چیزهارو قبول دارم.

 

مثلا کسی بگه من بنده چنگیزخان مغول هستم، اما با جنایت مخالفم !!!

خوب بنده خدا اگر با جنایت مخالفی چرا بنده چنگیزی، یک انسان آزاده باش با هر اعتقادی.:banel_smiley_4:

 

وقتی آدمی خودش زیر بار القاب میره، خوب معلومه با لقب ها قضاوت میشه.

 

اما ما اگه به کسی لقب نسبت بدیم اشتباه کردیم. :icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اتفاقا برعکس میفرمائین!! مسئله همینجاست :فردی کمی چرخش کرده و سیستمی که شامل همین گروه هستند اون فرد یا افرادو پس میزنه....این دقیقا بسته بودن وانعطاف ناپذیری این گروهو نشون میده .

 

آفرین میخواستم به همینجا برسیم

 

اون سیستم حزب الهی

 

این فرد هم حزب الهی

 

خب این دو تا که الان در تعارض هستن چون میگین که این ور پس میزنن...

 

پس کی حزب الهیه؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اگه حوصله داشتین مباحث من رو با جناب اسی دونبال کنین...اگه بگم تکراری می شه....من در کل مطلبم گفتم که من با طرح اینجور مباحث به طور کلی نقد دارم....و اینکه حالا با هر گونه طرز فکر باشه....

 

نقد طرز ارائه نظر رو می شه راحت اعلام کرد...همونجوری که شوما احساس توهین از حرف های بنده کردین...و من هم الان حس کردم که اصلا بطن حرف بنده این نبود...و شاید اگه کل نگر باشیم...باز به یک جاهای برسیم...

 

خواهش دارم یک نگاهی به مباحثم با جناب اسی بندازین...مطمئن هستم که اگر با ذهن باز بنگرین..می بینن اصلا بنده دونبال تایید یا عدم تایید گروهی نیستم.....یکم حرفم بالاتر از اینا قرار می گیره:ws37:

 

 

مرسی از توصیه تون ،در هر حال من پستهارو مطالعه میکردم ،و اتفاقا اسی با شیوایی ،پختگی و آرامش پاسخگویی کرده ،و شاید من نمیتونستم به این شیوایی پاسخ بدم.

 

با خوندن پستهاتون به وِیژه پست اول و دوم،ادعای کمال گرایی و یا آرمان گرایی کاملا مشهوده و همچنین ادعای مشکل داشتن با قضاوت کردن دیگران،که احتمالا از همون کمال گرایی یا آرمان گرایی ناشی میشه.ولی متاسفانه با وجود این ادعا ،در ادامه تناقض شدیدی در گفتار پیدا میشه و نه تنها دیگران توسط شما مورد قضاوت قرار میگیرن بلکه مورد نصیحت هم قرار میگیرند!!!!!

وتا جایی پیش میره که برچسب به قهقرا رفتن به افراد زده میشه!!!!!!

چطور کسی که ادعا میکنه با برچسب زدن به دیگران مشکل داره،خودش به راحتی به دیگران برچسب میزنه!!!!!!!!!:ws38:

(رطب خورده منع رطب نمیکنه!!)

 

ای کاش درویش مذکور در نصایحش اشاره میکرد که قبل از هر ادعایی ابتدا وجود خودتونو از اون رفتار بری کنین!!!!

 

شاید اگر فقط به نظر شخصی اکتفا میشد و چنین تناقض آشکاری در گفته وجود نداشت،پست خیلی قشنگی میشد.

 

 

نکته آخر اینکه همیشه آرمان گرایی مشخص کننده بهینه نگرش و همچنین سازنده ترین نگرش نیست و در مواردی انسان دچار توهم میشه.

 

در مواردی واقع گرایی لازمه.اعداد و ارقام و آمار با انسان حرف میزنه .با توجه به تحلیل اعداد و ارقام وآمار میشه به نتیجه های خوبی رسید و تصمیم گیری کرد و وضعیت فعلیو بهبود داد.بطور مثال شایدیه گروه کمونیستی تفکر و توهم داشته باشن که خیلی عملکرد خوبی دارن!!!ولی بعد از پژوهش و جمع آوری داده ها متوجه عکس این موضوع بشن و بخوان خودشونو اصلاح کنن.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
آفرین میخواستم به همینجا برسیم

 

اون سیستم حزب الهی

 

این فرد هم حزب الهی

 

خب این دو تا که الان در تعارض هستن چون میگین که این ور پس میزنن...

 

پس کی حزب الهیه؟

 

دوست گرامی ،پوزش میخوام،با احترام باید بگم و قبلا هم عرض کردم که من هیچ انعطاف پذیری در این مورد و یا مثالی که زدی نمیبینم و اتفاقا برعکس نهایت انعطاف ناپذیری در این مثال مشهوده.

 

چرا که به قدری سیستمشون خشک و بسته هست که با کوچکترین اختلافی (اختلافات درون حزبی )طرف پس زده میشه.

 

البته شاید منظور هردومون یه موضوع باشه و من بهش میگم انعطاف ناپذیری و شما بهش میگی انعطاف پذیری.

 

انعطاف پذیری یعنی در مقابله با عوامل قابلیت تحمل و قابلیت تغییر وجود داشته باشه . البته تعاریف زیاده.انعطاف پذیری یه طیفه.(یعنی از خیلی کم شروع میشه تا خیلی زیاد.)

 

مثلاانعطاف پذیری یعنی ماهواره ممنوع نباشه!یعنی نسرین ستوده و جعفر پناهی تو زندان نباشن،یعنی اگر حجاب برای من اجباری برای بقیه اجباری نباشه،یعنی اگه من نماز میخونم کسی که نماز نمیخونه نباید تو گزینش ادارات رد بشه،یعنی اگه من مسلمان نیستم باید در کشور خودم فرصت تحصیل و کار برای من و هموطن مسلمان شیعه برابر باشه ووو......

 

دوست عزیز بنظر من خیلی به خودت زحمت نده که در خصوص انعطاف پذیری چنین ایدئولوژیی دلیل و مدرک بیاری. جزو بدیهیات این روش عدم انعطافه،ماهیت و سرشت تفکر ولایت مطلقه فقیه یعنی پیروی از یک سری موازین خاص ورد کلیه کسانی که به ولایت مطلق فقیه اعتقاد ندارن . این نظریه ،یک نظریه مطلق گرا و تمامیت خواهه

 

شعار حزب فقط حزب ا... رهبر فقط روح ا... از شعارهای بنیادی و اصلی نشاندهنده این واقعیته.

 

یه شعار بنیادی و اصلی معروف دیگه ،شعار معروف مرگ بر ضد ولایت فقیه ،یعنی چه؟ یعنی مرگ برهمه دنیا بغیر از برادران ولایی....

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دوست گرامی ،پوزش میخوام،با احترام باید بگم و قبلا هم عرض کردم که من هیچ انعطاف پذیری در این مورد و یا مثالی که زدی نمیبینم و اتفاقا برعکس نهایت انعطاف ناپذیری در این مثال مشهوده.

 

چرا که به قدری سیستمشون خشک و بسته هست که با کوچکترین اختلافی (اختلافات درون حزبی )طرف پس زده میشه.

 

البته شاید منظور هردومون یه موضوع باشه و من بهش میگم انعطاف ناپذیری و شما بهش میگی انعطاف پذیری.

 

انعطاف پذیری یعنی در مقابله با عوامل قابلیت تحمل و قابلیت تغییر وجود داشته باشه . البته تعاریف زیاده.انعطاف پذیری یه طیفه.(یعنی از خیلی کم شروع میشه تا خیلی زیاد.)

 

مثلاانعطاف پذیری یعنی ماهواره ممنوع نباشه!یعنی نسرین ستوده و جعفر پناهی تو زندان نباشن،یعنی اگر حجاب برای من اجباری برای بقیه اجباری نباشه،یعنی اگه من نماز میخونم کسی که نماز نمیخونه نباید تو گزینش ادارات رد بشه،یعنی اگه من مسلمان نیستم باید در کشور خودم فرصت تحصیل و کار برای من و هموطن مسلمان شیعه برابر باشه ووو......

 

دوست عزیز بنظر من خیلی به خودت زحمت نده که در خصوص انعطاف پذیری چنین ایدئولوژیی دلیل و مدرک بیاری. جزو بدیهیات این روش عدم انعطافه،ماهیت و سرشت تفکر ولایت مطلقه فقیه یعنی پیروی از یک سری موازین خاص ورد کلیه کسانی که به ولایت مطلق فقیه اعتقاد ندارن . این نظریه ،یک نظریه مطلق گرا و تمامیت خواهه

 

شعار حزب فقط حزب ا... رهبر فقط روح ا... از شعارهای بنیادی و اصلی نشاندهنده این واقعیته.

 

یه شعار بنیادی و اصلی معروف دیگه ،شعار معروف مرگ بر ضد ولایت فقیه ،یعنی چه؟ یعنی مرگ برهمه دنیا بغیر از برادران ولایی....

 

 

اگر یه بار دیگه صحبت هایی که در نقل از شما کردم رو مرور کنی میبینی که من اصلا بحثم سر انعطاف پذیری سیستم نبود!

 

من اشاره کردم که استفاده از عنوان حزب الهی برای یک دامنه ی گسترده ای مردم استفاده میشه

 

کسانی که مسجدی هستن .. کسایی که در مراسم های مذهبی با شور و اشتیاق شرکت میکنن .... کسایی که در حکومت فعالیت میکنن و افکار مختلفی هم دارن

 

ما در لفظ عام به همه ی اینها میگیم حزب الهی

 

اگر بحث سر انعطافه که اصلا به نظر من برداشت هایی که اینجا در مورد انعطاف شده کاملا اشتباهه.

 

هر انسانی باید مقید به یه سری اصولی باشه و خروج از اون اصول یعنی شکست! تنها زمانی اصول میتونه تغییر بکنه که منطقی قوی تر بر اون تغییر حاکم باشه

 

این اصل همین الان در همه ی جهان داره اجرا میشه و هر سازمان و ارگانی سعی میکنه مادامی که منظقی برای تغییر نباشه حتی یک لوگوی خاص خودشو تغییر نده !

 

من آخرین نظرمو درباره ی این موضوع گفتم ... ممنون از اینکه با من وارد مکالمه شدی ...من از صحبت کردن با شما در این باره بسیار خوشحال شدم... امیدوارم که موفق باشی:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مرسی از توصیه تون ،در هر حال من پستهارو مطالعه میکردم ،و اتفاقا اسی با شیوایی ،پختگی و آرامش پاسخگویی کرده ،و شاید من نمیتونستم به این شیوایی پاسخ بدم.

 

با خوندن پستهاتون به وِیژه پست اول و دوم،ادعای کمال گرایی و یا آرمان گرایی کاملا مشهوده و همچنین ادعای مشکل داشتن با قضاوت کردن دیگران،که احتمالا از همون کمال گرایی یا آرمان گرایی ناشی میشه.ولی متاسفانه با وجود این ادعا ،در ادامه تناقض شدیدی در گفتار پیدا میشه و نه تنها دیگران توسط شما مورد قضاوت قرار میگیرن بلکه مورد نصیحت هم قرار میگیرند!!!!!

وتا جایی پیش میره که برچسب به قهقرا رفتن به افراد زده میشه!!!!!!

چطور کسی که ادعا میکنه با برچسب زدن به دیگران مشکل داره،خودش به راحتی به دیگران برچسب میزنه!!!!!!!!!:ws38:

(رطب خورده منع رطب نمیکنه!!)

 

ای کاش درویش مذکور در نصایحش اشاره میکرد که قبل از هر ادعایی ابتدا وجود خودتونو از اون رفتار بری کنین!!!!

 

شاید اگر فقط به نظر شخصی اکتفا میشد و چنین تناقض آشکاری در گفته وجود نداشت،پست خیلی قشنگی میشد.

 

 

نکته آخر اینکه همیشه آرمان گرایی مشخص کننده بهینه نگرش و همچنین سازنده ترین نگرش نیست و در مواردی انسان دچار توهم میشه.

 

در مواردی واقع گرایی لازمه.اعداد و ارقام و آمار با انسان حرف میزنه .با توجه به تحلیل اعداد و ارقام وآمار میشه به نتیجه های خوبی رسید و تصمیم گیری کرد و وضعیت فعلیو بهبود داد.بطور مثال شایدیه گروه کمونیستی تفکر و توهم داشته باشن که خیلی عملکرد خوبی دارن!!!ولی بعد از پژوهش و جمع آوری داده ها متوجه عکس این موضوع بشن و بخوان خودشونو اصلاح کنن.

 

نه...به ذهن باز نگاه نکردین....:ws37:

 

در مورد اینکه برچسب زدن....دوست خوب به عنوان مثال من الان دارم با شما بحث می کنم...نفر سومی هم نیست...مستقیم دارم می بینم چه نکاتی رو می گین و در مورد همون دارم باهاتون حرف می زنم و نقد می کنم...برچسب که نمی زنم...می دونین چه کسانی شامل حرف من و قهقهرا شدن می شن..کسانی که به نفر سومی که نیست...و با دایر محدود اطلاعات به یک گروه بزرگ اتهام و برچسب می زنن...

 

هی من می خوام این نگاه بیاد بالاتر..هی در حد چشم سر انسانی باقی می مونه...

 

هی من می گم..نره...هی شما بگو بدوش...

 

بابا تناقض یاب....بابا تناقض بین....

 

یکم تحلیل ها رو ببرین رو بطن بحثم...می گم دونبال پیدا کردن تیکه های آویزون پشت شلوار طرف نگردین بگین آهای....شلوارت پیداست و بگین کلا فکر طرف شلخته است:ws3:

 

بنده ی کمترین عرض می کنم..کدوم داده؟کدوم دیتا؟

 

مگه مبحث تاپیک در مورد شخصیت حزب اللهی ها نیست؟

 

من تو دایره ی همین تاپیک بحث می کنم....خارج از اون نمیرم....چون می بینم دغدغه اش شخصیت هست...نه دغدغه ی حکومتی...یا سیاست....

 

بنده پرچمی رو بلند می کنم و زیر علمی سینه می زنم...تو میتینگ کسی می شینم...کتاب کسی رو می خونم...که احترام بزاره به نفر سوم که نیست!

 

نفر سوم یک نفر نیست....همون تعداد انسان هایی هستن که ما بدون اینکه حرفشون رو بشنویم.....براشون تصمیم می گیریم که اینجوری هستن یا اونجوری هستن...:ws37:

 

 

آی ایهناس....جای این حزب اللهی....نوشته بودن قشر کافر....قشر بی دین.. یا هر قشری..دغدغه ی من تغییر نمی کرد....:ws37:

 

الان ذهن دوستان به این سوی نره که هر کی اومد اینجا حرفی بر خلاف حرفشون زد یعنی تو مقام دفاع از یک گروه بر اومده...که من با همین نگاه با دیتا ها و اطلاعات کم مشکل دارم و می گم با این روش می ریم به قهقهرا....چون با کل بحث و کل مباحث طرف مقابل آگاه نیستیم..و پیش قضاوت باهاش برخورد می کنیم...

 

من هنوز هم می گم این شیوه ی بحث در مورد شخصیت افراد و تعمیم دادن آن ها به کل به دون اینکه نظر تک به تک آدم ها توجه بشه...یک مسیر هست که روی تابلوش نوشته قهقهرا....من نقد به شیوه ی بحث دارم....:ws37:(لطفا این رو پای لج بازی من نزارین...من سعی دارم نقد نظر کنم...نقد شیوه ی بیان نظر...شیوه ی بیان نظر ما رو می بره به قهقرا....چون تهش جواب مسدله نیست..چون موضوع از اصل خارج می شه....)

 

معادله ی استنتاجی همیشه جواب خوب آخر مسئله نمی ده.....چون با یک مثال نقض همه چی زیر سوال می ره...چون با یک تفاوت مخصوصا در قالب علوم انسانی و مباحثی که با یک انسان مواجه هستیم...بحث یک نفس وسط می آد...حرف حقوق انسانی وسط می آد...:ws37:

 

در یک معادله ی استنتاجی با یکسری داده به این می رسیم که یک قشر اینگونه اند.....اگر یک نفر رو پیدا کردن که اینگونه نبود چی؟!...اگر یک نفر شد دو نفر چی؟!...

آقا اسی یک حرف درستی زد اونم در مورد کسانی که می رن زیر علم....و تابلوی افکارشون دستشونه..(نقل به مضمون کردم)

 

من می گم آره....ولی من دغدغه ام..کسانی هستنکه در بعضی پارامترها شبیه این قشر می شن...ولی زیر علم نیستن...ولی تو جامعه که هر لحظه نمی شد زیر علم بود....

ما داریم کار می کنیم..داریم روابط اجتماعی مون رو پیش می بریم...اونجا که روی پیشونی طرف ننوشتن.....اونجاست که تو واکنش هامون پیش قضاوت هست..:ws37:

 

ما پیش قضاوت می ریم جلو.....همون پیش قضاوتی که از همون معادله ی استنتاجی می آد...

 

 

ممنونم ازتون که مباحث رو دونبال کردین...من حس می کنم..باز شما حس می کنین که من سنگ گروه یا عده ای رو به سینه می زنم...یا خودم به مباحثم اعتقادی ندارم..چون هنوز نظرتون تلطیف نشده....و خوب امیدوارم این نظرتون رو با توضیحات تغییر بدم...ولی اگر نشد...امیدوارم شما از من یک پیش قضاوت نگیرین...و این نظرم رو در مورد حداکثر گرایی و حداقل گرایی به کل شخصیتم تعمیم ندین..:ws37:

 

بر خلاف نظر شما که یک قسمت از حرف من رو توهین به همه دونستین...من برداشت هایی اینجا دیدم..که به طیف وسیع تری از آدم ها توهین شد...که نبودن...

 

من اینجا تونستم جواب بدم..شما تونستین جواب بدین...ولی یک طیفی این وسط بودن که قضاوت شدن و تمام!

 

این نفر سوم...یک نفر جمعی هست....نفری که حرف نمی زنه ولی در مقابل کنش ها و واکنش های ما قرار می گیره و می گه این چرا اینجوری کرد؟!:ws38:و روحشم خبر نداره که ما با پیش قضاوت باهاش برخورد کردیم...:ws37:

 

 

پ.ن:بنده موکدا تاکید می کنم که بنده رو در قالب یک گروه و حزب نبینین....که باور بفرمایید نیستم..همونجور که با سجاد عزیز بحث می کردیم در مورد ایسم های غربی...و چه لذتی می بردم...و اونجا دیگه خبر از حزب الله و یا گروه دیگر و این حرفا نبود....

 

من تاکید می کنم...دغدغه ی انسانی دارم....:ws37:

 

و تاکید می کنم که خالی از اشتباه هم نیستم....و هر جا ببینم نظر برتر رو قبول می کنم....انعطافم به کریشنا رفته:ws3:

لینک به دیدگاه
نه...به ذهن باز نگاه نکردین....:ws37:

 

هی من می خوام این نگاه بیاد بالاتر..هی در حد چشم سر انسانی باقی می مونه...

 

 

خلاصه ببخشید ذهن من بستس و نمیتونم با ذهن باز نگاه کنم!

 

وبا عرض پوزش مجدد که نگاه من در حد چشم انسانیه!

 

 

هی من می گم..نره...هی شما بگو بدوش...

 

بابا تناقض یاب....بابا تناقض بین....

 

 

آقای استاد بزرگ:w02:،آقای فرزانه:w02:،آقای باکمالات:w02:،آقای با ذهن باز:w02:،آقای با چشم بالاتر از چشم انسانی:w58:،آقای با اخلاق ،آقای متعالی:w02:آقای بامزه:biggrin:

 

 

 

وقتی ادعای اخلاقیات و احترام....به دیگران در بین هست قطعا میدونی که آداب مذاکره ایجاب میکنه که وقار و جدیت و ادبیات مناسب در گفتگو رعایت بشه، مگر در موقع رسیدن به بن بست:whistle:،

 

اگر به لودگی در گفتگو علاقمندی پس زودتر بگو،چون منم عاشق لودگی و مسخره بازیم:gnugghender:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

 

در مورد اینکه برچسب زدن....دوست خوب به عنوان مثال من الان دارم با شما بحث می کنم...نفر سومی هم نیست...مستقیم دارم می بینم چه نکاتی رو می گین و در مورد همون دارم باهاتون حرف می زنم و نقد می کنم...برچسب که نمی زنم...می دونین چه کسانی شامل حرف من و قهقهرا شدن می شن..کسانی که به نفر سومی که نیست...و با دایر محدود اطلاعات به یک گروه بزرگ اتهام و برچسب می زنن...

 

مگه مبحث تاپیک در مورد شخصیت حزب اللهی ها نیست؟

 

من تو دایره ی همین تاپیک بحث می کنم....خارج از اون نمیرم....چون می بینم دغدغه اش شخصیت هست...نه دغدغه ی حکومتی...یا سیاست....

 

بنده پرچمی رو بلند می کنم و زیر علمی سینه می زنم...تو میتینگ کسی می شینم...کتاب کسی رو می خونم...که احترام بزاره به نفر سوم که نیست!

 

نفر سوم یک نفر نیست....همون تعداد انسان هایی هستن که ما بدون اینکه حرفشون رو بشنویم.....براشون تصمیم می گیریم که اینجوری هستن یا اونجوری هستن...:ws37:

 

بر خلاف نظر شما که یک قسمت از حرف من رو توهین به همه دونستین...من برداشت هایی اینجا دیدم..که به طیف وسیع تری از آدم ها توهین شد...که نبودن...

 

من اینجا تونستم جواب بدم..شما تونستین جواب بدین...ولی یک طیفی این وسط بودن که قضاوت شدن و تمام!

 

 

 

 

 

 

موضوع مورد بحث ،در یک تاپیک و در یک انجمن عمومی به مشارکت گذاشته شده و شانس مشارکت و گفتگو برای همه یکسانه،شامل طیف مخالفان سرسخته حزب ال..ی تا موافقان پرو پا قرصشون و حتی خودشون.همونطور هم که در پستها دیده میشه هم نظرات مثبت وجود داره و هم نظرات منفی.(و جالبه که من هم تا قبل از این که دوستم pmehdiq ازم سوال کنه نظری ندادم!!)

 

 

 

ممنونم ازتون که مباحث رو دونبال کردین...من حس می کنم..باز شما حس می کنین که من سنگ گروه یا عده ای رو به سینه می زنم...یا خودم به مباحثم اعتقادی ندارم..چون هنوز نظرتون تلطیف نشده....و خوب امیدوارم این نظرتون رو با توضیحات تغییر بدم...ولی اگر نشد...امیدوارم شما از من یک پیش قضاوت نگیرین...و این نظرم رو در مورد حداکثر گرایی و حداقل گرایی به کل شخصیتم تعمیم ندین..:ws37:

 

 

 

مگه مبحث تاپیک در مورد شخصیت حزب اللهی ها نیست؟

 

بنده پرچمی رو بلند می کنم و زیر علمی سینه می زنم...تو میتینگ کسی می شینم...کتاب کسی رو می خونم...که احترام بزاره به نفر سوم که نیست!

 

آی ایهناس....جای این حزب اللهی....نوشته بودن قشر کافر....قشر بی دین.. یا هر قشری..دغدغه ی من تغییر نمی کرد....:ws37:

 

الان ذهن دوستان به این سوی نره که هر کی اومد اینجا حرفی بر خلاف حرفشون زد یعنی تو مقام دفاع از یک گروه بر اومده...

 

 

 

 

من هم متقابلا سپاسگزارم هم از همراهی و هم از صبر و حوصله شما

قبلا هم گفتم،این فرض که در این تاپیک زیر پرچم کسی نیستی و یا از گروه خاصی جانبداری نمیکنی مشخصه.

ولی مگه بهتون ایراد و خرده گرفته شد که چرا زیر پرچم گروهی هستی؟!!!!

مگه بقیه که مشارکت کردن بهشون ایراد گرفته شد که چرا از فلان گروه حمایت میکنن و یا چرا ازشون حمایت نمیکن؟!!!!

 

 

بنده ی کمترین عرض می کنم..کدوم داده؟کدوم دیتا؟

 

 

که من با همین نگاه با دیتا ها و اطلاعات کم مشکل دارم و می گم با این روش می ریم به قهقهرا....چون با کل بحث و کل مباحث طرف مقابل آگاه نیستیم..و پیش قضاوت باهاش برخورد می کنیم...

 

من هنوز هم می گم این شیوه ی بحث در مورد شخصیت افراد و تعمیم دادن آن ها به کل به دون اینکه نظر تک به تک آدم ها توجه بشه...یک مسیر هست که روی تابلوش نوشته قهقهرا....من نقد به شیوه ی بحث دارم....:ws37:(لطفا این رو پای لج بازی من نزارین...من سعی دارم نقد نظر کنم...نقد شیوه ی بیان نظر...شیوه ی بیان نظر ما رو می بره به قهقرا....چون تهش جواب مسدله نیست..چون موضوع از اصل خارج می شه....)

 

 

دوست گرامی ،اگر بنظرتون داده ها و اطلاعات کمه،شایسته ست که خیلی متین گفته بشه :من بدلیل کم بودن اطلاعاتم صلاح نمیدونم اظهار نظر کنم و با اظهار نظر در این مقوله ها به این دلایل مخالفم.ویا اصلا از اظهار نظر صرف نظر میکردی!

چرا دیدگاه ونظرات دیگرانو تخطئه میکنی؟!!!

 

شاید داده ها و اطلاعاتی که دیگران طی 33 از برخورد با این قشر خاص بدست آوردن براشون برای اظهار نظر دراین مورد کافی باشه.حالا این اظهار نظر میتونه مثبت باشه و میتونه منفی باشه...

 

 

 

معادله ی استنتاجی همیشه جواب خوب آخر مسئله نمی ده.....چون با یک مثال نقض همه چی زیر سوال می ره...چون با یک تفاوت مخصوصا در قالب علوم انسانی و مباحثی که با یک انسان مواجه هستیم...بحث یک نفس وسط می آد...حرف حقوق انسانی وسط می آد...:ws37:

 

در یک معادله ی استنتاجی با یکسری داده به این می رسیم که یک قشر اینگونه اند.....اگر یک نفر رو پیدا کردن که اینگونه نبود چی؟!...اگر یک نفر شد دو نفر چی؟!...

آقا اسی یک حرف درستی زد اونم در مورد کسانی که می رن زیر علم....و تابلوی افکارشون دستشونه..(نقل به مضمون کردم)

 

 

این که منطق ریاضی و گزاره شرطی نیست که با یه مثال نقض رد بشه!!!

موضوع این تاپیک بیشتر شبیه یک تحقیق یا پژوهش هستش(گرچه خود استارتر هم اعلام کرده که یه مقالست). که باید اطلاعات جمع آوری کرد و نمونه گیری کردو اطلاعتو تجزیه و تحلیل کرد و بعدش هم نتیجه گیری کرد.معمولا در انتخاب موضوع تحقیق محدودیتی وجود نداره.ولی امکان اینکه در نتیجه گیری تحقیق به نتایج مختلف ومثلا استدلال شما هم رسیده بشه وجود داره.

 

ضمن اینکه موضوع تاپیک تحلیل مطلق شخصیت این قشر نبود !که دغدغه های شخصیت انسانی در پیش داشته باشه!بلکه با توجه به پرسش نظر سنجی وعنوان تاپیک و توضیحات استارتر ،برداشت شخصی افراداز برخورد با این قشر بود وقبلا هم عرض کردم بیشتر وقتا رجوع به نتیجه گیریه اینگونه تحقیقات میتونه سازنده باشه و به بهبود کمک کنه .شاید اگر این گروه چنین نظر سنجی ترتیب بدن،نتیجه مثبت بگیرن و از عملکرد خودشون راضی بشن و شاید هم نتیجه منفی بگیرن و بخوان خودشونو اصلاح کنن و شاید هم براشون اهمیت نداشته باشه و فقط بخوان برای برنامه های خودشون نظر مردمو بدونن.

 

بطور مثال:با توجه به تحقیقات انجام شده در 10 روز اول زمستان جاده الیگودرز ازنا برف سنگین داره و تردد بسیار دشوار میشه.

خوب با توجه به اطلاعات جمع آوری شده در سالیان مختلف و تحلیل آماری این نتیجه حاصل شده و این نتیجه گیری میتونه برای مسئولین و تردد کننده ها بسیار مفید باشه.

حالا اگه 4 روز برف نیومد و یا یه سال کم برف اومد دلیل بر عدم برنامه ریزی برای حادثه و نقض احتمال وقوع در آینده نمیشه.

 

مثال دیگه: پلیس آلمان میاد و در مورد نحوه برخوردش با مردم نظر سنجی میکنه.

خوب با توجه به نتیجه نظر سنجی میتونه رویکردشو در برخورد با مردم تغییر بده و بهتر کنه .

حالا اگر در این میون عده ای از پلیسها برخوردشون خوب باشه این نقض ،ناقض نتیجه گیری آماری و تصمیم گیری برای بهبود وضعیت برخورد با مردم نخواهد بود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خلاصه ببخشید ذهن من بستس و نمیتونم با ذهن باز نگاه کنم!

 

وبا عرض پوزش مجدد که نگاه من در حد چشم انسانیه!

 

 

 

آقای استاد بزرگ:w02:،آقای فرزانه:w02:،آقای باکمالات:w02:،آقای با ذهن باز:w02:،آقای با چشم بالاتر از چشم انسانی:w58:،آقای با اخلاق ،آقای متعالی:w02:آقای بامزه:biggrin:

 

 

 

وقتی ادعای اخلاقیات و احترام....به دیگران در بین هست قطعا میدونی که آداب مذاکره ایجاب میکنه که وقار و جدیت و ادبیات مناسب در گفتگو رعایت بشه، مگر در موقع رسیدن به بن بست:whistle:،

 

اگر به لودگی در گفتگو علاقمندی پس زودتر بگو،چون منم عاشق لودگی و مسخره بازیم:gnugghender:

 

ای وای من....sigh.gif

 

نه باور بفرمایید قصد من این نبوده و این نیست...

 

همیشه به خودم نهیب می زنم که سعی کنم برای تلطیف فضا این کارو انجام ندم...ولی باز یک رگه هایش رو می ارم تو مباحث...:ws37:

 

توجیه هم همش این بود که چون تجربه ام تو همین چند وقت نشون داد وقتی با این حالت اومدم...سوتفاهم کمتر پیش اومده...و مخالفان نظری که دارم اعلام می کنم..از من یک هیولا و دشمن برای خودشون نساختن...:ws37:

 

یک جا خوندم...اگه به طنز به طرف مقابلتون نقد کنین بسیار دلنشین تر می شه..البته باید از استهزا به دور باشه...اگه حس کردین به این سمت رفته بنده عذرخواهی می کنم...به بلندی قدم...

 

من از طنزتون لذت بردم....و از اون برداشتی غیر از طنز هم نمی کنم...چون قرار نیست نیمه ی خالی لیوان رو نگاه کنم.:ws37:

 

چون گام به گام رفتین..جلو اجازه بدین....بقیه مبحث رو مثه شما در پست دیگری جلو ببرم...:icon_gol::icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
موضوع مورد بحث ،در یک تاپیک و در یک انجمن عمومی به مشارکت گذاشته شده و شانس مشارکت و گفتگو برای همه یکسانه،شامل طیف مخالفان سرسخته حزب ال..ی تا موافقان پرو پا قرصشون و حتی خودشون.همونطور هم که در پستها دیده میشه هم نظرات مثبت وجود داره و هم نظرات منفی.(و جالبه که من هم تا قبل از این که دوستم pmehdiq ازم سوال کنه نظری ندادم!!)

 

 

 

 

من هم متقابلا سپاسگزارم هم از همراهی و هم از صبر و حوصله شما

قبلا هم گفتم،این فرض که در این تاپیک زیر پرچم کسی نیستی و یا از گروه خاصی جانبداری نمیکنی مشخصه.

ولی مگه بهتون ایراد و خرده گرفته شد که چرا زیر پرچم گروهی هستی؟!!!!

مگه بقیه که مشارکت کردن بهشون ایراد گرفته شد که چرا از فلان گروه حمایت میکنن و یا چرا ازشون حمایت نمیکن؟!!!!

 

 

 

دوست گرامی ،اگر بنظرتون داده ها و اطلاعات کمه،شایسته ست که خیلی متین گفته بشه :من بدلیل کم بودن اطلاعاتم صلاح نمیدونم اظهار نظر کنم و با اظهار نظر در این مقوله ها به این دلایل مخالفم.ویا اصلا از اظهار نظر صرف نظر میکردی!

چرا دیدگاه ونظرات دیگرانو تخطئه میکنی؟!!!

 

شاید داده ها و اطلاعاتی که دیگران طی 33 از برخورد با این قشر خاص بدست آوردن براشون برای اظهار نظر دراین مورد کافی باشه.حالا این اظهار نظر میتونه مثبت باشه و میتونه منفی باشه...

 

 

 

این که منطق ریاضی و گزاره شرطی نیست که با یه مثال نقض رد بشه!!!

موضوع این تاپیک بیشتر شبیه یک تحقیق یا پژوهش هستش(گرچه خود استارتر هم اعلام کرده که یه مقالست). که باید اطلاعات جمع آوری کرد و نمونه گیری کردو اطلاعتو تجزیه و تحلیل کرد و بعدش هم نتیجه گیری کرد.معمولا در انتخاب موضوع تحقیق محدودیتی وجود نداره.ولی امکان اینکه در نتیجه گیری تحقیق به نتایج مختلف ومثلا استدلال شما هم رسیده بشه وجود داره.

 

ضمن اینکه موضوع تاپیک تحلیل مطلق شخصیت این قشر نبود !که دغدغه های شخصیت انسانی در پیش داشته باشه!بلکه با توجه به پرسش نظر سنجی وعنوان تاپیک و توضیحات استارتر ،برداشت شخصی افراداز برخورد با این قشر بود وقبلا هم عرض کردم بیشتر وقتا رجوع به نتیجه گیریه اینگونه تحقیقات میتونه سازنده باشه و به بهبود کمک کنه .شاید اگر این گروه چنین نظر سنجی ترتیب بدن،نتیجه مثبت بگیرن و از عملکرد خودشون راضی بشن و شاید هم نتیجه منفی بگیرن و بخوان خودشونو اصلاح کنن و شاید هم براشون اهمیت نداشته باشه و فقط بخوان برای برنامه های خودشون نظر مردمو بدونن.

 

بطور مثال:با توجه به تحقیقات انجام شده در 10 روز اول زمستان جاده الیگودرز ازنا برف سنگین داره و تردد بسیار دشوار میشه.

خوب با توجه به اطلاعات جمع آوری شده در سالیان مختلف و تحلیل آماری این نتیجه حاصل شده و این نتیجه گیری میتونه برای مسئولین و تردد کننده ها بسیار مفید باشه.

حالا اگه 4 روز برف نیومد و یا یه سال کم برف اومد دلیل بر عدم برنامه ریزی برای حادثه و نقض احتمال وقوع در آینده نمیشه.

 

مثال دیگه: پلیس آلمان میاد و در مورد نحوه برخوردش با مردم نظر سنجی میکنه.

خوب با توجه به نتیجه نظر سنجی میتونه رویکردشو در برخورد با مردم تغییر بده و بهتر کنه .

حالا اگر در این میون عده ای از پلیسها برخوردشون خوب باشه این نقض ،ناقض نتیجه گیری آماری و تصمیم گیری برای بهبود وضعیت برخورد با مردم نخواهد بود.

 

من در کل مباحثتون عرض می کنم...من نقد کلی دارم به نگاه کردن آدم ها با پرچمی که تو ذهنمون براش ساختیم....چرا من دارم همش حرف های تکراری می زنم...و هی دارم می گم اونچه که از شما می شنوم در مقام پاسخ اصلا نمی خوره به اون چیزی که من می گم....

 

باون گروهی که تابلو افکارشون دستشون هست و شما می فرمایین تجربه ی 33 سال دارین و همون کافی هست برای نقدشون...و اینکه عملکردشون رو دیدن...جای خودش...

من بارهای بار گفتم..من دغدغه ام اون افرادی دیگری هستن...که ظاهر یا بعضی اعقایدشون شبیه اوناست....و زیر پرچم هم نیستن..و هر جا داد و فریاد نمی کنن...ولی تو جامعه هستن...

 

مثلا شوما تو یک مغازه فروش وسایل صوتی می رین...فروشنده تا یکی از دوستانی رو می بینه که باریش و لباسی هست که به مذهبیون می خوره....کسی که پشت دخل هست..بر می گرده به کناریش می گه....ببین....اومده با پول اختلاصی واسه زندگی نکبتیش وسیله بخره!

حالا یک مثال دیگه براتون می زنم...می رم تو یک کتابخونه....طرف با ریس می آد...و ظاهری مذهبی....خانوم یکه کنار دستش واساده...بر می گرده تو روش می خنده می گه...مگه شما کتاب هم می خونین؟!

یا بریم سراغ مثال از قشر های دیگه.....خانومه....کنار خیابون واساده..یکم روسریش رفته عقب.....آستیناش رو زده بالا...حاجی مغازه دار....می آد کنارش با تسبیح...خانوم این خیابون جای این کارا نیست..پاو برو فلان جا....خانومه هم زل می زنه تو چشم های حاجی..بعد یکی از ماشین وا می سه...یک مردی پیاده می شه و به خانومه می گم...فلانی مشکلی پیش اومده....خانومه می گه نه....بعد آقاهه می گه زود باش..من هزار جا کار دارم.....باید ثبت هم بریم....و حاجی مغازه دار تسبیح به دست سرش می آد پایین و عرق شرم می آد توم صورتش...

 

یا دو تا خانوم می آن توی کافی شاپ..یک مقدار موهاشون پیداست....یا مقدار آستینشون رفته بالا.....تمام پسرها میخش می شن....و بعد صاحب کافی شاپ...می آد دمه گوششون می گه....خانوما....آدرس رو اشتباه اومدین..فلان کافی شاپی که واسه مشتری هاتون هست...یک جا دیگه است....

 

 

وقتی در قالب علوم انسانی و اخلاق انسانی و رفتار انسانی می خواهین مثال بیارین...باید به پارامترهای زیادی فکر کنین...چون واقعا علم استنتاج کم می آره در مقابل انسان که از هر چیزی از اطرافش تاثیر می گیره....

 

می دونین چی می گم؟....واسه همین می گم...یکم منطقش فرق می کنه...شما انسان متخصصی هستی..کاملا از تاپیکاتون این رو حس می کنم....منطق ریاضیتون رو می فهمم...ولی تو مورد رفتار اجتماعی انسانی...نمی تونم بهش استناد کنم...چون می بینم یک جایی ناقص عمل می کنه...

 

نظر سنجی در مورد شخصیت یا تیپ رفتاری انسان ها...محدود می شه به نظر شخصی و برداشت...در حالی که مثلا تو مثال های بالا فک کنین از حاجی مغازه دار...یا اون خانومه که تو کتاب خونه بود....می اومدن تو نظر سنجی....اگه از گروهی نطر سنجی می کردین که از این تیپ آدم ها تموشون زیاد بودن چی...آیا درست می شد؟

 

می دونین...واسه همین می گم....

 

اصلا دنبال تخطئه کردن نظرات شما نیستم....به شیوه بیان و معضلات اون مثه امکان قضاوت کسانی که اونطوری نیستن بحث دارم.....باور کنین....در این قسمت بحثم واسه دیدن مثال های بالا با چشم...کوتاه نمی آم...

 

و باز می گم....نقد رفتار اجتماعی و شخصیتی رو من جلو بردم...و حس کردم که دغدغه ی تاپیک هست....مثال هام هم از همین نوع بود...:ws37:

 

دیگه طنز به کار نبردم....تا دغدغه ی جدی ام بیشتر هویدا شه:ws37:

لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...