رفتن به مطلب

اموزش مهارت رفتاری


spow

ارسال های توصیه شده

مقدمه

 

گامـي نـو:

 

مااصرار نداريم كه شيوه آموزشي جديد ارائه نماييم بلكه شيوه هاي كلاسيك را اصلاح و بهبود بخشيم. عوض كردن هر سيستم فرق نمي كند آموزشي - مالي- اداري000 هزينه هاي زيادي مصرف مي كند مثل تعديل نيروي انساني، هزينه هاي اداري ـ آموزشي و امكانات جديد و …

ولي اصلاح و بهبود هزينه كمي مي برد، بهره وري را افزايش مي دهد و ما از حداقل امكانات مي توانيم حداكثر استفاده را ببريم.

ما نبايد از شيوه هاي غربي و شرقي به طور مطلق استفاده نماييم بلكه شيوه هاي تجربه شده مثل ژاپن را به سبك ملي و ايراني تغيير و تطبيق دهيم و از آن بهره مند شويم.

ما سعي داريم با تلفيق شيوه هاي آموزشي موجود و بكار بردن مهارتهاي زير:

 

- مديريت

- زندگي

- مشاهده

- مشاركت

- محيط

- ارتباط

 

بعد از هر دوره آموزش كساني را تربيت كرده باشيم كه توانايي كار عملي همراه با مهارتهاي نفوذ و ارتباط را به آساني بكار ببرند.

وظيفه ما نشان دادن راه نو و هدفمند مي باشد كه بارها بدون برنامه و به تنهايي طي كرده و آن را رها كرده ايم.

ما در اين راه نقاط ضعف و قوت را نشان مي دهيم و هر شخص با توجه به آموخته هاي خود بايد راه را ادامه دهد تا به نتيجه مطلوب برسيم.

لینک به دیدگاه

استانـدارد آمـوزشـي

 

كتب و جزوات و متون زيادي درباره روش ها و الگوها و شيوه ها وفنون تدريس نوشته شده است كه هر كدام تحت عنواني به بررسي و بحث در مورد روش هاي تدريس پرداخته اند . اين منابع كمكي در راستاي اعتلاي كيفيت آموزشي با طرح موضوعات، مدرسين را در ارائه آموزش و اجراي تدريس ياري كرده اند.

قبل از هر آموزش رياست مجموعه آموزشي با همكاري مسئولين آموزشي برنامه جامعي را بايد فراهم آورند. برنامه ريزي آموزشي به معناي فرآيند اتخاذ مجموعه از تصميمات براي انجام اقدامات مربوط به امور آموزشي در آينده مي باشد.

برنامه ريزي آموزشي به مفهوم جديد براي اولين بار دركشور شوروي در سال 1923 مورد استفاده قرار گرفت. هدف برنامه ريزي آموزشي فراهم ساختن فرصتهاي يادگيري هر چه بيشتر براي گروه هاي واجب التعليم و علاقه مند به يادگيري از يك سو وتربيت نيروي كار ماهر مورد نياز توسعه اقتصادي كشور بوده است.

با شدت پيدا كردن توسعه و فناوري اطلاعات در حال تغيير و تحول بودن جامعه و رويارويي با بحران ها وچالش ها و به وجود آمدن موجهاي جديد ما بايد خود را آماده كنيم تغييرات را پذيرا باشيم و بهترين استفاده را از آن ببريم.

بعد از بيست سال تجربه نظام اموزشي و نسلي كه از اين مديريت آموزشي موجود به جامعه بازگشت نموده اند بدون هيچ گونه تخصص و كارآئي همگان صف كشيده در جلو مراكز كاريابي و اداره كار وپشت دربهاي بسته كارخانجات و ادارات منتظر هستند كه آيا در كار پذيرفته خواهند شد يا نه؟

مسئولين مؤسسات كساني را از بين انبوه شركت كنندگان انتخاب مي كنند كه بهترين شرايط و تخصص ها را داشته باشند البته با تجربه كاري چند ساله و حالا مسئولين آموزشي به فكر چاره افتاده و آموز شهاي عملي و كارگاهي را مكمل آموزش هاي تئوريك نموده اند. و بعد از اين كنكاش شاخه كار و دانش و رشته هاي كاربردي راتوسعه داده اند.

لینک به دیدگاه

آمـوزش

 

1- آموزش مستمر ضمني: اين گونه آموزشها در طول عمر به گونه سازمان نيافته در محيط خانواده، محل كار و اجتماع براي شخص تجربه شده و جزء فرهنگ شخص قرار مي گيرد و با آن رشد پيدا مي كند.

 

2- آموزش رسمي يا مدرسه اي : يا كلاسيك نظام آموزشي از ابتدايي تا تحصيلات عالي دانشگاهي .

 

3- آموزش غير رسمي: هر گونه آموزش و كارآموزي سازمان يافته خارج از نظام مدرسه اي ورسمي اطلاق مي شود. آموزش عقيدتي ـ سياسي، بهداشتي، تعاون و مهارت فني وحرفه اي بدون توجه به سن وشرايط فردي.

 

 

آموزش هشتگانه

 

 

در آموزش الگوي تدريس هوش هشتگانه داريم كه به شرح هر كدام مي پردازيم:

 

1- هوش لفظي -زباني: از طريق خواندن، نوشتن، بحث‌، سخنراني و حافظه بهتر ياد مي گيرند.

 

2- هوش منطقي -رياضي: از طريق قياس، اعداد، طرحها، مسأله و نظم بهتر ياد مي گيرد.

 

3- هوش بصري -فضايي : از طريق تصاوير، شكل، تجسم، نقشه، نمودار و رنگ بهتر ياد مي گيرند.

 

4- هوش موسيقيايي -وزن: از طريق قافيه وزن و آهنگ بهتر ياد مي گيرند.

 

5- هوش بدني -جنبشي: از طريق حركت، بازي، لمس كردن و بازيگري بهتر ياد مي گيرند.

 

6- هوش برون فردي: از طريق مشاركت در گروه، ارتباط با ديگران و همكاري بهتر ياد مي گيرند.

 

7- هوش درون فردي: برخي دوست دارند در انزوا و تنهايي كار كنند.

 

8- هوش طبيعت گرا: پديده هاي طبيعي و شناخت و تشخيص و طبقه بندي بهتر ياد مي گيرند.

لینک به دیدگاه

آمـوزش مهـارتهاي زندگـي

 

تعريف مهارتهاي زندگي

 

1- مهارتهايي هستند كه دانش اموزان را براي زندگي در جامعه آماده مي سازند.

 

2- مهارتهاي زندگي كودكان ونوجوانان راقادر مي سازد كه دانش آموخته ها و ارزشهاي خود را به عمل آورند و به آنها كمك مي كند تا در وضعيتهاي مختلف با سايرين به نحو مطلوب و شايسته ا ي ارتباط بر قرار كنند تا نتايج مثبت به دست آورند.

 

3- مهارتهاي زندگي تواناييهاي رواني0اجتماعي براي رفتار انطباقي موثر هستند كه افراد را قادر مي سازد تا با مقتضيات، چالش هاي زندگي روزمره مقابله كند.

 

4-منظور از مهارتهاي زندگي اين است كه هر كودك در كنا ر آموزش خواندن و نوشتن به مهارتهايي دست يابد كه بتواند ابتدا به شناخت درستي از خود دست پيدا كندو سپس به خوبي با افراد و محيط ارتباط برقرار سازد و به حل مشكلات خود و جامعه و محيط زيست ياري دهد.

 

انواع مهارتهاي زندگي

 

محققين با استفاده از منابع علمي موجود و مستندات سازمان جهاني بهداشت و برنامه اي موجود در جهان، 54 مهارت براي سالم زيستن به عنوان مؤلفه هاي برنامه درسي دانش آموزان دوره ابتدايي تعيين كرده اند. مهارتها متعددند و صاحبنظران تقسيم بندي هاي گوناگوني ولي مشابه براي مهارتهاي زندگي بيان كرده اند كه در ذيل به چند مورد از آنها اشاره مي شود؛

 

1ـ (خانم ها) بالدو و فرنيس (1998) مهارتهاي زندگي را شامل:

پرورش تفكر انتقادي تحليل احتمالات، كنترل رفتار، كسب دانش و مهارتهاي بيشتر، ايجاد ارتباطات دو جانبه و رضايت بخش و اصلاح محيط فيزيكي و اجتماعي خود مي داند و به نظر آنها مهارتهايي كه بايد در برنامه آموزشي گنجانده شود عبارتند از :

كار گروهي و مشاركتي، مذاكره و ارتباطات، تصميم گيري، حل مشكلات بدون خشونت رفع اختلاف، مقاومت در برابر فشار ساير همسالان، مهارتهاي شغلي و كارفرمايانه، استدلال نقادانه، تفكر خلاق، كنار آمدن با عاطفه و فشار رواني، اعتماد به نفس، شناخت خطر، خودآگاهي و همدلي، عدم تبعيض، احترام به تفاوتها، مساوات، مردم سالاري، حمايت از محيط زيست و هويت ملي و شهروندي و بين المللي شدن.

 

2ـ (دكتر) سركار آراني (1379 ) مهارتهاي زندگي را از قبيل مهارت در حل مسئله، مهارت در تصميم گيري درست، مهارت در برقراري ارتباطات انساني، مهارت در طراحي هدفهاي واقع بينانه براي زندگي، مهارت تفكر انتقادي و خلاق مي داند.

 

3ـ مهارتها متعدند و هر يك بر حسب نياز در موقعيت خاص مورد تأكيد قرار مي گيرند.

لینک به دیدگاه

مهارتهاي عمده مورد نياز در كشور ما

 

در كشور ما به نظر مي رسد مهارتهاي عمده مورد نياز عبارتند از:

 

مهارتهاي اجتماعي شامل:

 

مهارتهاي ايجاد ارتباط با ديگران و تداوم آن، شناخت خود و آگاهي از احساسات خود و ديگران، مهارتهاي دوست يابي، مهارتهاي سازگاري با محيط،مهارتهاي برخورد با ناملايمات.

 

مهارتهاي مقابله كه شامل:

 

1ـ مهارت مقابله مسئله مدار.

2ـ مهارت مقابله هيجان مدار.

 

مهارتهاي حل مسئله كه شامل:

 

1ـ جهت گيري كلي نسبت به مسئله.

2ـ راه حل هاي متعدد.

3ـ ارزيابي راه حل ها.

4ـ ‌اجراي راه حل ها.

5ـ بازبيني.

 

از مهارتهاي زندگي برداشتهاي گوناگوني به عمل آمده است كه وجه مشترك آنها تأكيد بر مقوله هاي زير است:

 

- مهارتهاي حل مسئله

- آگاهيهاي حرفه اي

- يادگيري مادام العمر

- تفكر پيچيده

- روابط بين فردي

- همكاري

- شهروند مسئول

- سلامتي

- شيوه هاي مصرف كنندگي و عزت نفس

- مهارتهاي تصميم گيري

- كنترل فشار

 

برنامه ريزي و محتواي برنامه آموزشي مهارتهاي زندگي :

 

هنگامي كه مي خواهيم براي آموزش مهارتهاي زندگي برنامه ريزي كنيم بايد مهارتها را بر اساس تحليل وضعيت جامعه انتخاب كنيم. اين مهارتها بايد مبتني بر نيازهاي دانش آموزان در سنين مختلف و مسائلي كه كودكان، والدين و جامعه در مورد آنها اتفاق نظر دارند، باشند.

برنامه آموزش مهارتهاي زندگي يكي از برنامه هاي مداخله اي پيشگيري اوليه است و براي كسب اين مهارتها مدرسه مهمترين محل مي باشد. اساس كار و روش آموزش اين مهارتها نظريه «بندورا» است كه در آن «عمل» بخشي از يادگيري و «جستجو» بخشي از زندگي است.

محتواي برنامه آموزش مهارتهاي زندگي بايد در محيط مدرسه، نمود عيني داشته باشد

و مدارس بايد داراي فضاي سالم، بهداشتي و امن باشند، همه امور مدرسه بايد منعكس كننده پيامد هاي درس مهارتهاي زندگي ميباشد.

 

روشهاي آموزش مهارتهاي زندگي:

 

مهارتهاي زندگي مربوط به نحوه عمل و رفتارند و از اين رو بايد به طور عملي آموخته شوند. اين آموزشها را مي توان به روشهاي يادگيري فعال در برنامه هاي آموزشي و يا از طريق نمايش مهارتهاي زندگي در محيط مدرسه به دانش آموزان آموخت.

بهترين راه براي آموختن مهارتهاي زندگي، روشهاي تعاملي يادگيرنده محوراست.

كسب مهارتهاي زندگي بر اساس فرآيند اجتماعي شامل مشاهده، تمرين و بكارگيري است.

 

روشهاي كلاسي:

 

روشهاي كلاسي شامل كار گروهي يا دو يا چند نفره، اجراي نمايش، بحث و گفتگو، نظير فيلم، بحث زياد، فعاليتهاي تفريحي و ورزشي و تحليل نقادان رساله ها جنسيتي و… است.

 

پروژه هاي درسي خارج از مدرسه:

 

در پروژه هاي مربوط به جامعه دانش آموزان امكان تمرين و يادگيري مهارتهاي آموخته شده را مي يابند. مثلاً: مطالعه درباره حقوق زن و مرد، اعتياد، بهداشت يا فعاليت هاي آموزش بهداشت، پاكسازي محيط زيست يا فعاليت هاي خارج از مدرسه مثل بازديد از ساير مدارس، شركت در اردوها يا ملاقات با افراد كه داراي فرهنگ ها و موقعيت هاي متفاوتند، مي باشد.

لینک به دیدگاه

ايجاد مدرسه پيشرو

 

امروزه در سطح بين المللي با اصطلاحي به نام «مدرسه پيشرو» مواجهيم.«مدرسه پيشرو» مدرسه اي است كه در آن نقش مدير آموزشي و همچنين ساختار و كاركرد مدرسه، به شكل نو بازسازي و تعريف شده است.

 

ويژگي ها، امتيازات و شاخصه هاي مدرسه پيشرو:

 

«مدرسه پيشرو» مدرسه اي است كه قادر است كاركرد خود را با توجه به نيازهاي روز جامعه و كودكان تغيير دهد و ارزيابي كند. در اين مدرسه دانش آموز شريك ما در آموزش است و حتي شريك معلم در پرورش حرفه اي او نيز مي باشد.

در «مدرسه پيشرو» كودكان بيشتر مورد نظرند و محور فعاليتها دانش آموزان هستند. هدف اين است كه تلاش شود تغييرات به سمتي برود كه به آموزش جنبه انساني بدهد يعني همواره نيازهاي كودكان در نظر گرفته شود و آموزش در جهت پاسخگويي به اين نيازها بنا شود و دانش آموز در آموزش مشاركت داشته باشد.

ويژگي و شاخصه مهم مدرسه پيشرو و توجه به تمام ابعاد وجودي و شخصيتي دانش آموز در مدرسه است و وظيفه«مدرسه پيشرو» است كه مهارتهاي زندگي را به دانش آموز بياموزد يعني نه تنها اين مهارتها را آموزش بدهد بلكه فرصت تمرين آنها را نيز در كلاس و مدرسه بوجود آورد.

 

«مدرسه پيشرو» مدرسه اي است كه ضمن آموزش علوم تجربي، مفاهيم، رياضي، زبان علوم اجتماعي، كوشش جهت داري نيز براي ايجاد فرصتهاي علمي تعريف مهارتهاي زندگي براي دانش آموزان فراهم كند و بطور كلي مهارتهاي لازم را براي داشتن يك زندگي موفقيت آميز را با در نظر گرفتن تحولات اجتماعي به دانش آموزان ياد بدهد.

 

«مدرسه پيشرو» پديده اي نيست كه ناگهان بوجود آمده باشد بلكه اين مدرسه جزئي از جامعه است و همچنين اين مدرسه آمادگي لازم را براي همگام شدن با تحولات اجتماعي و فناوري اطلاعات و ارتباطات در خود به وجود آورده و همواره قابليت به روز كردن و «نوسازي» خود را داشته باشد. و چنين مدرسه اي در درجه نخست همگام با تحولات اجتماعي، به ايجاد تغيير در ساختار و نحوه رهبري خود مبادرت مي كند. مدرسه مطلوب مدرسه اي است كه افرادي تربيت كند كه هم سنت درست واصولي جامعه خود را فراگرفته و باور دارند و هم از قابليت درك تحولات اجتماعي در سطح جهان برخوردارند. پس به طور كلي مدرسه و جامعه در تعامل با يكديگرند در ارتباط با تحولات جامعه اطلاعاتي ومدرسه ، ذكر يك مثال در اينجا خالي از فايده نيست :محتواي آموزشي كتابهاي درسي ژاپن امروزه بسيار كم است و حتي از محتواي آموزشي چند كشور توسعه يافته غربي هم بسيار كمتر است .دليل ان هم اصلي است كه آموزشگران ژاپني به ان اعتقاد راسخ دارند، آنها بر اين باورند كه «كم» زياد است(iess is more). آنها معتقدند كه امروزه اطلاعات در هر موضوعي بقدري زياد است كه دستيابي يك فرد به همه آنها غير ممكن است. بنابراين تمركز بايد روي عمق بخشي به مباحث آموزشي و نيز كيفيت ياد گيري باشد به نحوي كه دانش آموزان را به يادگيري علاقه مند سازد.

بر اساس همين طرز فكر به طور مثال در دوره ابتدايي، 12 ساعت از درس علوم به بحث اهرمها اختصاص يافته است. اين ساعتها بيشتر از آنچه در ارتباط با تجربه و زندگي كودكان است، به دقت مطرح مي شود مانند نحوه بكارگيري و كاركرد قيچي، انبردست و ... وقتي بچه ها اين مطالب را آموختند، در آينده هرگز آنها را فراموش نخواهند كرد.

در «مدرسه پيشرو» مسايلي از قبيل افت تحصيلي، ترك تحصيل، گريز و بيزاري از مدرسه در بين دانش آموزان وجود ندارد؛ زيرا مدرسه براي آنها شوق انگيز است و در آن با حوصله به عمق مطلب پي مي برند، آنها را مي فهمند، تجربه مي كنند و با زندگي خود مرتبط مي كنند. به علاوه مهارتهايي را كه در زندگي بدانها نياز دارند را ياد مي گيرند. از اين رو با ذوق و شوق به مدرسه مي آيند و با اكراه مدرسه را ترك مي كنند. صاحبنظران راهبردهاي يادگيري را شامل راهبردهاي شناختي و راهبردهاي فراشناختي مي دانند. راهبردهاي شناختي فرآيندهايي هستند كه ما براي نظارت كنترل و اداره كنش هاي خود از آنها سود مي بريم و فراشناختي عبارتند از فرآيندهايي فعال وتأملي كه به وضوح و منحصرا متوجه اعمال شناختي بوده و شامل خود بازبيني، خودارزيابي، خود نظم دهي تكاليف در حال انجام مي باشد (1982). آموزش مهارتهاي زندگي بيشتر جنبه فراشناختي دارد و بدين جنبه يادگيري مي پردازد و آن را دنبال مي كند.

زمان آموزش مهارتهاي زندگي تجارب كشورهاي مختلف نشان مي دهد كه بهترين سن براي آموزش بين 6 تا 16 سالگي است و بهتر است آموزش مهارتهاي زندگي در سنين نوجواني يا قبل از آن اجرا شود.

آموزش جهاني مهارتهاي زندگي، قبل از دوران دبستان شروع مي شود و به تدريج كاملتر مي گردد و سعي مي شود به گونه اي برنامه ريزي شود كه با شرايط فرهنگي هر جامعه هماهنگ باشد.

لینک به دیدگاه

دروس مربوط به مهارتهاي زندگي

 

1ـ آموزش جهاني و آموزش صلح؛ شامل : آشنايي با نحوه زندگي ساير اقوام و مسائل مربوط به توسعه بين المللي و حل منازعه.

 

2ـ آموزش براي شهروندي و مردم سالاري؛ شامل: يادگيري در مورد جامعه مدني و زندگي سياسي و مشاركت در آنها.

 

3ـ آموزش حقوق بشر؛ شامل شناخت عهدنامه هاي مربوط به حقوق بشر، مسائل مربوط به عدالت، جايگاه اقليت ها، تأثير جهاني شدن و نقش جديد چند مليتي ها در جامعه.

 

4ـ آموزش محيط زيست؛ شامل : انجام اقداماتي براي حمايت از محيط زيست، خانه، مدرسه و جامعه.

 

5ـ تجربه كاري؛ شامل : آموزش با كارها در كارگاههاي واقعي و بكارگيري آنها.

 

6ـ آموزش استفاده از وقت و امور مالي كه شامل؛ بازكردن حساب بانكي و پس انداز منظم است.

 

7ـ آموزش بهداشت و ايمني كه شامل : بهداشت و تغذيه سنتي، آموختن روشهاي زندگي سالم و اجتناب از عادات مضر (سيگار، مواد مخدر، مشروبات الكلي) رژيم هاي غذايي، ورزش، ايمني در همه مراحل زندگي، پيشگيري و دستيابي به خدمات بهداشت، مشاوره اي و گروه هاي خودياري كننده است.

 

8ـ ورزش و بازي .

 

9ـ ارتباط با افراد خانواده و سايرين، نحوه مشاركت و پرورش فرزندان.

 

10ـ تبعيض بر اساس جنسيت، نژاد و پاسخهاي مثبتي كه به اين تبعيض ها داده مي شود.

 

روشهاي ارزشيابي دانش آموزان:

 

ارزشيابي درس مهارتهاي زندگي بر مبناي شيوه آموزش آن و توجه به تعداد اظهار نظرها، مدت گفتار آنها، اهميت مطالب، شركت فعالانه آنها در بحث و همچنين علاقه آنها نسبت به بحث از خود را نشان مي دهند و انجام تكاليف كه در كتاب مهارتهاي زندگي به آنها واگذار شده است، قابل توجه است.

بخشي از ارزشيابي مي تواند به خود دانش آموزان واگذار شود تا ميزان «خودارزيابي» و «خودفهمي» آنان در موقعيت و احساس آن توسط خودشان مشخص گردد.

لینک به دیدگاه

معرفي يك تحقيق

 

در يك تحقيق كه توسط دكتر علي رمضان خاني و دكتر علي صيادي در سال تحصيلي 1379ـ1378 تحت عنوان «بررسي وضعيت آموزشهاي مهارتهاي زندگي در نظام آموزش و پرورش كشور، دوره ابتدايي» انجام گرديد، يافته هاي زير بدست آمد:

 

الف) 2/39% از پاسخگويان، 9 مهارت اساسي (از 13 مهارت مورد سؤال) سالم زيستن را از طريق برنامه هاي مدرسه به طور كامل آموخته اند. 8/28% اين مهارت ها را در حد متوسط، 6/15% خيلي كم و4/16% اصلا نياموخته اند.

 

ب) اين ميزان درصد ها براي هر يك از سئوالات مختلف متفاوت است و همچنين بر حسب استانهاي مختلف نيز با هم اختلاف دارند.

 

ج) 6/28% از پاسخگويان وضعيت آموزش مهارت هاي بهداشتي دوره ابتدايي را كاملا مناسب، 4/43% در حد متوسط، 6/20% در حد خيلي كم، 4/7% كاملا نامناسب اعلام نموده اند.

 

د) ميانگين امتيازهاي بدست آمده در خصوص مهارتها، 3/45% از امتيازهاي مورد نظر بوده است.

 

ز) در اين ميان، مهارت تشخيص علائم راهنمايي و رانندگي 2/12% كمترين رقم و مهارت برقراري ارتباط، دوست يابي و رابطه دوستانه با آنها 2/65% بالاترين رقم مي باشد.

 

و) ميزان مناسب بودن مطالعات مربوط به مهارتهاي سالم زيستن كتب درسي 3/45% و انجام آموزش اين مهارتهادر فعاليتهاي فوق برنامه 5/49% ومناسب بودن روش تدريس مهارتها 3/59% از امتيازات مورد انتظار را كسب كرده است.

 

هـ)يافته هاي بررسي وضعيت كلي آموزش مهارتهاي سالم زيستن را در مدارس كل كشور ناكافي (حدود3/45%) ارزيابي مي كند.

لینک به دیدگاه

پيشنهادات

 

1ـ ايجاد درس مهارتهاي زندگي در جهت آموزش مهارتهاي مورد نيازخود از دوره آمادگي تا دانشگاهي.

 

2ـ عملي كردن تدريس كليه دروس در جهت توسعه مهارتهاي زندگي.

 

3ـ ايجاد زمينه مناسب براي مشاركت و فعاليت دانش آموزان در كليه فعاليت هاي مدرسه و تشكلهاي علمي و فرهنگي و… دانش آموزي و قانونمند كردن آن.

 

4ـ ايجاد دوره هاي آموزشي (كوتاه مدت يا بلند مدت) ضمن خدمت براي آشنايي معلمان، مديران و مربيان با مهارتهاي مورد نياز شاگردان و ضرورت و روش هاي تدريس آن.

 

5ـ تحقيق و بررسي علمي در زمينه مهارتهاي زندگي در دوره هاي مختلف تحصيلي و روشهاي تدريس آن.

 

6ـ بررسي و مطالعه تطبيقي آموزشي مهارتهاي زندگي در كشورهاي مختلف.

 

7ـ ايجاد كارگاههاي آموزشي جهت مسئولين آموزشي، معلمان، مديران ومربيان، مدرسان تربيت99 معلم و آموزش خانواده در زمينه مهارتهاي زندگي با حضور متخصصان داخلي وخارجي.

 

8ـ تحقيق بيشتر درباره «مدارس پيشرو» و تأسيس آزمايشي يا تركيبي آن با مدارس عادي.

 

9ـ مد نظر قرار دادن نيازهاي مهارتي شاگردان در تأليف كتب درسي جديد.

 

10ـ آموزش نحوه ايجاد و آموزش مهارتهاي زندگي به اوليا از طريق كلاس هاي آموزش خانواده.

 

11ـ همسو كردن فعاليتهاي خانه، مدرسه، اجتماع در جهت آموزش مهارتهاي زندگي.

 

12ـ استفاده از ورزش و بازي يا ابداع ورزش يا بازي هاي دبستاني براي آموزش مهارتهاي زندگي.

 

13ـ گسترش اردوها و گردشهاي علمي و فرهنگي، تفريحي، زيارتي و فعاليتهاي فوق برنامه و پروژه هاي درسي و غير درسي در داخل يا خارج از مدرسه (جامعه).

 

14ـ ايجاد رشته يا درس آموزش مهارتهاي زندگي در تربيت معلم جهت تربيت معلمين آشنا به فنون تدريس و آموزش مهارتهاي زندگي.

لینک به دیدگاه

آموزش مهارتهاي مديريت

 

در مواجهه با رويدادها مردم را مي توان در سه گروه قرار داد :

 

1- معدودي رويداد مي آفرينند مثل رهبران و مديران و...

2- عده زيادي شاهد رويدادها مي باشند .

3- اكثر وسيعي در مقابل رويدادها بي تفاوتند. معناي ساده مديريت به معناي انجام كار به وسيله ديگران براي ديگران.

 

مديران را به سه دسته تقسيم مي كنند:

 

1- رؤسا: مديران عالي ـ كار برنامه ريزي و سازمان دهي.

 

2- مديران: مديران متوسط ـ كار برنامه ريزي اجرايي و هدايت.

 

3- سرپرستان: مديران سطح پايين ـ كار هدايت ونظارت.

 

وظايف مديريت:

 

1- برنامه ريزي: پيش بيني و تعيين اهداف و روشهاي انجام كار.

 

2- سازماندهي: تفويض اختيار به زير دستان و هماهنگي بين كار آنها .

 

3- كار گزيني يا هماهنگي: تعيين نوع استخدام، جذب كارمند، شرايط و توسعه مهارتها.

 

4- رهبري: ترغيب به كار، حفظ روحيه انگيزش.

 

5- نظارت يا كنترل تعيين معيارها: درجه تطبيق كار انجام شده با برنامه ها.

لینک به دیدگاه

مهارت و خصايص شغل مدير

 

1- دايم در فشار برنامه ريزي وكنترل.

2- استفاده وسيع از وسايل شناسي ارتباط.

3- مديريت تلفيق علم و هنر مي باشد.

 

نقش هاي مديريت:

 

1- تشريفاتي: استقبال از مراجعين و راهنمايي.

2- رهبري: ترغيب به كار.

3- ديد باني: بر همه امور نظارت دارد.

4- اشاعه دهنده: دستورات جديد را ابلاغ مي كند.

5- سخن گو: نماينده سازمان.

6- پيشگامي: در رأس هرم بودن.

7- تشنج زدايي: حلال مشكلات.

8- تخصيص منابع: بودجه بندي.

9- مذاكره كننده: با متقاضيان گفتگو كردن.

 

مكاتب مديريت:

 

1- كلاسيك: تلفيق سرمايه، ماشين آلات، زمين، نيروي انساني و توسعه توليد.

2- مكتب رفتاري نئوكلاسيك: براي تكميل مكتب كلاسيك به نيروي انساني (نيروي كار) توجه بيشتر مي شد به اين نتيجه رسيدند كه براي توليد بهتر بايد به خواسته هاي كارگر توجه بيشتر نمود تا كارآيي افزايش يابد.

3- مكتب اقتضايي ـ سيستمي : تلفيق دو مكتب كلاسيك ونئوكلاسيك.

با توجه به شرايط محيط كار، نوع مديريت فرق مي كند.

 

نوع ديگر تقسيم بندي:

 

الف - مديريت ماشيني يا آمريكايي: كار يكنواخت و تكراري مثل مونتاژ.

 

 

ب - مديريت زنده يا ژاپني: كار متنوع و جديد مثل الكترونيك.

 

مديريت اقيانوسي است با عمق زياد كه اگر در هر شاخه اي از آن گام برداريم به راحتي به عمق آن نمي رسيم و مجبوريم در حد توان گام برداريم ويك جا متوقف مي شود به علل مختلف چون با داده هاي زيرمواجه هستيم.

 

1- مواد اوليه از هر نوع وگروه.

2- سرمايه.

3- نيروي انساني

 

در مورد 1و2 تقريبا هميشه با اندك تغييرات نتيجه يكي است ولي نيروي انساني را نمي توان از يك جواب يكنواخت بدست آورد، پس بايد ابتدا انسان شناسي نماييم تا بهتر بتوانيم با او كار كنيم. به قول كتب مذهبي ابتدا خودشناسي بعد...

ما در اين راه نمي توانيم تمام نيروي خود راصرف نماييم چون فرصت اين كار را نداريم چون علم انسان شناسي خيلي گسترده مي باشد . شما با اندوخته هاي قبلي خود به نتيجه مطلوب برسيد.

اين را بگويم تصميم گيري و قضاوت را به مرحله قبل از آخر محول نماييد و هيچ وقت با ديد و نظر خود قضاوت نكنيد كه مطمئنا قضاوت عجولانه نموده ايد ابتدا ابعاد مختلف را بررسي نماييد بعد نظر خور را ارائه نماييد.

لینک به دیدگاه

اصول فايول در مديريت

 

1- تقسيم كار.

2- اختيار و مسئوليت حق صدور فرمان.

3- انضباط.

4- وحدت فرماندهي يك كارگر يك رئيس دارد.

5- وحدت جهت يك رئيس يك برنامه.

6- تسليم منافع شخصي به سازماني.

7- حقوق كاركنان.

8- تمركز.

9- سلسله مراتب.

10- ترغيب، هر كس در جاي خود كار كند.

11- برابري.

12- ثبات شغلي.

13- ابتكار.

14- روحيه گروهي.

 

مدير با اداره كردن وگرداندن يك سازمان:

 

الف ـ انتصابي ـ سازمان رسمي منبع قدرت سازمان. مدير از بالا به پايين- اطاعت اجباري، تذكر با توجه به قوانين و دستورات سازمان.

 

ب ـ مدير غير انتصابي ـ منبع قدرت افراد سازمان غير رسمي.

 

مدير از پايين به بالا اطاعت اختياري طرز تفكر با ميل و آزادي افراد بهترين مدير آموزشي مديري است كه همراه با رهبري علاوه بر حمايت قانون از حمايت پرسنل برخوردار باشد.

سيستم: كل متشكل از اجزاء كه اين اجزاءبا كل خود در تعاملند.

لینک به دیدگاه

انـواع سيستـم

 

1- سيستم باز: پويا، ديناميك.

 

2 - سيستم بسته: ثابت، استاتيك، نابود مي شود.

 

هر سيستم از سه بخش تشكيل شده است:

 

1ـ ورودي ( اطلاعات و مواد و ... ).

2- پردازش.

3-خروجي (برنامه هاي اجرايي و …)

لینک به دیدگاه

مهارتهاي روابط انسانی

 

فرآيند برقراري وحفظ روابط هدفدار و دو جانبه بين اعضاي يك سيستم با تامين نيازهاي فردي و گروهي و احساس رضايت و به وجود آمدن انگيزش و رسيدن به اهداف سازمان.

 

اهداف روابط انساني:

 

1- شناخت خصوصيات فردي.

2- شناخت كنش ها و واكنش ها.

3- شناخت ريشه ها تفاوت ها واختلاف ها.

4- پيدا كردن راههاي علمي جلب همكاري.

5- به وجود آوردن جو مناسب.

6- تقويت روحيه و جلب رضايتمندي افراد.

7- ارضاء و بر آوردن نيازهاي منطقي.

8- برقراري روابط عمومي.

9- مطالعه و بررسي و يافتن شيوه هاي مديريت و رهبري مناسب در سازمان.

 

روابط انساني در معناي وسيع:

 

انواع تعاملات بين مردم و تعارضات كوشش هاي معارضت آميز و روابط گروهها را در بر مي گيرد.

 

مطالعه رفتار سازماني در سه سطح تشكيل ميشود:

 

1ـ مطالعه رفتار فرد.

2ـ مطالعه رفتار گروه.

3ـ مطالعه رفتار در سازمان.

رفتار سازماني با برخورداري از رشته هاي علوم رفتاري، انسان شناسي، بوم شناسي، اقتصاد، علوم سياسي، روانشناسي وجامعه شناسي وپژوهش گسترش فراوان يافته است.

براي بكار بردن علوم رفتاري و مهارت هاي انساني ما بايد به جزئيات توجه كافي داشته باشيم و براي طي كردن راه بايد از آن اطلاع داشته باشيم.

 

در هر مجموعه كاري دو نوع سازمان داريم:

 

1- سازمان رسمي: در چهار چوب قوانين ومقررات اداري.

2- سازمان غير رسمي: روابطي كه با دوستان برقرار ميكنيم.

 

از آنجا كه سازمانها روز به روز بزرگتر مي شوند وشكل جديدي به خود مي گيرند كارها بايد طوري طرح ريزي شود كه فقط افراد متخصص به كار گمارده شوند. يكي از علتهايي كه معلم به دانش آموز آزادي نمي دهد نداشتن ايمان به دانش آموز وزير دستان مي باشد وبراي برقراري روابط، بايد معلم به شاگرد ايمان داشته باشد. توانايي و استعداد افراد را بشناسيم و به آنها ايمان داشته باشيم در نتيجه روحيه مودت به وجود مي آيد.

تفكر شورايي بر اساس تفكر گروهي، ايجاد كنفرانس كلاسي و فعاليت گروهي يكي از راههاي خوب براي ايجاد روابط انساني سالم بين معلم و شاگرد مي باشد.

 

دانش آموختگان به دلايلي مثل:

 

جو حاكم مدرسه، اداره و…

كم رو بودن وترس و …

مهارت نداشتن در بيان خواسته ها و فن بيان.

سرزنش و ترس از مسخره شدن .

نمي توانند اقدام به برقراري ارتباط نمايند .

در روابط انساني ،روابط سبب تازگي و احيا مي شود.

روابط سبب افزايش انرژي روحي و رواني مي شود.

روابط حالت افزايندگي دارد.

در ادامه روابط مواد و موضوعات ديگري براي تداوم آن بوجود مي آيد.

روابط افزايش سود اكتسابي و رشد را موجب مي شود.

 

با به كار بردن روابط:

 

1- شخص احساس ارزش و اهميت مي كند.

2- از ايجاد روابط گروهي احساس رضايت مي كند.

3- از انجام نحوه كار وسرعت كار راضي هستند.

بكار بردن مهارت، تنها در غالب مهارت ارتباط ميسر است كه با بدست آوردن تجربه وهر يك از مهارتها مي توان ارتباط موثرتر را بدست آورد كه جداگانه مفصل در مورد آن بحث خواهيم كرد.

لینک به دیدگاه

مهارتهای فنی ومفهومی وانسانی

 

فني: توان كار برد دانش و روش فنون و تجهيزات ، تجربه و آموزش.

 

مفهومي: توانايي شناخت پيچيدگيهاي سازمان وعمليات يك واحد مشخص چگونه با گردش كار كل سازمان تناسبي برازنده پيدا مي كند. هدف سازمان خود را با كل مناسب نماييم.

 

انساني: توان و قضاوت لازم براي كار با مردم بوسيله مردم .

 

انگيزش، ارتباط رهبري، قدرت ونظارت خشنودي.

 

انگيزش:

 

1- افراد بايد به گونه اي جذب شوند كه نه تنها به سازمان بپيوندند بلكه در آن سهيم شوند.

2- كاري كه انجام مي دهند واستخدام مي شوند با دلبستگي و وابستگي به سازمان انجام مي دهند.

 

عوامل گوناگون موثر در فرآيند انگيزش:

 

ويژگيهاي فردي:

 

1- وابستگي ها وعلاقه ها.

2- نگرش ها ونمونه ها را.

الف ـ درباره خود.

ب ـ درباره شغل.

ج ـ درباره جنبه هاي وضعيت كاري.

 

3- نيازها ونمونه ها را.

الف ـ امنيت.

ب ـ اجتماعي.

ج ـ كسب موفقيت.

 

ويژگي هاي شغلي:

 

الف ـ انواع مشوقهاي دروني را.

ب ـ درجه اختيار در كار.

ج ـ مقدار باز خورد و عملكرد مستقيم.

د ـ درجه گوناگوني وظايف.

لینک به دیدگاه

ويژگی های محيط كار

 

1- محيط كار بدون فاصله را.

الف ـ همكاران.

ب ـ سرپرست.

 

2- كار و كنشهاي سازماني.

الف ـ كارها تشويقي.

ب ـ نظام تشويق و پاداش فراگير.

ج ـ پاداشهاي فردي.

د ـ فضاي سازماني.

 

موفقيت يكي از منابع اصلي انگيزش است.

1- موفقيت ارزش فعاليت هاي ذهني همراه با يادگيري مورد نظر را افزايش مي دهد.

2- موفقيت سطح آرزو را افزايش مي دهد اما شكست ها را كاهش مي دهد.

3- سطح آرزو، سطح باز و متناسب با خود را به همراه مي آورد.

4- احتمال افزايش سطح آرزو شانس موفقيت را افزايش مي دهد.

 

شيوه هاي مؤثر در موفقيت:

 

1 ـ حذف عوامل مزاحم: جهت مطالعه حذف خيال پردازي ها و فكر هاي زائد .

2 ـ داشتن محل مناسب.

3 ـ مطالعه با فواصل زماني.

4 ـ زير جملات مهم خط كشيدن.

5 ـ ايفاي نقش معلمي،تمريني است كمكي كه با آن به وسعت آگاهي خود پي مي بريم.

6 ـ دوست داشتن موضوع

7-استفاده از روش بررسي كل. سوال .خواندن تمرين ياتكرار مرور

لینک به دیدگاه

عوامل ارتقاي شغلي

 

عوامل محيط كار، امنيت شغلي، زندگي شخصي، شرايط كار و حقوق:

خط مشي و قوانين و مقررات مؤسسه.

ماهيت و ميزان سرپرستي فني.

روابط متقابل با همكاران.

روابط متقابل با سرپرستان.

روابط متقابل با زيردستان.

مقام وموفقيت.

هر گاه عوامل فوق در محيط كار تأمين شود، احساس رضايت مي كند.

عوامل انگيزش كاري.

پيشرفت وتوسعه شغلي.

مسئوليت.

ماهيت كار.

رشد فردي.

شناخت از طرف ديگران.

كسب موفقيت.

فرد با 6 عوامل بالا بازده شغلي خواهد گرفت.

 

نيازهاي انساني سه دسته اند:

 

1- كسب موفقيت.

2- روابط.

3- قدرت.

 

عواملي كه باعث بالا بردن روحيه مي شوند عبارتند از:

 

1- سلامت رواني وجسمي فرد.

2- سلامتي وامنيت محيط كار.

3- احساس رضايت از محيط كار.

احساس رضايت از مديريت و نحوه رفتار مدير.

احساس رضايت از رفتار و برخورد در تعامل همكاران.

 

انگيزش:

 

مجموعه اي از نيروهايي كه افراد را براي درگير شدن از يك رفتار معين وادار مي كند.

ويژگيهاي انگيزش:

متغيرهاي فردي:

 

1- رغبت.

2- نگرش نسبت به خود.

 

الف ـ خود.

ب ـ شغل.

ج ـ جنبه هاي كار.

 

 

 

نيازها:

 

الف ـ ايمني.

ب ـ اجتماعي.

ج‌ ـ خود شكوفايي.

لینک به دیدگاه

متغيرهاي كار

 

1- ميزان استفاده از مهارتها.

2- درجه خود مختاري.

3- مجموع بازخوردهاي اخذ شده درباره عملكرد.

4- درجه تغيير پذيري كار.

5- معني دار بودن كار.

 

متغيرهاي سازماني:

 

1- محيط.

2- همكاران.

3- رئيس.

4- عملكرد سازماني.

5- نظام پاداش ها.

6- هنجارها وكنترل ها.

7- سياستها.

پذيرش اهداف بوسيله اعضاي سازمان نظام سازماني مناسب.

پذيرش ساخت سلسله مراتبي به وسيله اعضاي سازمان

 

رهبري:

 

1ـ فرآيند مناسب ارتباط.

2ـ تصميم گيري.

3ـ انگيزش.

4ـ هماهنگي.

5ـ ارزشيابي.

محيط مناسب روابط اشخاص.

 

عوامل مؤثر در شخصيت:

 

1ـ خانواده.

2ـ محيط.

3ـ فرهنگ.

4ـ ميراث.

5ـ تجربه زندگي.

6ـ گروهها و نقشها.

فرآيند ادراك پنج حس بينايي، شنوايي، چشايي، بويايي و لامسه.

دو فرآيند ادراك حس بينايي و شنوايي عوامل مهم در ياد گيري مي باشند. شنوايي وبينايي مؤثر هنر مي باشند . كساني موفق هستند كه از شنيده ها و ديده هاي موجود بهره كافي را برده و به موقع از آن استفاده نمايند.

 

عوامل بيروني كه بر ادراك مؤثر هستند:

 

1ـ تازگي پديده جديد مثل ماه گرفتگي كه تا كنون نديده ايم.

موقعيت اجتماعي رياست اداره.

ابهام در پرده باشد و ما نبينيم.

حركت ـ حركت تاب روي درخت.

شدت ـ خيره كنندگي نور.

اندازه ـ انسان بلند قامت وكوتاه قامت.

تضاد ـ يك مهره سياه در كيسه مهره هاي سفيد.

لینک به دیدگاه

آمـوزش مهـارتهاي مشاركت

 

مهارت مشاركت:

 

قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.

و اين درياست كه تشنگان را سيراب مي كند و روزي فراهم مي آورد و دور افتادگان را به هم پيوند مي دهد و روح را آرامش مي بخشد.

ما نيز قطره هايي هستيم كه چون كنار هم قرار گيريم و يكي شويم درياي بيكران خواهيم شد و خواهيم توانست به آنچه كه در پي آن هستيم برسيم و بر آرزوهاي ديگران جامه عمل پوشانيم.

در پيمودن اين راه سرپرست دلسوز و راه گشا لازم است تا به پرورش استعداد هايمان همت گمارده و نارسايي ها را گوش زد نمائيم .

 

در همكاري گروهي هفت روحيه احتياج مي باشد:

 

1ـ روحيه خدمت در گروه.

2ـ روحيه انصاف و مروت.

3ـ روحيه همنوائي و همياري.

4ـ روحيه كوشيدن براي پيشرفت.

5ـ روحيه ادب وفروتني.

6ـ روحيه همسازي با قوانين طبيعي.

7ـ روحيه سپاس و حق شناسي.

 

براي چرخاندن امور روزانه به يك رهبر نيرومند نياز است.

 

براي كسب موفقيت در كار مي بايست:

 

1ـ سرعت عمل داشت.

2ـ توانا بود.

3ـ تدبير بكار گرفت.

4ـ صرفه جويي كرد.

 

اجراي مديريت مشاركت نتايج زير را به همراه دارد:

 

1ـ منافع سهامداران.

2ـ منافع سازمان.

3ـ منافع كاركنان.

4ـ منافع جامعه.

 

براي رسيدن به مديريت جامع:

 

1ـ نبايد ترس وجود داشته باشد.

2ـ وظايف پرسنل مايه سرافرازي باشد.

3ـ پرسنل خود را عضو سازمان و خانواده خود بدانند.

4ـ كسي تنها به فكر سود خود نباشد.

5ـ ارتباط با مديريت صميمانه باشد.

6ـ انگيزش صحيح انجام شود.

7ـ آموزش ضمن خدمت.

8ـ پرسنل در برخورد با مشكل ديد فرآيند گرا داشته باشند.

9ـ پرسنل در بهبود كيفيت همكاري نمايند.

10ـ هدف نهائي رضايت مشتري باشد.

11ـ بهسازي محيط انجام شود.

12ـ كاركنان وظايف خود را به خوبي بشناسند و اجرا كنند.

 

گروه ما:

 

1ـ گروه رسمي گروه بازار يابي در سازمان.

2ـ گروه غير رسمي --گروه تيم فوتبال

گروه اوليه-- خانواده

گروه ثانويه -- انجمن حفظ محيط زيست

گروه در محيط كار.

نفوذ متقابل.

ويژگيهاي گروه.

علايق و هدفهاي مشترك.

فرصت تعامل.

 

همكاري اعضاي سازمان نتايج زير را دارد:

 

1ـ افزايش سطح انگيزش شغلي.

2ـ افزايش سطح رضايت شغلي.

3ـ افزايش سطح بهداشت رواني.

4ـ افزايش سطح خلاقيت و نوآوري.

5ـ افزايش سطح دانش و آموزش به صورت خود جوش و مستمر.

رضايت مشتري

بهبود مستمر

مشاركت

لینک به دیدگاه

مديريت كيفيت جامع

 

1.gif

 

نتيجه چرخه فوق:

 

2.gif

جهان پس از طي كردن موج سوم هم اكنون در موج چهارم يا عصر ارتباطات، مشاركت و سير تحول و به عبارتي دهكده جهاني.

 

سير مراحل توسعه به شرح زير است:

 

3.gif

 

4.gif

 

مراحل رشد:

 

6.gif

 

براي هر چيزي اين مرحله رشد اجرا مي شود.

گياهان، حيوانات، انسان و…

انسان مي تواند در مرحله بلوغ مدت اين دوره را طولاني نمايد و بهره كافي را ببرد ولي اگر از فكر خود بخوبي استفاده نمايد. در غير اين صورت حتي اگر به مرحله پيري هم برسد عملا از دور خارج شده و مرده متحرك مي باشد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...