ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۱ از پنجرة دلتنگي، به حياط خيره شدهام نمنم باران روي سطرهاي شعرم مينشيند. 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ دیشب آن قدر باران آمد که اکر بگویم یاد تو نبودم باران با من قهر میکند آن قدر از پنجره بیرون را نگاه کردم که اگر بگویم منتظر تو نبودم پنجره با من قهر میکند آن قدر دلتنگ خوابیدم که اگر بگویم خواب تو را ندیدم خوابت هم مرا ترک میگوید... 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ قرارمان ايــــــن نبود، چتر مان دو تا شود وقتي باران در انحناي روزهاي پاييزيمان تند تند مي بارد ... 5 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود تقدیر ما به تلخی این ماجرا نبود هرگز نشد که خانه ی باران بنا کنیم سنگ بنای عشق که هم سنگ ما نبود بانو! نگو که طالع ما را خدا نخواست آجیل بوسه های تو مشکل گشا نبود! یک عمر پا به پای غمت اشک ریختم در هیأتت همیشه غذا بود،جا نبود! غیر از من و نگاه در آیینه هیچکس در سوگ چشم های تو صاحب عزا نبود از من گذشت دختر باران! ولی بدان این رسم عشق بازی پروانه ها نبود با آخرین قطار از این شعر دل برید مردی که هیچ وقت برایت "خدا نبود" 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ وقتی به نام تو می رسم خیالم ابری می شود و چشمانم بارانی... 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این باران كه می بارد شما را تر كند 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ مي توان در قاب خيس پنجره چك چك آواز باران را شنيد مي توان دلتنگي يك ابر را در بلور قطره ها بر شيشه ديد مي توان لبريز شد از قطره ها مهربان و بي ريا و ساده بود مي توان با واژه هاي تازه تر مثل ابري شعر باران را سرود مي توان در زير باران گام زد لحظه هاي تازه اي آغاز كرد پاك شد در چشمه هاي آسمان زير باران تا خدا پرواز كرد. 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ كوير تشنه باران است تشنه خوبي به من محبت كن ! كه ابر رحمت اگر در كوير مي باريد به جاي خار بيابان - بنفشه مي روئيد و بوي پونه وحشي به دشت بر مي خاست چرا هراس ؟ چراشك ؟ بيا كه من - بي تو درخت خشك كويرم كه برگ و بارم نيست اميد بارش باران نو بهارم نيست 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ به او گفتم باران که ببارد عادت خواهی کرد به گریستن در باران و اشک های تو بارانی خواهد شد هم چون تمام باران ها ، خندید؛ او عادت را نمی فهمید ... 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ وقتي باران شاعرانهترين آهنگ دريايياش را مينوازد لحظههاي انتظار را به اميد ديدار ترانه كن. باش .در لحظهها باش و تا ميتواني زندگي كن. 3 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ خط زدن من ,پايان من نيست... آغاز بي لياقتي توست! هميشه بهترينها براي من بوده و هست... اگر مال من نشدي! "قطعا" بهترين نبودي.... 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۱ زير بارون راه نرفتي تابفهمي من چي ميگم تو نديدي اون نگاه رو تا بفهمي از كي ميگم چشماي اون زير بارون سر پناه امن من بود سايه بون دنج پلكاش جاي خوب گم شدن بود تنها شب مونده و بارون همه ي سهم من اين بود تو پرنده بودي من سرو ريشه هام توي زمين بود اگه اون رو ديده بودي با من اين شعر رو مي خوندي رو به شب دادمي كشيدي نازنين ! چرا نموندي ؟ حالا زير چتر بارون بي اون خيس خيس خيسم زير رگبار گلايه دارم از اون مي نويسم تنها شب مونده و بارون همه ي سهم من اين بود تو پرنده بودي من سرو ريشه هام توي زمين بود 3 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۱ كوير تشنه باران است تشنه خوبيبه به من محبت كن ! كه ابر رحمت اگر در كوير مي باريد به جاي خار بيابان - بنفشه مي روئيد و بوي پونه وحشي به دشت بر مي خاست چرا هراس ؟ چراشك ؟ بياكه من - بي تو درخت خشك كويرم كه برگ و بارم نيست اميد بارش باران نو بهارم نيست......... 3 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۱ كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این باران كه می بارد شما را تر كند 3 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۱ مثل قطره باراني كه بر شيشه ي غبار گر فته ي پنجره ي خانه ي متروكي مي بارد تو بر زندگي من باريدي آن چنان باريدي كه ناگاه برهنه به لمس قطره قطره ي حجم ات شتافتم و آن گاه چيزي در من روييد چيزي از من تابيد و فاصله.... رنگين كماني شد. باران باشد ، تو باشی یک خیابان بی انتها باشد به دنیا میگویم خداحافظ !! 3 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۱ "دلتنگی" : فقط یک اسم مستعار است برای تمام حس هایی که اسمشان را نمی دانیم و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند ... 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ خداوندان بارانند چشمانت مرا سرسبز مرا سیراب. 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ مثل گلدان که دلتنگ نور است مثل صحرا که دلتنگ باران آآآآآآآآی دلتنگی من! 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ گفت: باران باش رفتم از لبهای او باران بیاموزم گفت: گرما باش یاد خورشیدی که از پیراهن آبیش سر میرفت، افتادم گفت: دریا باش موج در موج آمدم توفان شدم بر ماسههای گرم آسودم. 2 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ زن... جنس عجیبی ست ! چشم هایش را که می بندی , دید دلش بیشتر دلش را که میشکنی , باران لطافت از چشم هایش سرازیر انگار درست شده تا . . . روی عشــــق را کــــــم کند.... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده