.FatiMa 36559 ارسال شده در 7 بهمن، 2012 مثل یک جریان موسیقی مثل یک باران پاییزی ناگهانی بودنت عشق است. 5
.FatiMa 36559 ارسال شده در 7 بهمن، 2012 نام تو را آهسته باید خواند انگار رگهای خودت را میتکانی در شرابی گرم انگار رؤیایی به ذهنت میرسد کم کم انگار نجوا میکنی دیوان باران را نام تو را باید نیایش کرد. 5
azarafrooz 14221 ارسال شده در 8 بهمن، 2012 هنوز هم وقتي باران مي آيد تنم را به قطرات باران مي سپارم مي گويند باران رساناست ! شايد دستهاي من را هم به دستهاي تو برساند 5
azarafrooz 14221 ارسال شده در 9 بهمن، 2012 دَمــَــش گـــَــرمـ ... بـــاران را مــےگـــویـــــَــمــ بـــه شـــانـــہ امـ زد وگــُـفــــت : خــَـســتـــہ شُــــدے... امــــروز را تــُــو اســـتـــراحــَـت کـــُـن... مـَــن بـــه جــــایـــَـت مـــے بـــارَمـ ... 6
mani24 29665 ارسال شده در 9 بهمن، 2012 آسمان را بنگر ،که هنوز ،بعد صدها شب و روزمثل ان روز نخستگرم و آبی و پر از مهر ،به ما می خندد! یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزاننه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد ونفسی از سر امید کشیدو در آغاز بهار ،دشتی از یاس سپیدزیر پاهامان ریخت،تا بگوید که هنوز ،پر امنیت احساس خداست! ماه من،غصه چرا؟! تو مرا داری و من هر شب و روز،آرزویم ،همه خوشبختی توست! ماه من !دل به غم دادن و از یاس سخن هاگفتنکار آنهایی نیست ،که خدا را دارند… ماه من !غم و اندوه ،اگر هم روزی ،مثل باران باریدیا دل شیشه ای ات ،از لب پنجره عشق ،زمین خورد و شکست،با نگاهت به خدا ،چتر شادی وا کنو بگو با دل خود ،که خدا هست،خدا هست! 4
mani24 29665 ارسال شده در 9 بهمن، 2012 شایسته این نیست که باران ببارد و در پیشوازش دل من نباشد و شایسته این نیست که در کرت های محبت دلم را به دامن نریزم ، دلم را نباشم ، چرا خواب باشم ؟ ببخشای بر من ، اگر بر فراز صنوبر تقلای روشنگر ریشه ها را ندیدم ببخشای بر من ، اگر زخم بال کبوتر به کتفم نروئید چرا خواب باشم ؟ عبور کدامین افق ، وسعت انتظار مرا مژده آورد و هنگامه عشق را از دل من خبر داد 4
mani24 29665 ارسال شده در 9 بهمن، 2012 آسمان بارانی است اشك من هم جاری است شاید این ابر كه می نالد و می گرید از درد من است آخری اخر ابر هم - از دلم با خبر است شاید او می داند كه فرو خوردن اشك قاتل جان من است من به زیر باران از غم و درد خودم می نالم اشك خود را كه نگه می دارم با یه بغض كهنه من رهایش كردم باز زیر باران من به زیر باران اشكها می ریزم همگان در گذرند باز بی هیچ تامل در من سر به سوی آسمان می سایم؛ من نمی دانم... صورتم بارانی است یا آسمان بارانی است 4
- Nahal - 47858 ارسال شده در 13 بهمن، 2012 مانده ای زیرِ باران خاطره بی هدف و سرگردان خاموشی شبانه ، وکابوس های سرد تلخی تکرار واژه حرف از ناگفته ها فریاد و سکوت حقیقت تو حقیقت من کلماتی غریب زهرا پویامنش 5
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 بهانه گفتی که به احترام دل باران باش باران شدم و به روی گل باریدم گفتی که ببوس روی نیلوفر را از عشق ِ تو گونه های او بوسیدم گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن من همچو گل ستاره ها تابیدم گفتی که برای باغ دل پیچک با ش بر یاسمن نگاه تو پیچیدم گفتی که برای لحظه ای دریا شو دریا شدم و ترا به ساحل دیدم گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش مجنون شدم و ز دوریت نالیدم گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز گل دادم و با ترنمت روییدم گفتی که بیا و از وفایت بگذر از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم گفتم که بهانه ات برایم کافیست معنای لطیف عشق را فهمیدم 3
mani24 29665 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 باران که می بارد یاد تو می افتم لحظه هایم جان می گیرد ، و دلم را به سوی تو روانه می کنم ... نمی دانم چه برقی در نگاه توست ، که با هر لحظه دیدنت آرام می شوم! باران که می بارد نگاهم به هر طرف می چرخد تو را در آستانه چشمانم می بینم ... گوشه ای می نشینم و به جایی خیره می شوم ! باران که می بارد دلم عاشق تر می شود ، ابر نگاهم فرو میریزد و گونه هایم خیس می شود ... نه از بی کسی و نه از هجوم تنهایی ، بلکه از شوق دیدار روی تو جاری می شود! باران که می بارد همه چیز جز تو ، از یادم فراموش می شود دوست داشتنت جاودانه می شود باران می بارد و من به هوای بودنت ماندگار می شوم ... و باور می کنم ، این احساسیست که پنهان نمی ماند 2
mani24 29665 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 حکایتــٍ بارانـِ بی امانـ استــ . . . اینـ گونهـ کهـ منــ دوستتــ می دارمــ . . . شوریدهـ وار و پریشانـ باریدنـ . . . بر خزه ها و خیزابـــ ها . . . بهـ بی راههـ و راه ها تاختنــ . . . بیـ تابــ ٬ بیـ قـرار . . . دریاییـ جٌستنـ . . . و بهـ سنگچینـِ باغـِ بستهـ دریـ ، سر نهادنـ ... و تـو را بهـ یاد آوردنــ ... حکایتــ بارانی بی قـرار استــ . . . اینـ گونه که منـ دوستتـــ میدارمـ . . . 2
mani24 29665 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 دوست داشتن نم نم بارانست...کم کم می آید و به درازا میکشد... بارانى دوستت دارم... 2
mani24 29665 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 باران بهانه ای بــــــود... کـــــه زیر چتـــــر من... تا انتهای کــــــــــــــــــــــــ ــوچه بیایی کاش... نه کوچـــــــــــــــه انتهایی داشت.. و نه باران بند می آمـــــد 2
.FatiMa 36559 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 باران را دوست دارم, مهربانم میکند با هرچه خدا آفریده است ! ... باران را دوست دارم, هنگامی که خدا با شیطنت ... آب برویم می پاشد ! ... انگار میخواهد مرا با خود و دنیایش آشتی دهد! 1
mani24 29665 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 بي تـــــفاوت باش ، به جــــهــــنم که رفت مــگر دريا مُـــرد از بــي بارانــی.. 2
S a d e n a 11333 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 باران میبارد به حرمت کداممان نمی دانم ! من همین قدر میدانم باران صدای پای اجابت است خدا با همه جبروتش دارد ناز میخرد ... نیاز کن. 1
S a d e n a 11333 ارسال شده در 14 بهمن، 2012 اینجا هوا بارانیست . پتویم را تا چانه بالا میدهم و در بستر گرم خویش فرو میروم . باران ؟ چرا میباری ای آسمان ؟ و چه راحت میباری ! میخواهم گریه کنم . میخواهم اشک بریزم ولی نمیتوانم . میخواهم از این لحظات گله کنم ولی به چه کسی ؟ اینجا هیچ کس نیست . اینجا فقط من هستم و .... راستی پس تنهایی کجاست؟ مبادا تنها بماند ! 2
mani24 29665 ارسال شده در 15 بهمن، 2012 هیچ بارانی نمی بارد ؛ مگر صفا دهد! هیچ گلی جوانه نمی زند ؛ مگر هدیه شود! هیچ خاطره ای زنده نمی ماند ؛ مگر شيرين باشد! هیچ لبخندی نیست ؛ مگر شادی بیاورد! پس : بگذار باران شوق بر زندگیت ببارد ؛ تا روحت را صفا دهد گلهای عشق در دلت جوانه زند ؛ تا آنها را به دیگران هدیه کنی خاطراتت قشنگ باشند ؛ تا همواره به یادشان بیاوری لبخند بر لبانت نقش بندد ؛ تا شادی را بيفشاني و بهاری بیاید تا بدانی ؛ باز هم فرصت بودن هست
mani24 29665 ارسال شده در 15 بهمن، 2012 شب بارانيم را حس نكردي دل زندانيم را حس نكردي در اين بيغوله هر شب تا سحرگه غم پنهانيم را حس نكردي 2
ارسال های توصیه شده