VINA 31339 ارسال شده در 6 تیر، 2012 دل منم واسه اون موقع ها تنگ شده بقیه رو نمیدونم اما دلیل من صرفا بی احترامیا اخیر بود قبلانا میموندیم اسپم میکردیم گاهی نظرامون 180 درجه مخالف بود اما توش توهین تمسخر نبود ..... به دوستی ها بیشتر احترام میزاشتیم تا تحمیل نظراتمون الهی جز جیگر بزنه هرکی نیاد کچل شی نفرین نکنی دیگه 4
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 6 تیر، 2012 وقتي بي مرامي ميبيني ، وقتي يه تعداد قابل مشاهده اي آدم بلانسبت فضول و مداخله گر ميبيني ، وقتي يه بحث ساده ميكني جنبه بحث ندارن برا خودشون محدوده قائل نميشن، وقتي سر يه بحث كوچيك ميخوان خرخرتو بجون، وقتي بدون اينكه بفهمن چي گفتي شخصيتتو ترور ميكنن ، وقتي به قوميت به شخصيت به عقايدت توهين ميكنن و نميخوان به عقايد هم احترام بذارن اوضاع ازين بهتر نميشه گاهي حتي مجبور ميشي بري به خودت استراحت بدي و فقط به خاطر دوستات برگردي وقتي هم برميگردي ديگه اون دل و دماغ گذشته ها برات باقي نمونده ...شايد بچه ها به نتيجه اي رسيدن كه من خيلي وقت پيش بهش رسيدم 3
hodaa 5488 ارسال شده در 6 تیر، 2012 آگاهي و ازادي را نميشه از هم جدا كرد اين دوتا لازم ملزوم هم اند يكيش كه نباشه ديگري سخت به دست مياد ولي مشكل اينجاس ما تو محدوده آزادي كه داريم هم دنبال اگاهي نيستيم اون پيله هاي تاريك خود ساخته افكار محدودمون را پاره نميكنيم كه دنيا را روشن تر ببينيم درثاني هدف رونق تالار نيست مهم غني تربودن خودماست بهتره ذهنياتمون رونق بگيره تا بازتر وسيع تر فكر كنيم تالار تنها يه وسيله است مثل يه كتاب يا رسانه منم موافقم ضمن اینکه شاید دلیل این خاموشی نه با کلاسی به قول حمید بلکه اینه که، دلسرد شدن کاربرها....یه عده که دنبال پیشرفت خودشون بودن بعد از اینکه نا امید شدن از بحث ها، توی بی تفاوتی سر میکنن....یه سری هم که دنبال همفکر یابی بودن رفاقت هایی توی پروفایل هاشون دارن و اونها هم بی تفاوت شدن اغلب 6
هوتن 15061 مالک ارسال شده در 7 تیر، 2012 دروود آره یادش بخیر . . . اون زمان سوژه برای بحث بود . وقت و حوصله داشتیم. کاربران خوبی بودن و حضور داشتن.. شکاف بین کاربرا نبود. بحثایی که میشد ، بحث بود نه کل کل و روو کم کنی. کسی نبود جو رو بهم بریزه. دشمن نامرئی نداشتیم. ولی الان چی... همه چی عوض شده. هیچکس مثل سابق نیست. حتی ظاهر انجمن هم خشک و بی روح شده. به شخصه حاضرم دوباره به سرور انجمن فشار بیاد و دلمون برای همدیگه تنگ شه و دوباره مثل سابق شیم. گفتگو ازاد واقعا تالار لوسی شده !همش اسپم همش خاطره نویسی هیچ چیزی توش بررسی نمیشه بحث نمیشه روش یکی در هزار تاپیک های خوبی هم میاد بالا اما یا کسی دیگه حسش و نداره یا زود تخته میشه یاد قدیم بخیر ! آقا دست و پا بسته بودن میدونی یعنی چی؟ یعنی یک مرغ بیچاره ای که بندازنش توی یک قفس پُر خروس، بگن پس چرا قدقد نمیکنی !!! یک خروس صدتا مرغ رو حریفه، حالا حساب کن یک مرغ توی اینهمه خروس. من تا جایی که از وضعیت خودم خبر دارم( کاری به دیگران ندارم) حکایت من یکی که مثل این مرغه هست، هیچ رقمه جرات حرف زدن حول هیچ مسئله جدی رو ندارم. حتی جدیدا شوخی هم میکنم برام حرف در میارن که منظورت فلان چیز بود. به نوعی باید بگم، دور و برم رو پر خروس میبینم. :icon_razz: هیییییییییییی واقعا یادش بخیر من امروز بعد از مدتهای مدیدی پست زدم چقدرم روحیم عوض شد بزودی فعالیتم بیشتر خواهد شد من نفهمیدم این قضیه چه ربطی به با کلاس بودن داشت ؟!! اصلا قبلا با کلاس بودن تو انجمن چه شکلی بود که حالا این شکلی شده ؟! تاپیکهایی که نصفش واسه عهد بوقه اومده بالا معلومه 18 تا کاربر نمیاد تو تالار واسه خوندنشون! واقعا تالار خوبیه ادم هر موقع کم میاره میره یه 4تا مطلب و موضوع جالب میخونه روحیش عوض میشه نمی دونم چرا اما تازگیا برام مهم شده راستش دیگه حسش نیست اصلا پست بزنیم نمی دونم چراشاید بخاطر افرادی که یهویی وارد می شوند همه بحثها رو قاطی پاتی میکنند دل و دماغ نمونده برای کسی منم با آقا هوتن موافقم ولی در مورد با کلاسی حرفی ندارم منم این احساسو دارم که بچه ها نسبت به این تالار کم لطف هستن چون هر سری فقط من هستم وچند نفر دیگه.... مهم نيست ديگرون چه فكر ميكنند با حرفاي استاتر هم موافق نيستم از رونق افتادن تالار ازاد دلايل مهم تري داره از جمله نداشتن ازادي و كمبود اگاهي من که هر موقع اومدم فقط خودم بودم و بس!!!!بقول دوستمون شاید دلیلش نداشتن آگاهی باشه....آخه نمیشه که برای هرچیزی نظر داد!!! البته ما اینجا دوستان اهل فن و پاسخگوی خوبی هم داریم که برای اکثریت نظرات جالب توجهی داشته اند!!! اما اون جو صمیمی و پرهیجان سابق خیلی کمتر شده که هممون از زیر سنگ هم شده بود میومدیم نت!!! کجاست اون کوچه کجاس اون خونههیچ وقت جو تالار اون اولا یادم نمیره خیلی راحت بود و شاد بود...الان که هر چی میگذره ادم بیشتر احساس غریبگی میکنه..خودمو میگم خیلی راحت حرف میزدم ولی الان احساس میکنم حرف زدن داره یادم میره هیچ حرفی به مغزم خطور نمیکنه دستی هم به نوشتن نمیره ازادی بیانمون بیشتر از الان بود دل منم واسه اون موقع ها تنگ شدهبقیه رو نمیدونم اما دلیل من صرفا بی احترامیا اخیر بود قبلانا میموندیم اسپم میکردیم گاهی نظرامون 180 درجه مخالف بود اما توش توهین تمسخر نبود ..... به دوستی ها بیشتر احترام میزاشتیم تا تحمیل نظراتمون کچل شی نفرین نکنی دیگه وقتي بي مرامي ميبيني ، وقتي يه تعداد قابل مشاهده اي آدم بلانسبت فضول و مداخله گر ميبيني ، وقتي يه بحث ساده ميكني جنبه بحث ندارن برا خودشون محدوده قائل نميشن، وقتي سر يه بحث كوچيك ميخوان خرخرتو بجون، وقتي بدون اينكه بفهمن چي گفتي شخصيتتو ترور ميكنن ، وقتي به قوميت به شخصيت به عقايدت توهين ميكنن و نميخوان به عقايد هم احترام بذارن اوضاع ازين بهتر نميشه گاهي حتي مجبور ميشي بري به خودت استراحت بدي و فقط به خاطر دوستات برگردي وقتي هم برميگردي ديگه اون دل و دماغ گذشته ها برات باقي نمونده ...شايد بچه ها به نتيجه اي رسيدن كه من خيلي وقت پيش بهش رسيدم منم موافقمضمن اینکه شاید دلیل این خاموشی نه با کلاسی به قول حمید بلکه اینه که، دلسرد شدن کاربرها....یه عده که دنبال پیشرفت خودشون بودن بعد از اینکه نا امید شدن از بحث ها، توی بی تفاوتی سر میکنن....یه سری هم که دنبال همفکر یابی بودن رفاقت هایی توی پروفایل هاشون دارن و اونها هم بی تفاوت شدن اغلب جمع نظرات گفته شده 5
Avenger 19333 ارسال شده در 7 تیر، 2012 تالار آزاد و گفتگوهای آزاد پر....... منم اکثرا هستم ولی دیگه حال و حوصله پست زدن و اسپم کردن رو هم ندارم 6
Ehsan 112346 ارسال شده در 7 تیر، 2012 منم اکثرا هستم ولی دیگه حال و حوصله پست زدن و اسپم کردن رو هم ندارم شما عذرت موجهه پیرمرد. توی اتاق سالمندان یک تخت خالی برای من هم جور کن بیام،شبا با هم منچ بزنیم و راحت الحلقوم بخوریم. 4
Avenger 19333 ارسال شده در 7 تیر، 2012 شما عذرت موجهه پیرمرد. توی اتاق سالمندان یک تخت خالی برای من هم جور کن بیام،شبا با هم منچ بزنیم و راحت الحلقوم بخوریم. انقدر تاپیک ها شبیه هم شده و شاید بالای 100 بار هر موضوع رو دیدم که نوشتن تکراری برام سخت شده ولی یه تخت خالی برات کنار گذاشتم اومدی بیا پیش خودم کیک و ساندیس هم دارم میتونم با هات نصف کنم 4
VINA 31339 ارسال شده در 7 تیر، 2012 انقدر تاپیک ها شبیه هم شده و شاید بالای 100 بار هر موضوع رو دیدم که نوشتن تکراری برام سخت شده ولی یه تخت خالی برات کنار گذاشتم اومدی بیا پیش خودم کیک و ساندیس هم دارم میتونم با هات نصف کنم اینترنت نداره؟ 3
هوتن 15061 مالک ارسال شده در 7 تیر، 2012 اینترنت نداره؟ چرا همین نواندیشان 50 سال دیگه میشه خانه سالمندان اعضاشم خودمونیم 4
Javid Maleki 11668 ارسال شده در 7 تیر، 2012 منم اکثرا هستم ولی دیگه حال و حوصله پست زدن و اسپم کردن رو هم ندارم خب دیگه با این اوضاعی که مدیران ارشد پیش گرفتن مثل اینکه دارن تالار گفتگوهای آزاد رو هم سهمیه بندی میکنن.......و قرار بابتش یارانه بدن و چند برابر بگیرن وحید جان تو سالمندان برای ما هم یه تخت نشد یه زیر اندازی حصیری رزرف کن ما هم بخچمون رو جمع کنیم و بیایم اونجا 4
Astraea 25351 ارسال شده در 8 تیر، 2012 چرا همین نواندیشان 50 سال دیگه میشه خانه سالمندان اعضاشم خودمونیم چه با نمک..ههمون پير و لرزون شديم!!!.فکر کنيد اگه تا اون موقع بمونيم و زنده باشيم!!! 1
هوتن 15061 مالک ارسال شده در 8 تیر، 2012 چه با نمک..ههمون پير و لرزون شديم!!!.فکر کنيد اگه تا اون موقع بمونيم و زنده باشيم!!! آره اون موفع تو تالار مناسبتها بجای تولد آگهی فوت میزنن 2
Astraea 25351 ارسال شده در 8 تیر، 2012 آره اون موفع تو تالار مناسبتها بجای تولد آگهی فوت میزنن :ws28: 2
VINA 31339 ارسال شده در 8 تیر، 2012 چرا همین نواندیشان 50 سال دیگه میشه خانه سالمندان اعضاشم خودمونیم من میرم بوتاز(درست گفتم؟)میکنم جوون نشون بدم:gnugghender: 2
هوتن 15061 مالک ارسال شده در 8 تیر، 2012 من میرم بوتاز(درست گفتم؟)میکنم جوون نشون بدم:gnugghender: به به چه خونه سالمندانی بشه:gnugghender: 2
VINA 31339 ارسال شده در 10 تیر، 2012 به به چه خونه سالمندانی بشه:gnugghender: جوونیامون که همش درس خوندیم فشن نکردیم اونوقت فشن میکنیم:gnugghender: دکتر اش جوونن دیگه؟ 2
هوتن 15061 مالک ارسال شده در 10 تیر، 2012 جوونیامون که همش درس خوندیم فشن نکردیم اونوقت فشن میکنیم:gnugghender: دکتر اش جوونن دیگه؟ دکترا به من و تو محل نمیذارن ما باید خودمون بفکر خودمون باشیم ....گوگولی 2
ارسال های توصیه شده