رفتن به مطلب

خیانت ...


Neutron

ارسال های توصیه شده

میگن بایستی نیمه پر لیوان رو ببینی

میشه از ابعاد مختلف به این دنیا نگاه کرد

بعضی ها پولدارن بعضی ها فقیر

بعضی ها با هوش هستن بعضی ها احمق

بعضی ها همیشه به عشقشون پا بند هستن و بعضی ها خیانتکار

ولی با کدوم معیار اینا رو میشه سنجید

تو این دنیا پر از حرفهای قشنگ و عجیب و تکان دهنده

بعضی ها با گفتن این حرفها آروم میشن و.......

خیلی ها هم قدرت این بازی رو ندارن

ولی حتی بین این ها هم فرق آنچنانی نیست چون اون حرفهای مهم رو نمیشه نوشت

خیانت هم موضوعی نیست که بشه راحت اونو نوشت

و راحت قضاوت کرد این دنیا پر از پارادکس

وخیلی حرفهای دیگه که آدمو وادار میکنه کمی از بالا تر به این دنیا نگاه کنه

آخرش این خودمون هستیم که میتونیم زاویه دیدمون رو تغییر بدیم

 

چی بگم!

  • Like 38
لینک به دیدگاه

 

This Fucking Chemistry

 

گاهی فکر می‌کنم داستان شورانگیز دل بستن و دل گسستن ما آدمها کی تمام می‌شود. آیا True Love هجویه‌ای تلخ و مستهجن بیش نیست. چرا از آن سیراب نشده همدیگر را رها می‌کنیم. بی‌وفایی می‌کنیم. آیا المان‌های بصریمان به قدر کفایت جواب نمی‌دهد؟ آیا حرفهایمان تمام می‌شود و حرفی برای گفتن پیدا نمی‌کنیم؟ آیا تنوع طلب می‌شویم و اسیر هوس شیرین دیگر می‌شویم؟

 

 

یاد حجت الاسلام فاکر گرامی. :icon_gol:

 

اما در مورد موضوع تاپیک، اینقدر که بهم خیانت کردن، دیگه خیانت برام امری عادی شده. :sigh:

 

به قول یکی از دوستان سابق من زیادی از آدم ها توقع دارم و بی جهت بهشون اعتماد میکنم.

 

خیانت وقتی میتونه شمارو آزار بده که شما به کسی اعتماد کنی، این خیانت و اعتماد در کنار هم هست که معمولا زجر آوره.

 

به نظرم باید تا حد ممکن برای در امان ماندن از آسیب خیانت، دایره اعتماد و انتظارمون از آدم هارو کوچک کنیم.

  • Like 35
لینک به دیدگاه

حرف اسی رو تایید میکنم. وقتی به یکی زیادی اعتماد کنیم، احتمال خیانت میره بالا و عذابش واسه ما بیشتر میشه.

بیشتر مواقع، خیانت به دلیل تغییر موقعیت و شرایط جدید و تغییر دید اتفاق میفته.

از دیدگاه دیگه هم، ما انسانها تنوع طلب هستیم و همچنین همیشه سعی میکنیم خودمونو به اون فرد یا چیزی که اونو تو معیارهای مورد نظرمون، بهترین میبینیم، نزدیک تر کنیم یا تصاحبشون کنیم. و با توجه به اصرار و علاقه به اون هدف یا فرد، حاضریم از داشته هامون بگذریم و افراد یا موقعیت هایی رو زیر پا بذاریم.

این نظر شخصی بنده بود.

  • Like 22
لینک به دیدگاه

دوستت دارم.... حالا شاید برایت فرقی نکند اما آن وقتها فرق می‌کرد. آن وقتها برای یک "دوستت دارم" شنیدن همه کار می‌کردی، برای یک لحظه که سر بگذاری روی شانه ام و دست بکشم لای موهای سیاهت... یادت نیست؟ آن وقتها که قدم زنان خیابان را گز می‌کردیم تا بالا و از ترس رسیدن و جدا شدن هرکجا که می‌شد می‌نشستیم به حرف. تو از دوست داشتن می‌گفتی و من از تنهایی. تو نیمی از خودت را تاخت می‌زدی با نیمه‌ی من و من سیب ِ حوایی می‌شدم کال و به شاخه چسبیده و دور از دسترس... یادت نیست ساعتها می‌نشستیم و از حریم‌ها می‌گفتیم و از مرز و اتاقهای اختصاصی زیر یک سقف؟ از گاهی همدیگر را قال گذاشتن به قصد لذتهای مجردی؟ از همیشه تازه ماندن؟ از دلبرانگی ِ دوری؟ جدایی های خودخواسته‌ی گاه گاه؟... یادت هست ژست این دخترها و پسرهای اروپایی لاقید را می‌گرفتیم در حرف زدن از هم آغوشی؟ یادت هست می‌گفتی در س ک س هر دیوانگی‌ای مجاز است؟ یادت هست می‌گفتم از هوس بوسیدن همکار بدخلقی که سرش را بلند نمی کند خواهشم را ببیند؟ یادت هست می‌گفتی بزن به آب؟ باید شکست؟...

 

خیانت؟ اسمش را می‌گذاری خیانت؟ باشد. چه فرقی می‌کند. حالا چه فرقی می‌کند که یک زمان نشسته باشیم لب پشت بام و گفته باشیم خیانت وقتی‌ست که چک میلیونی حقوقت را بگیری و ذوق کنان زنگ نزنی به من. یا وقتی مریض دو ساله سرطانی‌ام بمیرد و بی‌تاب یادم نیفتد که زنگ بزنم به تو... حالا اسمش را بگذار خیانت. چه اهمیت دارد اسمش اینهمه ترسناک باشد؟... لابد بعد هم دلت می‌خواهد بدانی چرا این کار را کردم. چرا با تو، و بعد هم شنیده و نشنیده پا شوی به رفتن و فرق هم نکند که من می‌خواهم بمانی. بعد هم لابد یک عمر اسم من که بیاید فکر کنی ارزشش را نداشت بی‌لیاقت !... لیاقت ... یادت هست گفته بودم باید ظرفیت راست شنیدن را داشته باشیم و گفته بودی لیاقتش را... راست گفته بودی. لیاقت. اما برای همسایه، همیشه برای همسایه...... این را نخواسته بودی بدانم اما همان شب فهمیده بودم، که دیروقت بود، که باید دل می‌کندم، لباس می‌پوشیدم و می‌زدم بیرون، که ته چشمهای شفافت ابری بود که نگهم داشته بود که بگویم دوستت دارم و ببوسمشان، که دستها را ستون کرده بودی دور بازوهایم و نگذاشته بودی بلند شوم و لبهایت سر خورده بود روی گردنم و خواسته بودی بگویم مال تو ام... که نفسهایم به شماره افتاده بود از این خواستنت و نفهمیده بودی از خواستن تن نیست... که در را باز کرده بودم و سیاهی پشتش پیدا نبود از انبوه شاخه های باغ سبز است یا تیرگی آسمان برهوت...

 

بعد که چرخیده بودی سمت دیوار و نفسهایت آرام شده بود خم شده بودم روی صورت ساده بی‌تقصیرت و سعی کرده بودم بفهمم آن "مال تو ام" که شنیده بودی کدام خالی آشفته‌ات را پر کرده بود... بعد ترس برم داشته بود که نکند راست راستی مال تو ام؟...

 

همان بسم اله هم نرفته بودم بخوابم با کسی. اول‌ها همه مسیرهای دونفره‌مان را تنهایی گز می‌کردم، روی همه نیمکتهای دونفره‌مان تنهایی می‌نشستم به تماشا یا صندلی جلوی همه تاکسی‌ها را دربست می‌گرفتم و خودم را پهن می‌کردم برای حس جای نبودنت... بعدتر یاد گرفتم بدون تو بروم به همه پاتوق هایمان، لم بدهم، کتاب بخوانم و شکلات داغ سفارش بدهم و دلم برای بودنت تنگ نشود...

باید می‌فهمیدی. گناه من نیست که "مال تو ام"‌ها را باور کرده بودی. باید از خنده هایم می‌فهمیدی. از نگاه هایم. "دوستت دارم" هایم، و از نشاط تنم که دیگر تن ترسیده‌ی دخترکی نبود که گفته بود مال توست و پیروزمندانه به نیش کشیده بودی اش... گناه از من نیست که فکر کرده بودی ابر ابر خیالم را می‌شود مثل اسفنج توی مشت نگه داشت و آبش را کشید و توی قوطی جا داد... که می‌شود تو را بیشتر دوست داشته باشم از خودم ... باید می‌فهمیدی. همانوقت که می‌بوسیدمت و می‌گفتم هیچ لبی نمی تواند اینهمه بوسیدنی باشد... وقتی آرام می‌گرفتیم و می‌گفتم این لذت ناب تکرار نشدنی است که مرا بسته‌ات نگه داشته... یا آنوقت که دست می‌کشیدم به تاب موهایت و می‌گفتم هیچ مردی، مرد من نمی شود و سرکیف می‌شدی از این مقایسه... خیال می‌کردی با چه مقایسه می‌شوی؟ با هیچ؟ با خیال؟ با تصورات خلوت زنانه؟... چقدر این مال توام مهم بود که اینهمه ساده شده بودی؟... خیال می‌کنی چطور هربار تازه تر از قبل بودم؟... جور دیگری می‌خواستمت؟... جور دیگری لذت می‌بردی؟... چطور هربار زنانه تر شده بودم از بار قبل؟...

لابد حالا باید بگویم متاسفم، که بمانی؟... بگویم که تکرار نمی کنم؟ که لذت نبرده ام؟ که انقدر خواستنی نبوده که به نبودن تو بیارزد؟... لابد حالا باید باور کنم انقدر خواستنی نبوده که به نبودن تو بیارزد ... که نخواهی یک عمر بگویی بی‌لیاقت... که نخواهم یک عمر چشم به رفتن‌ات باشم در هر بوسه ای... هر مردی...

 

می گویم بعد رفتن‌ات در را ببند...

 

سرمه.ر

  • Like 29
لینک به دیدگاه

دلایل خیانت زنان به مردان

 

خیانت زیان آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمات غیر قابل جبران به طرفین می شـود، بلـکه اعتماد و اطـمیـنان کسـی كه مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیـگر از بین خواهـد برد. مـعمولا نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت می شود ولی در کل هیچ عذری برای این عمل نکوهیده پذیرفته نیست و باید از آن دروی نـمود.

 

خـوشـبـختانه در جامعه ما بدلیل فرهنگ و آداب و رسوم غنی و اصیـل ایرانـی، تعـداد زنانی که بـه شوهـران خود خیانت می کنند بسیار اندک است. در زیر برخی از دلایل خیانت زنان را می خوانید.

 

دلیل شماره 1

 

ماجرا جویی و حسادت

 

به نظر می رسـد پـست تـرین دلیـل بـرای انـجام خیـانت حس ماجرا جویی و برانگیخه شدن احساسات بر اثر حسادت نسبت بـه شـوهـران زنـان دیـگر مـیـبـاشـد. ایـن نـوع انگیزه ها معمولا در زنانی که به نوعی دارای مشکلات و کمبودهـای روانـی در زندگی می باشند دیده شده و خوشبختانه دارای تعدد بسیار اندک است.

 

دلیل شماره 2

 

ارضا نشدن جنسی

 

مشکل برطرف نـشدن نـیاز جنـسی هـم از جمله مواردی است کـه گـاهـی توسل به پدیده نکوهیـده خـیانت را در برخی زنان موجب می شـود. امـروزه با پـیـشـرفـت علـم پزشکی بسیاری از مشکلات و کمبودهای جنسی چه در مردان و چه در زنان براحتی قابل درمان می باشد.

 

دلیل شماره 3

 

پول و وضعیت اقتصادی

 

با کمال تاسف برخی از زنان بدلیل اینکه شوهر آنها دارای وضعیت مالی خوبی نیست و به مـقدار کافی به آنها پول پرداخت نمی کند فقط و فقط بخاطر پـول ( و نه عشق ) و برآورده شدن نیازهای مادی خود سمت دیگری کشیده می شوند که این بسیار جلوه زشت و نا پسند دارد چرا که با کمی همدلی و تلاش می توان براحتی به خواسته ای معقول مادی زندگی دست یافت.

 

دلیل شماره 4

 

مورد غفلت واقع شدن

 

او احساس می کنـد کـسی که دوسـت داشـت تمام اوقـات خود را با او بـگـذرانـد اکنون بیشتر وقتش را در محل کار و با همکاران و دوستان خود صرف میکند، احساس تنهایی می کند چراکه هرگاه همسر خود را می طلبد با پاسخ منفی مواجه می شود، بخاطر آنچه که انجام داده مورد تحسین قرار نمیگیرد، احساس کمبود مینماید چون شوهرش حداقل انتظاراتش را برآورده نمی کند.

 

دلیل شماره 5

 

عدم توجه و بی اهمیتی توسط شوهر

 

تنها چیزی که می توان با اطمینان کامل بیان کرد این است که هـمـه زنـان تـشـنـه و عاشق تعریف و تمجید توسط شوهرشان هستند بخصوص هنگامیکـه تغییری در آنها بوجود آید. اگر او موهای بلند و بلوند خود را کوتاه و تیره نمود و توسط شوهرش مورد توجه و تعریف قرار نگرفت باید انتظار داشت فرد دیگری زحمت اینکار را بکشد!!!

 

دلیل شماره 6

 

دیدگاه اشتباه

 

برخی مردان متاسفانه به همسر خود فقط بعنوان یک "شریک جنسی" نگاه می کنند و از ارزشهای دیگر زندگی مطـلـع نیــستـنـد که ایـن امـر مـوجـب میـشود به امـور دیـگر نپرداخته و مسـیر اصـلی زنــدگی را منـحرف مـی سازند و درنـتـیجه سـرشکـسـتگی و پوچگرایی را برای همسر خود به ارمغان خواهندآورد که این نیز فکر "نادرست" خیانت را در او برای جبران کمبودهای زندگیش و بدست آوردن آنچه که شوهرش ازاو دریغ نموده، تقویت خواهد کرد.

 

دلیل شماره 7

 

تغییرات شدید شخصیتی و رفتاری شوهر

 

او دیگر مانند گذشته مهربان و با محبت نیست، زود عصبانـی می شـود، بـه هـر دلیل نزاع براه می اندازد، کمتر صحبت می کند، بهانه جویی مـی کنـد، ایـراد می گیـرد، بـه ظاهرش اهمیت نمیدهد، به همسرش اهمیت نمیدهد، دیگر از حرفهای عاشقانه اش خبری نیست و همه چیز به یکباره تغییر کرده است.

 

دلیل شماره 8

 

ابراز علاقه بیشتر توسط دیگری

 

اگر فیلم "بی وفا" را دیده باشید متوجـه خـواهـید شـد که زنـان مـعمـولا وقـتـی مـورد وسوسه و اغوای شخص دیگری قرار میگیرند ممکن است دچار انحراف شوند. شاید او پشیمان شود و دوباره برگردد اما به چه قیمتی؟ آیا ارزش آن را دارد؟

 

دلیل شماره 9

 

خیانت شوهر

 

اگرچه همه زنان برای انتقام جویی از هـمسرشان به آنها خیانت نمیکنند، ولی اکثرا" احساس می کنند حال که مورد خیـانت قرار گرفته اند آنها نیز مجاز به مقابله بـه مثـل می باشند. برخی تصور می کنند بایـد طعم تلخ دارویی که به آنها خورانده شده را به شوهراشان بخورانند تا متوجه اشتباه خود و آنچه که برسر همسرشان آمده بشوند.

 

دلیل شماره 10

 

فساد اخلاقی

 

فساد اخلاقی و عدم داشتن پاکدامنی برخی از زنان باعث میشود این عمل ناپسند انجام گیرد.

 

نتیجه: خیانت به هر صورتی که باشد و به هر دلیلی که انجام گرفته باشد ناپسند و منفور است و تنها یک نتیجه در بر خواهد داشت: شرمندگی

 

منبع :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 25
لینک به دیدگاه

یادمه تو یه مرکز مشاوره تبلیغ دوره های س ک س تراپی رو دیدم.اون زمان دوستم می گفت یه عامله خیانت اینکه اونقدر خودخواهیم که می ترسیم بریم مرکز مشاوره و برای تازه شدن روح زندگیمون تلاش کنیم.

  • Like 20
لینک به دیدگاه

به نظر من دو طرف از همون اول ی رابطه میدونن که همو تا کجا و برای چی میخوان

خیانت از همون اولش شکل میگیره

از همون اولش که واسه هم خالی می بندن

  • Like 18
لینک به دیدگاه

یه خائن ممکنه روزی دوباره به سمت شما برگرده و اونروز اگه اومد اونو پس نزنین ولی دیگه بهش اعتماد نکنین و سعی کنین رابطه رو باهاش کمرنگ کنین . متاسفانه به خاطر همین خیانته که اعتمادها زود از بین میره و دیگه همه میشن چوپان دروغگو و به آدمای درستکار و صادق و وفادار هم نمیشه اعتماد کرد . من خودم شخصاً به این نتیجه رسیدم که تو این دنیا نباید به کسی اعتماد کرد چون نمیشه اعتماد کرد حتی به کسی که گمان می کنیم قابل اعتماده هم باید شک کرد . یه قاعده ی معروف هست که می گه : اصل اینه که همه چیز درسته مگه اینکه خلافش ثابت بشه . حالا دیگه دوره ی این قاعده به سر رسیده و برعکس شده اینطوری که همه چیز نادرست و دروغه مگه اینکه خلافش اثبات بشه . و متاسفانه اینها واقعیت های زندگی روزمره ی ماست واقعیت هایی که مخصوصاً در روابط زناشویی چهره ی حساس تری به خودش می گیره .

  • Like 18
لینک به دیدگاه
حرف اسی رو تایید میکنم. وقتی به یکی زیادی اعتماد کنیم، احتمال خیانت میره بالا و عذابش واسه ما بیشتر میشه.

بیشتر مواقع، خیانت به دلیل تغییر موقعیت و شرایط جدید و تغییر دید اتفاق میفته.

از دیدگاه دیگه هم، ما انسانها تنوع طلب هستیم و همچنین همیشه سعی میکنیم خودمونو به اون فرد یا چیزی که اونو تو معیارهای مورد نظرمون، بهترین میبینیم، نزدیک تر کنیم یا تصاحبشون کنیم. و با توجه به اصرار و علاقه به اون هدف یا فرد، حاضریم از داشته هامون بگذریم و افراد یا موقعیت هایی رو زیر پا بذاریم.

این نظر شخصی بنده بود.

 

من با حرف شما موافقم اما فقط در دوستي هاي ساده و معمولي

اما درازدواج خيلي فرق داره

متاسفانه كه امروزه امار خيانت رفته بالا دليلش يكي اين حس تنوع طلبي هست كه شما فرمودين

من اينو ميتونم فقط بگم كه خيانت يكي از كثيف ترين كار هايي است كه ميشه انجام داد

  • Like 12
لینک به دیدگاه
میگن بایستی نیمه پر لیوان رو ببینی

میشه از ابعاد مختلف به این دنیا نگاه کرد

بعضی ها پولدارن بعضی ها فقیر

بعضی ها با هوش هستن بعضی ها احمق

بعضی ها همیشه به عشقشون پا بند هستن و بعضی ها خیانتکار

ولی با کدوم معیار اینا رو میشه سنجید

تو این دنیا پر از حرفهای قشنگ و عجیب و تکان دهنده

بعضی ها با گفتن این حرفها آروم میشن و.......

خیلی ها هم قدرت این بازی رو ندارن

ولی حتی بین این ها هم فرق آنچنانی نیست چون اون حرفهای مهم رو نمیشه نوشت

خیانت هم موضوعی نیست که بشه راحت اونو نوشت

و راحت قضاوت کرد این دنیا پر از پارادکس

وخیلی حرفهای دیگه که آدمو وادار میکنه کمی از بالا تر به این دنیا نگاه کنه

آخرش این خودمون هستیم که میتونیم زاویه دیدمون رو تغییر بدیم

 

چی بگم!

 

 

 

جیمی یه سوالی ازت دارم : لطفا خیانت رو برای من تعریف کن............ساده و روون و علی الخصوص در غالب موضوع خاص این تاپیک نه انواع دیگش

 

اگه کس دیگه ای علاوه بر تو هم خواست خوشحال میشم این کار رو بکنه

  • Like 13
لینک به دیدگاه
من با حرف شما موافقم اما فقط در دوستي هاي ساده و معمولي

اما درازدواج خيلي فرق داره

متاسفانه كه امروزه امار خيانت رفته بالا دليلش يكي اين حس تنوع طلبي هست كه شما فرمودين

من اينو ميتونم فقط بگم كه خيانت يكي از كثيف ترين كار هايي است كه ميشه انجام داد

بله

واقعا هم همینطوره.

خدا نصیب هیچکس نکنه. یهو آدم ببینه طرفش به خاطر یکی دیگه، ولش کرده !

  • Like 9
لینک به دیدگاه

اگر مفهوم خیانت رو تا حدی به معنی پیمان و عهد شکنی نزدیک کنیم و خیانت رو سلب یا نقصان اطمینانی که طرفین به صورت ضمنی یا صریح از همدگیه دارند تعریف کنیم با همچین پیش فرضی :

 

 

یه توصیه دوستانه به دختره و پسرهای عزیز به ویژه کسایی که هنوز به جرگه متأهلین نپیوستن و صرفا در رابطه دوستی با جنس مخالفشون هستن دارم!

طرف مقابلتون رو آزاد و رها بگذارید!

 

 

میدونم این حرف شاید برای برخی، به ویژه برخی آقایون غیر قابل هضم باشه، اما واقعیت اینه که هر چه قدر در دوستی مشترک با شریک عشقی خودتون ، اون رو آزادتر بگذارید و کمتر کنکاش و جستجو در حریم شخصیش بکنید، برای زندگی آینده نتیجه بهتری میگیرید!

 

مسأله اینجاست که اگه قراره کسی به شما خیانت کنه، یا بین انتخاب شما با شخص یا اشخاص دیگه دچاره تردید و تشکیک هست، اجازه بدید تا قبل از شکل گیری ازداوج، این رابطه بهم بخوره! کسی که رفتنی هست رو به انحای مختلف محدود نکنید که مجبور به موندن بشه! بگذارید آزادانه به پرواز در بیاد!

در واقع به طرف مقابلتون اجازه بدید به دور از وسواس های فکری و شک کردن های مخرب، آزادانه خودش شما رو انتخاب کنه

 

اگرچه زن ها از توجه مرد به خودشون و بعضاً غیرتی که در این خصوص از خود نشون میده لذت میبرن و براشون جذابیت داره، اما در این موارد افراط نداشته باشید! من واقعاً هنوز هم نمی فهمم چرا بعضی از دخترها و پسرها به گوشی موبایل همدیگه کار دارند، مسیج ها و کانتکت یکدیگه رو وارسی میکنن، میخوان به هر نحو که شده از گذشته جنسی همدیگه مطلع شن و مثالهایی از این قبیل..

 

اعتقاد شخصیم برای خیانت بعد از ازدواج هم این هست که باز هم با انعطاف نسبت به این مساله برخورد شه، واقعاً پذیرفتنش دشواره و از حرف زدن تا عمل کردن تفاوت زیادی وجود داره اما اگه واقعا کسی تمایلی به موندن نداره، اجازه بدید پر بزنه و آزاد باشه. (اگر چه معتقدم اگه سه فاکتور 1) توجه احترام و محبت به همسر، 2) تامین نیازهای جنسی و 3) تامین نسبی مالی از سوی زوج صورت بگیره، درصد احتمال خیانت زوجه تقریباً در حد صفر خواهد بود!)

 

:icon_gol:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

من با نظر اسی موافقم که گفت:نباید به کسی اعتماد کرد یا از کسی توقع و یا انتظاری داشت.هرچقدر سطح توقع و انتظار و اعتمادمون نسبت به اطرافیانمون کمتر باشه ؛احتمال خیانت و آسیب دیدن از این امر کاهش میابد.:w16:

 

این حرف تا عمل خیلی راه داره.خیلی کار میبره.سخته ؛مشکله ؛وقت گیره.ولی محال نیست.:w16:

یه خائن ممکنه روزی دوباره به سمت شما برگرده و اونروز اگه اومد اونو پس نزنین ولی دیگه بهش اعتماد نکنین و سعی کنین رابطه رو باهاش کمرنگ کنین . متاسفانه به خاطر همین خیانته که اعتمادها زود از بین میره و دیگه همه میشن چوپان دروغگو و به آدمای درستکار و صادق و وفادار هم نمیشه اعتماد کرد . من خودم شخصاً به این نتیجه رسیدم که تو این دنیا نباید به کسی اعتماد کرد چون نمیشه اعتماد کرد حتی به کسی که گمان می کنیم قابل اعتماده هم باید شک کرد . یه قاعده ی معروف هست که می گه : اصل اینه که همه چیز درسته مگه اینکه خلافش ثابت بشه . حالا دیگه دوره ی این قاعده به سر رسیده و برعکس شده اینطوری که همه چیز نادرست و دروغه مگه اینکه خلافش اثبات بشه . و متاسفانه اینها واقعیت های زندگی روزمره ی ماست واقعیت هایی که مخصوصاً در روابط زناشویی چهره ی حساس تری به خودش می گیره .

کاملا موافقم با نظرتون:icon_gol:

 

نباید به کسی اعتماد کرد مگراینکه خلافش ثابت بشه:w16:

اگر مفهوم خیانت رو تا حدی به معنی پیمان و عهد شکنی نزدیک کنیم و خیانت رو سلب یا نقصان اطمینانی که طرفین به صورت ضمنی یا صریح از همدگیه دارند تعریف کنیم با همچین پیش فرضی :

 

 

یه توصیه دوستانه به دختره و پسرهای عزیز به ویژه کسایی که هنوز به جرگه متأهلین نپیوستن و صرفا در رابطه دوستی با جنس مخالفشون هستن دارم!

طرف مقابلتون رو آزاد و رها بگذارید!

 

 

میدونم این حرف شاید برای برخی، به ویژه برخی آقایون غیر قابل هضم باشه، اما واقعیت اینه که هر چه قدر در دوستی مشترک با شریک عشقی خودتون ، اون رو آزادتر بگذارید و کمتر کنکاش و جستجو در حریم شخصیش بکنید، برای زندگی آینده نتیجه بهتری میگیرید!

مسأله اینجاست که اگه قراره کسی به شما خیانت کنه، یا بین انتخاب شما با شخص یا اشخاص دیگه دچاره تردید و تشکیک هست، اجازه بدید تا قبل از شکل گیری ازداوج، این رابطه بهم بخوره! کسی که رفتنی هست رو به انحای مختلف محدود نکنید که مجبور به موندن بشه! بگذارید آزادانه به پرواز در بیاد!

در واقع به طرف مقابلتون اجازه بدید به دور از وسواس های فکری و شک کردن های مخرب، آزادانه خودش شما رو انتخاب کنه

 

اگرچه زن ها از توجه مرد به خودشون و بعضاً غیرتی که در این خصوص از خود نشون میده لذت میبرن و براشون جذابیت داره، اما در این موارد افراط نداشته باشید! من واقعاً هنوز هم نمی فهمم چرا بعضی از دخترها و پسرها به گوشی موبایل همدیگه کار دارند، مسیج ها و کانتکت یکدیگه رو وارسی میکنن، میخوان به هر نحو که شده از گذشته جنسی همدیگه مطلع شن و مثالهایی از این قبیل..

 

(اگر چه معتقدم اگه سه فاکتور 1) توجه احترام و محبت به همسر، 2) تامین نیازهای جنسی و 3) تامین نسبی مالی از سوی زوج صورت بگیره، درصد احتمال خیانت زوجه تقریباً در حد صفر خواهد بود!)

 

:icon_gol:

 

مرسی آقا کیوان:icon_gol:

آزاد گذاشتن طرف مقابل برای یه انتخاب درست و اگاهانه خیلی مسئله مهم و حیاتی است که کمتر در جامعه امروز ی ما شاهد آن هستیم.:sigh:

چرا به طرف مقابلمون این اجازه رو نمیدیم که پیش خودش سبک سنگین کنه ؛همه ی معیاراشو با خصوصیات شما بسنجه؟چرا همش طرفمونو تو تنگنا قرار میدیم؟:icon_pf (34):

تو تنگنا قرار دادن فرد در امروز ؛جز یه حس خیانت در اینده رو به شخص القا نمیکنه.ما فکر میکنیم که با این حساسیت های بیش از حد شخص رو بدست میاریم در صورتی که ناخودآگاه داریم ازش فاصله میگیریم:sigh:

نظر شخصی من:

همیشه در خیانت ها طرفین مقصرندحال به درصدهای مختلفی.اینکه خیانت یکی از منفور ترین کارها در اجتماع امروزیست ؛بحثی در آن نیست. ولی هیچ وقت نمیشود شخص خیانت کار را به تنهایی مورد اتهام قرارداد.هردو طرف اشتباهاتی را مرتکب شده اند .که یکی دست به چنین عملی زده است.

  • Like 16
لینک به دیدگاه

همیشه اعتدال بهتر راهه...:a030:

نه اونقدر بی اعتماد باشی که دائم بهش شک کنی نه اونقدر بهش اعتماد کنی که همه چیز زندگیت رو براش روو کنی که هر کار خواست بکنه...

  • Like 11
لینک به دیدگاه
من با نظر اسی موافقم که گفت:نباید به کسی اعتماد کرد یا از کسی توقع و یا انتظاری داشت.هرچقدر سطح توقع و انتظار و اعتمادمون نسبت به اطرافیانمون کمتر باشه ؛احتمال خیانت و آسیب دیدن از این امر کاهش میابد.:w16:

 

این حرف تا عمل خیلی راه داره.خیلی کار میبره.سخته ؛مشکله ؛وقت گیره.ولی محال نیست.:w16:

 

 

نه اتفاقا وقت گیر نیست، فقط نیاز به یک شوک محکم و جدی داری.

 

خوبه که این شوک به آدم وارد بشه،اولش ممکنه عذاب بکشی ولی یک عمر خیالت دیگه راحت میشه.

  • Like 8
لینک به دیدگاه
جیمی یه سوالی ازت دارم : لطفا خیانت رو برای من تعریف کن............ساده و روون و علی الخصوص در غالب موضوع خاص این تاپیک نه انواع دیگش

 

اگه کس دیگه ای علاوه بر تو هم خواست خوشحال میشم این کار رو بکنه

 

امیدوارم کسی تو قید تعریف من قرار نگیره

"عدم پایبندی به تعهد شخصی و عرفی یک قرارداد شخصی، عاطفی، اجتماعی و ... به صورتی که طرف و اجتماع متعهد مقابل بی اطلاع باشه"

  • Like 6
لینک به دیدگاه

[h=3]ده دليل خيانت شوهر به همسر خود!؟[/h]

17781.jpg

همه مردان تا حدی می‌دانند كه خیانت كار درست و پسندیده ای نیست و از ابتدا اكثر آنها حتی فكر خیانت را هـم به سـر خطور نـمی دهند ولـی..!؟؟

 

متاسفانه بی وفایی و خیانت همیشه وجود داشته و همواره جای صحبت و بحث را در مورد آن باز نموده است. امروزه برخی از كانال‌ها‌ی تلویزیونی مانند REALITY TV درمورداین موضوع برنامه‌ها‌ی متعددی دارند اما براستی چرا برخی از مردان خیانت می‌كنند؟

همه مردان تا حدی می‌دانند كه خیانت كار درست و پسندیده ای نیست و از ابتدا اكثر آنها حتی فكر خیانت را هـم به سـر خطور نـمی دهند ولـی مـتاسـفانه گاهی دچار این اشتباه و گناه بزرگ می‌شوند. در ادامه 10 دلیل اصلی خیانت در مردان را می‌خوانید.

دلیل شماره یك:

از بین رفتن عشق و علاقه

افسوس كه پس از گذشت زمـان طـولانــی با هــم بـودن، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را كه در ابتدا به همسرشـان داشتند، از دست میدهند. اما این رابطه به جزئی از وجودشان مبدل شـده. جـدایی بسیار دردناك و تاثر برانگیزاست. پس بجای جدایی باید چاره ای اندیشید و به زندگی شیرین در كنار هم ادامه داد.

دلیل شماره دو:

عدم جذابیت همسر

سر كردن مدت طولانی با یكدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی و سستی زنان می‌شود. به این معنا كه دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته به شیفتن شوهرشان نمی‌پردازند. مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را نخواهد داشت.

دلیل شماره سه:

سهل انگاری زنان

اكثـر زنـان خـیـلی سـریـع و راحت شوهرشان را بخـاطر رفتارهای بی وفـا مـنـشـانـه او می‌بخشند كه این موضوع شاید به دلیل ترس از تـنـهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد.حتی ممكن است برخی از زنان خود را مقـصر اصلی خیانت شوهرشان پنداشته و قدمهایی رابرای بهبود روابطشان بردارند.این واقعیت كه بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را می‌دهند ممكن است موجبات مضاعف شدن مشكلات آنها را فراهم آورد.

دلیل شماره چهار:

اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر

رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاع‌ها‌ و مجادله‌ها‌ی فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد كمك می‌كنــد.

دلیل شماره پنج :

بولهوسی و هوسرانی

این یك حقیقت غیر قابـل انـكـار اسـت كـه مـردان هوسران توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند. گاهی ممكن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان بی جنـبه و هوسـبـاز تصـور می‌كنـنـد كـه این موقـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی می‌دهند.

دلیل شماره شش:

عقده‌ها‌ی جنسی

بعضی مردان مایلند بدانند كه چقدر از نظر سایر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش می‌آید كه آیا هنـوز در جامعه جذابیتی دارند یا خیر كه یافتن این پرسش ممكن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.

دلیل شماره هفت:

بی خطر شمردن خیانت

ز دست دیده و دل هر دو فریاد كه هر چه دیده بیند دل كند یاد. این ضرب المثل قدیمی تازمانیكه دوربین مدار بسته ای برای كنترل مردان وجودنداشته باشدحقیقتی محسوب می‌شود. برخی تصور می‌كننـد كه اگر خیانت بكنند كسی متوجه نشده و به كسی نیز صـدمـه ای نـخـواهـد رسیـد و ایــن استـدلال را بهانـه ای بـرای انـجام عـمـل زشـت خود برمی‌شمارند. اما توجه داشته باشـیـد كه هـر قـدر مـردان به دلیل عدم كنترل حیله گر تر شوند، زنان به همان اندازه شبكه جاسوسی و كنترلی خود را گسترش خواهند داد.

دلیل شماره هشت :

زیاده خواهی و تنوع طلبی

برخی از مردان بدلیل داشتن میل به زیاده خواهی و تنوع طلبی و هیجانات كاذب و زود گذر به این عـمل زشـت تن می‌دهند. آنها به زن به دیده غنیمت جنسی می‌نگرند و با وجود یك زن در زندگی، تصور می‌كنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند.

دلیل شماره نه :

خیانت همسر

برخی از مردان به بی وفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی برده و تـنـها راه آرام كـردن و فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل می‌یابند كه عملی غیر منطقی می‌نماید.

دلیل شماره ده :

عدم رقبت همسر به داشتن روابط با شوهر خود

برخی از زنان در روابط زناشویی با شوهر خود ممكن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا كمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد كه ایـن امـر مـمـكن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی به مرد شده و منجر به كج روی او گردد.

نتیجه: خیانت در زندگی امری نكوهیده و ضد اخلاقی است كه اثرات زیان بار آن قطعا دیر یا زود گریبان‌گیر فرد خواهد شد. بنابراین چنانچه مشكلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشید.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...