رفتن به مطلب

به نشانه های که اطرافتون اتفاق میافته اهمیت میدید؟


eder

ارسال های توصیه شده

نشانه ها

یه سوالی داشتم درباره اینکه چقدر به نشانه هایی که میبینید اهمیت میدید؟

اما قبلش داستانم رو بخونید

 

بچه که بودم رمانی رو خووندم به اسم کیمیاگر...... اثر پائولوکوئلیو

چند وقت پیش هم صوتیش رو گیر آوردم که خیلی خیلی جالب بود

با اجرای محسن نامجو

پارسال گذاشتمش توی انجمن

اینجا

 

بخش زیادی از کتاب به این برمیگرده که شخص اول داستان با نشانه های پیش روش حرکت میکنه و قضاوت میکنه

و اینکه به قول کیمیاگر داستان اگه به اونا اهمیت نده به مرور اون نشونه هم اونو ترک میکنن.

 

یه جای دیگه ی داستان میگه

هر اتفاقی که یکبار برای آدم اتفاق بیافته ممکنه بار دومی نداشته باشه

اما اتفاقی که 2 بار اتفاق افتاده قطعا بار سومی هم داره

 

اما من

دیروز داشتم ایوون رو رنگ میکردم

یهو یه دود غلیظی رفت تو هوا

بی صدا

چند دقیقا بعد هم آژیر و ....

با من 200 متر فاصله داشت

فهمیدم انبار یه بابایی رو که پر از کارتن بوده آتیش زدن و .... دود شد رفت هوا

بعد از اون اومدم رنگ بزنم که رنگ ریخت توی چشمم:4564:

این اتفاق خیلی کم میافته

با بد بختی پاکش کردم و .......

دوباره رنگ ریخت:4564:

یاد همین داستان افتادم:ws52:

اما بعدش گفتم نه بابا اتفاقه

بار سوم هم اتفاقی اتفاق افتاد:icon_razz:

باز رفتم توی فکر....:w58:

بار چهارم هم .......:4564:

توی چند ساعت 4 بار این اتفاق نادر تکرار شد!بعد از بار چهارم دوباره رفتم توی فکر:ws38:

ولی گفتم یعنی چی آخه؟

عقلم به جایی نرسید

میخواستم بازم بگم اتفاق بوده ... ولی نمیشد اینو گفت ....

که یهو سطل رنگ کلا از چهار پایه افتاد و همه جا رو به گند کشید:icon_pf (34):

هیچی دیگه

تا آخر شب فکرم رو مشغول کرده بود این اتفاقات

یهو صدای ترقه ها رو که شنیدم و یاد سال قبل افتادم که چند بار خورده سنگاش به سر و کلم خوره بود!

(آخه همیشه میرفتم جایی که کل کل ترقه سازا بود .... بمب میزدن)

کاشف عمل اومد که آقا نرو بیرون

ممکنه بری و یه سنگ ترقه بخوره توی چشمت

و امسال برای اولین بار توی عمرم چهارشنبه سوری رو موندم توی خونه:sigh:

 

یک سری اتفاقات افتاد که به چشم نشونه باهاشون برخورد کردم و جدی گرفتم

 

کس دیگه ای هم هست که از این اتفاقات براش افتاده باشه و جدی گرفته باشه ؟

یا اینکه جدی نگرفته باشه و خدای ناکرده اتفاقی براش افتاده باشه؟

و اینکه به نظرتون کارم درست بوده؟

  • Like 41
لینک به دیدگاه

برای من زیاد اتفاق افتاده ولی الان یادم نیست اگه یادم افتاد تعریف میکنم ولی نشانه ها رو قبول دارم:a030:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

آره برا منم اتفاق افتاده

10 ساله راننده ام تا حالا پیش نیومده ماشینم بیفته تو چاله (منظورم چاله بزرگیه که کل ماشین توش جاشه)

ولی تو یک روز دوبار این اتفاق افتاد و جالبه بطرز عجیبی ماشین اسیبی ندید.

داستانش از این قرار بود که یه ماشین نو خریدم و ماشین قدیمی تر که البته اونم سه سال کار کرده بود زیاد کهنه نبود دستم بود

خلاصه ما شدیم دو ماشینه

خانمم همش میگفت یه چیزی قربونی کن این مااشین قدیمیه رو هم بفروش یهو چشم یکی میگیره یه بلایی سرت میاد

ماشین نو تو خونه بود و با قدیمیه بیرون میرفتم

که سر یه پیچ گازوئیل ریخته شده بود ماشین لیز خورد از پیچ رفت بیرون و افتاد زیر پل

بعد از ظهر همون روز رفتم ببرمش جلوبندیشو نگاه کنه

مردک پل جلوی مغازه شو برداشته بود جوب رو تمیز کنه

منم سرم بالا بود سر جلو ماشین افتاد تو جوب

دست کردم رو به اسمون گفتم خدایا مهلت بده چشم رو چشمم میرم یه قربونی میدم

خلاصه فرداش اینکارو کردم

و قدیمیه رو هم فروختم

نکته اینجاست که دست فرمون خودمو میشناسم

جاهایی رو رفتم و رد کردم که خیلی خطرناک بوده مثلا پارسال 200 کیلومتر جاده خرم اباد تا اصفهان رو رو یخ اومدم با همون ماشین

ولی عجیب بود تو یه روز دو اتفاق اینجوری

 

ولی به تجارب مکرر به یه نتیجه رسیدم

ماشینی که میخواید بفروشید خیلی بلا سرش میاد

:ws52:

  • Like 19
لینک به دیدگاه

.

 

بنظرم همونطوریکه نوشتید اون موقع فکرتون مشغول بوده و باعث حواس پرتی شده ؛ همین :icon_gol:

تجربه مشابه این موضوع رو دارم

  • Like 9
لینک به دیدگاه

برا منم اتفاق افتاده ولي خوب اينقدر بهش فكر نكردم:ws52:

گاهي وقتا كه تو يه روز برام اتفاقات مشابهي ميفته به خودم ميگم امروز روز تو نيست:4564:

بعد يكم كه بهش فكر ميكنم ميبينم اصلا اونروز از صبح فكرم مشغول بوده يا مضطرب بودم:ws38:

 

گاهي وقتا هم كه حادثه از بيخ گوشم رد ميشه:sad0: به كارهايي كه توي اونروز يا اون هفته و ماه كردم

فكر ميكنم ..ميبينم حقمه:vahidrk:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

کس دیگه ای هم هست که از این اتفاقات براش افتاده باشه و جدی گرفته باشه ؟شاید اتفاق افتاده باشه بیشتر 1 ندای دورنی به جای نشانه قبل از وقوع اتفاق ها آگاهم میکنه یعنی انگار میدونم قراره بد بیارم!یه سریشو جدی میگیرم 1 سریشو نمیتونم باید اون کار پیش زمینه رو که نتیجش بد میشه حتما انجام بدم!شاید مجبوریه!

یا اینکه جدی نگرفته باشه و خدای ناکرده اتفاقی براش افتاده باشه؟آره بعضی مواقع خیلی پشیمونی به بار میاد با نشانه و بی نشانه جدیدا از 75%حرف ها و کارهام پیشمون میشم نمیدونم چرا:sigh:

 

و اینکه به نظرتون کارم درست بوده؟آره چون رفتن به بیرون 4 شنبه سوری سودی به حال شما نداشت و حالا که نشستی خونه ضرری هم نکردی!و موارد بعدی هم همین طور

  • Like 12
لینک به دیدگاه

من یه روز صبح میخواستم شارژ بگیرم پول خورد نداشتم از پولایی که واسه صدقه میزارم کنار ورداشتم گفتم بعدا میزارم سر جاش

توهمون روز تصادف کردم، بنزین تموم کردم(این جزو اتفاقات هر روزه:ws3:)هم ماشین تسمه پاره کرد دیگه آخرای شب بود دیدم چرخم داره صدا میره زاپاسم نداشتم گفتم خدا غلط کردم بیا این 2000 تومن جای اون 200 تومن جون من دیگه من و پنچر نکن آتاری بازی که نمیکنی هرچی بلاست سرما میاری:4564:

  • Like 15
لینک به دیدگاه
.

 

بنظرم همونطوریکه نوشتید اون موقع فکرتون مشغول بوده و باعث حواس پرتی شده ؛ همین :icon_gol:

تجربه مشابه این موضوع رو دارم

 

 

افتادن سطل رنگ میتونست این باشه

ولی اون چهار بار و یا سوختن اون انبار به حواس من ربطی نداشت :ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
آره برا منم اتفاق افتاده

10 ساله راننده ام تا حالا پیش نیومده ماشینم بیفته تو چاله (منظورم چاله بزرگیه که کل ماشین توش جاشه)

ولی تو یک روز دوبار این اتفاق افتاد و جالبه بطرز عجیبی ماشین اسیبی ندید.

داستانش از این قرار بود که یه ماشین نو خریدم و ماشین قدیمی تر که البته اونم سه سال کار کرده بود زیاد کهنه نبود دستم بود

خلاصه ما شدیم دو ماشینه

خانمم همش میگفت یه چیزی قربونی کن این مااشین قدیمیه رو هم بفروش یهو چشم یکی میگیره یه بلایی سرت میاد

ماشین نو تو خونه بود و با قدیمیه بیرون میرفتم

که سر یه پیچ گازوئیل ریخته شده بود ماشین لیز خورد از پیچ رفت بیرون و افتاد زیر پل

بعد از ظهر همون روز رفتم ببرمش جلوبندیشو نگاه کنه

مردک پل جلوی مغازه شو برداشته بود جوب رو تمیز کنه

منم سرم بالا بود سر جلو ماشین افتاد تو جوب

دست کردم رو به اسمون گفتم خدایا مهلت بده چشم رو چشمم میرم یه قربونی میدم

خلاصه فرداش اینکارو کردم

و قدیمیه رو هم فروختم

نکته اینجاست که دست فرمون خودمو میشناسم

جاهایی رو رفتم و رد کردم که خیلی خطرناک بوده مثلا پارسال 200 کیلومتر جاده خرم اباد تا اصفهان رو رو یخ اومدم با همون ماشین

ولی عجیب بود تو یه روز دو اتفاق اینجوری

 

ولی به تجارب مکرر به یه نتیجه رسیدم

ماشینی که میخواید بفروشید خیلی بلا سرش میاد

:ws52:

 

ای بابا :ws3:

 

 

من یه روز صبح میخواستم شارژ بگیرم پول خورد نداشتم از پولایی که واسه صدقه میزارم کنار ورداشتم گفتم بعدا میزارم سر جاش

توهمون روز تصادف کردم، بنزین تموم کردم(این جزو اتفاقات هر روزه:ws3:)هم ماشین تسمه پاره کرد دیگه آخرای شب بود دیدم چرخم داره صدا میره زاپاسم نداشتم گفتم خدا غلط کردم بیا این 2000 تومن جای اون 200 تومن جون من دیگه من و پنچر نکن آتاری بازی که نمیکنی هرچی بلاست سرما میاری:4564:

 

:ws28:

منم یه مواقعی که پول خورد میخوام اینکارو میکنم

اما همون موقع پول بجاش میذاریم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
همش قانون جاذبست:a030:

 

 

نمیدونم والا....

زبانم ضعیف بود

یادمه تو دبیرستان و ترم اول دانشگاه که زبان پیش خورده بودم

هر وقت استاد میخواست اسممو صدا بزنه قبلش میفهمیدم :w58:

 

یعنی دقیقا میفهمیدم میخواد اسممو بخونه و تا میخوند میگفتم بلد نیستم :ws3:

 

..... -0-

  • Like 5
لینک به دیدگاه
نمیدونم والا....

زبانم ضعیف بود

یادمه تو دبیرستان و ترم اول دانشگاه که زبان پیش خورده بودم

هر وقت استاد میخواست اسممو صدا بزنه قبلش میفهمیدم :w58:

 

یعنی دقیقا میفهمیدم میخواد اسممو بخونه و تا میخوند میگفتم بلد نیستم :ws3:

 

..... -0-

دقیقا همینطوره چون میدونی که بلد نیستی و ممکنه صدات بزنه بهش فکر می کنی و همون اتفاق واست میوفته ولی دید وقتی بلدی درسیو ریلکس میشینی واست هم فرقی نداره صدات بکنه یا نکنه استاد هم صدات نمی کنه؟

شما اگر صبح بیدار بشی از خواب بگی امروز روز خوبی خواهد بود مطمئنا روز خوبی واست رقم میخوره ولی اگر بگی که امروز روز من نیست و همش بد میارم مطوئن باش همش بد میاری

 

شما تو ذهنت به یکی از دوستات فکر می کنی که خیلی وقته ندیدیش و بعد از چند روز یهو می بینی تو خیابون دیدیش یا زنگت زده .....:a030:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
دقیقا همینطوره چون میدونی که بلد نیستی و ممکنه صدات بزنه بهش فکر می کنی و همون اتفاق واست میوفته ولی دید وقتی بلدی درسیو ریلکس میشینی واست هم فرقی نداره صدات بکنه یا نکنه استاد هم صدات نمی کنه؟

شما اگر صبح بیدار بشی از خواب بگی امروز روز خوبی خواهد بود مطمئنا روز خوبی واست رقم میخوره ولی اگر بگی که امروز روز من نیست و همش بد میارم مطوئن باش همش بد میاری

 

شما تو ذهنت به یکی از دوستات فکر می کنی که خیلی وقته ندیدیش و بعد از چند روز یهو می بینی تو خیابون دیدیش یا زنگت زده .....:a030:

 

خب میدونی اینا دو تا بحث جداگونست

 

یکی اینه که نشونه ای میبینی که اتفاقی رو در آینده به تو گوشزد میکنه

 

اما قانون جاذبه میگه که شما اونقدر بهش فکر میکنی تا اتفاق میافته

 

یعنی در اصل روند اتفاق افتادن این دو حالت عکس همه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
خب میدونی اینا دو تا بحث جداگونست

 

یکی اینه که نشونه ای میبینی که اتفاقی رو در آینده به تو گوشزد میکنه

 

اما قانون جاذبه میگه که شما اونقدر بهش فکر میکنی تا اتفاق میافته

 

یعنی در اصل روند اتفاق افتادن این دو حالت عکس همه

اونم اگر تو عمقش بری میبینی که همون قانون جاذبه هست و جدای از اون نیست

شاید اون اتفاق هم که قراره بیوفته رو هم بهش فکر کردی:a030:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اونم اگر تو عمقش بری میبینی که همون قانون جاذبه هست و جدای از اون نیست

شاید اون اتفاق هم که قراره بیوفته رو هم بهش فکر کردی:a030:

 

حداقل در این مورد اینجوری نبوده

 

چون من اصلا بهش فکر نمیکردم :ws52:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

يه بار داداشم و دوستاش با هم يه روستايي نزديكاي تهران رفته بودن چند روز موندن بعد قرار شد داداشمو دوستش زودتر بيان .موقع رفتن دوستش ميگفت ببين يه حسي دارم بيا نريم داداش منم كه اصلا به اينچيزا اعتقاد نداره گفت بيا بريم اين مسخره بازيا چيه بعد تا خودش پا شد متوجه شد اصلا توان نداره واسه راه رفتن هي خواست بلند بشه ديد نميشه بعد ديگه بيخيال شد فرداش اومد خونه به نظرم اگه اون موقع حركت ميكرد امكان داشت يه اتفاق بد واسش بيفته

  • Like 4
لینک به دیدگاه
بیشتر فکر کن شاید یه چیزایی پیدا کنی

 

من به قانون جاذبه ایمان دارم ولی خرافات نه:w16:

 

 

مطمئنم جیگر

 

اگه به این دید نگاه کنی که قانون جاذبه هم خرافاته :a030:

 

 

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...