Eavin 81 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۳ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﮐﻦ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﺯﻭﺩﮔﺬﺭ ﻫﯿﭻ ﻓﺼﻠﯽ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﯾﺪ … ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺎﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺑﺴﻨﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ … ﺣﺎﻻ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ … 3 لینک به دیدگاه
Eavin 81 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۳ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻟﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺒﯿﻨﺪ ! 5 لینک به دیدگاه
Eavin 81 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۳ هزار بارهم که از این شانه به آن شانه بغلتی این شب صبح نمی شود وقتی دلتنگ باشی ! 5 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۳ راستش را بخواهی یک روز پشت همین پرچین چشم های یک آهو را بوسیده ام .. بعد به من گفتند آهو نبود او ! دو سه کبوتر به لکنت زبانم خندیدند ولی مگر من از رو می روم ... 4 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۳ ما را می گردند می گویند: همراهِ خود چه دارید؟ ما فقط رویاهایمان را با خود آورده ایم پنهان نمی کنیم چمدان های ما سنگین است اما فقط رویاهایمان را با خود آورده ایم... سیدعلی صالحی 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۳ "دلم به جا نیست پایم به راه نمی آید من هنوز چیزهای بسیاری هست که دوستشان دارم" 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۴ [h=1]پراکنده پراکنده[/h] برو! فعلا دارم به همین سنجاقکِ خفته بر چینِ پرده نگاه میکنم. برو! تو را نخواهم نوشت، دست از سَرَم بردار، برو! خرداد هم تمام شد، بچه ها دارند از آخرین امتحانِ سال به خانه برمیگردند. پایینِ کوچه زیرِ خنکایِ درختِ پیر خوابِ دوچرخه و بستنی میبیند کودکِ فالفروش. حالا هی بگو پرده بگو سنجاقک بگو کیمیا بگو کلمه! 2 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ اشتباه میکنند بعضیها که اشتباه نمیکنند! بايد راه افتاد، مثل رودها که بعضی به دريا میرسند بعضی هم به دريا نمیرسند. رفتن، هيچ ربطی به رسيدن ندارد! علی صالحی 1 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ سادگی را من از خوابِ يک پرنده در سايهی پرندهيی ديگر آموختم... علی صالحی 1 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ تمام ترسم از این است که یک شب بخواهی که به خوابم بیایی و من همچنان به یادت بیدار نشسته باشم ... ! "سیدعلی صالحی" 2 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ گناهانم را دوست دارم! بیشتر از تمام کار های خوبی که کرده ام، می دانی چرا؟ آنها واقعی ترین انتخاب های من هستند. "سید علی صالحی" لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ ﺧﺴﺘﻪ، ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻩ، ﺑﯽ ﺷﮑﯿﺐ.. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﮐﻦ! ﺑﻌﺪﻫﺎ.. ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ... "ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ" لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده