Fo.Roo.GH 24356 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ بعد از مدتها تاپیک نزدن تو این محفل دوست داشتنی، تصمیم گرفتم تاپیکی رو با این مضمون شروع کنم : چقدر روی برخورهاتون فکر میکنید؟! دوست عزیزی که داری این تاپیک رو میخونی، ازت میخوام به هیچ چیز فکر نکنی، هیچ چیز، فقط برای دقایقی با خودت خلوت کن و تو همین یک هفته گذشته برخوردهایی رو که روشون کاملا فکر کردی و سنجیده رفتار کردی بشمر و با بقیه عکس العمل هات مقایسه کن؛ " چند تاشون غیر احساسی، منطقی و سنجیده بود؟" فارغ از پرسش بالا، هیچ وقت براتون پیش اومده که جوری از رفتار شخص مقابلتون دلخور بشید که فکر کنید خدایی اگه دو دقیقه نه بیشتر به واکنشی که میخواست بده فکر میکرد هیچ وقت این حرکت رو نمیکرد! و یا اینکه بعد از یه حرف یا عمل در مقابل طرفتون، حس کنید چقدر عجولانه عمل کردید و صد البته غرور نازنینتون مانع بشه که در صدد جبران بربیایین و به راحتی زمینه سوتفاهم و کدورت پیش بیاد؟!! در ساده ترین شکل بیانش، به قول قدیمیا از شکم تا دهن 40 پله ست، حرفت رو خوب مزه مزه کن ببین چی میگی! اما، ماجرا به همین جا ختم نمیشه، وقتایی هست که متاسفانه ما اصلا متوجه اشتباه برخوردیمون نمیشیم به دلایل مختلف : - طرف مقابلمون به صورت مستقیم نمیاد ناراحتی و بغضش رو از حرکت ما به ما گوشزد کنه (زیاد پیش میاد) - طرف مقابلمون در تلافی یا از روی عصبانیت آنی رفتار اشتباه دیگه ای رو در پیش میگیره تا جایی که ما حتی طلبکار هم میشیم!! (بازم زیاد پیش میاد) - ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت - ما زیادی خودخواهیم!! و درست همون موقع که فکر میکنیم خیلی میدونیم و سرمون میشه، خودخواهانه ترین روشها رو در برخورد با مسائل و اطرافیان پیش میگیریم، چرا که امنیت روانی ما برامون از همه چیز مهمتره موارد بیشتری میتونه به این لیست اضافه بشه اما چرا اینقدر کشش دارم و رو نقطه نظر های خودم مانور دادم این بود که جامعه ما داره از خیلی جهات از توازن خارج میشه، بیشتر از قبل داریم از همدیگه دور میشیم والبته به فردگرایی نزدیک... شما چی فکر میکنید؟ برای داشتن بازده بهتر و رسیدن به چرایی مشکلمون چی به فکرتون میرسه؟؟ 56 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ اولا که مرسی برای موضوع خوبت واقعا به دل نشست راست میگی ما آدما خیلی راحت حرفمون رو به هم نمی زنیم خیلی اوقات اونی که تو کلمونه با اونی که به زبون میاریم فرق می کنه...........شاید حوصله نداریم با طرف بحث کنیم و به قولی کلنجار بریم........شاید حوصله هم داریم اتفاقا ولی منظور همو خوب متوجه نشیم و به خاطر ترس از دلخوری بیخیال قضیه شیم خیلی اوقات اونی که به زبون میاریم خیلی شیرین تر از اونی هست که تو کلمونه مثلا خیر سرمون میخوایم مهربون باشیم و محبت کنیم!! خیلی از اوقات هم اونی که می گیم خیلی تلخ تر از واقعیت اون چیزیه که تو کلمونه (زمانی که جوش میاریم !! ) کلا آدما تو ارتباطات بیانی خیلی با هم مشکل دارن دیدی وقتی دو نفر با هم حرف میزنن، مادامی که نفر اول حرف میزنه نفر دوم حرفش رو گوش نمیده، بلکه همون لحظه داره تو ذهنش آماده میکنه که چی جواب بده !!! خلاصه این که سوء تفاهمات تو این قضیه خیلی زیاده !! 26 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ اولا که مرسی برای موضوع خوبتواقعا به دل نشست راست میگی ما آدما خیلی راحت حرفمون رو به هم نمی زنیم خیلی اوقات اونی که تو کلمونه با اونی که به زبون میاریم فرق می کنه...........شاید حوصله نداریم با طرف بحث کنیم و به قولی کلنجار بریم........شاید حوصله هم داریم اتفاقا ولی منظور همو خوب متوجه نشیم و به خاطر ترس از دلخوری بیخیال قضیه شیم خیلی اوقات اونی که به زبون میاریم خیلی شیرین تر از اونی هست که تو کلمونه مثلا خیر سرمون میخوایم مهربون باشیم و محبت کنیم!! خیلی از اوقات هم اونی که می گیم خیلی تلخ تر از واقعیت اون چیزیه که تو کلمونه (زمانی که جوش میاریم !! ) کلا آدما تو ارتباطات بیانی خیلی با هم مشکل دارن دیدی وقتی دو نفر با هم حرف میزنن، مادامی که نفر اول حرف میزنه نفر دوم حرفش رو گوش نمیده، بلکه همون لحظه داره تو ذهنش آماده میکنه که چی جواب بده !!! خلاصه این که سوء تفاهمات تو این قضیه خیلی زیاده !! خواهش میکنم مرسی از تو که امدی با نظرات همیشه خوبت واقعا چرا اینجوریه؟؟تازه این به برخورد با ادمها هم ختم نمیشه، ما تو برخورد با مسائل مختلف ایدئولوژیکی، تخصصی، احتماعی و .... هم درست عمل نمیکنیم و جالبه اکثر مواقع فکر میکنیم نتیجه مطلوب گرفتیم! به نقابی که همیشه با ماست مربوط میشه یا به عادت به قضاوت کردن و قضاوت شدن؟؟ اونی که بلد کردم هم واقعا درست گفتی!! 17 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ فروغ تاپیکت با اینکه به موضوع خوبی پرداخته ولی یه ذره شلخته ست من الان گیج شدم در مورد چی باید حرف بزنیم تو این تاپیک ؟ اینکه چرا نسنجیده و احساسی رفتار میکنیم توی برخوردهامون ؟ یا اینکه چرا برداشت اشتباه از حرفای همدیگه میکنیم ؟ یا اینکه چرا جامعه داره به سمت فرد گرایی سوق پیدا میکنه ؟ 16 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ بعد از مدتها تاپیک نزدن تو این محفل دوست داشتنی، تصمیم گرفتم تاپیکی رو با این مضمون شروع کنم : چقدر روی برخورهاتون فکر میکنید؟! دوست عزیزی که داری این تاپیک رو میخونی، ازت میخوام به هیچ چیز فکر نکنی، هیچ چیز، فقط برای دقایقی با خودت خلوت کن و تو همین یک هفته گذشته برخوردهایی رو که روشون کاملا فکر کردی و سنجیده رفتار کردی بشمر و با بقیه عکس العمل هات مقایسه کن؛ " چند تاشون غیر احساسی، منطقی و سنجیده بود؟" فارغ از پرسش بالا، هیچ وقت براتون پیش اومده که جوری از رفتار شخص مقابلتون دلخور بشید که فکر کنید خدایی اگه دو دقیقه نه بیشتر به واکنشی که میخواست بده فکر میکرد هیچ وقت این حرکت رو نمیکرد! و یا اینکه بعد از یه حرف یا عمل در مقابل طرفتون، حس کنید چقدر عجولانه عمل کردید و صد البته غرور نازنینتون مانع بشه که در صدد جبران بربیایین و به راحتی زمینه سوتفاهم و کدورت پیش بیاد؟!! در ساده ترین شکل بیانش، به قول قدیمیا از شکم تا دهن 40 پله ست، حرفت رو خوب مزه مزه کن ببین چی میگی! اما، ماجرا به همین جا ختم نمیشه، وقتایی هست که متاسفانه ما اصلا متوجه اشتباه برخوردیمون نمیشیم به دلایل مختلف : - طرف مقابلمون به صورت مستقیم نمیاد ناراحتی و بغضش رو از حرکت ما به ما گوشزد کنه (زیاد پیش میاد) - طرف مقابلمون در تلافی یا از روی عصبانیت آنی رفتار اشتباه دیگه ای رو در پیش میگیره تا جایی که ما حتی طلبکار هم میشیم!! (بازم زیاد پیش میاد) - ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت - ما زیادی خودخواهیم!! و درست همون موقع که فکر میکنیم خیلی میدونیم و سرمون میشه، خودخواهانه ترین روشها رو در برخورد با مسائل و اطرافیان پیش میگیریم، چرا که امنیت روانی ما برامون از همه چیز مهمتره موارد بیشتری میتونه به این لیست اضافه بشه اما چرا اینقدر کشش دارم و رو نقطه نظر های خودم مانور دادم این بود که جامعه ما داره از خیلی جهات از توازن خارج میشه، بیشتر از قبل داریم از همدیگه دور میشیم والبته به فردگرایی نزدیک... شما چی فکر میکنید؟ برای داشتن بازده بهتر و رسیدن به چرایی مشکلمون چی به فکرتون میرسه؟؟ دستت درد نکنه خیلی فکرمو مشغول کرد این حرفت واقعا مهمه این موضوع یه راه حل به ذهنم میرسه اینه که شاید بهتره از قبل به موقعیتهای احتمالی که برامون پیش میاد فکر کنیم و براشون بهترین راه حلها رو پیدا کنیم و همینطور موقعیتهایی رو که پشت سر گذاشتیم وبرخورد داشتیم رو دوباره مجسم کنیم و تحلیل کنیم تا در اینده پخته تر عمل کنیم 14 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ روش فکر می کنم جواب میدم حتما مرسی از دعوتت 7 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ دستت درد نکنه خیلی فکرمو مشغول کرد این حرفت واقعا مهمه این موضوعیه راه حل به ذهنم میرسه اینه که شاید بهتره از قبل به موقعیتهای احتمالی که برامون پیش میاد فکر کنیم و براشون بهترین راه حلها رو پیدا کنیم و همینطور موقعیتهایی رو که پشت سر گذاشتیم وبرخورد داشتیم رو دوباره مجسم کنیم و تحلیل کنیم تا در اینده پخته تر عمل کنیم اتفاقا من يه اخلاقي دارم كه هميشه عادت دارم به پيش بيني كردن واسه همين خيلي كم پيش مياد غافلگير شم ولي با اين حال بازم بعضي اوقات چون نتونستم حسمو كنترل كنم يه حرفايي زدم كه بعدش پشيمون شدم!! :icon_pf (34): 9 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ با شادمهر موافقم که یه کمی گیج کننده شد محور اصلی بحث بهترین راه برای جلوگیری از این سوتفاهما اینه که وقتی از کسی ناراحت میشیم، خیلی راحت تو یه فرصت مستقیم به خودش بگیم. تا اینکه بخواد اون سوءتفاهمایی که گفتی پیش بیاد. وقتی متوجه برخورد و حرف اشتباهمون میشیم، بریم خیلی به طرف بگیم. غرور تا وقتی باعث تکبر و خودخواهی نشه خوبه. داشتن دید مثبت و عدم توجه به شنیده های غیرمستقیم هم از راه حل های دیگه این قضیه هستش. 9 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ برخورد به جا که اسمش هم روشه،یعنی درست و به جا بوده و حرفی روش نیست. اما مشکل فکر کنم سر برخورد نا به جا باشه. یعنی برخوردی که متناسب با یک عملی انجام نشده. به هر صورت این برخورد انجام گرفته، حالا یا پشیمون هستیم یا نیستیم. اگه پشیمون نیستیم،پس یعنی متوجه نشدیم برخوردمون نا به جا بوده، پس بهتره فرد مقابل بیاد مارو از اشتباه در بیاره و باید سعی کنیم یکبار به طور غیر مستقیم فرصت این رو بهش بدیم. اگه پشیمون هستیم،بهتره خودمون برخورد نا به جامون رو تصحیح کنیم و معذرت خواهی کنیم. به نظر من نداشتن جرات و منفعت طلبی و غرور، بزرگترین عواملی هستند که سبب میشه،برخوردهای نا به جا به وجود بیان و یک رابطه رو کلا خراب کنند. 8 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ مرسی بابت تاپیکت! میدونی چیه؟ من فکر میکنم ماها خیلیامون به یه زبون مشترک نرسیدیم توی ارتباطاتمون!فقط این ظاهرشه که داریم به یه زبون حرف میزنیم ولی در اصل اینطوری نیست! مثلا من دارم با یه نفر حرف میزنم!یه چیزی میگه که من نظری ندارم.سکوت میکنم!توی دایره المعارف رفتاری اون سکوت من یعنی برای نظرش ارزشی قایل نیستم!(عین این اتفاق دیشب برام افتاد)حالا هرچقدر توضیح بدم که از دید من هر حرفی درباره چیزی که ازش سررشته ندارم زیاده گویی حساب میشه فایده نداره!اون واکنش منو توی ذهنش بی توجهی تعریف کرده!یا چیزی که من بهش میگم شوخی اون یکی میگه توهین یا.......... یه چیز دیگه هم که هست اینکه منیتمون زیاده!اصولا محور همه چیز منم!معیار منم!حرف من!نظر من!عقاید من! این حقو برای کس دیگه ای قایل نمیشیم که میتونه حق داشته باشه!قضیه رو بعضی وقتا اگه از دید همدیگه ببینیم از موضع همیشه برحقمون کوتاه میایم و روابطمون تا حدی زیادی ترمیم میشه!وقتی همیشه تویی که حق داری ناخودآگاه بقیه رو بایکوت میکنی! فعلا همینا یادمه!منظورت همینا بود دیگه؟ 8 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ من دو بار متن تاپیک رو خوندم ولی باز متوجه نشدم که مقصود اصلیت چی هست فروغ جان اما اون چیزی که برداشت کردم میگه که: اگر از رفتار کسی ناراحت میشیم باید رُک بهش بگیم،حالا شاید به دلیل رودربایسی و احترام سن و...نشه گفت اما خودم اگر باشم خیلی راحت میگم مسئله رو،چون ممکنه در مقابل دیگران هم اون رفتار" که باعث رنجش هست"رو انجام بده و فکر کنه که درست هست و مشکلی به وجود نمیاره.خود من که اگر بهم بگن از فلان حرفت ناراحت شدم یا حس کنم ناراحت شده کسی درجا عذرخواهی میکنم. حالا متوجه شدن این ناراحتی معمولا خیلی سخته،میشه از چهره طرف فهمید که حرفت اذیتش کرده،یا اینکه کم حرف میشه،یا اینکه جوابتو سرسنگین میده یا سرد میشه باهات و... سنجیده حرف زدن رو موافق باهاتون،باید اول جنبه افراد رو در نظر گرفت و بعد حرفت رو به طرف بزنیحرفهام اکثرا غیر احساسی هست و به جاش منطقی و باز هم به جاش جنبه شوخی و طنز داره 7 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ چقدر روی برخورهاتون فکر میکنید؟! من به شخصه خیلی...خیلی مراقبم که به کسی برنخوره یا حرفی نزنم که کسی از من برنجه اگر هم احساس کنم که ناراحت شده میرم ازش عذرخواهی می کنم. دوست عزیزی که داری این تاپیک رو میخونی، ازت میخوام به هیچ چیز فکر نکنی، هیچ چیز، فقط برای دقایقی با خودت خلوت کن و تو همین یک هفته گذشته برخوردهایی رو که روشون کاملا فکر کردی و سنجیده رفتار کردی بشمر و با بقیه عکس العمل هات مقایسه کن؛ " چند تاشون غیر احساسی، منطقی و سنجیده بود؟" خوب تو محیط بیرون از خونه روابطم با مردم خیلی خوبه و خوب باید باشه به خاطر کارم و همیشه یه پیش آمادگی پیدا می کنم برای رویارویی با شخص مورد نظر.... اما تو محیط خونه گاهی اوقات پیش میا که احساسی عکس العمل نشون میدم اما به ندرت پیش میاد من همیشه قبل از اینکه حرفی بزنم بهش فکر من کنم و سعی می کنم نسنجیده حرفی نزنم یا نظری ندم همینم باعث شده که اگر حرفی هم میزنم همه به حرفم احترام میزارن و حداقل بهش فکر می کنن ولی قطعا اتفاق میوفته که احساسی و غیرمنطقی عمل کنم گاهی اوقات فارغ از پرسش بالا، هیچ وقت براتون پیش اومده که جوری از رفتار شخص مقابلتون دلخور بشید که فکر کنید خدایی اگه دو دقیقه نه بیشتر به واکنشی که میخواست بده فکر میکرد هیچ وقت این حرکت رو نمیکرد! و یا اینکه بعد از یه حرف یا عمل در مقابل طرفتون، حس کنید چقدر عجولانه عمل کردید و صد البته غرور نازنینتون مانع بشه که در صدد جبران بربیایین و به راحتی زمینه سوتفاهم و کدورت پیش بیاد؟!! اگر خوب از کسی ناراحت بشم یا از حرفش خوشم نیاد سعی می کنم یه جوری فرار کنم از اون تا اینکه بخوام بهش بگم که از حرفت خوشم نیومده که خیلی رفتار اشتباهیه و بهتره که با خونسردی و به صورت منطقی بهش بگیم که به این دلیل و این دلیل این صحبت شما مربوط به من نیست یا منو ناراحت می کنه اینجوری خیلی خوبه ولی متاسفانه عمل نمی کنم در ساده ترین شکل بیانش، به قول قدیمیا از شکم تا دهن 40 پله ست، حرفت رو خوب مزه مزه کن ببین چی میگی! اما، ماجرا به همین جا ختم نمیشه، وقتایی هست که متاسفانه ما اصلا متوجه اشتباه برخوردیمون نمیشیم به دلایل مختلف : - طرف مقابلمون به صورت مستقیم نمیاد ناراحتی و بغضش رو از حرکت ما به ما گوشزد کنه (زیاد پیش میاد) - طرف مقابلمون در تلافی یا از روی عصبانیت آنی رفتار اشتباه دیگه ای رو در پیش میگیره تا جایی که ما حتی طلبکار هم میشیم!! (بازم زیاد پیش میاد) - ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت - ما زیادی خودخواهیم!! و درست همون موقع که فکر میکنیم خیلی میدونیم و سرمون میشه، خودخواهانه ترین روشها رو در برخورد با مسائل و اطرافیان پیش میگیریم، چرا که امنیت روانی ما برامون از همه چیز مهمتره موارد بیشتری میتونه به این لیست اضافه بشه اما چرا اینقدر کشش دارم و رو نقطه نظر های خودم مانور دادم این بود که جامعه ما داره از خیلی جهات از توازن خارج میشه، بیشتر از قبل داریم از همدیگه دور میشیم والبته به فردگرایی نزدیک... شما چی فکر میکنید؟ برای داشتن بازده بهتر و رسیدن به چرایی مشکلمون چی به فکرتون میرسه؟؟ درست میگی فروغ جان مطمئنا روش های علمی جواب برای همه این پرسش هات داره روانشناسا خیلی میتونن کمک کنن تو این قضیه و به نظر من اگر منبعی معرفی بشه یا نکاتشو اینجا بنویسن کسایی مثل بهار و ساناز و فکور....هممون بیشتر میتونیم استفاده کنیم تا اینکه هر کدوم راه حل بدیم براش. کاری که ما میتونیم بکنیم اینه که انعطافمون رو نسبت به مسائل بیشتر کنیم.از خودمون شروع کنیم و واکنش های احساسیمونو کم کنیم. 9 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ خیلی اوقات اونی که تو کلمونه با اونی که به زبون میاریم فرق می کنه...........شاید حوصله نداریم با طرف بحث کنیم و به قولی کلنجار بریم........شاید حوصله هم داریم اتفاقا ولی منظور همو خوب متوجه نشیم و به خاطر ترس از دلخوری بیخیال قضیه شیمدیدی وقتی دو نفر با هم حرف میزنن، مادامی که نفر اول حرف میزنه نفر دوم حرفش رو گوش نمیده، بلکه همون لحظه داره تو ذهنش آماده میکنه که چی جواب بده !!! یه راه حل به ذهنم میرسه اینه که شاید بهتره از قبل به موقعیتهای احتمالی که برامون پیش میاد فکر کنیم و براشون بهترین راه حلها رو پیدا کنیمو همینطور موقعیتهایی رو که پشت سر گذاشتیم وبرخورد داشتیم رو دوباره مجسم کنیم و تحلیل کنیم تا در اینده پخته تر عمل کنیم بهترین راه برای جلوگیری از این سوتفاهما اینه که وقتی از کسی ناراحت میشیم، خیلی راحت تو یه فرصت مستقیم به خودش بگیم.وقتی متوجه برخورد و حرف اشتباهمون میشیم، بریم خیلی به طرف بگیم. غرور تا وقتی باعث تکبر و خودخواهی نشه خوبه. اگه پشیمون نیستیم،پس یعنی متوجه نشدیم برخوردمون نا به جا بوده، پس بهتره فرد مقابل بیاد مارو از اشتباه در بیاره و باید سعی کنیم یکبار به طور غیر مستقیم فرصت این رو بهش بدیم.اگه پشیمون هستیم،بهتره خودمون برخورد نا به جامون رو تصحیح کنیم و معذرت خواهی کنیم. به نظر من نداشتن جرات و منفعت طلبی و غرور، بزرگترین عواملی هستند که سبب میشه،برخوردهای نا به جا به وجود بیان و یک رابطه رو کلا خراب کنند. یه چیز دیگه هم که هست اینکه منیتمون زیاده!اصولا محور همه چیز منم!معیار منم!حرف من!نظر من!عقاید من!این حقو برای کس دیگه ای قایل نمیشیم که میتونه حق داشته باشه!قضیه رو بعضی وقتا اگه از دید همدیگه ببینیم از موضع همیشه برحقمون کوتاه میایم و روابطمون تا حدی زیادی ترمیم میشه!وقتی همیشه تویی که حق داری ناخودآگاه بقیه رو بایکوت میکنی! مرسی تاپیک خیلی خوبیه فروغ خب من بجای اینکه نظری بدم تنها به خوندن پستهای صفحه اول بسنده کردم و نکاتی که بنظرم جالب بود رو توی پستم گذاشتم. ممنون از دوستان... 9 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ من دقیق متوجه منظور تاپیک نشدم. اما خودم به شخصه قبول دارم که تا یک حدی برخوردم با یک عده نا به جا بوده. برای جبران اون نابجایی هم همیشه پیش قدم شدم. اما برای هر کسی بسته به میزان ارزشش حاضرم غرورم رو بشکنم و بگم معذرت. اگه دیدم باز هم غرورش خرد شدن بیشتر منو میخواد، مجبور میشم برای همیشه اون فرد رو از ذهنم پاک کنم. کما اینکه هم توی دنیای مجازی و هم واقعی برام پیش اومده. 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ با اجازه دوستان من تو هر پاسخی که منبعد خواهم داد یکی از موارد رو بررسی خواهم کرد. این پاسخ مربوط میشه به مدیریت رفتار در مقابل تحقیر کننده ها : واکنش نشان دادن در مقابل افرادی که شما را خوار کرده و ارزش هـایتـان را زیر سؤال می برند، قدری دشوار و دردناک است. گاهی اوقات زخم هایی که اینگونه افراد به شما وارد می آورند، ممکن است تا ابد باقی بمانند. مـن خــودم به شخصه زمانیکه به گذشته بر می گردم افراد بســیار زیادی را به خاطر می آورم که در برهه های مختلف زنـدگی مرا تحقـیــر می کردند و ارزش ها و توانایی هایم را دسـت کـم مــی گرفتند. مطمئنـــم که همه شما تجربه ای مشـابه من داشته اید، شاید کمتر کسی باشد که در طول زنـدگی خود با افراد این چنینی برخورد نکرده باشد. بهترین تکــنیک این است که یاد بگیریم به جای اینکه برخورد تند از خود نشان بدهیم، با آنها مدارا کنیم. در این قسمت من چند تکنیک شخصی به شما آموزش می دهم تا یاد بگیرید چگونه می توان از پس این افراد برآمد: باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند. باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون: - به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند. - قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند. افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد. شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید. قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی برخورد با افراد منفی نگر به قسمت: "طرز برخورد با افراد منفی گرا" مراجعه کنید. توضیحات و نکاتی در مورد افرادی که شما را تحقیر می کنند: زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید. خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید: زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: "ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داري" و یا: "خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم" همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این "هدیه" ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید. اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید. از پیشنهادت ممنونم یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: "از پیشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت. ممنونم، شاید حق با تو باشه "بایرن کیتی" در کتاب خود با عنوان: "عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟" معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: "ممنوم، شاید حق با تو باشه" است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شو،د باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید. دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟ باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل. اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: "زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم." فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند. اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: "من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی" به او بگویید: "ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم" و یا "الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد" با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید. سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد: شما نیاز به تایید دیگران ندارید گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید 100% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: "کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟" ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید. اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید، آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید. راهی سریع برای ایجاد عزت نفس – به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟ در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است. در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:"او می خواهد از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند." اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید. در یک چنین شرایطی باید از خودتان سؤال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟ (هیچ چیز معنای حاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید. داستان زندگی شما چیست؟ آیا باید از آن گذشت؟ آیا منعکس کننده اعتقادات شماست؟ باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید، آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمیتوانند شما را دوست داشته باشند. اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد. اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سؤال ببرید. انعکاس دادن – کلید درک شخصی نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند. هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید. نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید: 1- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید. 2- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما. 3- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید. 4- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید. 5- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند. گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید. 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ درود فروغ خانم من همین جا اعلام میکنم انتقادی اگه از من دارین پیغام خصوصی بدین/منو رسوا نکنید که خجالت میکشم:ws37:/ این مدتی که انجمن بودم فقط یک انتقاد خصوصی داشتم ولی انتقادش وارد نبود.. 4 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ مرسی فروغ جون هم از دعوتت هم از تاپیک خوبت آره من خیلی وقتا شده که نسنجیده رفتار کردم و معمولا هم عاقبت خوشی نداشته خیلی وقتا هم قربانی رفتار نسنجیده دیگران شدم که یا از کوره در رفتم و عکس العمل نشون دادم یا سعی کردم خودم و کنتذل کنم حداقل من اونجوری رفتار نکنم که در هر دو صورتش آسیب دیدم چون یا اخرش به قهر و ناراحتی کشیده یا ریختم تو خودم و خوب بازم اذیت شدم راه حل خاصی نمیتونم براش پیشنهاد کنم چون هرچی که ادم بگه میره به سمت شعاری شدن اما حداقل درمورد خودم سعی میکنم به جای درمان پیشگیری کنم یعنی نذارم اوضاع به جایی برسه که طرف مقابلم فکر و منطقش مختل بشه که بخواد رفتار نسنجیده ای بکنه مهم ترین علتش شاید همون چیزیه که دوستمون گفت اینکه فقط سعی میکنیم جواب همدیگه رو بدیم و به قول معروف روی همدیگه رو کم کنیم اما تویه بحث منطقی بودن و تو جاهایی که حق با طرف مقابله حق و به اون دادن و خودمون و اثبات نکردن واقعا کار مشکلیه 7 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا که کنترل عصبانیت و خشم خیلی مهمه یعنی حتی حرفی هم که میزنی باید تمام اطرافیانتو در نظر بگیری من همیشه خیلی خیلی زود رنجم البته بهتره بگم تیزم احساس حرف هارو زودتر از خودشون میگیرم این برا نوع غیر مستقیمش ! نوع مستقیمشم که واضحه دیگه سریع ناراحت میشم اما زیاد به دل نمیگیرم شاید 2 دقیقه بعدش از دلم درمیاد خودمم تو عصبانیت کارهایی کردم که 2 دقیقه بعدش پشیمون شدم!ولی تا اونجا که تونستم عذر خواهی کردم!چون اصلا اصرار ندارم که معذرت خواهی برا کار اشتباه شکستن غروره اتفاقا به نظر من خودش نوعی شجاعته! ولی از طرفی هم خیلی اهل تلافی کردن هستم تلافی های موذیانه و فکر شده البته بازم بستگی به آدمش داره 1 دسته آدم هستند که کلا ارزش فکر کردن روی رفتارشون رو هم ندارند!چه برسه به عذر خواهی یا تلافی! 8 لینک به دیدگاه
Mm.Mali 322 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ مرسی عزیزززززم فروغ جان از مطالب قشنگت... من اعتقاد دارم اول باید از طرز رفتارمون با عزیزانمون شروع کنیم در درجه اول باید نسبت به پدر مادرمون خیلی خیلی مودب و فروتن و مهربون باشیم.. واقعا مراقب احساساتشون باشیم.. بعد نسبت به بقیه خانواده و دوستانمون.. و بعدش کل ادم ها... من به شخصه هیچ وقت کسی که با خانوادش با احترام رفتار نمیکنه ارزش خاصی قائل نیستم..و هرگز حاضر نیستم یه همچین دوستی داشته باشم. با تمرین کردن احترام تو خانوادمون هم این کار برامون عادت میشه و این خیلی شخصیت مارو بهتر میکنه و هم خیلی برای زندگیمون برکت میاره... 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ خیلی سخته این روزا راجع به برخورد هامون خصوصا تو دنیای مجازی بخوایم نظر بدیم... تو روزهایی که از آدمایی که سال هاست میشناسیم رفتارهای غیر قابل قبول زیادی می بینیم... من همیشه سعی کردم با فکر حرف بزنم...خصوصا جایی که می دونم لحنی وجود نداره و احتمال سو برداشت از حرفم زیاده... خطایی ام ازم سر بزنه بی درنگ عذارخواهی می کنم...چون اصلا حوصله ی کلنجار رفتن با خودمو ندارم... البته حرف در این باره زیاده خیلی زیاد...من میام باز میگم... 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده