رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

الان دوربین فیلمبرداری رو زدم به برق تا شارژ بشه....

مامان داره کت و شلوار برادرم رو چک میکنه تا اگر تا داشت اتو کنه...

2 اسفند دفاع پایان نامه ارشد برادرمه ....

دانشگاهش یه شهر دیگه س و گویا چند باری که رفته جلسه دفاع چند نفر خانواده هاشون نبودن ، ما هم نمیریم بنابراین....

مامان گفتن دوربین رو بذارم شارژ بدیم ببره یکی فیلم بگیره ما هم ببینیم....:ws3:

براش آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم که بهترین ها نصیب برادرام (2 تاشونم) بشه ....:ws37:

برای همه دوستانم و همینطور خانواده خودم سلامتی و شادی و موفقیتی مستدام را آرزومندم....:icon_gol::a030::icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خدا بیامرزاد....دوستان خوبی داشتیم.....:sad0:

 

فکر کنم فقط ما زنده موندیم:sad0:

اینک ما جز آندسته از کاربرانی بودیم که پشت در انجمن نشسته و تحصن کرده بودیم

ما جز کاربران واقعی هستیم

باشد که رستگار شویم

لینک به دیدگاه
الان دوربین فیلمبرداری رو زدم به برق تا شارژ بشه....

مامان داره کت و شلوار برادرم رو چک میکنه تا اگر تا داشت اتو کنه...

2 اسفند دفاع پایان نامه ارشد برادرمه ....

دانشگاهش یه شهر دیگه س و گویا چند باری که رفته جلسه دفاع چند نفر خانواده هاشون نبودن ، ما هم نمیریم بنابراین....

مامان گفتن دوربین رو بذارم شارژ بدیم ببره یکی فیلم بگیره ما هم ببینیم....:ws3:

براش آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم که بهترین ها نصیب برادرام (2 تاشونم) بشه ....:ws37:

برای همه دوستانم و همینطور خانواده خودم سلامتی و شادی و موفقیتی مستدام را آرزومندم....:icon_gol::a030::icon_gol:

 

انشالله روزی منم بشه !!!:ws37::ws37:

لینک به دیدگاه

امشب خودم خیلی خوشحالم.ولی دوستم تو ضد حاله.خیلی نگرانه من هم هر چقدر سعی میکنم نمی تونم آرومش کنم واقعا از خودم بدم میاد که نمی تونم براش کاری کنم.واقعا چیکار کنم تا آروم شه:banel_smiley_4:خدایا کمکش کن. براش دعا کنید لطفا

لینک به دیدگاه

سر صفره ی ناهار ته دیگ پرید تو گلوم و حالم رو گرفت :gnugghender: ؛

کلی خون از گلوم اومد با داداشم رفتم بیمارستان آخه نمیتونستم آب بخورم , جلو در انتظامات داداشم گفت یه مریض اورژانسی داریم باید کجا بریم , گفتن چشه : داداشم با خنده گفت ته دیگ تو گلوش گیر کرده و حسابی با هم خندیدیم هر چی به داداشم گفتم نگو ته دیگ خیلی تابلوه ولی این کارو نکرد و قسمت پذیرش و صندوق و حراست داخلی همینطور میگفت ته دیگ و همه می خندیدن .... :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

دکتر اومد و یارو حراستیه گفت خانم دکتر این همون ته دیگیه هست حسابی سوژه ی خنده شده بودم ... :ws3:

 

آخر کارم نتونستن چیزی رو در بیارن و یه خورده دارو دادن و گفتن حالت بد شد بیا اینجا یه فکر دیگه به حالت کنیم .

 

نتیجه ی اخلاقی امشب اینه که ته دیگ نخورید اگر خاستید بخورید با عجله نخورید ....

 

:ws53:

لینک به دیدگاه

امشب چشمم خورد به نام یه کاربری که...

ناراحت شدم ... یعنی ناراحتم کرد

چرا بعضی ها جواب دوستی رو جور دیگه ای میدن... که دیگه اصلا نخوایی حتی حالشونو بپرسی

باور کنید این دنیا ارزش دلخور کردن آدما رو نداره

اینجاست که میگن "صد تا دوست کمه و یه دشمن زیاد"

دوستای عزیزم حواستونو جمع کنید....:icon_gol:

لینک به دیدگاه

موندم امشب پاور سمینارم رو درست کنم ؟:ws38: یا فردا صبح ؟؟:ws52: فردا جمعه است میخام بخابم ؛ امشبم خیلی خستمه خوابم میاد !!!! :icon_pf (34):پس من چیکار کنم ؟؟؟؟ خداااااااااااااااااا:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...