maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۳ دارم از خواب میمیرم ولی انگیزهی قوی فیلم دیدن بیدارم نگه داشته لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۳ اعصاب ندارم حوصله جر و بحث ندارم حالم بده روزهای من زود بگذرید خواهش میکنم زود بگذرید 1 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۳ امشب هم از اون شباي هست كه قلبم درد ميكنه ... دلش گريه ميخواد انگار .... 3 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۳ امشب هم از اون شباي هست كه قلبم درد ميكنه ... دلش گريه ميخواد انگار .... منم دقیقا این شکلی ام ولی سردردم بیشتر شده نمیدونم چی میشه 8 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۳ چقدر بد شد همه چی زهرم شد امانتی که دستم بود، خراب شد درس عبرت واسه من که دیگه امانتی از کسی نگیرم حالا به صاحبش چی بگم آخه؟ 7 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۳ امشب دلم سوخت...بیشتر از همه برا خودم... اینکه نمیتونم تصمیم بگیرم فکرمو داغون میکنه برا اتفاقاتی که قراره بعدا برام بیفته نگرانم خیــــــــــــــلی نگران... من هیچوقت نمیتونم تو این مورد فکرکنم 9 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۳ تصمیم گرفتم برم با خانه علم های تهران همکاری کنم اگه خدا بخواد خدایا خودت کمک کن 7 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۳ امشب دلم گريه ميخواد چند شبه ميخواد اما نميشه ... وقتي حالم اينجوري ميشه و اشكم در نمياد ، بدجور قلبم درد ميگيره گاهي كمي بهت زده ميشم از دردش 7 لینک به دیدگاه
Yaser.C 5059 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ حالا جدا از اینکه امشب بعد مدتها اومدم انجمن و خوشحالم!!! و در ضمن امتی رو هم خوشحال کردم!!!!(ما کلن به فکر امتیم!!!!!) با برو بچ فامیل قراره بریم بیرون....فک کنم خیلی خوش بگذره.....:ws3: 11 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ سردرد شدید و بی حالم...با کلی مهمون واسه عیادت بنده...خب مریض که نیاز به استراحت وآرامش و سکوت داره چرا میایین تو این شرایط... قدمتون رو چشم...ولی والا تلفنی میشه حال پرسیدااااااا.... 4 لینک به دیدگاه
f.r20 659 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۳ خدااااایا خداجونم دلم نمیخواد امشب بیاد آخه من هنوز تو رویای دیشبم خدایا من دیشبو میخوام قدم زدن با عشقمو میخوام خدایا باورم نمیشد دارم میبینمش خودت شاهدی تا لحظه ای که پیشم بود فکرمیکردم خوابم روی زمین نیستم خدایا رویا بود انقدر شوکه بودم که حتی یادم رفت به عشقم لبخند بزنم خدایا دوسش دارما.... خودت کمکمون کن خدایا من دیشبو میخوام....:ws44: دیدنش برام معجزه بود قدم زدن کنارش رو میخوام...مثل دیشب... 4 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ امشب باز منم و همون دلشوره ی لعنتی خسته شدم... آخه تا کی؟؟؟ 8 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۳ خیلی خوچالم:hapydancsmil: به قول دوستم: every tihng's ok :hapydancsmil: 7 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۳ امشب استارت یه ریسک رو زدم ... 7 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۳ امشب با تمام وجود دلم برا برف و قدم زدن زیرش تنگ شده 5 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۳ امشبم مثل همیشه است... باز هم سر میزند تنهایی... از دوباره می آید دلتنگی... با ندیدنش چه میکنی؟! هراسی ندارم.... آب از آب تکان نخورد... نه دیدی و نه دیده شدی... رفت و گذشت بی نگاهی که بوی مهربانی دهد... غافل از اینکه همین نزدیکیها از آب آبی تر است دلی که میمیرد برای لحن کودکانه او... لحنی شبیه مریمی های پرپر... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده