ShaMoh 3002 ارسال شده در 29 آذر، 2014 کلی شب بود اینجا چیزی ننوشته بودم - شاید 6 یا 8 ماه ... شب های خوبی برای دوستان نواندیشی آرزو دارم . 4
Tamana73 28835 ارسال شده در 30 آذر، 2014 یه بغض...امشب... یه دلتنگی... کاش از دنیا نمیرفتی... زود بود... 5
Tamana73 28835 ارسال شده در 3 دی، 2014 عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی... امشب چیزایی بهم گفتن که باور نمیکردم. چیزایی دیدم که استرس انداخت به وجودم... امشب... خوشحال بودم تو ختم پذیرایی کردم واس خاطرش و خدا... امشب دوره هم....هر لحظه یه خاطره جلو چشم هممون... سخته از دست دادن یه عزیز که جز خوبیهیچی ازش ندیده باشن... 6
ms13 1488 ارسال شده در 4 دی، 2014 رفیق به چه درد آدم میخوره؟! دوستی که 2 -3 سالی میشد ندیده بودمشو امشب دیدم و 3 ساعت از وقتم گرفته شد ... سرما هم خوردم توی پارک... از حرفاش هم اصلا خوشم نمیومد و تمایلی هم نداشتم ببینمش... خیلی خوشحالم از این جهت که آدم رفیق بازی نیستم... اتفاقا پیش اومده بهم بگن چرا با هیچکی گرم نمیگیری... خودتو میگیری... خیلی هم اینجوری بهتره ... آدم تنها باشه خیلی بهتر از اونه که با یکی که باهاش حال نمیکنه باشه!! 6
m@f 1923 ارسال شده در 4 دی، 2014 امشب دلم تمام چیزهای خوب رو میخواد.....دلم تورو میخواد...دلم کربلا میخواد که با تو برم.....خدایااااااااااااااااااااااااااااا 6
Yaser.C 5059 ارسال شده در 5 دی، 2014 یه متن بلند بالا اولش نوشتم اما پاکش کردم........ تو یه جمله خلاصش کنم اینطوری بهتره...... به گمانم امشب یه دوست خوب از انجمن رفت.......همین............ ............. 7
دل مانده 7714 ارسال شده در 5 دی، 2014 امشب حس بدی دارم همون حسیه که بعضی وقتا میاد سراغم و دیوونم میکنه اینکه همه چی مبهمه، اینکه همه چی عکس اون چیزیه که من فکر میکنم، اینکه نمیدونم چی درسته و چی غلط، اینکه باید سکوت کنم و به روی خودم نیارم تا کسی ازم سوال نکنه، اینکه نمیتونم درد و دل کنم... داغونم کرده خدایا خیلی از بنده هات خستن... خدایا خودت حال همه رو خوب کن... 5
ms13 1488 ارسال شده در 6 دی، 2014 درس عمومی "تاریخ تحلیلی صدر اسلام" این ترم برداشته بودم ... بعد از ظهر کلاس داشتم ... استادش یک عاغای روحآنی عبوث و بی اعصاب ، ترکیبی از این اسماعیل (!) ها : :184::167::3: دو سه بارم به من گیر داد که با گوشیت ور نرو منم اعصابم از دستش خرد شده بود؛ دو سه تا سوال ازش پرسیدم اسلام و... رو به چالش کشوندم ؛ یکی از بچه ها هم منو همراهی میکرد و اونم سوالای دیگه میپرسید... 40 دقیقه آخرکلاسو داشت کل کل میکرد یعنی... ولی الان اومدم سایت یونی رو نگاه کردم دیدم مهلت حذف و اضافه تموم شده خدا کنه فردا میرم پیش مدیر گروه اجازه حذف و اضافه بهم بده ... حوصله این بابا رو ندارم ... 4
Tamana73 28835 ارسال شده در 6 دی، 2014 وااااای خدااااا امشب عالیهههه. خدا شکرت. خدا ممنونم. مرسی که باز هوشیارم کردی.... خدااااا دوست دارم. 3
ms13 1488 ارسال شده در 7 دی، 2014 خوندن این جمله برای چند دقیقه احساساتم رو برانگیخت و باعث شد برم توی خودم ... هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم . ( ایت اله بهجت) 4
maryam39 8211 ارسال شده در 7 دی، 2014 امروز اونقدر اینور اونور بودهام که باورم نمیشه همه اینا تو یه روز بوده و امشب حسرت میخورم که شاید میشد کاری کرد و نکردم 7
Ala Agrin 14476 ارسال شده در 8 دی، 2014 خدایا، ناله و فریاد کودکان کوبانی رو بشنو میدانم که به فریاد می رسی اما رفیق....شتاب کن 6
ارسال های توصیه شده