رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من امشب خسته هستم، اما یک حس حماقت خاصی دارم. :hanghead:

 

(فکر میکنم دوباره مستی معنوی سراغم اومده، معمولا اینجور مواقع هر حرفی رو ممکنه بزنم :icon_pf (34):)

 

 

امشو شوشه لیپک لیلی جونه

 

امشو شوشه یارم پر ازجونه

 

امشو شوشه یارم پرازجونه

 

هان هو ماشالله جونوم جونوم جونوم توتو آهان

 

ماماماماماماما سوختم ما برشتم که دیشو نومه نوشتم

 

آی تاکسی بیا شوفر برو مال اندیمشکم :hanghead:

  • Like 49
لینک به دیدگاه

وااااااااااااااااای

خراب

یه چیز قاطی

خدا یکی و رسوند و گرنه الان همین خرابه هم نمونه بود

 

الان سنا بود میگفت حال و هوات برفیههههه

 

 

hanghead.gif

  • Like 27
لینک به دیدگاه

امشب خیلی خوب بود وایییییییی دوست نداشتم بیام خونه ..........ترافیک و امشب دوست داشتم .... دلم بازم میخواد از این شبها..... فقط حیف که ابراز احساسات سخته نیست نداره نمیشه کاریشم کرد........ خودمو دوست دارم خودشو دوست داره.. مهم دوست داشتنه

  • Like 26
لینک به دیدگاه

حال و هوای من خیلی خیلی شبیه این جمله صادق هدایته انگاری واسه من این جملات به امانت گذاشته بود تا به دستم برسه :

نه امیدی است و نه آرزویی و نه آینده و گذشته‌ای. چهار ستون بدن را به کثیفترین طرزی می‌چرانیم و شبها به وسیلة دود و دم و الکل به خاکش می‌سپریم و با نهایت تعجب می‌بینیم که باز فردا سر از قبر بیرون آوردیم. مسخره بازی ادامه دارد...

  • Like 20
لینک به دیدگاه

باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب (بارونم نمیاد اخه:icon_pf (34):)

 

 

امشب هم مثه چند شب گذشته نوار مغزی بنده صافه صافه دلتنگ یه موجود ناشناخته هم هستم اما نمیدونم کیه:w58:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

امروزم همون کاری معمولی و روتین

صب از 6 تا الان بیدارم جس خوابیدن ندارم

ولی اجبارا کم کمک باید جول پلاسم را جمع کنم برم تو ارامگام منظورم تخته یه نفره ام هست یه بالش بزارم زیر سرم یکی تو بغلم یکی پشتم یکی زیر پام یکی هم روسرم زورکی بخوابم

  • Like 15
لینک به دیدگاه

امروز یه روز عادی رو گذروندم مثل خیلی روزهای دیگه....با کارهایی کم و بیش مشابه

اما اونچه که العان دارم بهش میکنم نه امروز....نه گذشته....بلکه فردا و آیندست....فردایی که نباید کم و بیش مثل هر روزم باشه...

فکر میکنم به آدمهای اطرافم....به خودم...به اینکه چقدر خودم و دنیای ذهنم رو میشناسم....چقدر قضاوتهام از افکار دیگران از فکرهای خودم تاثیر میگیره...

چقدر متنی که از خانم یا آقای ایکس خونده میشه، بیانگر مفهومی که اون شخص در اون لحظه ی نوشتن داشته...

و اینکه مجموع این همه متن ها چطور میتونه کلیت یه ادم مجازی رو در ذهن ما شکل بده...آدمی که من با افکار خودم بر مبنای افکار خودم بهش شکل دادم....

همه چی به یه شوخی شبیه...

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امشب....وجودم لبریز از چرا هاست.....

لبریز از تموم نا گفته ها.....

امشب وجودم لبریز است.....لبریز از احساسِ خالی بودن جای یک شانه...

  • Like 10
لینک به دیدگاه

وااااااااای خدا از امروز

 

خیلی خسته شدم برای تاییدیه گرفتن صد هزار بار از این سر یه شرکت رفتم اونور و اومدم (1061).gif

 

خستم شداااااااااا

 

بعدشم اومدم خونه مهمون ناخونده اصلا نخونده رسید!! (1061).gif

 

هیشی دیگه خیلی خستمههههه (1061).gif

  • Like 12
لینک به دیدگاه

امروز روز سنگینی بود....دوباره دغدغه درس و پروژه شروع شد...همیشه با انرژی کارای سخت رو به عهده میگرفتم و با کمال میل انجامشون می دادم تا خیال همگروهیام راحت باشه .اما ایندفعه خستم...هنوز خستگی ترم قبل رو دوشم سنگینی میکنه..یکم کار میکنم زود خسته میشم sigh.gif

به اندازه شبهایی که از کوهنوردی برمیگردم خونه خستم!!!

بیشتر خستگی جسمی...یعنی وقت اینکه به آروزهام و رویایم فکر کنم فعلا ندارم تا اطلاع ثانوی...:banel_smiley_4:

عید بهشون فکر میکنم:banel_smiley_4:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...