fuzuli 47 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اسفند، ۱۳۹۰ [h=1][/h] منابع: Sumerian lexicon by John A. Halloran Elementary Sumerian Glossary by Daniel A Faxvog ePSD Sumerian : bilam / bi-lam (1 فیل še (2 جو، شعیر،چورک (نان ، به زبان ترکی) 3) mud مُدام ، می (در اصل این واژه سومری به معنای خمره است.) 4) ninda نان a / e سومری: در فارسی " آب / او در برخی از گویش ها" aba / abسومری:آب (دریا ، دریاچه) ad سومری و اوستایی : گفتن (البته در ترکی باستان آیماق:گفتن) aš سومری: asaسانسكريت: vas/is اوستایی: ایسته مک (ترکی) ، عشق (عربی)، هوس:آرزو کردن a-zu / a-su سومری: پزشک فارسی ba سومری: بخش کردن (ریشه ی واژه ی بخت) dar / dara سومری: تار ، تاریک dub سومری/ tipiایلامی : ریشه واژه های دفتر ، دبیر ، دبستان (در ترکی تاپو: سند، قباله) dumuسومری: تخمه (در اصل سومری: فرزند، پسر) erim / érin / éren سومری: aurvaاوستایی:فارسی( ارسن، ارشاک (ارشک)، ارغند، ارواد ، اروند ، ویرار ، هرو) gamسومری: خمیدن ، خم géme / ĝémeسومری: اوستایی ghenâ / kaine [kanyâ]: (دختر)kinaتالشی: کنیز ، خدمتکار زن gù سومری: در فارسی غوغا (هیاهو) gud سومری: در فارسی (کوتاه) gud / gu(dr) / gud® / guřسومری :gaoاوستا یی: kaمصر باستان:گاو gur سومری:guruسانسكريت: سنگین)gevraكوردی ) gur / kur / gir سومری : دلیر (ریشه واژه ی گُرد ، گردان ، سرگرد) gurgurسومری: غرغر (غرو لند) guzسومری: خز (فارسی) hé-àm / hé-aسومری: هان! (فارسی) ، هه (بلی ترکی) ĥul / gulسومری: غول (فارسی) در اصل سومری به معنای بد و بدجنس igar / egar سومری : آجر/ آگور فارسی izzi / izi سومری: بنا بر قولی ریشه واژه آذر (آتش) ، ایسسی (ترکی) ka سومری: کام (دهان) kam سومری: کام (فارسی) در سومری به معنای آرزو کردن kur سومری: گور (فارسی) در سومری به معنای جهان زیرین و دنیای مردگان kur سومری/ qorروسی/ gairiاوستا یی/ garrلری: کوه (فارسی) lá(l) / (lal) سومری: ریشه واژه (نان) لواش / لباش در اصل سومری به معنای پهن کردن luĥummu / lu-ĥu-um سومری: legheلری: به معنای گل آلود (در ترکی:لوهمه ،لیغ) maĥ سومری: ریشه واژه های مه ، مهتر me / mìسومری: ضمیر شخصی (ما) men سومری: من (ضمیر شخصی) namسومری: ناموس (قانون ) paĥسومری: پا ، پاچه pap / pab / paسومری: پاپا ، بابا baawk كوردی: باوك qabu سومری/ qabûآشوری:qabûm (i) : آككادی : گپ زدن ، گپ qir / kir سومری / qirruآشور ی / kura ايلامی: کوره ، هیر (هیربد) ، گرم saسومری : ساز (تار ، آلت موسیقیایی) sa / si / su سومری / surلری: سرخ (فارسی) sir / sur / zara / zar سومری: ریسیدن (قلب در واج ها ، جابه جایی "س" به "ر ") šér / šír سومری: ریشه واژه ی " چراغ" واژه های به سومری نوشته شده و به اکدی خوانده شده ، هزوارش ، در اکدی به جای "چ" واج "چ" نوشته می شد.شید و نور ستاره 3 لینک به دیدگاه
محدثه مهدی نژاد 0 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۴۰۱ سلام ... وقتتون بخیر من دنبال یه منبع کامل میگردم برای یادگیری زبان سومری؟ اگه امکان داره راهنماییم کنید. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده