رفتن به مطلب

واژه های سومری در زبان فارسی


fuzuli

ارسال های توصیه شده

[h=1][/h]

منابع:

Sumerian lexicon by John A. Halloran

Elementary Sumerian Glossary by Daniel A Faxvog

ePSD Sumerian

 

: bilam / bi-lam (1 فیل

še (2 جو، شعیر،چورک (نان ، به زبان ترکی)

3) mud مُدام ، می (در اصل این واژه سومری به معنای خمره است.)

4) ninda نان

a / e سومری: در فارسی " آب / او در برخی از گویش ها"

aba / abسومری:آب (دریا ، دریاچه)

ad سومری و اوستایی : گفتن (البته در ترکی باستان آیماق:گفتن)

 

aš سومری: asaسانسكريت: vas/is اوستایی: ایسته مک (ترکی) ، عشق (عربی)، هوس:آرزو کردن

a-zu / a-su سومری: پزشک فارسی

ba سومری: بخش کردن (ریشه ی واژه ی بخت)

dar / dara سومری: تار ، تاریک

dub سومری/ tipiایلامی : ریشه واژه های دفتر ، دبیر ، دبستان (در ترکی تاپو: سند، قباله)

dumuسومری: تخمه (در اصل سومری: فرزند، پسر)

erim / érin / éren سومری: aurvaاوستایی:فارسی( ارسن، ارشاک (ارشک)، ارغند، ارواد ، اروند ، ویرار ، هرو)

gamسومری: خمیدن ، خم

géme / ĝémeسومری: اوستایی ghenâ / kaine [kanyâ]: (دختر)kinaتالشی: کنیز ، خدمتکار زن

gù سومری: در فارسی غوغا (هیاهو)

gud سومری: در فارسی (کوتاه)

gud / gu(dr) / gud® / guřسومری :gaoاوستا یی: kaمصر باستان:گاو

gur سومری:guruسانسكريت: سنگین)gevraكوردی )

gur / kur / gir سومری : دلیر (ریشه واژه ی گُرد ، گردان ، سرگرد)

gurgurسومری: غرغر (غرو لند)

guzسومری: خز (فارسی)

hé-àm / hé-aسومری: هان! (فارسی) ، هه (بلی ترکی)

ĥul / gulسومری: غول (فارسی) در اصل سومری به معنای بد و بدجنس

igar / egar سومری : آجر/ آگور فارسی

izzi / izi سومری: بنا بر قولی ریشه واژه آذر (آتش) ، ایسسی (ترکی)

ka سومری: کام (دهان)

kam سومری: کام (فارسی) در سومری به معنای آرزو کردن

kur سومری: گور (فارسی) در سومری به معنای جهان زیرین و دنیای مردگان

kur سومری/ qorروسی/ gairiاوستا یی/ garrلری: کوه (فارسی)

lá(l) / (lal) سومری: ریشه واژه (نان) لواش / لباش در اصل سومری به معنای پهن کردن

luĥummu / lu-ĥu-um سومری: legheلری: به معنای گل آلود (در ترکی:لوهمه ،لیغ)

maĥ سومری: ریشه واژه های مه ، مهتر

me / mìسومری: ضمیر شخصی (ما)

men سومری: من (ضمیر شخصی)

namسومری: ناموس (قانون )

paĥسومری: پا ، پاچه

pap / pab / paسومری: پاپا ، بابا baawk كوردی: باوك

qabu سومری/ qabûآشوری:qabûm (i) : آككادی : گپ زدن ، گپ

qir / kir سومری / qirruآشور ی / kura ايلامی: کوره ، هیر (هیربد) ، گرم

saسومری : ساز (تار ، آلت موسیقیایی)

sa / si / su سومری / surلری: سرخ (فارسی)

sir / sur / zara / zar سومری: ریسیدن (قلب در واج ها ، جابه جایی "س" به "ر ")

šér / šír سومری: ریشه واژه ی " چراغ" واژه های به سومری نوشته شده و به اکدی خوانده شده ، هزوارش ، در اکدی به جای "چ" واج "چ" نوشته می شد.شید و نور ستاره

لینک به دیدگاه
  • 10 سال بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...