fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۸ مجموعه ای از اشیا را که بین آنها نوعی ترتیب باشد، "سلسله" و هریک از آن اشیا را "حلقه سلسله" می گویند. مثلا قطاری از شتران را سلسله و هر یک از شتران را حلقه آن سلسله می نامیم. هر سلسله تسلسل دارد؛ زیرا تسلسل در لغت به معنای آن است که اموری به دنبال هم و زنجیر وار واقع شوند. مثلاً سر بازانی که در یک صف پشت سر هم راه می روند، یک سلسله بوده و تسلسل دارند. در اصطلاح فلسفه، تسلسل عبارت است از اینکه: شیئ الف علت شیئ ب باشد، شیئ ب علت شیئ ج باشد و به همین نحو سلسله علت ها و معلول ها تا بی نهایت ادامه یابد. به عبارت دیگر، سلسله علت ها و معلول ها خواه در سمت علت ها، خواه در سمت معلول ها و خواه در دو طرف، هیچ گاه پایان نیابد و الی غیر النهایه ادامه یابد. بنابر این تسلسل فلسفی، امری است که در رابطه علیت پدیدار می گردد 4 لینک به دیدگاه
fanous 11130 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۸ بنابر آنچه گفته شد، تسلسل می تواند سه صورت داشته باشد : 1) تسلسل در ناحیه علت ها : چنین سلسله ای نقطه آغازین ندارد، اما نقطه پایان دارد. یعنی علتی که فقط علت باشد و معلول چیزی نباشد، در آن وجود ندارد، اما معلولی که دیگر خودش علت چیزی نباشد، در آن یافت می شود. در چنین سلسله ای، معلولی هست که علت چیزی دیگر نیست.(نقطه پایان) ولی هر علتی معلول علت دیگر است و این امر تابی نهایت ادامه پیدا می کند.(تسلسل در ناحیه علت ها) بنابراین، نقطه پایان در این سلسله هست، اما نقطه آغاز، یعنی علتی که علت نداشته باشد، وجود ندارد. نمودار این نوع تسلسل 2) تسلسل در ناحیه معلول ها: این در جایی است که سلسله، نقطه آغازین داشته باشد، اما نقطه پایانی نداشته باشد. در چنین سلسله ای، علت نخستین، یعنی علتی که خود، علت خود است و معلول دیگری نیست، وجود دارد؛ اما معلول نهائی وجود ندارد؛ یعنی تا بی نهایت، هر معلولی علت چیز دیگر خواهد بود و هیچ گاه این سلسله پایان نخواهد یافت. نمودار این تسلسل 3) تسلسل هم در ناحیه علت ها و هم درناحیه معلولها : در چنین سلسله ای نه علت آغازین، یعنی علتی که خودش علت خودش باشد و معلول دیگری نباشد، وجود دارد و نه معلول پایانی، یعنی معلولی که خودش علت برای چیز دیگر نباشد و فقط معلول باشد. بلکه در چنین سلسله ای، هر علتی خودش معلول علت دیگر است و هر معلولی خودش علت معلول دیگری است. چنین سلسله ای از هر دو سو تا بی نهایت ادامه می یابد و آغاز و پایانی ندارد. همه اقسام تسلسل محال نیست، بلکه برای آنکه یک تسلسل محال گردد، باید سه ویژگی اساسی را دارا باشد که از آنها به شروط تسلسل تعبیر می شود. تسلسل در صورتی که هر سه این ویژگی ها را با هم داشته باشد، محال است که وقوع پیدا کند و اگر زنجیره ای از حوادث علتها و معلولها حتی یکی از این ویژگی ها را نداشته باشد، تسلسل در آن زنجیره محال نبوده و ممکن است. 2 لینک به دیدگاه
fanous 11130 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۸ 1) تعداد حلقه های سلسله و به عبارت دیگر زنجیره حوادث و علتها و معلول ها، بی نهایت باشد. یعنی حلقه های سلسله دست کم از یک طرف، الی غیرالنهایه ادامه پیدا کنند. 2) ترتیب حلقه های سلسله حقیقی باشد نه قراردادی؛ یعنی چنان نباشد که فرض یا خواست ما تعیین کننده جایگاه حلقه ها در سلسله باشد، بلکه واقعا در خارج چنان ترتیبی بین حلقه ها وجود داشته باشد و جایگاه هر حلقه، صرف نظر از خواست ما در خارج معین باشد. به موجب این ویژگی، صف نا متناهی سربازان مصداق تسلسل فلسفی نیست و محال نخواهد بود، زیرا تعیین جایگاه هر سرباز در صف به دلخواه ماست. 3) حلقه های سلسله با هم موجود باشند؛ یعنی حلقه هی همزمان با هم و بالفعل موجود باشند، نه اینکه یکی معدوم شود و دیگری موجود گردد. بر اساس این ویژگی، سلسله اجزای زمان یا همان تسلسل حوادث زمانی، اگر چه نامحدود و غیر متناهی هستند و همیشه به دنبال هم واقع می شوند، اما محال نیستند؛ زیرا اجزای آن به تدریج تحقق می یابند. (چنان که می بینیم همین گونه است و وقوع دارند.) وجود یک جزء زمانی همراه با عدم جز دیگر است و هرگز امکان ندارد همه اجزای زمان یعنی همه حوادث تاریخ هستی از ازل تا ابد یکجا وجود داشته باشند و یکجا تحقق پذیرند. به نظر فیلسوفان سلسله ای که حتی یکی از ویژگی های بالارا نداشته باشد، مشمول براهین امتناع تسلسل نخواهد بود و ممکن است. 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۸۹ پس با اين حساب تسلسل فلسفي مردود مي شود . البته بدون در نظر داشن اين شرايط و با منطق انساني هم چنين چيزي ناشدني مي نمايد كه از يك سو به بي نهايت ميل كند . با اين منطق تنها شرط اول براي رد تسلسل فلسفي كافي است . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده