رفتن به مطلب

تصورمون از همدیگه


NEGARi

ارسال های توصیه شده

من تو اون ملاقاتی که بچه ها رو دیدم هیچکدومشون با تصورات من یکی نبودن هرکی تو تاپیکها خیلی پر رو بود اونجا از همه ساکت تر بود هرکی اینجا کم حرف تر بود اونجا پر حرف تر بود البته بودن کسایی که هم اینجا پر حرفن هم تو دنیای واقعی

 

منم که بچه ها عکسمو از باشگاه مهندسان تا الان چندین باز گذاشتم فک میکنم همه دیدن نیازی ته تصویر سازی ذهنی نداره قیافم

 

ولی خدایی مهند دیدم خیلی با چیزی که فکر میکردم فرق میکرد

  • Like 14
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 971
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خب من اول پنج تنو میگم:ws3:

 

نگاری: فکر میکردم از اون دست دخترایی هستی که به هیچ عنوان نمیتونم تحملت کنم و زیاد اهل بچه بازی باشی:icon_redface:... تا قبل از اینکه از نزدیک ببینمت هم دیده بودی که تو نت هیچ ارتباطی باهات برقرار نکرده بودم و (کلا چشم دیدنتو نداشتم عزیزه دلم:whistle:)!... ولی شدیدا در اشتباه بودم:ws3:....

 

فروغ: دقیقا همونی که تصور میکردم بودی البته وقتی دیدمت فهمیدم خیلی شاد و سرزنده تری... یه دختر اجتماعی، خوش برخورد، خوش صحبت با یه تیپ معقول و قشنگِ دخترونه

 

 

سپیده: همیشه فکر میکردم خیلی شیطون باشی و خیلی هم پایه ولی اولین بار که دیدمت، فکر کردم اشتباه کردم چون خیلی آروم بودی اصلا صدایی ازت نمیشنیدم ... ولی بعد که بیشتر شناختمت فهمیدم از اول خیلی هم درست فکر می کردم راجع بهت:ws3:

 

کتایون هم دقیقا همونی بود که ازش فکر می کردم پایه در عین حال یه آرامش خاصی داره که خیلی خوب به طرف مقابلش منتقلش میکنه :ws3:

 

 

 

 

خب کسایی که دیدمشون و جا خوردم:

 

محمد ادمین: اصلا کلا یه فکر دیگه میکردم که یه آدم برون گرا باشه ولی بار اولی که دیدمش انقدر آروم و بی سر و صدا بود کلا هنگ کرده بودم!:banel_smiley_4:

 

حمید سی اف دی: فکر میکردم یه پسر خیلی پر سر زبون باشه که همینجوری پشت هم حرفاشو ردیف میکنه ولی اینطور نبود...

 

مونا(M.Archi): فکر می کردم یه دختر ِ چشم ابرو مشکی با یه قیافه خشن و جدی باشی :icon_redface:... ولی خب از نزدیک که دیدمت خیلی هم چهره مهربونی داشتی و رفتارت اصلا همراه با خشونت نبود!

 

S.tabbasom: الآن دیدم پست دادی یادم افتاد که نمیدونم چرا ولی فکر میکردم یه دختر باریک و بلند و سبزه باشی که کلهم اشتباه میکردم:ws3:

 

همینا الآن تو ذهنمه:ws37:

 

  • Like 25
لینک به دیدگاه
  vahid۲۰۰۷ گفته است:
من تو اون ملاقاتی که بچه ها رو دیدم هیچکدومشون با تصورات من یکی نبودن هرکی تو تاپیکها خیلی پر رو بود اونجا از همه ساکت تر بود هرکی اینجا کم حرف تر بود اونجا پر حرف تر بود البته بودن کسایی که هم اینجا پر حرفن هم تو دنیای واقعی

 

منم که بچه ها عکسمو از باشگاه مهندسان تا الان چندین باز گذاشتم فک میکنم همه دیدن نیازی ته تصویر سازی ذهنی نداره قیافم

 

ولی خدایی مهند دیدم خیلی با چیزی که فکر میکردم فرق میکرد

 

من ندیدمت، به نظرم خیلی شبیه آواتارتی :whistle:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من تصوراتم بر اساس آواتار هر کسی بود

نگار:فکر می کردم که خیلی بداخلاق باشه و کلا نچسب:icon_gol:ولی اینجوری نبود پایه بود ولی بداخلاقه یه کم، همونجوری که فکر می کردم باشه

El Roman : حامد رو هم قلب از اینکه عکسش رو ببینم فکر می کردم لاغر باشه و مسن تر و خیلی بداخلاق ولی ظاهرا اشتباه فکر می کردم:icon_gol:

Anooshe :همونجوری بود که تصورش می کردم:icon_gol:

میلاد:فکر می کردم که خیلی شیطون باشه ولی خیلی پسر گل و دوست داشتنی و آرومی بود خیلی حال کردم باهاش:icon_gol:

S.Tabassom سارا رو هم که قبل از اینکه عکسش رو ببینم فکر می کردم یه دختر لاغر و قد بلند و سبزه باشه البته میدونستم خنده رو و مهربونه:icon_gol:

shadmehrbaz: مهند رو هم مثل شادمهر تصورش می کردم که همون بود وقتی دیدمش پسر خیلی خوبیه:icon_gol:

Essi: اسی هم که فکر می کردم خیلی ترسناک تر باشه ولی اینجوری نبود:icon_gol:

  • Like 16
لینک به دیدگاه
  هادی ناصح گفته است:
من تصوراتم بر اساس آواتار هر کسی بود

نگار:فکر می کردم که خیلی بداخلاق باشه و کلا نچسب:icon_gol:ولی اینجوری نبود پایه بود ولی بداخلاقه یه کم، همونجوری که فکر می کردم باشه

El Roman : حامد رو هم قلب از اینکه عکسش رو ببینم فکر می کردم لاغر باشه و مسن تر و خیلی بداخلاق ولی ظاهرا اشتباه فکر می کردم:icon_gol:

Anooshe :همونجوری بود که تصورش می کردم:icon_gol:

میلاد:فکر می کردم که خیلی شیطون باشه ولی خیلی پسر گل و دوست داشتنی و آرومی بود خیلی حال کردم باهاش:icon_gol:

S.Tabassom سارا رو هم که قبل از اینکه عکسش رو ببینم فکر می کردم یه دختر لاغر و قد بلند و سبزه باشه البته میدونستم خنده رو و مهربونه:icon_gol:

shadmehrbaz: مهند رو هم مثل شادمهر تصورش می کردم که همون بود وقتی دیدمش پسر خیلی خوبیه:icon_gol:

Essi: اسی هم که فکر می کردم خیلی ترسناک تر باشه ولی اینجوری نبود:icon_gol:

 

برادر هادی همونجور که فکر میکرديا، همون همونجوریش چی بود که همونجوریم؟!:ws3:

 

هادی جان من فکر می کردم خیلی غرغروو باشی( البته ببخشید:icon_redface:) بخاطر خیلی از پستایی که تو تالار گردشگری ازت دیده بودم! ولی خب اینطوری نبودی اصلا...

  • Like 9
لینک به دیدگاه

تصور مــیـکنـــیم

 

اس تبصم یکمی سبزه هست قد و هیکل خوبی داره خوشگل هم یه ذره شاید باشه:banel_smiley_4:

 

mechjj رو فکر کنم دیدم:ws3: ولی تصورم رو میگم، تپل با موهای فرفری دراز و لخت:banel_smiley_4:

 

وحید نسبتن درشته هیکلش اما چاق نیست و بی بی فیسه و موهاش پر پشت نیست:banel_smiley_4:

 

انوشه رو دیدم همونجوری بود که تصور میکردم لاغر و سبزه و چشم و ابرو مشکی :banel_smiley_4:

 

هادی ناصح موهاش رو یک طرفه میکنه قدش یه ذره کوتاهه و شکم هم داره :banel_smiley_4:

 

کتایون از این دخترا که چسب عمل دماغشون رو هنوز نکندن و یه دونه عینک ریبن گذاشته بالای پیشونیش و روسری کوچولو میبنده:banel_smiley_4:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  هادی ناصح گفته است:
در مورد منم بگین:mrsbeasley:

 

یه قیافه لطیف قد بلند و خجالتی:w58:

فروغ:قد متوسط هیکل و تیپ زنونه قیافشم با تصوراتم جور بود

نگار:دختر متوسط اندام و قد بلند و اسپرت و شر:w02:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  Anooshe گفته است:
:banel_smiley_4:بسه حادی جان انقدر این شکلک رو نزن... من بور و چشم آبیم میگی نه از پنج تن بپرس!:w02:

غیر از قیافه، اخلاقی چطور فکر میکنی! اینو که عکس ندیدی درست بحدسی شاهکار کردی مهندس!:ws3:

 

حامد :ws3:

شیطونی شوخی اهل خوش گذرونی هستی و اگه بدونی از کاری لذت میبری برات مهم نیست اطرافیانت راجع به اون کار چی فکر میکنن، مستقل عمل میکنی و خودت رو محدود به نظرات و خواسته های دیگران نمیکنی ( چون شبیه خالمی و اون اخلاقش اینجوریه:whistle::ws3:)

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من دفعه اول که هنگ بودم....یعنی همه یه جور دیگه بودن...

آخی اول حمید و میلی رو دیدم...البته چون قبلا میلی رو تو عکس و اینا دیده بودم...آشنای آشنا بود... حمید تپلی...

فیس بوک کارو خراب کرد دیگه همه مون یه ته چهره ای از هم می دونیم...

 

و اما پنج تن...

 

سپیده رو بار اول که دیدم منو عجیب یاد آواتارش انداخت...

انوشه رو خیلی مدبر تصور میکردم ازون دخترای با دیسیپلین که نمیشه زیاد بهش نزدیک شد اما اصلا هیچ ربطی نداشت...

نگار به نظرم ظاهرش شیطون تر بود...شیطون هست اما نه اون قدر که من تصور میکردم...

فروغ رو همین جوری که هست از لحاظ رفتار تصور میکردم آروم و منطقی...ظاهرشو ولی شبیه تصوراتم نبود...

 

دیگه هر کی خواست بگه بگم تصورمو...:w02:

  • Like 15
لینک به دیدگاه
  Anooshe گفته است:
چون آواترت سبزست قدشم بلنده!!!!!:w58::ws3:

 

 

:ws3:

 

انوشه ازون شخصیتا بود که حس می کردم ببینمش نمی تونم باهاش صمیمی بشم و راحت باشم ولی راحت باهام ارتباط برقرار کرد :icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  El Roman گفته است:
حامد :ws3:

شیطونی شوخی اهل خوش گذرونی هستی و اگه بدونی از کاری لذت میبری برات مهم نیست اطرافیانت راجع به اون کار چی فکر میکنن، مستقل عمل میکنی و خودت رو محدود به نظرات و خواسته های دیگران نمیکنی ( چون شبیه خالمی و اون اخلاقش اینجوریه:whistle::ws3:)

 

دقیقا منظورم حامد بود:ws3: حالا چی شد یه چی دیگه نوشتم نمیدونم...:ws3:

 

خب با اینکه درست گفتی ولی چون از رو اخلاق خالت تقلب کردی قبول نیست:whistle:

 

از طرف من به خالت سلام برسون بگو خیلی دوسش دارم:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  S.Tabassom گفته است:
:ws3:

 

انوشه ازون شخصیتا بود که حس می کردم ببینمش نمی تونم باهاش صمیمی بشم و راحت باشم ولی راحت باهام ارتباط برقرار کرد :icon_gol:

 

90 درصد دوستام اولش اینطوری میفکرن:girl_blush2:

حالا بهتره برم ریشه اینکه چرا فکر میکردم تو سبزه ای و خیلی قد بلند رو پیدا کنیم!:ws38:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...
AM 00 : 1

Hour
Minutes
AM PM
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12