رفتن به مطلب

درباره ی دین


hamed_063

ارسال های توصیه شده

با سلام خدمت دوستان عزیز .

ادیان در طول تاریخ بشری به طرق و روش مختلف بودند و به مرور پیشرفت کرده و از چندخدا پرستی به یکتاپرستی تطور و تکامل پیدا کردند . همواره انسانها برای جاودانه بودن دست به ابتکار زده و دنیاهایی را برای خود خلق کردند که بتوانند در آنها به حیات خویش ادامه بدهند البته هیچگاه از خود نپرسیدند که چرا باید دنیاهای دیگری باشد تا در آنها به زندگی بپردازیم . این روند ادامه داشته تا اینکه ادیان بزرگ ظهور کردند و قوانین و قواعد و اصول و پایه های خود را به صورت سیستماتیک بنیان نهادند . ما در یهودیت ، مسیحیت و اسلام شاهد انواع و اقسام اصول و فروع مختلف هستیم که همه با هم تشکیل نظامی پیچیده و هولناک را می دهند که وقتی فردی وارد آن می شود خروج از آن بسی دشوار بوده و البته شجاعت زیادی می طلبد . در فلسفه ی دین می دانیم که آنچه در این مقوله حائز اهمیت است مساله ی ایمان است . زمانی که ما به مسائل بزرگی چون خدا ، هدف از آفرینش ، معاد و وحی و رستاخیز می اندیشیم در نهایت می بینیم که راه به جایی نبرده و علامت سوالهای بزرگی هم در ذهنمان ایجاد شده . سوالهایی که نه می دانیم و نه کسی می تواند به درستی یاریمان کند و پیش هرکس هم که می رویم یا سفارش می کنند زیاد فکر نکن و یا می گویند این مسائل خارج از حیطه ی عقل ماست !

در چنین شرایط عجیب و پیچیده ای سفارش اکید است بر اینکه در اینجا ما تنها باید ایمان داشته باشیم ولو اینکه هیچ توجیه عقلانی هم برای این موضوعات نداشته باشیم . اما سوال اینجاست که چرا و چگونه باید از ذهنی پویا و مغزی حقیقت طلب بخواهیم تا به برخی از آن ادعاهایی که در ادیان است بدون دلیل ایمان بیاورد ؟ ما پاسخی برای سوالهای آن مغز متفکر نداریم در نتیجه می گوییم تو دیگر نمیتوانی بیش از این بفهمی پس ساکت بمان و نیاندیش و بپذیر !!

اما این توجیهات به درد عقل نمی خورد و عقل نمی پذیرد بلکه همواره مشکوک می شود و می ماند . بعداً کسانی پیدا می شوند که می گویند تا به کی می خواهی به همه چیز مشکوک باشی ، بالاخره باید به یک چیز ایمان بیاوری . با اینحال این مغز متفکر قانع نمی شود و باز هم به دنبال تحقیق بیشتر و دلایل بیشتر برای دریافتن حقیقت می رود .

در اثنای همین تحقیقات و تفکرات عمیق است که در می یابد در ادیان بزرگی که مدعی صلح و دوستی و عدالت بوده اند تناقض هایی بزرگ هست که قابل توجیه و دفاع نیست . می بینیم در یهودیت چگونه سخت گیری هایی در احکام وجود داشته و چه قتل عام هایی در کتاب های خودشان شرح داده شده که جای تاسف دارد . در مسیحیت هم در قرون وسطی به همین ترتیب و در اسلام هم همینگونه . محمد تا آنموقع که در مکه بود همه را به عدالت و خوبی و صلح و آرامش دعوت می نمود و مضمون آیات مکی هم همین هاست بعلاوه ی آن آیاتی که درباره ی بهشت و جهنم آمده است . اما زمانی که ایشان وارد مدینه می شوند و قدرتی به دست می آورند می بینیم که چقدر خون ها که نریخته و چه کشتارها که نشده . آیاتی زیادی هم به صراحت تاکید بر کشتار و خونریزی دارد و این دینی جز اسلام پذیرفته نیست و اینکه اگر کسی از مشرکان و کافران دستگیر شد یا مسلمان می شود یا گردن زده می شود و یا عده ای دیگر باید مالیات بدهند . و این آیا جز زورگویی چیز دیگری است ؟ و می بینیم که خداوند هم مهر تاییدی بر همه ی این کارهای مسلمانان می زند چنانچه که در قرآن در سوره های مکی می بینیم .

صرفنظر از اینها جالب اینجاست که شخصی الهامات درونی و روانی خود را وحی قلمداد نموده و به خدا منتسب می کند و بعد اینها را به دیگران تحمیل می کند اینکه یا بپذیر و یا بمیر . و همه ی ادعاهایی که ماحصل آن الهامات و حالات روانی اوست را به دیگران ارائه داده و انتظار دارد که دیگران هم بی دلیل بپذیرند و بعد اگر نپذیرفتند چیزی را بلند می کنند به نام جهاد و اینکه بکشید کسانی را که ایمان نمی آورند .

به هرحال کاش کمی منطق هم در جریان این داستانها دیده می شد و می شد برای آن کشتارها توجیهاتی محکمه پسند آورد .

دین حقیقی و حقیقت حقیقی نه در سایه ی ایمان مطلق بدست می آید بلکه تنها در سایه ی تفکر و اندیشه ی بی طرفانه ظهور می کند . آنچه در جریان آگاهی بدست می آید حقیقت دارد نه آنچه در پایان آن زیرا پایانی برای حقیقت متصور نیست . می گویند در امر دین تحقیق کنید اما می بینیم که وقتی وارد تحقیق می شوی جز بر شک و تردیدت افزوده نمی شود .

امیدوارم روزی به خرد حقیقی و خدایی که در پس آن تجلی می کند روی آوریم تا رستگار شویم .

لینک به دیدگاه

اقای محترم

اگه انجور که در زیر اواتار شما نوشته شده حقوق دان باشید فکر میکنم اندکی هم عدل و انصاف در نوشته هایتان نمایان باشد زیاد بد نیست

 

می بینیم که چقدر خون ها که نریخته و چه کشتارها که نشده

 

 

شما همه خونهای ریخته شده ی تاریخ رو به حساب دین میگذارید ؟

ویا بی دینی را قاطع ترین دلیل برای پایان خونریزی میدانید ؟

 

نکند خدای نخواسته فکر میکنید اسرائیل برای ایجاد یک دولت یهودی داره خونریزی میکنه ؟ و در دنیای پیشرفته مارکسیسم استالینی خونی از بینی یک مگس هم جاری نشد ؟؟

 

 

شما تا حالا در چند تا ازین دینها تحقیق کرده اید که ادیان را چینین میخوانید ؟؟

 

 

می گویند در امر دین تحقیق کنید اما می بینیم که وقتی وارد تحقیق می شوی جز بر شک و تردیدت افزوده نمی شود .

 

 

در جمله زیر انچه بدرد نمیخورد البته بدرد شخص شما نمیخورد انرا بسط ندهید لطفا

اگر عقل شما به برخی جاها نمیرسد به نظر شما این مشکل عقل شماست یا مشکل اونجا ها ؟؟

 

شما مثلا از نانو تکنولوژی سر در نمیاوری که هیچ تازه چیزگیجه هم میگیرید میتونید بگید توجیهات استاد کلاس نانو بدرد بدرد عقل نمیخورد ؟؟ یا بایدبگوید که پعقل شما کشش ندارد و مشکل دارد ؟

 

 

 

اما این توجیهات به درد عقل نمی خورد و عقل نمی پذیرد

 

 

در این جملات

شما میشه بفرماید چندین سال در این ادیان تفکر و تحقیق !!!! کرده اید؟؟؟ و با کدام صاحب نظر علوم دینی مسیحی مسلمان زرتشتی و یهودی و بقیه ادیان نشست و برخاست داشته اید یا اینکه تحقیقات سالیان سال شما فقط در نت بوده است و لابد حتی قبل از اختراع اینترنت !!!

در اثنای همین تحقیقات و تفکرات عمیق است که در می یابد در ادیان بزرگی که مدعی صلح و دوستی و عدالت بوده اند تناقض هایی بزرگ هست که قابل توجیه و دفاع نیست .

 

 

 

در پایان هم که این همه از تناقض حرف زدی رشته های خودت رو پنبه کردی

از یه طرف گفتی الا و بلا بجایی نمیرسی

از یه طرف گفتی انشاالله درست میشه

 

 

 

امیدوارم روزی به خرد حقیقی و خدایی که در پس آن تجلی می کند روی آوریم تا رستگار شویم .

 

 

؟؟؟؟

 

بهائیت یا چی منظورته ؟؟؟

لینک به دیدگاه

نه آقای هیملر بنده تمامی خونریزی های بشریت رو گردن دین و مذهب نگذاشته و معتقد به این هم نیستم . علت اینکه شما برداشتهای تند و تیزی می کنید همان تعصب تند و تیزیست که دارید و به واسطه ی همان تعصبات توهم هایی در شما ظهور می کند که سبب سوءظن نسبت به نوشته های بنده یا هرکسی که در صدد نقد باورهایتان باشد می شود . اگرتاریخ اسلام را خوب خوانده باشید درخواهید یافت که غزوه ها و جنگ هایی که بین مسلمانان و مشرکان یا کافران رخ می داده بر سر اختلافاتی بوده که منشاءایدئولوژیکی داشته و بحث بر سر یک عقیده بوده . اینکه محمد ایدئولوژی تازه ای ارائه داده بود و اینکه برخی نمی پذیرفتند و بعد اختلافاتی که در این بین رخ دادسبب بروز جنگ ها و خونریزی ها شد . اما بعدها پس از ورود محمد به مدینه و به قدرت رسیدنش می بینیم که غزوه ها و قتل و غارت های دیگری که اصطلاحاً غنائم نام گرفتند از جانب همین مسلمانان به وقوع پیوست که توجیه عقلانی و عدل و انصاف در آنهانیست . آنجا پس از به قدرت رسیدن بود که گفتند یا اسلام می آورید و یا کشته شوید وبعد نسبت به برخی هم گفتند اگر اسلام نمی آورید جزیه ( مالیات ) بدهید . و بعد ازآن بود که شاهد خونریزی های زیادی در این راستا هستیم و تاریخ گواه و شاهد این مدعاست . چرا نباید یکبار به خودتان بگویید که چرا آنموقع به انسانها آزادی عقیده ندادند ؟ چرا گفتند یا با ما هستید و یا بر ما ؟ چرا یا اسلام می آوری یا کشته میشوی ؟ این زورگویی و تک محوری و استبداد قابل توجیه نیست .

 

دوست عزیز متاسفانه شما حتی از قواعد ابتدایی بحث و نقد مطلع نیستید و آن تعصب خشک و بی انعطافتان سبب شده ادب و شعور کافی در سخنانتان حضور نداشته باشد ( چیز گیجه !! ) . اما درباره ی عقل گفتید ، البته که عقل ما کشش خیلی از مسائل را ندارد و در نهایت به خیلی ازپرسشها نخواهد توانست پاسخی بدهد . اما اینکه درباره ی مسائل تاریخی چگونه قضاوت می کنم بنده تنها آنچه را در تاریخ خواندم به عرضه گذاشتم و اگر شما مطلع نیستیدکه در تاریخ اسلام یا سایر ادیان چه چیزهایی گذشته بنابراین لزومی هم ندارد در این بحث شرکت کنید . و متاسفانه باید بگویم شما برای عقل خودتان پشیزی ارزش قائل نیستید زیرا همواره به این بهانه که عقل نمی تواند به برخی مسائل درک صحیحی بیاید آن مسائل را مانند پرونده های مختومه به کناری گذاشته تا گرد و خاک بخورند و بعدهروقت که کسی از شما می پرسد درباره ی فلان مساله چه نظری دارید شما هم با خیال راحت می گویید : عقل ما نمی تواند آن مسائل را دریابد یا توجیه کند پس دیگر بحث نکنیم .

بهائیت ؟! نخیر ،این مشکل شماست که برای خرد انسان همیشه دنبال نام هایی چون بهائیت و کفر و الحادو پوچ گرایی و ... می گردید . همواره به دنبال چارچوبی هستید تا خرد خود را در آن محدود کرده و به همان نحو باقی بمانید .

لینک به دیدگاه
این زورگویی و تک محوری و استبداد قابل توجیه نیست .

 

 

بله چون شما در ان زمان تشریف نداشتید که رسول ملت شوید حتما درست میفرماید و دین تک محور است و زور گو .. مثل الان یه مسلمان روی سر شما ایستاده وم داره مجبورتان میکنه که پست بزنید مگه نه ×!!

لینک به دیدگاه
پاسخ من به شما فقط این است : تاریخ را بخوانید .

اولا دوست عزیز اینو بگم یکم آشنا میزنید:whistle:

دوما مصداق این حرفتون تو پست اول دیده نشد یعنی منبع برای حرف خود نداشتید

امیدوارم روزی به خرد حقیقی و خدایی که در پس آن تجلی می کند روی آوریم تا رستگار شویم .

سوما کچل شدم از بس تو این سایت پرسیدم کدوم خدا؟؟؟

لینک به دیدگاه
اولا دوست عزیز اینو بگم یکم آشنا میزنید:whistle:

دوما مصداق این حرفتون تو پست اول دیده نشد یعنی منبع برای حرف خود نداشتید

 

سوما کچل شدم از بس تو این سایت پرسیدم کدوم خدا؟؟؟

 

جواد این خدای نو اندشان هم داستانی داره بس خنده دار

 

حالا بگذریم از اون که میگن به اندازه ی تمام ادمهای( البته معتقد به خدا) بواسطه ی برداشت خاص هر کدام ازانها خدا وجود داره اما در این سایت مشکل خیلی ها یه چیز دیگه است . مثلا طرف توی هزار ویک پست گفته اصولا به هیچ چیزی از این نوع اعتقادی نداره بعدش یه دفعه دوزاریش می افته که ای وای این نکنه الان فلان ادم که با هم بده بستون داریم ازم رنجش پیدا کنه و اتفاقی بیفته و ازم فلان جا حمایت نکنه بنابر این یه جایی فلسفه ای میبافد بسیار مضحک و جملاتی در باره ی خدا میگوید تمام جوک . خوب همه چیز شجاعت میخواد حتی بیان یک مطالب با شجاعت و برای همه . اینکه یکی به نعل میزنند و یکی به میخ حاکی از اونه که افکارشان پایه و اساسی جز احساسات نداره . وگرنه خدا یا هست یا نیست یا معتقدی یا نیستی . این بازیها دیگه چیه ... ( منظورم کلی بود نه اقای استارتر این بحث )

لینک به دیدگاه

آقای جواد منظور من از خدا آنکسی است که هست اما غیر قابل وصف و تعریف ، بر خلاف خدای ادیان که دائماً او را تعریف و توصیف می کنند و مانند خود هم تعریف می کنند ، خدایی منتقم ، عذاب دهنده ، سخت گیر ، ترسناک ، کینه جو ، مکار ، خدایی که می بخشد و مهر می ورزد اما به کسی که به او ایمان بیاورد ، خدایی که خشمگین می شود و عذاب می دهد ، خدایی که درباره ی مسائل زناشویی محمد به او مشاوره می دهد اما آنجا که پای کشتار بنی قریظه به میان می آید نهی نمی کند !.

لینک به دیدگاه
آقای جواد منظور من از خدا آنکسی است که هست اما غیر قابل وصف و تعریف ، بر خلاف خدای ادیان که دائماً او را تعریف و توصیف می کنند و مانند خود هم تعریف می کنند ، خدایی منتقم ، عذاب دهنده ، سخت گیر ، ترسناک ، کینه جو ، مکار ، خدایی که می بخشد و مهر می ورزد اما به کسی که به او ایمان بیاورد ، خدایی که خشمگین می شود و عذاب می دهد ، خدایی که درباره ی مسائل زناشویی محمد به او مشاوره می دهد اما آنجا که پای کشتار بنی قریظه به میان می آید نهی نمی کند !.

سلام دوست عزیز

نمی خواستم بیام تو تاپیکتون چون میدونستم با اومدن من یقینا قفل میشه:ws3:

اما خب از اونجاییکه اگه کسی به دین و خدا ایراد بگیره ایرادی نداره و اگه دفاع کنی میشی کسی که داری دیگران رو به خاطر عقایدشون .....

قابل توجه دوست عزیزم آقا ابولفضل که کلام اینه با ایمانان کاری به کار بی دینان نداشته باشینTAEL_SmileyCenter_Misc%20%28305%29.gif

اما خب چند تا نکته بود که فرموده بودین قبلش باید بگم که قضاوت در مورد اشخاص و ادیان اونم به این صورت یکم ...

یه مثال بززنم یه بار من از جایی رد میشدم که دیدم یه آدمی داره یه بچه ای رو میزنه اونم یه آدمی که خیلی تو محل معروف به خوبی و ... بود بعد از چند روز دیدم که یکی دیگه هم داره همین کار رو میکنه که اون آدم خیلی بدیه و معروفه به بدی و... بعد سریع با خودم گفتم که بیا این آدمی که میگن خیلی خوبه و معتمد محله و ... که یه دفع خود اون شخص جلوم ظاهر شد و گفت کاش اول میپرسیدی که علت زدن من و اون آدم بد چی بوده؟ من به چه خاطر زدم اون به چه خاطر زده؟ بعد قضاوت میکردی. من اگه اون بچه رو زدم برای تنبیه بود و اینکه ادب بشه که این کار من عین لطف به اون بود چون اون یتیم بود اگه این کار رو نمیکردم پی به اشتباهش نمیبرد اما اون شخص دیگه از روی ظلم اونو زد icon_pf%20%2834%29.gif

پس نباید جنگهای پیامبران الهی رو با جنگهای وحشیان تاریخ یکی دونست ما در اسلام اصلا جنگ ابتدایی نداریم این خودش یه بحث مفصل داره که در پست های بعدی بیشتر توضیح میدم.

اما نسبت به خدا.

اولا تا خدایی رو نشناخت و نتونست توصیف کرد میشه بهش کرنش کرد و احترام کرد؟ این کار مثل این میمونه که جلوی هر آدمی شروع کنی به تعظیم که این کار از بی اطلاعیه و خیلی بده که کسی که لایق این کار نیست عظیم کنی.

و دیگه اینکه چرا فقط صفاتی رو از خدا میگین که دور کننده است؟ چرا نمیگی خدا رحمانه یعنی هم در حق کافران هم مومنان چرا نعمتهای خدا رو نمیبینی که در حق همه هست حتی بیشتر در حق غیر مومنان:ws52:

به نظرتون اگه خدا فقط تمامش صفات اون طرفی(به قول شما خوب) باشه و اصلا دافعه نداشته باشه این به یه آدم ابله بیشتر شبیه نیست تا یه خدا؟ شما خودت که آدمی نسبت به همه یه طور رفتار میکنی؟ این که عین بی عدالتیه؟

 

لینک به دیدگاه

با سلام خدمت شما دوست عزیز آقای دیوید ترزگه ، و از بابت اینکه ما را مفتخر کردید و در این بحث مشارکت به عمل آوردید نهایت سپاس و تشکر را دارم .

اولاً با توجه به اینکه شما کاملاً در دفاع از دین نوشتید بنابراین لزومی نمی بینم که این بحث بخواهد از ناحیه ی مدیر قفل بشود و اگر هم قرار برقفل شدن باشد درباره ی اون تاپیک هایی صدق می کند که به نقد و انتقاد از دین و مذهب می پردازند .

ثانیاً درباره ی مثالی که زدید باید گفت : دوست عزیز دوران زدن و تنبیهات بدنی به پایان رسیده ، دورانی که ما برای ادب کردن دیگران دست به چوب و چماق می بریم و اسم این کار را جلوگیری از بدی های اون فرد می گذاریم تمام شد . و اما درباره ی اینکه کسانی هستند که باید ادب بشوند شکی نیست ، ما جنایتکارانی را در تاریخ بشریت داریم که قطعاً نیازمند به مجازات های در جهت سوددهی بیشتر به خود آن فرد و جامعه هستند . اما هر مجازاتی البته باید به اندازه و در خور آن جنایتی باشد که از ناحیه ی مجرم صورت گرفته نه اینکه شما به صورت گروهی و بدون محاکمه همه را از دم تیغ بگذرانید .

موضوع این تاپیک درباره ی دین است و به بنی قریظه اشاره کردیم چون این تاپیک بی ارتباط به تاپیک بنی قریظه نیست . ما هیچوقت نمی خواهیم بگوییم دین هیچ فواید مثبتی برای جوامع بشری نداشته یا آنکه مطلقاً عنصر زاید و باطلیست اما می توانیم به جرات بگوییم که اشکالاتی هم دارد و جای انتقادات زیادی برای این مساله باز است . در جریان بنی قریظه ( به تاپیک بنی قریظه مراجعه شود ) تعداد چند صد نفر ( به روایتی 600 یا 700 نفر ) از دم تیغ بدست مسلمانان کشته می شوند آنهم به خاطر خیانتی که تنها قصدش را داشتند و به مرحله ی عمل در نیامد . به اصطلاح می گوییم قصاص قبل از جنایت می شوند . ما نمی گوییم این ماجرا راست است یا دروغ ، برخی می گویند این داستانیست ساخته ی یهودیان مانند داستان هولوکاست ، اما منابع تاریخی گواهی بر وقوع این داستان داده اند . بر وفق همین منابع اگر چنین داستانی صحت داشته باشد آیا می توان رفتار مسلمانان و پیامبر را با قوم بنی قریظه رفتاری عادلانه و صحیح دانست ؟ آیا این جنایت گروهی در جهت ادب ساختن آن قوم بود ؟ وقتی شما کسی را می کشید آیا می توانید مدعی شوید که او را ادب کرده اید ؟ نخیر ، فقط رعب و وحشت در دل دیگران ایجاد کرده اید .

اگر ما گفتیم در ادیان خونریزی هایی شده ، منظور ما این است که آیا واقعاً آن خونریزی ها توجیه پذیرند ؟ و شما دفاع کردید که چون پیامبر پیامبر بوده و آدم خوبی بوده پس اگر او خونریزی کرده درست بوده ! در حالی که عقل سلیم و منطق درست جنایت را ولو اینکه از ناحیه ی انسانی خوب صورت گیرد نمی پذیرد ( اگر بگوییم جنایت می تواند از ناحیه ی یک انسان خوب صورت گیرد !! ) .

اما درباره ی خدا گفتید ، باید خاطر نشان کنم دوست عزیز ، خدایی که سرشار از تناقضات و تضادهای آشکار است ، خدایی که دستخوش احساسات پستی می شود که ما در خود داریم ( غضب ، خشم ، انتقام جویی ، خودخواهی ، تکبر و خودستایی ) خدایی است ناپایدار و غیرقابل اعتماد . از سویی از صفات جمالیه ی آن خدا گفتید این هم باید اضافه کنم خدا آن موجودی نیست که شما می پندارید آن نیست که خوشحال شود و پاداش دهد و ناراحت شود و عذاب دهد ، اینها صفات ماست نه او ( البته این بدین معنی نیست که انسانها به نتیجه ی منطقی اعمال خود نمی رسند ) . صفات جز مفاهیمی نیستند که خدا را محدود می کنند و شما هر تعریف و هر صفتی برای او قائل شوید او را محدود کرده اید در حالی که خدا نامحدود و بینهایت است . بنده به خدایی معتقدم که حد و مرزی برایش نیست و این خدا غیرقابل وصف است . اما متاسفانه با این توصیفاتی که از خدا شد بسیار او را پست کردند .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...