رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

چون نیست مقام ما در این دهر مقیم

پس بی می و معشوق خطائیست عظیم

تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم

چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 78
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

.

 

گاه سحر است خيز ای مايه ناز

نرمك نرمك باده خور و چنگ نواز

كه آنها كه بجايند نپايند دراز

و آنها كه شدند كس نمی آيد باز

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

گویند کسان بهشت با حور خوش است

من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

  • Like 4
لینک به دیدگاه

.

 

 

 

می نوش که عمر جاودانی اینست

خود حاصلت از دور جوانی اینست

هنگام گل و باده و یاران سرمست

خوش باش دمی که زندگانی اینست

 

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

.

 

بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی

سرمست بدم که کردم این عیاشی

با من به زبان حال می‌گفت سبو

من چون تو بدم تو نیز چون من باشی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معنای هر روز رو هم فهمیدیم ، فراموشی درد بدیه :banel_smiley_4:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

.

 

 

 

از من رمقی به سعی " ساقی " ماندست

وز صحبت خلق ، بی وفایی ماندست

از باده دوشین قدحی بیش نماند

از عمر ندانم که چه باقی ماندست

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

.

 

 

 

یک جرعه می ز ملک کاووس به است

از تخت قباد و ملکت طوس به است

هر ناله که رندی به سحرگاه زند

از طاعت زاهدان سالوس به است

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

.

 

رو بر سر افلاك و جهان خاك انداز

می ميخور و دل به ماهرويان ميباز

چه جای عتاب آمد و چه جای نياز

كز جمله رفتگان يكی نيامد باز

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ای دوست حقیقت شنواز من سخنی

با باده لعل باش و با سیم تنی کانکس

که جهان کرد فراغت دارد

از سبلت چون تویی و ریش چو منی

 

:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

گویند هر آنکسان که با پرهیزند

زانسان که بمیرند چنان برخیزند

ما با می و معشوقه از آنیم مدام

باشد که به حشرمان چنان انگیزند

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دشمن به غلط گفت من فلسفیم

ایزد داند که آنچه او گفت نیم لیکن

چو در این غم آشیان آمده‌ام

آخر کم از آنکه من بدانم که کیم

 

چه می کنه این خیام

:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

.

 

ما افسر خان و تاج كی بفروشيم

دستار قصب به بانگ نی بفروشيم

تسبيح كه پيكر لشكر تزوير است

ناگاه به يك پياله می بفروشيم

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

.

 

 

 

در خواب بدم مرا خردمندی گفت

کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت

کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟

می خور که به زیر خاک می‌باید خفت

 

 

 

 

 

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

مائیم که اصل شادی و کان غمیم

سرمایه‌ی دادیم و نهاد ستمیم

پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم

آئینه‌ی زنگ خورده و جام جمیم

 

پ.ن:همه چی از خودمونه از خوبی تا بدی:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

.

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامدست و روزی که گذشت

 

با پ . ن کاملا موافقم :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...