خیــام

[XMEHRDADX 7514]

از منزل کفر تا به دين يک نفس است

وز عالم شک تا به یقین یک نفس است

ایـن یـک نفس عـزیز را خـوش مـیدار

کز حاصل عمر ما همین یک نفس است

[saeed99 2563]

.

 

 

 

ساقی غم من بلند آوازه شدست

سرمستي من برون ز اندازه شدست

با موی سپيد سر خوشم كز خط نو

پيرانه سرم بهار دل تازه شدست

 

 

[*lotus* 20275]

[TABLE]

[TR]

[TD=class: b]این کوزه که آبخواره مزدوری است[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b]از دیده شاهست و دل دستوری است[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b]هر کاسه می که بر کف مخموری است[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b]از عارض مستی و لب مستوری است[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

***

[TABLE]

[TR]

[TD=class: b]این کهنه رباط را که عالم نام است[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b]و آرامگه ابلق صبح و شام است[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b]بزمی‌ست که وامانده صد جمشید است[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b]قصریست که تکیه‌گاه صد بهرام است[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[saeed99 2563]

.

 

خورشيد سپهر بيزوالی عشق است

مرغ چمن خجسته فالی عشق است

عشق آن نبود كه همچون بلبل نالی

هر گه كه بميری و ننالی عشق است

 

[AFARIN 7196]

اي چرخ فلك خرابي از كينه تُست

بيدادگري شيوه ديرينه تُست

اي خاك اگر سينه تو بشكافند

بس گوهر قيمتي كه در سينه تُست

[sam arch 55879]

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]مائیم که اصل شادی و کان غمیم

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]سرمایه‌ی دادیم و نهاد ستمیم[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]آئینه‌ی زنگ خورده و جام جمیم[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[saeed99 2563]

.

 

تا هشيارم طرب ز من پنهان است

چون مست شدم، در خردم نقصان ست

حاليست ميان مستی و هشياری

من بنده آن كه زندگانی آن ست

 

:icon_gol:

[saeed99 2563]

.

 

 

زنهار كنون كه می توانی باری

بردار ز خاطر عزيزی باری

كاين مملكت حسن نماند جاويد

از دست تو هم برون رود يك باری

 

 

[saeed99 2563]

.

 

 

من باده خورم و ليك مستی نكنم

الا به قدح دراز دستی نكنم

دانی غرضم ز مستی چه بود؟

تا من چون تو خويشتن پرستی نكنم

[sam arch 55879]

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]برخیزم و عزم باده ناب کنم

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]رنگ رخ خود به رنگ عناب کنم[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]این عقل فضول پیشه را مشتی می

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]بر روی زنم چنانکه در خواب کنم[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[XMEHRDADX 7514]

از دی که گذشت هیچ ازاو یاد مکن/فردا که نیامدست بیداد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

[sam arch 55879]

نتوان دل شاد را به غم فرسودن

وقت خوش خود بسنگ محنت سودن

کس غیب چه داند که چه خواهد بودن

می باید و معشوق و به کام آسودن

[saeed99 2563]

.

 

ما افسر خان و تاج كی بفروشيم

دستار قصب به بانگ نی بفروشيم

تسبيح كه پيكر لشكر تزوير است

ناگاه به يك پياله می بفروشيم

[sam arch 55879]

بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم

در زیرزمین نهفتگان می‌بینم

چندانکه به صحرای عدم مینگرم

ناآمدگان و رفتگان می‌بینم

[XMEHRDADX 7514]

جامی است که عقل آفرین می زندش/صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش

این کوزه گر دهر چنین جام لطیف / می سازد و باز بر زمین می زندش

[saeed99 2563]

.

 

 

انديشه عمر بيش از شصت منه

هر كجا كه قدم نهی بجز مست منه

زان پيش كه كاسه سرت كوزه كنند

تو كوزه ز دوش و كاسه از دست منه

[sam arch 55879]

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم

در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم

در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما

در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم

[AFARIN 7196]

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

 

برخيز و به جام باده كن عزم درست

 

كاين سبزه كه امروز تماشاگه تُست

 

فردا همه از خاك تو بر خواهد رست

[AFARIN 7196]

بر چهره گل نسيم نوروز خوش است

 

در صحن چمن روي دلفروز خوش است

 

از دي كه گذشت هر چه گويي خوش نيست

 

خوش باش و ز دي مگو كه امروز خوش است

[XMEHRDADX 7514]

این قافله عمر عجب میگذرد

دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می گذرد