*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ mamad kh گفته است: :coffee:مینا بابا یه چایی واسم بیار یواش راه برو خواهرت خوابه :there: اسپم نکن بچه 2 لینک به دیدگاه
mohammad.khoshnood 4710 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ MiNiA گفته است: اسپم نکن بچه:vahidrk: نمیتونی به بابات چیزی بگی رو من خالی میکنی لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ گفتی ته تغاری و کردی کبابم من یه خواهر کوچیکتر از خودم دارم آقا ول نمیکنه مارو هرجا برم مثل یه آنتی ویروس باهامه به امید آزادی 5 لینک به دیدگاه
soil eng 17164 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ متاسفانه اینم یه دیدگاه اشتباه که از گذشته ها مونده و الانم .... من خودم ته تغاریم...ولی اصلا از این خبرا نیس. شاید وقتی کوچیک بودم بیشتر بهم اهمیت میدادن( اونم دلیل داره: به هر بچه ای تو اون سن توجه بیشتری میکنن ولی چون این آخری میشه بیشتر به چشم میاد) ولی الان دیگه نه! مامان و بابام که فرقی نمیزارن! حتی مواقعی میشه که بهم گیر میدن..آبجی بزرگم هوامو داره تو خونه ما که از اول همین بوده و من بعد هم همین میشه 4 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ ريالبول ندارم بچه کوچیک تر مورد توجه نه به خاطر اینکه عزیزتر چون همیشه مثل بچه بهش نگاه می کنن هر کاری بخوای بکنی مثل بچه می مونی :icon_razz: تا حرفی به بزرگتر می زنی می گن احترام بذار بزرگتر منم ببخشیدا اما همیشه میگم بزرگتر با کوچیکتر تنها فرقی که داره اون چند سال چاه بیشتر پر کرده عیدی هم بهشون بیشتر میدن 3 لینک به دیدگاه
dear.angel 1314 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ من فكر ميكنم لوس كردن ته تغاري ها فقط تو بجه كيه بعدش توجه بيشتر واسه بجه بزركاستواسه بسرها ذبيشتر از طرف مامي ها واسه دختر خانوماااااااااااااااااااا از طرف بابي جووووووووونابرو بج حسودي نكنين به ته تغاري هاااااااااااا 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ peyman۲۱۳۳ گفته است: سلام خدمت شما عزیزان خوب اسم گویای همه چیز هست ... حتما شما هم تابحال با موجوداتی موذی :gnugghender:که درخانواده بیشتر مورد توجه هستند وبه نحوی نورچشمی مادران علی الخصوص هستند برخوردداشته اید میخوایم کمی به موشکافی این قضیه بپردازیم که به نظر شما اصلا چرا فرزندان آخر یا به اصطلاح ته تغاری اینقدر عزیزترند؟ دست رو دلم نزار که لخته خونهواقعا عزیزترند این موجودات همیشه عزیزن و بدبخت اولی ها که همه تجربه ها و ازمایشا رو اوناس بمون از تجربه هاش بگم: در سن فبل 7 سالگی: مامان:تو باز با شن بازی کردی الان میام میکشمت اخه تو چرا همیشه میپری تو شنااا بابا:تو چرا اینفدر شلوغ میکنی بچهههههههههههههه ساکت دیکه مامان:الهی مادر قربون چشمای درشتت شه شن نره تو چشمات بابا:پسرم داری از اون بالا میپری پات زخم نشه درسن 7 تا 12: مامان: از 20 یه صدم کمتر شدی ؟ چرا درس نمیخونی؟ اهههه املا بگم چیه؟کتابو بزار جلوت بنویس از روش بابا:حالا که چی 20 شدی همه 20 میشن مامان:بیار دفترچتو ببینم چی بهت گفتن؟بیا املا بگم؟امتحان داری بیا سوال بزارم حل کنی بابا: افرین پسرم افرین 20 شدی دستتتتت در سن 12 تا 15" مامان:ببین اینقدر از اونور به اینور نپر چرا اینقدر جونوری بابا:شلوغ کن به مامانت نگو زنگ بزن من خودم میام مدرسه مامان:الهی بمیرم بچم تو سن بلوغه کاریش نداشته باشین بابا:شلوغ کنی من نمیاماااا در سن 15 تا 18 سالگی: مامان:یا ریاضی یا تجربی.... فکر فنی رو از سرت بیرون کن بابا:چییییییییییی بری فنی فکرشم نکن فقط ریاضی یا تجربی مامان:چی کارش دارید بزارید بره فنی.خب به هر چی علاقه داره همون سمت بره بابا:میتونی ریاضی بخونی؟برو فنی در سن 18 تا 21: مامان:عشق چیه این مسخره بازیا چیه ؟ بابا:منو که میشناسی هیچ وقت تو تصمیمات دخالت نکردم(اره راست میگه فقط ریاضی رفتمو دانشگاه هم فقط مهندسی مامان:اخی بمیرم بچم عاشق شده بابا:تو خودت باید انتخاب کنی ما فقط راهنمایی میکنیم تو همه این سالها ما شدیم مقصدی برای رسیدن به ارزوها . همیشه ما باید ارزوهای پدر مادر میرسیدیم واسمون شیطنت زشت بودو عاشق شدن بی ابرویی اما بچه کوچیکا همیشه از راهیی که ما با جنگ هموار کردیم میرفتن ما واسه رسیدن به تک تک ارزوها جنگیدیم اونا استفادشو کردن به جایی رسیدم که خودمم میگفتم من که مهم نیستم بزار اون استفاده کنه واقعا تنها شانسی که اورد عاشق کوچیکه بودم و گرنه حالشو میگرفتم تنها چیزی که خیلی ازارم دادو میداد قبول شدن دانشگامون بود که من تبریک خالی هم نبود واسه اون کادو و ...... با همه اینا کوچیکه رو خیلی دوست دارم مخصوصا اینکه همش زبون میریزه پولامو میگیره 9 لینک به دیدگاه
solise70 967 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ همینجور که بروبچ گفتن ته تغاریا فقط تو سنین پایین عزیزن بعد که بزرگ شدن وضعیت فرق میکنه! مثلا وقتی کوچیک بودم تا یکی میگفت بالا چشمت ابروئه بابام دعواش میکرد (بخصوص داداشم) ولی الان همون داداشه شده عزیز دردونه ی بابا! در عوض ته تغاریا وقتی بزرگ میشن ، میشن بلاکش خونواده. چون اخری هستن و مسلما اخرین نفری که ازدواج میکنه. بنابراین همه بدبختیا سر اونا خراب میشه 9 لینک به دیدگاه
~M~O~J~ مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ من ته تغاری هستم...ولی نه توجه بیشتر بود...نه مهر بیشتر...فقط باید حرف خواهر و برادر بزرگتر رو گوش کنی...:icon_razz: لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ VINA گفته است: ببخشیدا وقتی یه خراب کاری میکنن ماها باید درست کنیم بگو شرمنده؛ اگه یه بار هوامونو داشته باشین صد بار منتشو میزارین و تلافیش کلی از آدم توقع دارین اونوقتا که تا ما یه کاری کنیم ،تند تند به بزرگترا میگین، اما شما یه کاری میکنین ما نباید هیچی بگیم؛ تا یه چیز واسه ما میخرن،کلی غر میزنین و دوبرابر پولشو میگیرین.... بازم بگم لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ من بچه اولم با حرفت موافقمااااااااااااااااا کلا پدر مادرا هر چی ناشیگری دارن سر بچه اول درمیارن ولی به ته تغاری که می رسه می بینن روششون سخت گیرانه بوده اینه که آزادی بیشتر بهش می دن، حالا جالب اینه که از این روش فقط برا ته تغاری استفاده می کنن بچه های بزرگتر به همون روالی که بودن هستن! کلا بیچاره بچه اول!!! 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ شایددو علت داره یکی اینکه حس میکنند این اخریه دیر تر از همه میره و شاید هم هیچوقت نره و در خانواده های سنتی حتی اگه ازدواج کنه با اونا میماند و میتونه کمکی برای روز های نیازمندی باشه دوم اینکه انسان ذاتا عروسک دوست هست و در یک واکنش جابجایی این کوچولو را که عروسکی جاندار هست خیلی تحویل میگیرن و وقتی نوه ای دارند که این دیگه از فرزند کوچیکه هم کوچیکتره این پدیده با شدت بیشتری وجود داره 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ میگن شیرینه...خوب بچه های اولم شیرینن... ولی دوستی در مورد تجربه گفت...دوستی در مورد کوچیک بودن بچه گفت...باز هم موافقم... عوامل کنار هم باعث این رفتارن دیگه.... پدر و مادر...وقتی تجربه می کنن...می بینن...تازه آشنا می شن که چگونه باید رفتار کنن.... ولی بعضی اوقات نگاه ما اینجوره.... هر دوره اقتضای رفتاری داره...همون جور که شرایط زندگی عوض می شه...اخلاق ها هم عوض می شه...رو می کنه سالار شدن بچه ها... خوب بچه های اول قالبا تو یک جو پدر و مادرسالارانه بزرگ شدن... البته می شه از نسل ما به بعد هم باز ته تغاری پیدا کرد...رد نمی کنم این موضوع رو..برای همین می گم..عوامل کنار هم باعث می شن... 6 لینک به دیدگاه
Jafar Alishah 6341 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ من احساسم اینه که معمولا تو خانواده هایی که پدر و مادر رفتار کم احساس و جدی ومنطقی تری دارن همیشه بچه بزرگتر(پسر بزرگ) رو بیشتر مورد توجه قرار میدن و توجه شون به بچه اخر تا سن 7-8 سالی زیاده بعد معمولی میشه و پسر بزرگ همچنان کانون توجه شونه.... که فکر کنم بخاطر انتخاب بهتر مسیر بچه بزرگتره و الگو برداری بقیه... ولی تو خانواده های احساسی که پدر تاکیدی بر الزام رفتار منطقی نداره و یک زندگی عادی مثل همه رو میپسنده عمدتا ته تغاری همیشه عزیزه و بچه های بزرگتر (پسر) باید هر چه زودتر مسیر رو انتخاب کنه البته مورد حمایت هست ولی اونی که عزیزتره ته تغاری هست اگر هم ترک باشن بسته به این هست که پسر بچه اول باشه یا آخر چون در هر صورت پسره که عزیزه(با احترام خدمت اذری های عزیز) تو اینجور خانواده ها با افزایش تعداد پسرها , توجه به پسرها , تقسیم میشه ولی بازم رو پسر اول حساب بیشتری میکنن (خدا به داد دخترها برسه) 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ منم بگم؟؟ من با داداش کوچکم 4 سال بیشتر تفاوت ندارم و 2 تا هم بیشتر نیستیم. واسه همین فکر نکنم بشه بهش گفت ته تغاری! ولی همیشه مامانم بهم می گفت اون بچه ست تو کوتاه بیا... خب منم بچه بودم! گاهی بخاطر اینکه والدین احساس می کنند فرزند کوچکتر ضعیف تره ممکنه بیشتر ازش دفاع کنند. گاهی هم فرزند بزرگتر (اگه اختلاف سنی کثل ما کم باشه) چون یهو میبینه یکی اومده که تقریبا کانون توجه قرار گرفته اینجوری احساس می کنه. 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ * Ven۰۰۰s * گفته است: شرمنده؛ اگه یه بار هوامونو داشته باشین صد بار منتشو میزارین و تلافیش کلی از آدم توقع دارین اونوقتا که تا ما یه کاری کنیم ،تند تند به بزرگترا میگین، اما شما یه کاری میکنین ما نباید هیچی بگیم؛ تا یه چیز واسه ما میخرن،کلی غر میزنین و دوبرابر پولشو میگیرین.... بازم بگم کی پول؟ من یه چی بخرم تا اخر میخوره خودش یه چی بخره میگه دونگ خودتو بده بعدش من هیچوقت لوش ندادم همیشه هم میاد رازاشو بمن میگه ولی اگه یه چی از من بفهمه سریع میره میگه ببین در کل من بقیه رو نمیدونم اما این حرص در اره بچگیام بهش پول میدادم بهم بگه ابجی،اما نمیگفت 4 لینک به دیدگاه
Jafar Alishah 6341 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ بهمن، ۱۳۹۰ VINA گفته است: بچگیام بهش پول میدادم بهم بگه ابجی،اما نمیگفت عجب سریالی دارن دوستان:ws28: 2 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در ۸ بهمن، ۱۳۹۰ peyman۲۱۳۳ گفته است: سلام خدمت شما عزیزان خوب اسم گویای همه چیز هست ... حتما شما هم تابحال با موجوداتی موذی :gnugghender:که درخانواده بیشتر مورد توجه هستند وبه نحوی نورچشمی مادران علی الخصوص هستند برخوردداشته اید میخوایم کمی به موشکافی این قضیه بپردازیم که به نظر شما اصلا چرا فرزندان آخر یا به اصطلاح ته تغاری اینقدر عزیزترند؟ والا این مساله توی خونه ما نیست... من ته تغاریم اما همچنان بچه اول لوس خونست. 2 لینک به دیدگاه
*REZA 1056 اشتراک گذاری ارسال شده در ۸ بهمن، ۱۳۹۰ ته تغاریا باحالن دیگه . ولی خوب اخلاقشون یکمی ممکنه متفاوت هم باشه 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در ۸ بهمن، ۱۳۹۰ پس خوش بحالِ خودم، از شوخی گذشته داداشم هم عزیزه. فرقی نداریم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده