Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ واقعا دیگه دلم نمیخواد پا از خونه بذارم بیرون وقتی میرم بیرون انگار بدبختی از سرو کول مردم داره میره بالا یه حسی تو صورت همه هست یه جور مستعصل شدن یه جور دلهره که انگار هر لحظه منتظر یه چیز عجیب وتازه ان به قول همین اهنگ از چی بگم؟!!! دورو بمون هرکی و با هر شغلی میبینم میناله از پارچه فروش و طلافروش و بقال و قصاب گرفته تا دکتر و مهندس و استاد دانشگاه و .... کمر همه داره زیر این همه فشار خرد میشه بازم مردم ما خیلی پوست کلفتن که هنوزم صداشون در نمیاد این پوست کلفتیه یا بی بخاری یا ترسویی یاتفرقه بیش از حد؟ 6 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ من فکر نمیکنم جمله ایی از حضور توی خیابونها گفته باشم (اگر چه نفی هم نمیکنم که میتونه یکی از گزینه ها باشه)من از شجاعت، ترس، از پای بسته شدن در فضای اینترنت و تکرار مکررات کردن در فـــــــــــیسبوک و انجمن و ... گفتم! بله، نیازی به شق القمر نیست..رأی ندادن کار دشواری نیست (البته من این جا نیومدم که راه حل عملی بدم تا بعضی از دوستان موافقت یا مخافت کنن!) حرف من اینه که شجاعت همین کار ساده رو هم نداریم و شما رو (شمای نوعی رو عرض میکنم ) پای صندوق های رآی مشاهده مجددا میکنیم! از عوام نمیشه خرده گرفت.. وظیفه منو شما هم اینه که اونها رو آگاه کنیم اما من و شمایی که اینجا عکس و نوشته میزاریم و از بدبختی ها میگیم، خودمون از روی ترس رأی میدیم اینجاست که باید گفت خلایق هر چه لایق اصلاح حخویشتن هم که فرمودید، درسته و عرض بنده هم همینه کسب شجاعت و دوری از ترس و رذالت یک نوع اصلاح خویشتن هست دوست عزیز!:icon_gol: قضیه انتخابات این سری که کاملا مشخصه و با این اوضاع هر کسی که شرکت کنه به خودش ظلم کرده............ولیکن در جامعه ای که هر صدایی در نطفه خفه میشه اگر همین اعتراضات نتی هم نباشه بتدریج روحیه مبارزه طلبی از میان میره.............دلیل دیگر هم ترس نیست............اینجا مبارزه در این شرایط مساویست با نابودی...........پس مکان دیگه ای نمونده؟گاهی اوقات هم شاید بدنبال چاره ای هستیم؟واقعا در این شرایط چه میتوان کرد؟ 10 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ یه چیزی بگم ؟ این روزا تو خونه همه دپرسن، میریم بیرون تو جمع دوستان همه دپرسن، میریم دانشگاه بچه ها دپرسن . خسته میشم میام نت ، تو مسنجر همه به یه دلیلی دپرسن ، انجمن هم که دیگه از همه جا بدتر .... باباجان مشکلاتو همه میدونن، دردهارو همه میدونن، جای اینکه فقط دردهارو معرفی کنید، یه راهکار بدید که تموم شن اینا، افسرده شدیم تو این مملکت بخدا 9 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ که مشکل مملکتمون شده دست دادن آقای اصغر فرهادی به آنجلینا جولی و مدونا! اینم عوض ستایش کردنش بخاطر خلق اثری ماندگار هست! 11 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ این پوست کلفتیه یا بی بخاری یا ترسویی یاتفرقه بیش از حد؟ همش با همه فروغ ملت ما میترسن ترسو بـــــــــــار اومدن جای دورم نرو خود ماها نمونه هاشیم....شاید زیادم تقصیر نداشته باشیم چون این ترس و این توسری خوری مال امروز و دیروز و کار یه روز و یه هفته نیست انقدر بلا سرمون اومده که تو سری خور بار اومدیم اتحاد نداریم هرکی فقط به فکر خودشه هرکی همین الان با خودش کلاهش و قاضی کنه ببینه چن بار شده به خاطر منافع خودش با جمع متحد نشده؟یا اگرم شده تو رودرواسی و با اکراه شده و منتظره یه راه دررو بوده که کاری رو بکنه که با دردسر کمتر نفع خودش و ببره چن بار شده جایی که ذی نفع نبودیم خودمون و تو دردسر ننداختیم و گفتیم این که مشکل من نیست بذار دیگران خودشون حلش کنن انقدر داشته هامون و با بدبختی وسگ دو به دست اوردیم که حالا از ،از دست دادن اپسیلونیش میترسیم از امتحان کردن یه راه تازه و دوباره ختم شدن به دوره افتضاح تر از قبلی میترسیم شایدم حق داشته باشیم فقط نمیدونم تا کی؟!! واقعاا خود من هرچی فک میکنم چاره چیه نمیفهمم چاره این وضع چیه واقعا؟ 12 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ یک اینکه زدن همچین تاپیک هایی همیشه لازمه. انکار این قضیه یعنی اینکه شما دوست نداری این موضوعات رو بشنوید یا میخواهی ادعا کنید که همه این موضوعات روی میدونید که فکر نکنم اینطور باشه.دو همین عدم شفافیت موضوع و نشناختن درست صورت مسئله در کل منجر به اقدام غلط میشه که همون به قول خودتون داستان نیمه مودبانه خودتون بود. که مسئله خوب شناخته نشده و ر.ک به همین امضای من و کریشنا مورتی. سه اینکه هیچ کس هیچگاه نمیخواد و نخواسته ادعای آگاهی و فهم و شعور داشته باشه و این گونه برچسب زدن ها هرچند ناخواسته منجر به نوعی خودسانسوری اجتماعی میشه. پس از نسبت دادن صفات بیجا به افراد در هر جایی چه در دنیای مجازی چه در دنیای واقعی بپرهیزید که در واقع دارید به خودتون برچسب میزنید. چهار اینکه فرآیند به کار گیری خرد جمعی از کف هرم با سخن و طرح مسئله هرچند به صورت جزئی باعث میشه هر کدوم از کسایی که این تاپیک رو میخونه به عنوان یک پتانسیل پخش کننده آگاهی حداقل در سطح خانواده اش عمل بکنه. پنج اینکه، تحول ممتد و تاثیرگذار با تحول یه دفعه ای با اقدام لحظه ای تومنی صدزار فرق میکنه و کسی هم قرار نیست اینجا سوپر من باشه. شش اینکه، تلنگر زدن برای اقدام عملی به شخص حقیقی هم تلنگر مناسبیه، اما میتونه با لحن بهتر و تاثیرگذارتر مطرح بشه. هفت اینکه، دوستانی که این قضایا رو میدونند یه تاپیک دیگه بزنند و راهکارهای عملی مسائل و مشکلات جامعه رو مطرح کنند خوشحال میشیم کاری که اینجانب همیشه به اون اقدام کردم رو حداقل برای یک بار انجام دهند تا ما هم فیض ببریم! سخن گفتن چقدر آسان و عمل کردن چقدر مشکل حتی در همین دنیای مجازی! هشت اینکه هدف این تاپیک برگرداندن اذهان عمومی از مسائل خصوصی بی اهمیتی مثل برهنه شدن یک هنرپیشه به مشکلات درست و درمون کشور بود. نه اینکه این تاپیک میتونه یک تاپیک منسجم برای بیا مشکلاتی باشه که دوستان توی دوروبرشون میبین جهت یادآوری به من فقط! چون من از خیلی از مسائل و مشکلات اجتماعی ناآگاهم! پس دوستان لطفا این تاپیک رو روی ناآگاهی و غفلت بنده از مسائل کشورم بگذارید و بنویسید هر دردی را که احساس می کنید. و البته اینم بگم این دنیای مجازی هم آسیب های بی شماری حداقل برای من داشته و شما از آن نا آگاهید! هر آنچه می بینیم مطمئنا هر آنچیزی نیست که وجود دارد! با اکثریت قریب به اتفاق حرف های بالا موافقم:icon_gol: منتها بحث اصلی اینجاست که بچه های انجمن گفتنی ها رو در این باب گفتن! شنیدنی ها رو شنیدن! من جداً بعیید میدونم کسی در این تاپیک ها حضور فعال داشته باشه و هنوز هم در تشخیص حق از باطل دچار تشکیک باشه (که اگر اینطور باشه وا اسفا) با حضور پویا و فعال دوستانی مثل خودت و خیلی دیگه از دوستان دیگه، آگاهی بخشی به «بچه های فروم» به فدر مکفی صورت گرفته! (البته بدون در نظر گرفتن عضویت جدید افراد) الان ما در برهه ایی نیستیم که بخواییم دوباره حرف های دوسال پیش رو منتها با رنگ و لعاب دیگه تکرار کنیم! وقتی کسی حق رو از باطل ممیزی داد، حالا نوبت اقدام و حرکت میرسه! (روی سخن من در خصوص تاپیک های انجمن و بچه های اینجا هست؛ بنابراین لطفا با آکاهی عموم جامعه قیاس گرفته نشه) در خصوص ایده ایی که من بخوام به شخصه بدم باید عرض کنم بهترین تاپیک ها تاپیک هایی هست که بیاییم دور همدیگه بشینیم و ببینیم چطور میشه بر این ترس خودمون غلبه کنیم؟! پس تاپیک ها به این سمت باید سوق پیدا کنه! مگه ماهها و یا شاید سالها نیست که من و شما وقتی توی خلوتمون گپ میزنیم حرف از تغییر خویشتن میزنیم؟! تا حالا چند بار در این مورد منو شما پست زدیم؟! بنظرم حالا وقتش هست که «به طور عملی» به اصلاح ایرادامون که مهمترین اونها در وضعیت فعلی غلبه بر هراس و ترس هست بپردازیم! (در غیاب شما تاپیکی نزدیک به چنین مضمونی از طرف بنده زده شد) http://www.noandishaan.com/forums/thread77445.html در خصوص ادبیات و لحن صحبت کردن هم ارجاع میدم به ادبیات مولانا و عبید زاکانی که همون گونه که وجود چنین تاپیکهایی رو هنوز لازم میدونی، بنده هم برای بازگو کردن عمق فاجعه جامعه، هنوز هم بکارگیریش رو لازم میدونم!! عمق فاجعه بنظر من تصویب امروز تحریم های نفتی و بانک مرکزی و ممنوعیت فروش طلا و سنگهای قیمتی بهِ ایران نبود؛ عمق فاجعه همین فریاد زیر آب ماست! همین فرو کردنِ از ترس سرهامون در لاک های خود ساخته هست! شما نجابت کردی و بنده رو نقل قول مستقیم قرار ندادی جسارت بنده رو ببخش 8 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ همش با همه فروغ ملت ما میترسن ترسو بـــــــــــار اومدن جای دورم نرو خود ماها نمونه هاشیم....شاید زیادم تقصیر نداشته باشیم چون این ترس و این توسری خوری مال امروز و دیروز و کار یه روز و یه هفته نیست انقدر بلا سرمون اومده که تو سری خور بار اومدیم اتحاد نداریم هرکی فقط به فکر خودشه هرکی همین الان با خودش کلاهش و قاضی کنه ببینه چن بار شده به خاطر منافع خودش با جمع متحد نشده؟یا اگرم شده تو رودرواسی و با اکراه شده و منتظره یه راه دررو بوده که کاری رو بکنه که با دردسر کمتر نفع خودش و ببره چن بار شده جایی که ذی نفع نبودیم خودمون و تو دردسر ننداختیم و گفتیم این که مشکل من نیست بذار دیگران خودشون حلش کنن انقدر داشته هامون و با بدبختی وسگ دو به دست اوردیم که حالا از ،از دست دادن اپسیلونیش میترسیم از امتحان کردن یه راه تازه و دوباره ختم شدن به دوره افتضاح تر از قبلی میترسیم شایدم حق داشته باشیم فقط نمیدونم تا کی؟!! واقعاا خود من هرچی فک میکنم چاره چیه نمیفهمم چاره این وضع چیه واقعا؟ مرسی مریم جون دقیقاً من هم معتقدم تاپیک ها باید به این سمت و سو بره و ایده های «عملی» برای غلبه بر ترس داده بشه بتدریج اگه روی این مباحث کار بشه، این ترس و هراس فرو میریزه 4 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ قضیه انتخابات این سری که کاملا مشخصه و با این اوضاع هر کسی که شرکت کنه به خودش ظلم کرده............ولیکن در جامعه ای که هر صدایی در نطفه خفه میشه اگر همین اعتراضات نتی هم نباشه بتدریج روحیه مبارزه طلبی از میان میره.............دلیل دیگر هم ترس نیست............اینجا مبارزه در این شرایط مساویست با نابودی...........پس مکان دیگه ای نمونده؟گاهی اوقات هم شاید بدنبال چاره ای هستیم؟واقعا در این شرایط چه میتوان کرد؟ دوست عزیز بر عکس شما، خیلی از مفسرین معتقدن اینترانت کردن یا همون ملی کردن اینترنت برای امثال منو و شمایی که فقط چشممون به صفحه مونیتور دوخته شده بسیار کارساز خواهد بود!!!! ساده تر بگم.. اون ها معتقدن: اینترنت ملی = عدو شود سبب خیر (اگرچه معایبی هم این مساله داره؛ اما به مراتب با توجه به وضعیت فعلی جامعه محاسنش بیشتره!) 4 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ مرسی مریم جون دقیقاً من هم معتقدم تاپیک ها باید به این سمت و سو بره و ایده های «عملی» برای غلبه بر ترس داده بشه بتدریج اگه روی این مباحث کار بشه، این ترس و هراس فرو میریزه این تدریجی که میگی فک میکنی چقد طول بکشه؟ فک میکنی با چن تا تزی که از طرف ماها کنار همدیگه داده میشه اونم تو یه محیط مجازی میشه پیشینه و ذهنیت و رفتارای یه جامعه رو تغییر داد؟ جامعه ای که بهنجاریا و ناهنجاریاش شاید بشه گفت 100 سال یه بار اونم نه که تغییر کنه،یه تکونی خورده.... الان بیایم ایده عملی بدیم فک میکنی کیه که گوش بده؟!! بین خود ماها که مثلا تفکراتمون تا حدودی به هم نزدیکه باز ممکنه به مرحله عمل نرسه چه برسه به وقتی که این تفکرات بخواد وارد فضای اجتماع بشه که از همه قشری توش هست 7 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ این تدریجی که میگی فک میکنی چقد طول بکشه؟فک میکنی با چن تا تزی که از طرف ماها کنار همدیگه داده میشه اونم تو یه محیط مجازی میشه پیشینه و ذهنیت و رفتارای یه جامعه رو تغییر داد؟ جامعه ای که بهنجاریا و ناهنجاریاش شاید بشه گفت 100 سال یه بار اونم نه که تغییر کنه،یه تکونی خورده.... الان بیایم ایده عملی بدیم فک میکنی کیه که گوش بده؟!! بین خود ماها که مثلا تفکراتمون تا حدودی به هم نزدیکه باز ممکنه به مرحله عمل نرسه چه برسه به وقتی که این تفکرات بخواد وارد فضای اجتماع بشه که از همه قشری توش هست به زمان و نتیجه الان نباید فکر کرد مریم جون باید فعلا از یه نقطه شروع کنیم قیاس به کل جامعه هم نده! ما میخوایم از همین بچه های انجمن شروع کنیم! همین امثال شما و محمد مهدی و اسی و خیلی دیگه از بچه ها بودید که آگاهی رو تسری دادید به بچه های انجمن حالا وقتشه که پیاده سازی کنیم این اندیشه ها رو! عملیاتیش کنیم قدم اول همیشه سخته! اما آهسته و پیوسته میشه به اهداف عالیه رسید شک نکن دوست من 8 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ بهتره فقط از بی عرضگی خودمون بگیم. از اینکه تمام هنرمون شده تو فیس تولد برای ندا گرفتن . از قیمت بالای سکه حرف زدن و بعد صف شلوغ بانک ملی از این که فلان ارگان بده ولی خوب پول میده ، بریم برای قرارداد . از تظاهر پول پرستی منفعت طلبی و خیلی چیزای ذیگه 8 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ جیمی من یکم از این نرگس و دوستاش خبر دارم توی شیراز چندتا از جراحان پلاستیک هستند که نفری یک یا دو سه تاشونو تحت نظر دارند و عملشون میکنند و هزینه ای هم ازشون نمیگیرند...... اون آموزش و پرورش که از بچه ها میلیونی شهریه میگیره کاشکی یکمی هم هزینه برای این بچه ها میکرد ....... نمیدونم واقعا چطوری شب خوابشون میبره....... 11 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگماز 3000000میلیارد دلاری که ماجراش فراموش شد این روزا فقط جمله سارا افشار که میگفت:الان 19 سالته فکر میکنی میتونی همه دنیا رو تغییر بدی 20 سالت شد میگی جامعه رو تغییر میدم 21 سالت شد میگی محیط اطرافمو تغییر میدم وقتی 22 سالت شد میفهمی تو حتی نمیتونی خودتو تغییر بدی میافتم 9 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ استاد جامعه شناسی ما حرف قشنگی زد. گفت ایران تا زیمبابوه اسلامی فاصله چندانی ندارد. 7 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ بچه ها تا کی میخواهید همینجوری بگید؟ دلمون پاره پاره تر شد احتمال جنگ هست آیا؟ بله هست شدید هم هست. امریکا ناو جنگی آورده تنگه هرمز و ایران هم که بیشتر از 100 بار گفته میبندم اونجا و.البته فعلا نه چون تحریم اصلی از 6 ماه دیگه شروع میشه و احتمال داره تحریم تعلیق بشه 3 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ اگه ریگی به کفششون نیست چرا نمیرن ذاکره کنن؟چرا نمیرن عضو زیر نظرآژانس؟ریگی به کفششونه دیگه! میخوان جهاد با کفار بکنن خیر سرشون! ایران ابتدا زیر نظر آژانس بود. چند بار هم کارشناساش اومدن و بازدید کردن و هیچی پیدا نکردن اما باز امریکا گیر داد که باید تعطیل کنید انرژی هسته ای رو ابران هم لج افتاد و دیگه اجازه ورود به کارشناسای اونا رو نداد.این بیانیه اخیر هم انرژی اتمی داده خیلی خشم ایران رو برانگیخت....... 2 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ منتظر یه تکونم یه تکون اساسی.................. به نظرم قحطی تو راهه....... 1 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ یه جا بوود یه داستان خوندم خیلی قشنگ بود دقیق یادم نیس اما حدودشو میگم: یه روز بارونی یه بنده خدا میخواست یه مسیری رو بره که کرایش 550 بووده.آقای راننده هم چون دیده باروونیه گفته نفری 1000 تومن.خلاصه 4 نفر سوار شدن و تو راه مرده شروع کرده از مشکلات که آره از 3 هزار میلیارد هم دیگه خبری نشد خوردن و اینا.یه مرده هم بغلش بوده گفته نوش جونش راننده شاکی شده که آقا فامیلشونی مگه!! این مرده هم گفته نه ولی وقتی تو میبینی یه ذره بارون میاد کرایت رو 2 برابر میکنی و سواستفاده میکنی از اینکه ماشین داری اونایی هم که تو پستشون هستن به همین راحتی سواستفاده میکنن.... البته آخرش تاکسیه همون 550 کرایه رو گرفته اما به نظرم تا حدیش درسته خیلی از مشکلات اینه که تا وقتی یکی میره سر پستی سریع خودشو گم میکنه... باید از درون شروع بع اصلاح کرد 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ هیچی نمیگم! بحران هویت بحران معنا یاس عمومی تحجر منفعت گرایی عام قدیس گرایی وقدیس پرستی(سامری گرایی) خفقان منی که عین بمب بودم احساس میکنم دیگه دارم به استانه خستگی میرسم روحت شاد ای شاعر ازادگی من دچار خفقانم خفقان... ودرتاریکخانه اشباح ذهنم شیون میکند وفریاد میزند زن گریان سربازان جمعه ای خدا ما چقدر بدبختیم... 17 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ ترس؟!!بده یا خوب؟! ترس به نظر نمیاد به خودی خود بد باشه!عملی که در مواجهه باهاش انجام می دیم خوب و بدش رو تعیین می کنه! ترس وجود داره هم واسه یه ترسو هم واسه یه آدم شجاع!پس مشکل خود ترس نیست،مشکل رد شدن از این ترسه! وقتی ازش رد نمی شیم و ناچارا تو همون قسمت می مونیم عادیه که همیشه بترسیم! ترسیدن با دلایل منطقی کوفیان ترسیدند (اونم با دلایل منطقی!) و ... عاشورا شد! ما می ترسیم (با دلایل منطقی؟!) و ... و جالب اینه که کوفیان رو سرزنش می کنیم و محکوم و خودمون رو تبرئه !!! :sigh: دارم کم میارم اینجا ... 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده