قاصدکــــــــ 20161 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ نيمايوشيج ، نام اصلي او علی اسفندیاری است. او در آبان 1276 شمسی در " یوش" در استان مازندران به دنیا آمد. نیما نخستین شاعر نوپرداز در ایران نبود، پیش از او نیز افراد دیگر، چون ابوالقاسم لاهوتی، تقی رفعت و ... بیرون از قالب های رسمی اشعاری سروده و منتشر کرده بودند. ولی کسی بود که با دقت زیاد و صرف وقت بسیار (حدود 38 سال) توانست قالبهای کهن را در هم بریزد و راهی نو پیش پای شعر فارسی باز کند. کودکی نیما (به قول خویش) در بین شبانان و آرامش کوهستان گذشت. مقدمات درسی را در مکتب خانه ی ده آموخت و سپس به تهران آمد. در تهران او به مدرسه ی کاتولیک "سن لوئی" که دروسش به زبان فرانسه تدریش می شد رفت و آشنایی او به زبان فرانسه، سرآغاز دگرگونی در وی شد. نیما خود می نویسد:"تمام خیالات من برای شناسایی چیزهای خوبی بود که می خواستم فقط با آن شناسایی بر همسران خود تفوق یابم... در پانزده سالگی می رفتم مورخ شوم، گاهی نقاش می شدم و ... خوشبختانه هر نوع قوه خلاقه در من وجود داشت، ولی مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار، که "نظام وفا" شاعر به نام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت." نظام وفا غزل سرایی بود که نیما "افسانه" را به او تقدیم کرد. همزمان با تحصیل در مدرسه ی سن لویی به آموزش زبان عربی پرداخت. در سال 1300 شمسی نخستین کتاب شعرش را یک مثنوی بود به نام "قصه ی رنگ پریده خون سرد"، با سرمایه ی شخصی در 30 صفحه منتشر کرد. در پاییز 1301 شمسی شعر " ای شب " را می سراید. "ای شب"، انحرافی جدی و بنیادی از شعر سنتی نبود ولی شور و سوزی که در شعر بود نام شاعر را بر سر زبان ها انداخت، به ویژه آنکه در نشریه ی ادبی معتبر "نوبهار" نیز چاپ شده بود که نشریه ی ادبای شناخته شده آن زمان بود. انقلاب نیما با دو شعر "ققنوس" (بهمن 1316 ش) و "غراب" (مهر 1317 ش) آغاز می شود و او این دو شعر را در مجله "موسیقی" که یک مجله دولتی بود منتشر کرد. نیما یوشیج علاقه ای به انتشار اشعارش، به ویژه در مجلات نداشت. او جز همین چند شعر که در فاصله ای حدود بیست سال در" قرن بیستم" و مجله ی "موسیقی" چاپ کرد، تا پایان عمرش دو سه شعر دیگر منتشر کرد. وي از سال های بیست به بعد، هر روز منزوی تر شد و پس از کودتای 1332 اعتمادش را از همه، جز یکی دو تن که در نامه ها از آنها یاد کرده است، از دست داد ولی بهترین اشعارش را نیز در همین سال ها سروده است. در مطالعه شعر نیما آنچه توجه را بیشتر جلب می کند، نگاه تازه او به طبیعت و جهان است. توجه او به درختان، گیاهان، حیوانات و حتی حشرات یادآور نوعی دقت نظر است که در دیگران کمتر دیده می شود. اما مهم ترین ویژگی شعر نیما که سرآغازی برای حرکت دیگران نیز شد، کوتاه و بلند کردن مصراع های شعر است. نیما "وزن" را برای شعر ضروری می دانست ولی معتقد بود یکسان بودن طول مصراع ها در یک شعر مهم نیست. 8 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20161 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ * قصه رنگ پریده * منظومه نیما * خانواده سرباز * ای شب * افسانه * مانلی * افسانه و رباعیات * ماخ اولا * شعر من * شهر شب و شهر صبح * ناقوس قلم انداز * فریاد های دیگر و عنکبوت رنگ * آب در خوابگه مورچگان * مانلی و خانه سریویلی * مرقد آقا (داستان) * کندوهای شکسته (داستان) * آهو و پرندهها (شعر و قصه برای کودکان) * توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان) 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20161 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ بومی سرایی و سرودن و نوشتن با زبان و فرهنگ مناطق مختلف ایران از تلاشهای ارجمندی است که در گذشته ، اهالی قلم و ادب به آن توجه ویژه داشتند اما این تلاش ارجمند و سنت کهن در ادبیات امروز به فراموشی سپرده شده است . " روجا " مجموعه شعرهای تبری نیما یوشیج ، در گویش تبری به معنای ستاره سرخ سحری است . خانواده نیما برای گاو شیرده شان نام روجا را نهاده بودند . تلاش نیما یوشیج در سرودن شعرهای تبری از دو جهت قابل تامل است : نخست اینکه نیما توانسته است ، درکنار عظمت و اهمیت خود در شعر فارسی معاصر توانایی خود را در بومی سرایی، هم از جهت زبان و هم از جهت فرهنگ و اسطوره نشان دهد. دوم اینکه کوشش او بیش از هر چیزی به ماندگاری و بقای واژه ها و ساختهای زبان تبری به عنوان یکی از گویشهای باقی مانده فارسی میانه (پهلوی) مدد رسانده است . این دو نکته برای پژوهشگری که نیما، زندگی و شعرش را جست و جو می کند ، می تواند از نظر تحقیقی دارای اعتبار باشد . هر چند این قطعات در وزنهای کلاسیک است ، لیکن از منظر زبان و نگاه بیشتر همان اتفاقی در آنها روی داده است که درشعرهای فارسی نیما. آمیختگی عاشقانگی با نوعی لحن مرثیه ای ، در ترکیب با فرهنگ و عناصر بومی مازندران یکی از زیباترین فضاهای شعر روستایی روزگار ما را شکل می دهد. شاید پس از ترانه های مذهبی واجتماعی امیر پازواری مازندرانی، شعری به قابلیت " روجا " ی نیما یوشیج در نمایندگی کردن فرهنگ وآرزوها وغمها و شادی های مردم مازندران وجود نداشته و ندارد . زحمات و رنجهای نیما در نوشتن تاریخ ادبیات مازندران ستودنی است و شکایتها و شکوه های او از کسانی که از در اختیار قرار دادن منابع است. دریغا دریغ که مرگ چندان به وی فرصت نداد تا دو آرزوی هر مازندرانی را در تهیه دستور زبان تبری و تدوین تاریخ ادبیات مازندران برآورده سازد. برگرفته از خبرگزاري مهر 5 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20161 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ * مهدی اخوان ثالث:بدعتها و بدایع نیما یوشیج * مهدی اخوان ثالث:عطا و لقای نیما یوشیج * شاپور جورکش:بوطیقای شعر نو * بهمن شارق:نیما و شعر فارسی، بررسی و نقد آثار نیما یوشیج * حسین صمدی:کتابشناسی نیما * سیروس طاهباز و محمدرضا لاهوتی:یادمان نیما یوشیج * محمد عبدعلی:فرهنگ واژگان و ترکیبات اشعار نیما یوشیج * محمود فلکی:نگاهی به شعر نیما * حمید حسنی:موسیقی شعر نیما (تحقیقی در اوزان و قالبهای شعریِ نیمایوشیج) * سیروس طاهباز:کماندار بزرگ کوهساران: زندگی و شعر نیما یوشیج * محمد حقوقی:نیما یوشیج: شعر نیما یوشیج از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده تفسیر و تحلیل موفق ترین شعرها * سعید حمیدیان:داستان دگردیسی: روند دگر گونیهای شعر نیما یوشیج * سیاوش کسرایی:در هوای مرغ آمین: نقدها، گفت و گوها و داستان ها * محمدعلی شهرستانی:عمارت دیگر (معنی شعر نیما) در پنج بخش * تقی پورنامداریان:خانهام ابری است: شعر نیما از سنت تا تجدد * عطاءالله مهاجراني:افسانة نيما __________________ 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20161 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ و سرانجام نیما در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش ، بهجتالزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است. تصاويري از خانه ي نيما 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20161 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ وصيّتنامهی ِ نيمايوشيج شب دوشنبه 28 خرداد 1335 امشب فکر میکردم با اين گذران ِ کثيف که من داشتهام - بزرگی که فقير و ذليل میشود - حقيقةً جای ِ تحسّر است . فکر میکردم برای ِ دکتر حسين مفتاح چيزی بنويسم که وصيتنامهی ِ من باشد ؛ به اين نحو که بعد از من هيچکس حقّ ِ دست زدن به آثار ِ مرا ندارد . بهجز دکتر محمّد معين ، اگر چه او مخالف ِ ذوق ِ من باشد . دکتر محمّد معين حق دارد در آثار ِ من کنجکاوی کند . ضمناً دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی و آل احمد با او باشند ؛ به شرطی که هر دو با هم باشند . ولی هيچيک از کسانی که به پيروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند . دکتر محمّد معين که مَثَل ِ صحيح ِ علم و دانش است ، کاغذ پارههای ِ مرا بازديد کند . دکتر محمّد معين که هنوز او را نديدهام مثل ِ کسی است که او را ديدهام . اگر شرعاً میتوانم قيّم برای ِ ولد ِ خود داشته باشم ، دکتر محمّد معين قيّم است ؛ ولو اينکه او شعر ِ مرا دوست نداشته باشد . امّا ما در زمانی هستيم که ممکن است همهی ِ اين اشخاص ِ نامبرده از هم بدشان بيايد ، و چقدر بيچاره است انسان ... ! 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ علي اسفندياري، مردي كه بعدها به «نيما يوشيج» معروف شد، در بيستويكم آبانماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در يكي از مناطق كوه البرز در منطقهاي بهنام يوش، از توابع نور مازندران، ديده به جهان گشود.او 62 سال زندگي كرد و اگرچه سراسر عمرش در سايهي مرگ مدام و سختي سپري شد؛ اما توانست معيارهاي هزارسالهي شعر فارسي را كه تغييرناپذير و مقدس و ابدي مينمود، با شعرها و رايهاي محكم و مستدلش، تحول بخشد. .در همان دهكده كه متولد شد، خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده ياد گرفت”. نيما 11 ساله بوده كه به تهران كوچ ميكند و روبهروي مسجد شاه كه يكي از مراكز فعاليت مشروطهخواهان بوده است؛ در خانهاي استيجاري، مجاور مدرسهي دارالشفاء مسكن ميگزيند. او ابتدا به دبستان «حيات جاويد» ميرود و پس از چندي، به يك مدرسهي كاتوليك كه آن وقت در تهران به مدرسهي «سنلويي» شهرت داشته، فرستاده ميشود بعدها در مدرسه، مراقبت و تشويق يك معلم خوشرفتار كه «نظام وفا» ـ شاعر بنام امروز ـ باشد، او را به شعر گفتن مي اندازد. و نظام وفا استادي است كه نيما، شعر بلند «افسانه» كه بهقولي، سنگ بناي شعر نو در زبان فارسي است را به او تقديم كرده است. او نخستين شعرش را در 23 سالگي مينويسد؛ يعني همان مثنوي بلند «قصهي رنگ پريده» كه خودش آنرا يك اثر بچگانه معرفي كرده است. نيما در سال 1298 به استخدام وزارت ماليه درميآيد و دو سال بعد، با گرايش به مبارزهي مسلحانه عليه حكومت قاجار و اقدام به تهيهي اسلحه ميكند. در همين سالهاست كه ميخواهد به نهضت مبارزان جنگلي بپيوندد؛ اما بعدا منصرف ميشود. - نمائی از روستای یوش - زادگاه علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) - نمائی از خانه زیبای علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) در یوش 15 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ «نيما يوشيج» به روايت دكتر روژه لسكو «نيما يوشيج» براي اروپاييان بويژه فرانسه زبانان چهره اي ناشناخته نيست. علاوه براينكه ايرانيان برخي از اشعار نيما را به زبان فرانسه ترجمه كردند، بسياري از ايرانشناسان فرانسوي نيز دست به ترجمه اشعار او زدند و به نقد آثارش پرداختند. بزرگاني چون دكتر حسن هنرمندي، روژه لسكو، پروفسور ماخالسكي، آ.بوساني و… كه در حوزه ادبيات تطبيقي كار مي كردند عقيده داشتند چون نيما با زبان فرانسه آشنابوده، بسيار از شعر فرانسه و از اين طريق از شعر اروپا تأثير پذيرفته است. از نظر اينان اشعار سمبوليستهايي چون ورلن، رمبو و بويژه ماگارمه در شكل گيري شعرسپيدنيمايي بي تأثير نبوده است. - عکسی از جوانی علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) پروفسور «روژه لسكو» مترجم برجسته «بوف كور» صادق هدايت، كه در فرانسه به عنوان استاد ايران شناسي در مدرسه زبانهاي زنده شرقي، زبان كردي تدريس مي كرد، ترجمه بسيار خوب و كاملي از «افسانه» نيما ارائه كرد و در مقدمه آن به منظور ستايش از اين اثر و نشان دادن ارزش و اهميت نيما در شعر معاصر فارسي، به تحليل زندگي و آثار او پرداخت و نيما را به عنوان بنيانگذار نهضتي نو در شعر معاصر فارسي معرفي كرد. - عکسی از تفریحات علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) با دوستان 13 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ دكتر روه در مقدمه ترجمه شعر افسانه در مقاله اش مي نويسد: «شعر آزاد» يكي از دستاوردهاي اساسي مكتب سمبوليسم بود كه توسط ورلن، رمبو و … در «عصر روشنگري» بنا نهاده شد و شاعران و نويسندگان بسياري را با خود همراه كرد كه نيمايوشيج نيز با الهام از ادبيات فرانسه يكي از همراهان اين مكتب ادبي شد. هدف در شعر آزاد آن است كه شاعر به همان نسبت كه اصول خارجي نظم سازي كهن را به دور مي افكند هرچه بيشتر ميدان را به موسيقي وكلام واگذارد. در واقع در اين سبك ارزش موسيقيايي و آهنگ شعر در درجه اول اهميت قرارمي گيرد. - نمائی از ایوانها ، اندرونیها واتاقهای زیبای خانه علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) شعر آزاد به دست شاعران سمبوليست فرانسه چهره اي تازه گرفت و به شعري اطلاق مي شد كه از همه قواعد شعري كهن بركنار ماند و مجموعه اي از قطعات آهنگدار نابرابر باشد. در چنين شعري، قافيه نه در فواصل معين، بلكه به دلخواه شاعر و طبق نياز موسيقيايي قطعه در جاهاي مختلف شعر ديده مي شود و «شعر سپيد» در زبان فرانسه شعري است كه از قيد قافيه به كلي آزاد باشد و آهنگ دار بودن به معناي موسيقي دروني كلام از اجزا جدايي ناپذير اين نوع شعر است. كه اين تعاريف كاملاً با ماهيت و سبك اشعار نيما هماهنگي دارد. - نمائی دیگر از خانه علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ در مجموع مي توان گفت كه: 1. نيما كوشيد تجربه چندنسل از شاعران برجسته فرانسوي را در شعر فارسي بارور سازد. 2 . نيما توانست شعر كهن فارسي را كه در شمار پيشروترين شعرهاي جهان بود ولي در چند قرن اخير كارش به دنباله روي و تكرار رسيده بود را با شعر جهان پيوند زند و بارديگر جاي والاي شعر فارسي را در خانواده شعر جهان به آن بازگرداند. 3. نيما توانست عقايد متفاوت و گاه متضاد برخي از بزرگان شعر فرانسه را يكجا در خود جمع كند و از آنها به سود شعر فارسي بهره گيرد. او عقايد و اصول شعري «مالارمه» كه طرفدار عروض و قافيه بود را در كنار نظر انقلابي «رمبو» كه خواستار آزادي كامل شعر بود، قرارداد و با پيوند و هماهنگي بين آنها «شعر سپيد» خود را به ادبيات ايران عرضه كرد. 4 . نيما از نظر زبانشناسي ذوق شعري ايرانيان را تصحيح كرد و با كاربرد كلمات محلي دايره پسند ايرانيان را در بهره برداري از زبان رايج و جاري سرزمينش گسترش داد. او يكي از بزرگان شعر فولكلور ايران شمرده مي شود. 5. نيما جملات و اصطلاحات متداول فارسي و صنايع ادبي بديهي و تكراري را كنار نهاد تا از فرسودگي بيشتر زبان پيشگيري كند و اينچنين زبان شعري كهن فارسي كه تنها استعداد بيان حالات ملايم و شناخته شده عرفاني و احساساتي را داشت، توانايي بيان هيجانات، دغدغه ها، اضطرابات و بي تابي هاي انسان مدرن امروزي را به دست آورد. بدين ترتيب زبان شعري «ايستا و فرسوده» گذشته را به زبان شعري «پويا و زنده» بدل كرد. 6. نيما همچون مالارمه ناب ترين معني را به كلمات بدوي بخشيد. او كلمات جاري را از مفهوم مرسوم و روزمره آن دور كرد و مانند مالارمه شعر را سخني كامل و ستايشي نسبت به نيروي اعجاب انگيز كلمات تعريف كرد. 7. نيما همچون ورلن تخيل و خيال پردازي را در شعر به اوج خود رساند و شعر را در خدمت تخيل و توهم گرفت نه تفكر و تعقل. 8. نيما بر «وزن» شعر بسيار تأكيد داشت. او وزن را پوششي مناسب براي مفهومات و احساسات شاعر مي دانست. - از راست استاد شهریار ، شراگیم فرزند نیما و علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ اشعار قصه رنگ پریده منظومه نیما خانواده سرباز ای شب افسانه مانلی افسانه و رباعیات ماخ اولا شعر من شهر شب و شهر صبح ناقوس قلم انداز فریاد های دیگر و عنکبوت رنگ آب در خوابگه مورچگان مانلی و خانه سریویلی مرقد آقا (داستان) کندوهای شکسته (داستان) آهو و پرندهها (شعر و قصه برای کودکان) توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان) مي تراود مهتاب مي درخشد شبتاب نيست يك دم شكندخواب به چشم كس وليك غم اين خفته چند خواب در چشم ترم مي شكند نگران با من ايستاده سحر صبح مي خواهد از من كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را بلكه خبر در جگر ليكن خاري از ره اين سفرم مي شكند نازك آراي تن ساق گلي كه به جانش كشتم و به جان دادمش آب اي دريغا به برم مي شكند دستهاي سايم تا دري بگشايم بر عبث مي پايم كه به در كس آيد در وديوار به هم ريخته شان بر سرم مي شكند مي تراود مهتاب مي درخشد شبتاب مانده پاي ابله از راه دور بر دم دهكده مردي تنها كوله بارش بر دوش دست او بر در مي گويد با خود غم اين خفته چند خواب در چشم ترم ميشكند 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ احساس نباید قافیه داشته باشد . گاهی قافیه ها دست و پای احساس را می بندند و کلام را ذبح می کنند. نیما یوشیج متولد شد تا شاعر احساساتی بدون وزن و قافیه باشد. و حرفهای دلش را بدون حصار وزن و قافیه بیان کند. نیما مردی بود که توانست تمام قاعده های قدیمی را بهم بزند و نام فرزندی که خود خالق آن بود را «شعر نو» نهاد. نیما یوشیج در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی درروستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش ابراهیمخان اعظامالسلطنه متعلق به خانوادهای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود. پدر وی زندگی روستایی، تیراندازی و اسبسواری را به وی آموخت. او تا سن دوازده سالگی درزادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد. دوازده ساله بود که به همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام «نظام وفا» به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد. پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی وی در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. در سال 1305 با عالیه جهانگیر ازدواج کرد. درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به دلیل بیکاری خانهنشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد. به سال ۱۳۰۷ خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. وی نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا واقع در مرز شوروی سابق به امر تدریس مشغول بود. علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند همچنین انتشار افسانه، دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. «ای شب» نیز در هفتهنامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت. نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. از آثار نیما می توان به: قایق، در نخستین ساعات شب، آهنگر، مرغذ آمین و... را نام برد. جالب است بدانید که خانه پدری نیما یوشیج واقع در یوش بنایی تاریخی است که قدمت آن به دوره قاجار می رسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت می شود. و بازدید از آن برای عموم آزاد است. علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج در 13 دی 1338 در گذشت. مزار او در حیاط خانه پدریش در یوش است. 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۵ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۵ نیما یوشیج علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما پوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود. برای دیدن متن کامل از ضمیمه فایل word را دانلود نمایید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده