رفتن به مطلب

جان لنون


ارسال های توصیه شده

[TABLE]

[TR]

[TD=class: siah9, width: 299]تصور کن هيچ بهشتی در کار نيست

آسان است اگر تلاش کنی

و هيچ جهنمی در زير پايمان نيست

بر بالای سرمان تنها آسمان است

تصور کن همه انسان‌ها

برای امروز زندگی مي‌کنند ...

 

تصور کن هيچ کشوری نيست

تصورش سخت نيست

هيچ بهانه‌ای برای کشتن يا مردن در راهش نيست

چنان که مذهبی وجود ندارد

تصور کن همه انسان‌ها در صلح زندگی مي‌کنند

 

شايد بگويی من رؤيا مي‌بينم

اما من تنها نيستم

من اميددار روزی هستم که تو به ما بپيوندی

و جهان يکی شود

 

تصور کن مالکيتی وجود ندارد

تعجب مي‌کنم اگر بتوانی

نيازی به حرص يا گرسنگی نيست؛

برادری بشر.

تصور کن همه مردم

زمين را با يکديگر قسمت مي‌کنند...

 

شايد بگويی من رؤيا مي‌بينم

اما من تنها نيستم

من اميدوار روزی هستم که تو به ما بپيوندی

و جهان يکی شود

----

متن ترانه «تصور کن» از جان لنون که در سال 1971 سروده بود [/TD]

[TD=width: 281]lennon.jpg[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

***

شامگاه هشت دسامبر ۱۹۸۰ جان لنون در نيويورک با شليک چهار گلوله توسط مارک ديويد چپمن به قتل رسيد.

واتيکان بعداز 42 سال لعن و تحريم جان لنون خواننده فقيد گروه بيتل ها مجبور به عقب نشينی شد و به خاطر اظهاراتی که او در سال 1966 بيان داشته بود او را " بخشيده" است. حتی روزنامه نيمه رسمی « اوسرواتوره رومانو» که در واتيکان منتشر می شود از جان لنون ستايش کرده است. درباره اظهار مهربانی اين روزنامه نسبت به جان لنون ما گيلک ها يک ضرب المثل داريم که ميگويد:

سگه از ناتوونی مهربونه

وگرنه سگ کجا و مهربونی

 

در موسيقی هم مثل ديگر عرصه ها ی هنري، فرهنگی و ادبی و يا علمی هميشه زورمندان، برده داران و فئودالها و سرمايه داران در تلاش بوده و هستند تا جايی که امکان دارد سازندگان و آفرينندگان آثاری که محبوبيت مردمی دارند را بخرند و برای تبليغ و بقای خود آنان را به خدمت خود درآورند. اگر در اين امر موفق نشوند به لعن و تحريم و زور و چماق متوسل می شوند.

تاريخ نشان داده است که اغلب آنهايی که هنر و يا هر اثر ديگر خود را بخاطر منافع شخصی در خدمت زورمندان قرار دادند بزودی از محبوبيت شان کاسته شد و به فراموشی سپرده شدند. همه سلاطين و حاکمان مستبد در دربار و بارگاه خود انواع هنرمند و بويژه شعرای مجيزگو داشتند که اغلب گمنام ماندند و کسی از ايشان و آثارشان ياد نميکند. اگر هم يادی از ايشان شود به نيکی نخواهد بود.

درست مثل دادگاههای تفتيش عقايد اروپا در قرون وسطی که اگرنامی از آنها برده شود جز برشمردن چنايات و ترورها يشان نخواهد بود. اما نام گاليله که اورا بخاطر رد مرکزيت زمين به محاکمه کشاندند ماندگار ماند و هميشه به نيکی ياد می شود.

سيه رويی و نفرين برای پينوشه ماند، و ويکتور خارا گيتاريستی که برای مردم می نواخت و به دستور پينوشه انگشتانش را بريدند موسيقی اش بردل ميليونها نشست و خاطرش در يادها ماندگار.

نازيهای آلمان جاز را تحريم و ممنوع کرده بودند و معتقد بودند که موسيقی جاز: « ريتم های تکراری هيستريکی که مشخصه موسيقی نژادهای وحشی است و غرايز تيره ای را بيدار ميکند که مردم آلمان با آن بيگانه اند». چه بر سر اينگونه تئوريها و تئوريسين ها آمد و سرنوشت جاز در جهان چگونه رقم خورد؟

 

هيچ "موسيقی" سفارشی و دولتی ، هيچ آوای تمجيد خفقان و بی عدالتی باوجود تمام امکاناتی که نصيبشان شد جاودان و ماندگار نشد، در دلها ننشست و بزودی فراموش گشت. اغلب اين موسيقی معترض و نوگرا است که عليرغم تحريم متحجرين و مستبدان ، عليرغم فشارها و تهديدها بر دلها می نشيند و ورد زبان ها می شود و ماندگار.

 

موسيقی جان لنون و گروه بيتل ها در سال 1965 به بهانه جلوگيری از فساد اخلاقی جوانان در اسرائيل ممنوع شد. سال 1966 جان لنون در مصاحبه ای با به يک روزنامه بريتانيايی گفت: « که گروه بيتل ها پرطرفدارتر از عيسی مسيح است و نمی داند از ميان ميسيحيت يا راک اند رول کدام يک زودتر از يادها می روند ».

بلافاصله واتيکان و کليساها او را لعن و موسيقی اش را تحريم کردند. بنيادگرايان دنيا چه شبيه همديگرند و چه شبيه هم عمل می کنند. متعصبين و متحجرين در آمريکا بعداز اين اظهارنظر جان لنون به مراکز فروش موسيقی بيتل ها حمله کرده و صفحات موسيقی را به آتش کشيدند و راديوها پخش موسيقی آنها را ممنوع اعلام کردند و کنسرت های آنها لغو شد.

البته "فساد جوانان" و اظهار نظر در مورد مذهب همه اش دستاويزی بيش نبودند. آنچه که دولتها و کليسا و قشريون را به مخالفت و تحريم کارهای جان لنون واداشت نظرات صلح دوستاته ، انساندوستانه ، آزاديخواهانه و دمکراتيک وی و همچنين شورشگری او عليه وضعيت ناعادلانه موجود بود.

رابين بلاکبورن و طارق علی روزنامه نگار پاکستانی الاصل مقيم انگلستان در سال 1971 مصاحبه ای با جان لنون انجام داده بودند که اينجا فقط عباراتی کوتاه شده از آن را که منعکس کننده نظرات جان لنون ميباشند را می نويسم تا علت مخالفت قشريون، سرمايه داران و دولت ها با او را بهتر بدانيم:

جان لنون:

طارق علی: فکر می کنی علت موفقيت نوع موسيقی تو چه بود؟

به گذشته نگاه مى كنم مى بينم كه اين هم مثل همان معامله حقه بازانه ای بود كه با سياهان کردند. درست مثل همان بود که سياهان اجازه يافتند دونده يا بوكسور بشوند و يا برای مردم برنامه تفريحی جور کنند. اين انتخابی است که در برابر شما می گذارند: حالا به تو مجال می دهند ستاره پاپ بشوى و اين واقعا همان چيزى است كه من در آهنگ «قهرمان طبقه كارگر» مى گويم. همانطور كه در مصاحبه با رولينگ استو هم گفتم هنوز هم اين همان عده هستند كه قدرت را در دست دارند. سيستم طبقاتى يک ذره هم تغيير نكرده است.

البته خوب حالا يك عده زيادى از مزد بگيران و تعدادی از بچه های اهل مد طبقات متوسط که لباس تر و تميز دارند با موهای بلند ميگردند. اما هيچ چيز عوض نشده به جز اين که ما کمی لباس مان را تغيير داده ايم و همان لعنتى ها را به حال خود واگذاشته ايم كه بر همه چيز حکومت کنند

 

من هميشه ذهنيت سياسی داشته ام و عليه وضع موجود بوده ام

من از بچگی به سيستم نيش زدم

ما چند بار به آمريكا رفتيم و اپشتاين ( نام مدير توليد) هميشه سعى مى كرد به ما حقنه كند كه چيزى در باره جنگ ويتنام نگوييم. زمانى رسيد كه من و جرج با خود گفتيم كه خوب اين بار كه از ما سوال كنند خواهيم گفت ما با اين جنگ مخالفيم و به نظر ما آنها بايد بى تاخير آنجا را ترك كنند. و ما همين كار را هم كرديم

اولين کاری که ما کرديم اين بود که شهرستانی ,اهل ليورپول, بودن خود را به همه ی جهان نشان داديم. قبل از آن هرکس از ليور پول می آمد بايد لهجه خود را عوض می کرد تا به بی بی سی راه می يافت. اما ما حاضرنشديم به اين بازی تن در بدهيم. بعد از بيتل ها همه سعی می کردند لهجه ليورپولی داشته باشند

زمانى هم بود كه من به شدت قاطى مذهب شده بودم. دوره افتاده بودم ، اما همچنانكه روانکاوم مى گويد: مذهب جنون قانونی است. به کمک تراپی بود که از همه اين چيزها خلاص شدم و توانستم دردهای خودم را حس کنم.

 

قاعده ناگفته اى حكم مى كرد كه ما از پاسخ دادن به سوالات "حساس" خوددارى كنيم.هرچند من هميشه روزنامه می خواندم، ميدانيد تکه های سياسی را. اطلاع دايمی از اين که چه در اطراف ما می گذرد مرا به خاطر اين که چيزی نمی گفتم شرمنده می کرد. من منفجر شدم چون ديگر نمی توانستم به اين بازی ادامه دهم. از حد تحمل من گذشته بود.

کاری که تلاش می کنم انجام بدهم اين است که تا آن جا که می توانم روی مردم تاثير بگذارم. روی همه آن ها که هنوز رويايی دارند و در ذهن شان يک علامت سوال هست.

اساسا دو نوع آدم در جهان هست. مردمی که به خودشان اعتماد دارند چون به توانايی خودشان در خلق کردن واقف اند، و مردمی که به خودشان اعتماد ندارند چون به آن ها گفته شده خودشان توانايی خلق چيزی را ندارند و بايد دستور بگيرند. نظم حاکم هميشه مردمی را دوست دارد که مسووليت برعهده نمی گيرند و به خودشان احترام نميگذارند.

 

بله آن ها (سرمايه داران) صاحب همه روزنامه ها هستند و توزيع و همينطور پرداخت پول هم در دست آن هاست. در آخرين ضبط آن ها جملات (يک ) آهنگ را که روی صفحه چاپ شده بود سانسور کردند. نهايت حماقت و مسخرگی. آن ها به من اجازه می دهند آن را بخوانم ولی جرات ندارند بگذارند شما آن رابخوانيد. جنون. هر چه بيشتر با واقعيت ها روبرو می شويم، بيشتر متوجه مى شويم كه دستور کار روز آن ها نشان ندادن واقعيت است. هرچه واقعی تر می شويم، بدرفتاری با ما بيشتر می شود. اين به نوعی ما را راديکال تر می کند.

وقتی مساله به جای حساس می رسد آن ها نمی گذارند مردم قدرت بگيرند. آن ها به شما اجازه می دهند برای شان برقصيد و نمايش بدهيد، ولی قدرت واقعی را به شما نمی دهند.

زنان خيلى مهم اند. ما نمى توانيم بدون مشارکت زنان و آزادشدن آن ها انقلابی داشته باشيم. برتری مردان به شيوه بسيار زيرکانه ای آموزش داده شده است. هميشه علاقمندم بدانم رفتار كسانى كه ادعاى راديكاليسم مى كنند با زنان چگونه است. به واقع مضحك است. چگونه مى توان از قدرت براى مردم دم زد بدون اين كه دركى از اين داشته باشى كه مردم شامل هر دو جنس است.

 

نه لعن کردنهای پاپ ها و نه تحريم و بايکوت کردنهای رسانه های دولتی و نيمه دولتی و نه آتش زدن های صفحات موسيقی جان لنون باعث فراموشی موسيقی او و پيامی را که آن موسيقی برای نسلهای جوان داشت نشد. برعکس هنوز هم جوانان در سراسر دنيا به آن گوش می دهند و صفحاتش مزين کلکسيون ميليونها و ميليونها انسان در سراسر گيتی است.

 

تحريم کنندگان، لعن کنندگان ، قشريون و بنيادگرايان رنگاريگ از همه نوع می آيند و می روند و اغلب توشه سفر آخرشان چيزی جز بدنامی و کينه ميليونها نيست. آنچه ماند و هميشه ماندگار خواهد ماند آوای انسان دوستی و آزادگی است که در جايی از گلوی جان لنون و در جای ديگر از سينه ی خسرو گلسرخی برمی خيزد.

 

 

 

لینک به دیدگاه

شاید فراگیر شدن برخی آثار موسیقایی از جمله انواعی از پاپ در جهان، پرسشی برای اذهان جست و جو گر باشد که چرا این گونه می شود که یافتن پاسخ، بی گمان چند و چون زیادی را در بر خواهد گرفت

imagine-sndtrk-cover.gif

 

یکی از این علت ها، رویکرد کلام در موسیقی است که چه می خواهد بگوید و مخاطبش چه کسانی هستند. روشن است وقتی دل مشغولی های شخصی یک هنرمند، دستاویز اثر هنری اش باشند، مخاطبانش نیز محدود به افرادی خواند بود که وی را می شناسند و احتمالاً روابط نزدیکی هم با وی دارند. بنابراین نمی توان انتظار داشت ترانه ای که تنها روایت گر احساس یک فرد، یک جمع کوچک خانوادگی یا یک قوم کوچک یا بزرگ است، در تمام جهان مخاطب پیدا کند. در عوض اگر اثری بتواند دردهای مشترک انسانی را در خود داشته باشد، طبیعتاً هر جا که آن زبان فهمیده می شود، مخاطب خواهد داشت.

اینک بهتر می توان به ناکارآمدی موسیقی پاپ ایرانی پی برد. وقتی تولید کنندگان و متولیان این نوع موسیقی، حتی قادر نیستند به احساس نیمی از جمعیت فارسی زبان نزدیک شوند، پر روشن است در جهان شلوغ امروزی جایی برای آن ها وجود ندارد. در نقطه مقابل می توان به آثار گروه مشهور بیتلز اشاره کرد که دست کم به مدت یک دهه در جهان، پر فروش ترین بودند. موسیقی بیتلز اگر قرار بود همانند موسیقی پاپ ایرانی، بیانگر دغدغه های شخصی چند جوان جویای نام باشد و یا حداکثر زندگی مردمان بندر لیورپول را روایت کند، در همان بندر جا خوش می کرد و هیچ گاه پایش به قاره بزرگ آمریکا نمی رسید. اما جهت گیری کلام در موسیقی این گروه، این قابلیت را ایجاد کرد تا حتی غیر انگلیسی زبانان نیز با اندکی تأمل در این اشعار، تا حدی به منظور بیتلز پی ببرند. در این جا برای نمونه ترانه "تصور کن" از سروده های جان لنون با صدای خود وی را به همراه متن فارسی و انگلیسی اشعار بارگذاری کردم تا خوانندگان وبلاگ قدری به منظور ایشان نزدیک شوند. زحمت ترجمه فارسی را دوست گرامی، علی افضل وطن کشیده است.

 

 

john-lennon.jpg

**دانلود

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Imagine!

تصور کن!

Imagine there's no heaven,

تصور کن بهشتی در کار نیست

 

It's easy if you try

کار آسانی است اگر سعی کنی

 

No hell below us,

و جهنمی آن پائینها وجود ندارد

 

above us only sky,

بالای سرمان فقط آسمان است

 

Imagine all the people

و تصور کن همه آدمها

 

living for today...

فقط برای امروز زندگی می کنند

 

Imagine there's no countries

تصور کن هیچ کشوری وجود ندارد

 

It isn't hard to do

کار سختی نیست

 

Nothing to kill or die for

دلیلی برای کشتن یا مردن نیست

 

No religion too

و مذهبی نیز در کار نیست

 

Imagine all the people

تصور کن همه مردم

 

living life in peace...

در صلح زندگی می کنند

 

You may say I'm a dreamer

ممکن است بگوئی من خیالبافم

 

but I'm not the only one

اما من فقط یکی نیستم

 

I hope some day you'll join us

امیدوارم روزی تو هم با ما باشی

 

And the world will be as one

و تمام زمین قطعه ای واحد باشد

 

Imagine all the people

تصور کن که تمام مردم

 

sharing the entire world...

سهمی از تمام زمین دارند

 

You may say I'm a dreamer

ممکن است بگوئی من خیالبافم

 

but I'm not the only one

اما من تنها نیستم

 

I hope some day you'll join us

امیدوارم روزی تو هم با ما باشی

 

And the world will live as one

و تمام زمین قطعه ای واحد باشد

 

Imagine no possessions

تصور کن هیچ مالکیتی در کار نیست

 

I wonder if you can

من تعجب می کنم اگر تو بتوانی

 

No need for greed or hunger

نیازی به طمع و یا گرسنگی نیست

 

a brotherhood of man

برادری همه آدمها

 

Imagine all the people

تصور کن که تمام مردم

 

sharing all the world...

در تمام جهان سهیم هستند

 

You may say I'm a dreamer

ممکن است بگوئی من خیالبافم

 

but I'm not the only one

اما من تنها نیستم

 

I hope some day you'll join us

امیدوارم تو هم روزی با ما باشی

 

and the world will live as one

و تمام زمین قطعه ای واحد باشد

از لینک زیر نیز ویدیوی زیبای این ترانه را دریافت نمایید

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...