nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ با سلام: طبق صحبتی که با دوستان شد و تقریباً همه موافق بودن، میخوام توی این تاپیک به موضوعی که همیشه باهاش روبرو خواهیم شد، صحبت کنیم... ضمن اینکه همین تاپیک هم میتونه تمرین گفتگو باشه. من میخوام اولش یه چیزایی که توی نت میتونم گیر بیارم براتون بذارم و بعدش از همتون بخوام تجربیاتتون رو در گفتگوهایی که توی سایت یا حتی توی جمع خانواده داشتین بگین و این رو متذکر بشین که در هر برخورد چی یاد گرفتین. مرسی از همکاریتون 14 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ این روزا خصوصا بعد مسائل سیاسی سال گذشته در بحث های و جدل ها خیلی خیلی اوضاع بدی حاکم است از توهین به طیف مخالف گرفته تا انواع مغالطه و سفسطه به کار می شود یکی از آداب گفتگو گذشتن از خود است تعجب می کنید بله گذشتن از خود آدمها برای خود دارای نوعی احترام و ارزش و خودخواهی هستند یکی از رایج ترین رفتارهای بشر نا آموخته و غیر حقیقت جو این است که در هر بحثی فقط به فکر حفاظت از منیت و خود است نه به فکر دفاع از حقیقت و پذیرش حقیقت و در واقع اصل قضیه اینه که او معتقد است این حرف را چون من میگم درسته نه چون دلیل براش دارم اینطور انسانها در واقع دچار نوعی عقیده پرستی میشن . در واقع دو چیز داریم اول) عقیده گرایی که چیز بدی نیست هر کسی به عقاید خودش باید پایبند باشه دوم)عقیده پرستی عقیدهپرستى بزرگترین رقیب خداپرستى است در عقیده پرستی تو فقط به عقایدت پایبندی و به هیچ وجه ولو اینکه کسی دلایل مخالف بیاره نمی خوای دست از باور و عقیده ات برداری اولین درسی که از این رفتار باید گرفت آموزش این نکته مهم به خودمان است که نگذاریم خودخواهی ما جلوی حقیقت جویی ما را بگیرد! بعبارت دیگر از این بی ادبی باید ادب آموخت و همواره تلاش کرد که خودخواهی ما چشم خرد ما را کور نکند. 10 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ یکی از اصطلاحاتی که خیلی از ماها تو بحثها مطرح میکنیم مغالطه است طرفی به طرف دیگه میگه مغالطه نکن این مغالطه چیه ؟ چند نوعه ؟ افلاطون معتقد بود کسی تا مغالطه را یاد نگرفته نباید وارد علمی بشه مغالطه نوعی بحث و استدلال است که در آن فرد از طریق روش هایی طرف مقابل را در دام می اندازد که حرف او را به شیوه ای نادرست قبول کند توجه کنید درب باز است باز پرنده است پس درب پرنده است این ساده ترین شکل مغالطه است که در کتابهای منطق دبیرستان به عنوان مثال میزنند اما انواع مغالطه ؟ اول)استفاده از کلمات دو پهلو یکی ار رایج ترین مغالطه ها استفاده از کلمات دو پهلو است مثلا سعادت غایت زندگی انسان است غایت زندگی انسان مرگ است پس سعادت انسان همان مرگ است دقت کنید چقدر راحت نکته انحرافی در اینجاست که غایت در جمله اول به معنای هدف است هدف زندگی انسان سعادت است ولی در جمله دوم غایت به معنای آخرین است آخر زندگی انسان مرگ است با ترکیب این دو جمله مخاطب به تله می افتد این مغالطه بین سیاستمداران خیلی رایج است در سالهای نه چندان دور کلمه آزادی خیلی رواج داشت این کلمه از آن دسته کلماتی است که چند پهلو است 11 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ بنظر من با دو تیپ آدما نباید بحث کرد ،یکی آدمای متعصب و دیگه ادمای احمق که عملا جفتش یکیه و اینجوری میشه گفت که با آدمای احمق نباید بحث کرد. میگن مغز احمق مثل مردمک چشم میمونه. هر چی بیشتر بهش نور بتابی بسته تر میشه. 8 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ مرسی از تاپیک مفیدت نازنین راستش توی بحث کردن با آدما یه چیزی خیلی منو اذیت میکنه اونم وقتیه که مثلا داری با کسی بحث میکنی و از یه جایی که میبینه استدلال منطقی یا دانش کافی در برابر حرفت نداره شروع میکنه به تمسخر!یا بحث جدی رو میکشونه به شوخی!با این هدف که از بحث نتیجه ای که به ضررشه رو نگیری! یا مثلا با این جملات ادامه میده که:اگه واقعا طرز فکرتون اینه واقعا براتون متاسفم!یا همچین چیزایی!به نظرم یه جورایی اینم در رفتن از بحثه! یه سری وقتا هم میبینی کسی داره بحثو شروع میکنه به نیت محکوم کردن یا برچسب چسبوندن به طرف مقابلش(این توی بحثای سیاسی زیاد اتفاق میفته)و نیتش واقعا مباحثه نیست!شخصا این جور وقتا از کوره در میرم و رفتارم کاملا انفعالی میشه(میدونم یه نقطه ضعفه) یه چیز دیگه هم هست!وقتایی که با آدمی بحث میکنی که از لحاظ طرزفکر و نوع استنتاج و نگاه کردن به قضیه از دو تا سیاره مختلفید!اصلا نوع استدلال همو قبول ندارید چون بیس فکریتون با هم فرق داره!جاهایی که مجبور نیستی خوب بحث نمیکنی ولی مثلا فرض کنید اون آدم کارفرماست و منم باید طبق اصول علمی برای یه تغییری توی پروژه متقاعدش کنم!این جور وقتا شماها چجوری بحث میکنید؟ البته توی بحث قدرت بیان و نوع استفاده از کلمات هم میتونه اثر بذاره که این فکر میکنم اکتسابی باشه با افزایش آگاهی! 8 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ی مثلا فرض کنید اون آدم کارفرماست و منم باید طبق اصول علمی برای یه تغییری توی پروژه متقاعدش کنم!این جور وقتا شماها چجوری بحث میکنید؟ البته توی بحث قدرت بیان و نوع استفاده از کلمات هم میتونه اثر بذاره که این فکر میکنم اکتسابی باشه با افزایش آگاهی! اینجور مواقع باید به اصول و فنون مذاکره آشنایی کامل داشته باشیم . آشنایی و توان استفاده درست از اصول و فنون مذاکره هم هنره هم اکتسابی یعنی میشه با بالا بردن اگاهی و اموزش به این فن دست پیدا کرد. بعضیا هم در این زمینه بصورت تجربی خوب واردن. http://www.noandishaan.com/forums/thread63268.html#post667839 9 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ یکی از چیزایی که منو عصبانی میکنه اینه یکی اصلا چیزی دربارهی یه موضوعی نمیدونه البته در زمینه دیگه دانشش خوبه،بقیه فکر میکنن اگه درباره اون مسئله هم حرف میزنه درست میگه یادمون باشه همه توی چندتاموضوع اطلاعات دارن نه همه موضوعات!!!!!!!!!!!!!! 7 لینک به دیدگاه
Ali Akbar.J 3914 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ یکی از چیزایی که منو عصبانی میکنه اینه یکی اصلا چیزی دربارهی یه موضوعی نمیدونه البته در زمینه دیگه دانشش خوبه،بقیه فکر میکنن اگه درباره اون مسئله هم حرف میزنه درست میگهیادمون باشه همه توی چندتاموضوع اطلاعات دارن نه همه موضوعات!!!!!!!!!!!!!! کاملا موافقم. بعضی مواقع هم که با بچه ها بحث می کنیم یه حرفایی می زنن، که من، از خودشون برعکس حرفاشون رو دیدم.(دقیقا همین شکلی میشم ) مثلا در مورد رانندگی حرف میزنیم میگه نباید سرعت بالا رفت تو شهر با این وضع ماشینا و.. ویراژنباید داد، درست برعکسش همچین با پرایدش میره که تا مترو برسیم من چن تا سکته رو رد میکنم، حالا بماند که در مورد مسائل کلان چ حرفایی میزنن 8 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ بنظر من با دو تیپ آدما نباید بحث کرد ،یکی آدمای متعصب و دیگه ادمای احمق که عملا جفتش یکیه و اینجوری میشه گفت که با آدمای احمق نباید بحث کرد.میگن مغز احمق مثل مردمک چشم میمونه. هر چی بیشتر بهش نور بتابی بسته تر میشه. اممم. منم اینو قبول دارم که بحث با آدمای متعصب بیهودست اما به هر حال هر چیزی راه حلی داره... به نظرم با این افراد باید اینجور صحبت کنیم که از راهی وارد شیم که نظر اونارو هم شامل شه و ما نظرمون رو در کنار نظر اونا بگیم نه روی نظر اونا من به این جملم توی بحثا خیلی اعتقاد دارم چرا که دیدم در بحث ها همه سعی دارن فقط نظری روی نظر دیگران بدن در حالی که ما در گفتگوها نمیخوایم که دعوا کنیم بلکه میخوایم به نتیجه بهتر و جامع تری برسیم. نه؟ مرسی از تاپیک مفیدت نازنین راستش توی بحث کردن با آدما یه چیزی خیلی منو اذیت میکنه اونم وقتیه که مثلا داری با کسی بحث میکنی و از یه جایی که میبینه استدلال منطقی یا دانش کافی در برابر حرفت نداره شروع میکنه به تمسخر!یا بحث جدی رو میکشونه به شوخی!با این هدف که از بحث نتیجه ای که به ضررشه رو نگیری! یا مثلا با این جملات ادامه میده که:اگه واقعا طرز فکرتون اینه واقعا براتون متاسفم!یا همچین چیزایی!به نظرم یه جورایی اینم در رفتن از بحثه! یه سری وقتا هم میبینی کسی داره بحثو شروع میکنه به نیت محکوم کردن یا برچسب چسبوندن به طرف مقابلش(این توی بحثای سیاسی زیاد اتفاق میفته)و نیتش واقعا مباحثه نیست!شخصا این جور وقتا از کوره در میرم و رفتارم کاملا انفعالی میشه(میدونم یه نقطه ضعفه) یه چیز دیگه هم هست!وقتایی که با آدمی بحث میکنی که از لحاظ طرزفکر و نوع استنتاج و نگاه کردن به قضیه از دو تا سیاره مختلفید!اصلا نوع استدلال همو قبول ندارید چون بیس فکریتون با هم فرق داره!جاهایی که مجبور نیستی خوب بحث نمیکنی ولی مثلا فرض کنید اون آدم کارفرماست و منم باید طبق اصول علمی برای یه تغییری توی پروژه متقاعدش کنم!این جور وقتا شماها چجوری بحث میکنید؟ البته توی بحث قدرت بیان و نوع استفاده از کلمات هم میتونه اثر بذاره که این فکر میکنم اکتسابی باشه با افزایش آگاهی! خواهش پریسا جون خوب منم خیلی با این موارد بر خوردم... خیلی سخت میشه با همچین افرادی بحث رو ادامه داد اما به نطرم اگر خود فرد اونقدر بحث رو دست بگیره که جو اون بحث اجازه همچین رفتاری رو نده عالی میشه... اما چجور دست بگیره؟ در مورد آخری که گفتی: خوب ببین من یه رئیسی داشتم همیشه اون اوایل بهم میگفت تو خیلی تند میری... در حالی که باید همیشه یادت باشه که فرد مقابلت رئیسته! منم این اصل همیشه یادم میرفت که گفتگو در هر مقامی متفاوته... در این مورد واقعاً باید با صبر و حوصله اونقدر خونسرد صحبت کرد که کارفرمات در واقع جا بخوره! و حرفاتو بزنی اما در آخر بهش این رو متذکر شی که حرف آخر برای شماست! متاسفانه این مساله رو همیشه در کار مجبورین ... نظر بچه ها؟ یکی از چیزایی که منو عصبانی میکنه اینه یکی اصلا چیزی دربارهی یه موضوعی نمیدونه البته در زمینه دیگه دانشش خوبه،بقیه فکر میکنن اگه درباره اون مسئله هم حرف میزنه درست میگهیادمون باشه همه توی چندتاموضوع اطلاعات دارن نه همه موضوعات!!!!!!!!!!!!!! دقیقاً. منم خیلی وقتا از این قضیه به عبارتی داغ میکنم! اما خوب باید همه نظرات رو گوش داد و لزوماً به همشونم نمیخواد عمل کنیم که! کاملا موافقم.بعضی مواقع هم که با بچه ها بحث می کنیم یه حرفایی می زنن، که من، از خودشون برعکس حرفاشون رو دیدم.(دقیقا همین شکلی میشم ) مثلا در مورد رانندگی حرف میزنیم میگه نباید سرعت بالا رفت تو شهر با این وضع ماشینا و.. ویراژنباید داد، درست برعکسش همچین با پرایدش میره که تا مترو برسیم من چن تا سکته رو رد میکنم، حالا بماند که در مورد مسائل کلان چ حرفایی میزنن آره. برخی آدم ها فقط حرفن و توی عمل در خودشون اون موارد رو نمیبینی اما ما توی گفتگ باید ببینیم نیازی به این مساله هست که بهشون متذکر شیم یه جوری که آیا اینی که میگی خودت هم انجام میدی؟! اگر نیاز بود بهتره واردش شیم. بچه ها مرسی از حرفاتون... باز هم ادامه بدین... بگین که راهکارای شما توی گفتگوها چیه؟ از کجا شروع به بحث میکنید؟ آیا توی جلسه ای که میرین اولین حرفی رو که میخواین بزنین رو یادداشت میکنین؟ اگر آره چی مینویسین؟ هدف بحث رو مینویسین؟ 6 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ بچه ها به نظرم این اصول جالب اومدن: ۱ ) هدف: اول باید هدف خود را مشخص کنیم. اصولاً هدف ما از این بحث چیست؟ میخواهیم حرف خود را به کرسی بنشانیم؟ از تجربههای دیگران استفاده کنیم؟ یا با تعامل با دیگران، اندیشههای خود را محک بزنیم و بفهمیم که حرف کداممان حق است و به حقیقت نزدیکتر است. پس هدف باید مشخص باشد. به نظر من مورد آخری که گفتم، از بقیه بهتر است. یعنی دریافت حق، خواه نزد ما باشد و به دیگری انتقال دهیم و خواه نزد دیگری بوده و ما را رهنما باشد. اما باید این فرهنگ را داشته باشیم و یا اینکه اگر نداریم کسب کنیم. در ذیل میکوشم چند فاکتور اساسی در بحث کردن ذکر کنم که با تجربه به آنها رسیدهام. ۲ ) سیالی و پویایی ذهن: باید سیال اندیشید. منظور اینکه باید همواره ذهن را آزاد گذاشت تا در مواجهه با دریافتهایش بهراحتی بیندیشد و استنباط کند. نباید روی اندیشههای خود تعصب داشته باشیم. البته منظور من این نیست که از اندیشههای خود دفاع نکنیم. بلکه به روش هرمنوتیکی با دریافتهای ذهنی برخورد کنیم. فرض کنید "الف" و "ب" دارند روی موضوعی با هم بحث میکنند. "الف" در مییابد که "ب" استدلالهای قویتری دارد. حال ممکن است عکسالعملهای متفاوتی داشته باشد. ۱) ممکن است بهخاطر تعصب و یا غرور بیجایش داغ کند و به "ب" بگوید که برای حرفهای تو هیچ ارزشی، قائل نیستم. ۲) خیلی زود تسلیم شود و سریع استدلالهای خود را خط غلطی بکشد و استدلالهای "ب" را جایگزین نماید. ۳) استدلالهای خود را یک طرف ترازو بگذارد. استدلالهای "ب" را هم در کفه دیگر، هر کدام سنگینتر بود، آن را انتخاب کند. ۴) به درستی هر دو استدلال شک کند و از منابع دیگر کمک بگیرد. آن وقت با بررسی و مطالعه، استدلالی را که به حق نزدیکتر است بپذیرد. به نظر میرسد که مورد «۴» از بقیه منطقیتر و عقلانیتر است. زیرا نه تعصبی وجود دارد و نه اینکه سیالی ذهن پایمال دریافت استدلال درستتر شده است. ۳) روحیه نقدپذیری: اگر فرهنگ نقدپذیری نداشته باشیم، نمیتوانیم دریافتهای خوبی داشته باشیم. باید بپذیریم که ممکن است استدلالهای چوبینی داشته باشیم. باید این مسأله را برای خود حل کنیم که اگر از اندیشه و استدلال ما نقد میشود برای رسیدن به یک اندیشه درست و پایدار است. البته موضوع نقد و نقدپذیری بحث مفصلی دارد، که در گذشته در همین وبلاگ، بحث شده است. یک نکته هم در مورد کسانی که در مقام نقد هستند، به نظر بنده با این موضوع نیز باید به روش هرمنوتیکی برخورد کرد. باید اثر را فارغ از صاحب اثر بررسی کرد. ۴ ) شناخت طرف: باید با روحیات طرف مقابلمان آشنا باشیم. مثلأ بعضیها از اینکه صریحأ نقد شوند خوششان نمیآید. یا بعضی از اشخاص دوست ندارند به قول معروف در جمع کم بیاورند. ولو به قیمت پافشاری بر استدلالهای بیاساسشان باشد. لذا ایجاب میکند که شناخت درستی از طرف یا طرفهایمان داشته باشیم و روحیات آنها را در بحث کردن در نظر بگیریم. 7 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ ۵) موضوع بحث: باید طرف شما هم همان دغدغه شما را روی موضوع داشته باشد. اگر شما اهل سیاست هستید و دوست دارید در این حوزه بحث کنید و دوستتان روانشناسی را ترجیح میدهد. ممکن است به اتفاق نظر نرسید و فقط خودتان را خسته کنید. لذا میبایست هر دو طرف نسبت به موضوع دغدغه داشته باشند. مثلأ بنده کمتر بحث مذهبی میکنم. برای این کار هم دلیل دارم. اول اینکه میترسم کسی را گمراه کنم. دوم اینکه مذهب را تجربه شخصی میدانم. دیگر ادامه نمیدهم چون اگر ادامه بدهم باز بحث مذهبی کردهام. پس بحث مذهبی با من فایدهای ندارد. چون ذهن من از پیش روی این موضوع بسته شده است.(البته ممکن است غیرمذهبی بحث کردن مرا در تناقض با پویایی ذهن بگیرید. اما باید بگویم که پویایی ذهن مربوط به ضمن بحث است (حالتی که بحث شروع شده)، نه قبل از انتخاب آن). ۶) نکات مهم: ۱) هدف خود را از بحث کردن به طرفمان بگوییم. ۲) به طور غیرمستقیم استدلالهای طرفمان را رد کنیم. ۳) اندیشههای او را مستقیماً نقد نکنیم. ۴) جو را متشنج نکنیم. مثلأ صدای خود را بالا و پایین نبریم. ۵)در یک محیط آرام بحث کنیم. تو بازار یا سر چهارراه جای بحث کردن نیست. ۶) مستند حرف بزنیم و برای استدلالهای خود دلیل بیاوریم. ۷) احساساتی نشویم و بر اساس احساس عمل نکنیم. 7 لینک به دیدگاه
Ali Akbar.J 3914 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ منم این اصل همیشه یادم میرفت که گفتگو در هر مقامی متفاوته... متاسفانه این مساله رو همیشه در کار مجبورین ... آره. برخی آدم ها فقط حرفن و توی عمل در خودشون اون موارد رو نمیبینی اما ما توی گفتگ باید ببینیم نیازی به این مساله هست که بهشون متذکر شیم یه جوری که آیا اینی که میگی خودت هم انجام میدی؟! اگر نیاز بود بهتره واردش شیم. بگین که راهکارای شما توی گفتگوها چیه؟ از کجا شروع به بحث میکنید؟ با بعضیا که خوشم میاد ببحثم (همچنین طرف مقابل خوشش بیاد) وقتی که همدیگه رو میبینیم میگیم خب امروز در مورد چی ببحثیم،اما در حالت کلی از چیزای جزیی سعی میکنم به چیزی که می خواهم برسم آیا توی جلسه ای که میرین اولین حرفی رو که میخواین بزنین رو یادداشت میکنین؟ یادداشت نه اما از قبل برای خودم اون بحث رو مجسم میکنم و اتفاقاتی که قراره بیفته رو متصور میشم و حتی جملاتی رو اماده میکنم که اگر این اتفاق افتاد چی بگم یا حتی اگر سوتی دادم چی بگم (یه برنامه ریزی کوچیک تقریبا انجام میدم) اما اگر جلسه خیلی رسمی باشه حتما چندتا کلمه کلیدی رو می نویسم و با خودم میبرم. اگر آره چی مینویسین؟ چیزایی که باید گفته بشه ،چیزای مهم هدف بحث رو مینویسین؟ خدا بخیر کنه،پس من تاجایی که ممکنه سعی میکنم در جایی که استخدام میشم افراد بالاتر از من کمتر باشن که کمتر بهشون توضیح بدم (حوصله ی گفتن یک جمله بیش از 3مرتبه رو ندارم) من که بیشتر متعجب نگاهشون میکنم و می خوام سرم رو بکوبم ب دیوار .ولی گاهی اوقات پیش اومده که مثلا گفتم فلانی، شما که رعایت نمیکنی چیزی رو که میگی تا شاید بحث تموم شه اما در یکی دو مورد ادامه دادن و حتی دلیل اوردن که نه من اون موقع باید مثلا خلاف می کردم 7 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ با سلام خدمت همه دوستان.... از این که کمی دیر به جمعتون پیوستم معذرت میخوام .... همه ارسال های دوستان رو به دقت خوندم..همگی به مطالب جالبی اشاره کرده بودین.. پیرو صحبتی که مهرداد خان فرمودند و لینکی که گذاشته بودن،ضروری دیدم که مطالب و نکاتی از اصول و فنون مذاکره رو برای دوستان قرار بدم.این لینک خلاصه یک کتاب بسیار خوب در همین زمینه است.که من بعد از کلی جست و جو تونستم پیداش کنم....توصیه میکنم خوندنش رو از دست ندین... http://www.noandishaan.com/forums/thread78323.html#post847099 موفق باشید. 7 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ دوستان واقعاً هیچ کدوم تجربه گفت گوی جمعی نداشتین؟!:vahidrk: 4 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ سلام من دیر آمدم معذرت میخوام واقعا بحث خوبیه من داشتم مطالب دوستان را میخوندم واقعا خوب بود من معتقدم وقتی بخواهیم بحثی با کسی کنیم قبل از همه مطالب خانم مدیر که واقعا درسته اول خودمون آن بحث را بدونیم یعنی نسبت بهش علم کافی داشته باشیم مثلا من هم با کسی بحث مذهبی نمی کنم از این دید که مطالعه ام کمه ونمیتونم جوابگو باشم البته بی سواد نیستم ولی تو بحث مثلا ادیان دیگر علم ندارم و ترجیح میدم اصلا بحث نکنمپ مرسی از شما 5 لینک به دیدگاه
Ali Akbar.J 3914 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۰ دوستان واقعاً هیچ کدوم تجربه گفت گوی جمعی نداشتین؟!:vahidrk: بچه ها کمی تا قسمتی خجالتی هستند یه بحثی که اینروزا هم کم کم داغ میشه انتخابات مجلس است.فک کنم بچه ها از خاطره هاشون در سال88 بگن خوب باشه بگن که چجوری از فرد مورد نظرشون دفاع میکردن آیا برای دفاع از تفکر و انتخابشون رقیب رو تحقیر میکردن یا منصفانه دفاع میکردن؟ 4 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سیلاااااااااام اساسا بحث کردن کار بیهودایه تو ایران چون ما هممون ادمای مدعی هستیم و اصلا حرف طرف مقابلمون رو گو ش نمیدیم و بهمون اموزش دادن که اگر مخالف باشی متمایزی و از این رو با همه چیز مخالفیم البته :icon_pf (34):همیشه استثنا هم وجود داره معمولا تو بحثایی که من شرکت داشتم یه چیز از همه حرص درار تر بوده و اون این که یکی از طرفهای مبحث( بحث کننده) اجازی اظهار نظر به دیگران رو نمیده و متکلم وحده میشه اینم یه عادت غلط دیگست ولی من به شما چوانان و اینده سازان ایران اسلامی پیشنهاد میکنم که همیشه ببینید طرف مقابلتون چه جور ادمیه بیخود وقتتون تلف نکنید دو ساعت حرف بزنید فکتون در بره بعد اخرش یارو یه ذره از موضع خودش کوتاه نیا نکته ی بعد اگر دیدید جایی داره بحثی به تمسخر گرفته میشه با حفظ ارامش یا از اونجا فرار کنید یا با اونها همراه شید چون اگر بخواین بحث رو به صورت اصولی پیش ببرید صد در صد شکست خواهید خورد همونطور که دوستان هم گفتند همه ی ما باید در مورد مطالبی که تخصص و دانشی نداریم اظهار نظر نکنیم و از اطلاعات دیگران بهره ببریم خلاصه گفتمان سالم نشاندهندی جامعه ای سالمه و همونطور که من قبلا هم گفتم ما کشورهای جهان سوم نیاز داریم تا به یه دیالوگ مشترک برسیم 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده