رفتن به مطلب

تصمیم گیری در هنگام فرار از حریق در یک معدن زیرزمینی


ارسال های توصیه شده

اشاره: مقاله‌اي كه در ادامه مي‌خوانيد از جمله مقالات ارائه شده در «هفتمين همايش ايمني، بهداشت و محيط‌زيست در معادن و صنايع معدني» كه 8 تا 10 آبان در كرمان برگزار شده است.

 

چكيده

يكي از عمده‌ترين آمار مرگ و مير حوادث در معادن زيرزميني و به‌يژه در معادن زغال‌سنگ زيرزمينی، ناشي از حريق است. بسياري از آتش‌سوزي‌هاي بزرگ در معادن زيرزمينی كه موجب تلفات فراوان جاني و مالي مي‌شوند، چنانچه در سطح زمين رخ دهند، در مدت كوتاهي قابل شناسايي و كنترل خواهند بود. تحقيقات انجام گرفته در غالب كشورهاي توسعه‌يافته معدني در جهان، نشان مي‌دهد مهارت تصميم‌گيری در شرايط بحرانی مهمترين عامل نجات کارکنان است که اين مهارت را مي‌توان با آموزش و شبيه‌سازي شرايط اضطراري و انجام تمرينات و مانورهاي طراحي شده براساس واقعيت بهبود بخشيده و توسعه داد. در اين مقاله يك روش شاخص آموزشي كه استفاده از شبيه‌سازي وضعيت اضطراري حريق در قالب پرسش‌ها و پاسخ‌ها مورد بررسي قرار گرفته و امكان كاربري اين روش را در معادن زيرزميني كشورمان و به‌خصوص در معادن زغال‌سنگ زيرزمينی كه به‌طور مستمر پتانسيل ايجاد حريق را در بطن فعاليت‌های معدنی نهفته دارند، مورد بررسی قرار مي‌دهد.كليد واژه‌ها: تصميم‌گيري، حريق، شبيه‌سازی، معدن زيرزميني، زغال‌سنگ، شرايط بحرانی.

1. مقدمه

حريق معدني ناشي از حرارت يك عامل خارجي يا داخلي، يكي از خطرهاي جدي در معادن زغال‌سنگ به حساب مي‌آيد. عملكرد ترموديناميكي دود ناشي از حريق كه در اثر فشار ترموديناميكي هوا حاصل مي‌‌شود، مقدار و جهت جريان هوا را در سيستم‌هاي تهويه تغيير مي‌دهد و در نتيجه باعث بي‌نظمي و آشفتگي جريان هوا در سيستم‌هاي تهويه معدن مي‌شود. افزايش غلظت گاز در مناطق مختلف مي‌تواند مشكلات حادی را همچون تغيير ميزان تراكم گاز در مسيرها و توسعه سطح مثلث انفجار گازي به علت حرارت زياد جريان‌هاي دود كه خيلي آسان سبب انفجار گاز متان در معادن زغال‌سنگ مي‌شود را ايجاد کند. سازماندهي، تصميم‌گيري و شيوه واكنش در شرايط اضطراري در هنگام بروز حريق در معادن زيرزميني يكي از مهمترين اركان موفقيت در حل بحران به‌حساب مي‌آيد. سازماندهي واكنش اضطراري در برابر حريق تنها يك سيستم فني يا يك سيستم اجتماعي به حساب نمي‌آيد، بلكه يكسري فعاليت‌هاي يكپارچه انساني به همراه فناوري‌ها متنوع در راستاي مقابله با شرايط ايجاده شده است. به‌عبارت ديگر اين تعريف بيانگر مديريت و طراحي يك فرآيند مرتبط در راستاي افزايش شانس موفقيت با استفاده از ارتباطات داخلي و خارجي و اثربخشي سازماني واكنش، در نجات افراد حادثه ديده است. در اين راستا روشي معرفي شده است كه در آن با استفاده از روش گفت‌وگو و مصاحبه با افرادي كه تجربه فرار از آتش‌سوزي‌هاي مهيب در معادن زغال‌سنگ را داشته‌اند، اقدام به بررسي شرايط و وضعيت حاكم در هنگام بروز حريق در معادن زيرزميني كرده و نتايج به‌دست آمده از آن را در غالب فرم‌هاي پرسش و پاسخ، در جهت شبيه‌سازي شرايط اضطراري و آموزش به ديگر كاركنان معادن زيرزميني مورد استفاده قرار مي‌دهد. يكي از موثرترين روش‌هاي آموزشي براي مقابله با شرايط اضطراري در معادن زيرزميني، شبيه‌سازي حوادث و تشريح شرايط تصميم‌گيري در هنگام بروز اين نوع حوادث براي كاركنان است، اين روش در كشورهاي پيشرفته معدنی به‌كار مي‌رود. براي نمونه تحقيقاتي با استفاده از اين روش در معادن زغال‌سنگ ايالات متحده انجام گرفته است كه طي آن مصاحبه‌اي با ۴۸ كارگر كه از آتش‌سوزي‌هاي بزرگ در معادن زيرزميني نجات يافته بودند به عمل آمد و نتايج آن به‌صورت يك متن چندين صفحه‌اي جهت شبيه‌سازي شرايط تصميم‌گيري و فرار از حريق در معادن زيرزميني تهيه شد، كه بعدها آن اطلاعات در ۱۳۴ معدن بزرگ اين كشور مورد آزمايش قرار گرفته و نتايج به‌دست آمده از آن مورد ارزيابي قرار گرفته و صحت موفقيت آن مورد تاييد قرارگرفت[۲]. متاسفانه در كشور ما به‌دليل فقر فرهنگ ايمني هيچ‌گونه فعاليت مدوني در راستاي آموزش موثر و كاربردي جهت تصميم‌گيري در هنگام حريق در معادن زيرزميني كشورمان صورت نگرفته است و هر سال شاهد خسارات فراوان جاني و مالي ناشي از آتش‌سوزي در اين معادن هستيم. لزوم توجه و اهميت به اجراي طرح‌هاي آموزشي مدون و جامع براي مقابله با حريق در معادن زيرزميني كشورمان و به‌خصوص در معادن زغال‌سنگ به‌شدت احساس مي‌‌شود. هدف ازتهيه اين مقاله تشريح عملكرد و تصميم‌گيري معدنكاران معادن زيرزمينی در سطوح مختلف مهارتي در يك تمرين شبيه‌سازي شده حقيقی، در شرايط اضطراري است به نوعی که با بررسي آن امكان تعميم كاربرد آن در معادن زغال‌سنگ كشورمان به‌وجود آيد. در اين خصوص لزوم بسترسازي مناسب جهت آموزش اين مقوله در سطوح مختلف معدنكاران كشور از جانب دستگاه‌هاي اجرايي و مسئولان ذيربط ضروري و شايسته خواهد بود.

۲. تشريح روش

انجام تمرينات مستمر و شبيه‌سازي شرايط اضطراري يك روش مناسب جهت ارتقاي مهارت‌هاي تصميم‌گيري در هنگام حريق در يك معدن زيرزميني به حساب مي‌آيد. اين روش ضمن كمك به معدنكاران جهت تصميم‌گيري و انتخاب مسير فرار در معدن دچار حريق شده به آنها كمك مي‌كند تا با افزايش مهارت و ارتقاي درك و آگاهي خود از سردرگمي و هراس در هنگام. بروز آتش‌سوزي در معدن جلوگيري كنند [۳] همان‌طور كه مي‌دانيد در شيوه‌هاي سنتي آموزش به‌ندرت مهارت‌هاي تصميم‌گيري در شرايط بحراني آموزش داده مي‌شود، در حالي‌كه با استفاده از اين روش امكان آموزش و كسب اين مهارت‌ها را براي معدنكاران مهيا مي‌سازد. بدين‌منظور نخست بايد سوالاتي را كه با استفاده از اطلاعات جمع‌آوري شده در مصاحبه‌هاي انجام گرفته با افرادي كه از حريق در معادن جان سالم به‌در برده‌اند، تعريف نمود و سپس ديگر معدنكاران را در شرايط پاسخگويي به آنها مورد ارزيابي قرار داد. سوالات بايد به‌گونه‌‌اي طرح شوند تا عملا فرد را در شرايط محيطي حادثه قرار داده و نحوه تصميم‌گيري او را در اين شرايط مورد ارزيابي قرار دهد.

 

۳. مشكلات فرار از حريق در معادن زيرزميني معادن زيرزميني زغال‌سنگ به‌صورت شبکه‌ای از تونل‌هاي زيرزميني است كه به‌صورت دنبال لايه و يا موازي لايه حفر مي‌شوند و توسط شبكه‌هاي ديگري از حفريات زيرزميني جهت ايجاد كارگاه‌هاي استخراج توسعه مي‌يابند. خصوصيات و ماهيت كار در معادن زيرزميني و به‌خصوص در معادن زغال‌سنگ از يك‌سو و مشكلات غيرمترقبه ناشي از كار در معادن زغال‌سنگ از سوي ديگر ايجاد حريق را در اين معادن ممکن مي‌سازد، وجود سيستم‌هاي تهويه اصلي و موضعي جهت ترقيق آلودگي هواي محيط اين معادن (گاز متان و گرد و غبار) و نياز به اكسيژن‌رساني به كاركنان و جهت جريان هوا در حفريات زيرزميني و مشكلاتي كه در اثر حريق در معادن زيرزميني ايجاد مي‌شود، تصميم‌گيري و فرار را در هنگام آتش‌سوزي مشكل‌تر مي‌سازد. انتخاب رژيم صحيح تهويه براي اطفاي حريق در معادن زيرزميني يكي از مهمترين عوامل موثر در اطفاي حريق و نجات افراد به حساب مي‌آيد. در هنگام بروز حريق در اين معادن سيستم تهويه با ايجاد جريان پيوسته هوا، باعث اكسيژن‌رساني به موضع حريق شده و در نتيجه باعث ازدياد دماي محيط، ايجاد دود غليظ و سمي و تغييرات غيرقابل پيش‌بيني در جهت هواي تازه كه در مسيرهاي ورودي هوا جريان دارد مي‌‌شود و عملا اين مسيرها را كه همانا مسيرهاي خروجي و فرار معدنكاران است، غيرقابل استفاده مي‌كند. در اين هنگام كارگران بايد از فضايي كه مملو از دود و منواكسيد كربن و اكسيژن ناكافي است گذر كرده و خيلي سريع راه‌هاي خروجي را بيابند. عبور از اين منطقه پر از دود با توجه به شرايط ديد محدود تا حد زيادي تابع استفاده سريع و موثر از دستگاه‌هاي تنفسي خود نجات معدنكاران است. فرار از معدن دچار حريق شده نياز به تصميم‌گيري سريع و موثر دارد. از آنجا كه اطلاعات موجود در مورد محل حريق، شرايط راههاي فرار و محل و موقعيت ديگر معدنكاران براي كارگران در هنگام فرار مشخص نيست، لذا انتخاب استفاده از وسايل جابه‌جايي موجود در معدن جهت فرار نيز مشكل مي‌شود، چرا كه با توجه به تغيير شرايط محيطي هوا و بر هم خوردن تعادل ديناميكي هوا استفاده از وسايل جابه‌جايي سريع مانند لوكوموتيو و نوار نقاله‌ها در هنگام حريق (به‌دليل احتمال ايجاد جرقه و در نتيجه انفجار گاز متان) کاری پرخطر است. گذر پياده يا دويدن براي خروج از معدن نيز با توجه به شرايط هوای معدن، عمق و شيب معادن زغال‌سنگ از يك‌سو و مسافت‌هاي ‌طولاني شبكه‌هاي زيرزميني به‌دليل مصرف انرژي و اكسيژن زياد و محدود بودن منابع دسترسي اكسيژن فردي پرسنل از سوی ديگر، تصميم‌گيري براي انتخاب راه فرار را براي معدنكاران مشكل‌تر مي‌كند. همان‌طور كه از شرايط مشخص است تصميم‌گيري افراد در هنگام فرار حكم مرگ و زندگي براي آنان دارد و تصميم‌گيري غلط كارگران در هنگام فرار راهي براي جبران ندارد و نتيجه تصميم‌گيري آنها جز در انتهاي كار مشخص نمي‌شود. بنابراين كارگران بايد قبل از هر چيز به نتيجه و عواقب تصميم‌هاي خود بينديشند و به‌سرعت تصميم بگيرند. در چنين شرايطي آموزش صحيح و داشتن مهارت‌هاي تصميم‌گيري در شرايط اضطراري اهميت پيدا مي‌كند. طبيعي است افرادي كه از قبل در چنين شرايطي قرار گرفته و يا دانش برخورد با اين شرايط را كسب كرده‌اند از شانس به مراتب بيشتري نسبت به سايرين برخوردارند.

۴. تصميم‌گيري و آموزش

تحقيقات انجام گرفته در خصوص تئوري تصميم‌گيري در هنگام مواجهه با اين قبيل حوادث نشان مي‌دهد كه برخلاف آنچه كه روي كاغذ مطرح مي‌شود انتخاب يك راه فرار و تصميم‌گيري در هنگام آتش‌سوزي واقعي بسيار مشكل است، چرا كه معمولا در اين مواقع يك راه‌حل مشخص براي انتخاب وجود ندارد و اطلاعات موجود در مورد راه‌هاي انتخابي نيز عملا به‌طور كامل مشخص و واضح نيست و هر يك از راه‌هاي انتخابي با ريسك‌هاي خاص خود همراه است. بنابراين انتخاب اينكه كدام راه موفقيتش بيشتر و خطرش كمتر است كاري سخت و دشوار است. در چنين شرايطي تصميم‌گيرنده بايد از عواقب تصميم خود آگاه باشد و بتواند نتايج آن را پيش‌بيني كند. مطالعات تجربي انجام شده در خصوص تصميم‌گيري در شرايط اضطراري نشان مي‌دهد كه دو خصوصيت تصميم‌گيري كه به‌طور كلي بايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از نخست آنكه بسياري از افراد آموزش‌ديده نيز ممكن است در هنگام رويارويي با مشكل واقعي اشتباه كنند. دوم اينكه آموزش تصميم‌گيري از طريق مطالعه موردي انجام مي‌گيرد كه در نتيجه عواقب آن از قبل مشخص شده است.[۴] به‌طور كلي آنچه كه بايد به عنوان قواعد اساسي تصميم‌گيري در شرايط حريق در معادن زيرزميني به همه معدنچيان آموزش داد شامل موارد ذيل است:[۵] با ديدن دود ماسك تنفسي خود را پوشيده و به سمت قسمت انتقال حركت كنيد. به نزديكترين محل نگهداري دستگاه‌هاي تنفسي اكسيژن‌ساز دسترسي يابيد. در محل معين شده جهت تخليه معدن جمع شويد تا رئيس بخش يا مسئول كميته بحران دستور تخليه معدن را صادر ‌كند. از راه‌هاي فرار معدن خارج شويد و از اعضاي گروه فاصله نگيريد. چنانچه راه‌هاي اوليه فرار مسدود و يا غير قابل عبور باشند از راه‌هاي ثانويه فرار خارج شويد. البته اين اصول به معدنچيان در هنگام تصميم‌گيري كمك اندكي مي‌كند چرا كه در هنگام بروز حريق در يك معدن زيرزميني عوامل زيادي وجود دارند كه مانع از به‌كارگيري اين قواعد ساده مي‌شوند. براي نمونه هنگامي كه در شرايط ايده‌آل همه كارگران بتوانند خود را تا محل انتقال برسانند حال بايد تصميم بگيرند كه از چه روشي براي خروج از معدن استفاده كنند. همان‌طور كه مي‌دانيد عبور از فضاي داخل معادن زيرزميني و به‌خصوص معادن زغال‌سنگ كشورمان به دليل عرض غيراستاندارد فواصل نصب ريل‌ها تا ديواره‌ها، تاسيسات داخلي معدن مانند تاسيسات و لوله‌هاي هواي فشرده و تجهيزات نگهداري و همچنين عدم داشتن روشنايی مناسب، در شرايط عادي نيز خطرساز است چه رسد به زماني كه دود ناشي از حريق فضاي داخل تونل‌ها را هم پر كند، در اين صورت هجوم كارگران براي گذر از يك راه خروجي خود خالي از خطر نخواهد بود. حال چنانچه تصور كنيم كه در هنگام بروز يك حريق واقعي در معدن تعداد زيادي از كارگران راه خود را گم كرده و عملا نتوانند خود را به محل انتقال برسانند، اين مسئله نيز خود مشكلي بر مشكلات موجود خواهد افزود. چرا كه ديگر كارگراني كه در محل انتقال تجمع نموده اند بايد تصميم بگيرند كه آيا محل را ترك كنند و يا منتظر بمانند تا ديگر همكاران خود نيز برسند. متاسفانه در غالب معادن زغال‌سنگ كشورمان رفت و آمد كارگران در مسيرهاي عبوري معادن به‌صورت پياده است و در مسيرهايي نيز كه از نوارنقاله جهت باربري استفاده مي‌شود به‌دليل نداشتن تجهيزات ايمني لازم براي عبور افراد در شرايط اضطراري امكان استفاده از آنها بر اساس ماده ٢٣٣ آيين‌نامه ايمني معادن كه سوار شدن افراد بر روي نوار نقاله‌اي كه براي رفت و آمد افراد به سيستم‌هاي ويژه مجهز نشده و مورد تاييد مسئول ايمني معدن نباشد ممنوع كرده است، ميسر نيست، اين موضوع در هنگام بروز حريق در افق‌هاي پايين معادن در هنگام خروج كارگران سانحه ديده مسئله‌ساز مي‌‌شود، چرا كه با وجود بعد طولاني مسافت براي فرار و محدود بودن منابع اكسيژن كارگران (در صورتي‌كه موجود باشد كه متاسفانه در غالب معادن كشورمان دستگاه‌هاي خود نجات تنفسي اصلا وجود نداشته و يا به‌كارگران در هنگام ورود به معدن تحويل داده نمي‌شود) امكان رسيدن به محل‌هاي خروجي براي كارگران فراهم نمي‌شود. مسئله ديگري كه در هنگام فرار از معدن دچار حريق شده در تصميم‌گيري مشكل ايجاد مي‌كند وجود توانايي‌هاي فيزيكي متفاوت كارگران معدن است چرا كه اين تصور كه همگي كارگران بايد با هم بمانند و با يكديگر از معدن خارج شوند وجود دارد و اين موضوع اين مسئله را ايجاد مي‌كند كه سرعت و آهنگ حركت افراد براي خروج بايد چگونه باشد؟ آيا در هنگام فرار بايد همپاي ضعيف‌ترين و كندترين فرد گروه حركت كرد و ريسك تمام شدن منابع محدود اكسيژن و مسدود شدن مسير خروجي در اثر آتش را پذيرفت و يا اينكه راه ديگري را به كار بست بدين نحو كه گروه به دو قسمت تقسيم شده و افراد با توانايي فيزيكي بالاتر از گروه جدا شده به اميد آنكه شايد بتوانند با آوردن نيروي كمكي به ياري ديگر بازماندگان بشتابند. سوال ديگري نيز اينجا مطرح مي‌شود و آن اين است كه آيا در گروه كسي كه مسيرهاي فرار را به‌خوبي بشناسد وجود دارد و امكان گذر از فضاهاي مارپيچي و با ديد كم را داراست و مي‌تواند گروه را هدايت كند.پس نمي توان گفت كه دانستن يك سري قواعد ساده براي تصميم‌گيري و فرار از حريق در معادن زيرزميني كافي است. بنابراين نياز به آموزش كاربردي خاص در معادن زيرزميني كه بر پايه تجربيات عملياتي شكل گرفته باشد براي رويارويي با چنين حوادثي ضروري است.

۵. استفاده از شبيه‌سازي براي آموزش تصميم‌گيري در هنگام حريق در معادن زيرزميني

آموزش و تمرين شبيه‌سازي براي كاركنان معادن زيرزميني بايد بر اساس تجربيات برگرفته از شرايط آتش‌سوزي‌هاي حقيقي در معادن زيرزميني و نحوه عمليات فرار در آن شرايط انجام گيرد، بدين ترتيب است كه مي‌توان آموزش موثر و كاربردي را به‌طرز مناسب و صحيح براي معدنكاران ارائه كرد. البته واضح است كه ممكن است خيلي از كارگران هيچ‌گاه عمليات فرار از حريق در معدن را طول مدت اشتغال خود در يک معدن زيرزميني تجربه نكنند ولي آموزش اصول فرار براي كليه معدنكاران معادن زغال‌سنگ زيرزميني بايد به‌صورت اجباري درآيد و زمينه‌سازي اين امر چه از لحاظ قانوني و چه از لحاظ كادر آموزشي و مباني آموزشي بايد از طريق مراجع صلاحيت‌دار فراهم شود. يك طرح خوب شبيه‌سازي شده و مانور مناسب عملياتي امكان تصميم‌گيری صحيح را در هنگام حريق در معادن زيرزميني تا حد زيادي افزايش مي‌دهد. در طراحي يك تمرين شبيه‌سازي شده مناسب هر دو جنبه فكري و احساسي فرد در تصميم‌گيري در شرايط اضطراري بايد لحاظ شوند.اين روش كمك موثري در ارتقاي سطح آگاهي معدنكاران در هنگام بروز حريق در معدن ايفا خواهد كرد چرا كه با صرف هزينه كم و زمان محدود اثرات نامطلوب تصميم‌گيري‌هاي غلط معدنكاران در روي كاغذ و به صورت تئوری مشخص شده و از تكرار آنها در شرايط مشابه واقعي جلوگيري به‌عمل مي‌آيد. همچنين در اين روش ديد كلي در خصوص وقايع فيزيكي، ارتباطات كليدي بين افراد و تجهيزات در شرايط اضطراري ناشي از حريق در معادن زيرزميني مشخص مي‌‌شود.

لینک به دیدگاه

6. رده‌بندي آموزشي شركت‌كنندگان

 

جهت ارزيابي و انجام آموزش لازم ، معدنكاران را بايد به سه گروه اصلي تقسيم نمود.

 

گروه نخست شامل كارگران معدن و يا كليه كارگراني است كه در كار استخراج معدن دخالت دارند. گروه دوم شامل نقشه برداران معدن ، تكنسين‌هاي نگهداري، تهويه، برق و مكانيك، ناظران و مهندسين معدن و كليه كارشناساني است كه كارشان به‌نحوي در ارتباط با معادن زغال‌سنگ زيرزميني است.گروه سوم شامل مديران و سرپرستان معدن است.

 

اين طبقه‌بندي بر اساس سطح دانش و مهارت فنی افراد انجام گرفته است و هر گروه نسبت به گروه قبلي از سطح آگاهي بيشتري نسبت به شرايط و كار در معدن و راه‌هاي فرار آن برخوردار است.

 

 

 

۷. بررسی رخداد حريق در يک معدن زغال‌سنگ زيرزميني

 

حوادث ايجاد شده در معادن زغال‌سنگ كشورمان در چند سال اخير و به خصوص حريق‌هاي رخ داده در اين معادن و احتمال تكرار مجدد اين حوادث تهيه‌كنندگان را بر آن داشت كه در خصوص آموزش مواجهه با حريق تحقيقي كاربردي صورت گيرد.

 

امروزه در كشورهاي توسعه يافته معدني، شبيه‌سازي حريق در معادن زيرزميني تفکيک‌ناپذير آموزش معدنكاري براي كاركنان معادن زيرزميني به ويژه در معادن زغال‌سنگ قرار گرفته است و سودمندي آن در هنگام بروز شرايط اضطراري تاييد شده است.

 

ضرورت گسترش اين نوع آموزش در معادن زيرزميني كشورمان و به‌ويژه در معادن زغال‌سنگ با توجه به خصوصيات و پتانسيل حريق موجود درآنها و نيز با توجه به طرح‌هاي توسعه استخراج مكانيزه در معادن زغال‌سنگ طبس به خوبي احساس مي‌شود.

 

بدون شك آموزش و شناسايي راه‌هاي مواجهه با حريق در معادن زيرزميني بايد از اولويت‌هاي آموزشي در معادن زغال‌سنگ كشورمان به حساب آيد و در اين راستا اقدامات عملي با هماهنگي دستگاه‌هاي مسئول انجام گيرد.

 

درحادثه حريق در يكي از معادن زغال‌سنگ كشورمان در سال گذشته (۱۳۸۴) و با توجه به موقعيت مكاني حريق (در ابتداي مسير تهويه ونتيلاتور اصلي معدن ) قرار داشت و بايد با عملکردی صحيح و با معكوس كردن جهت تهويه مانع از رسيدن هواي تازه به محل حريق مي‌شد ولی متاسفانه تا 5 ساعت پس از وقوع حريق هيچ‌يك از كاركنان معدن در خصوص معكوس كردن جريان تهويه ونتيلاتور اصلي معدن اقدامي نكرد و با رساندن هوا و اكسيژن به محل حريق دامنه آتش‌سوزي را در معدن افزايش داده و سرعت انتقال گاز سمي منواكسيد كربن را به اعماق معدن (جايی که فوت‌شدگان حادثه در آنجا پناه گرفته بودند) افزايش يافت.

 

ناآگاهي و غفلت در اين حادثه در حدي بود كه حتي شخصی را در مدخل تونل دچار حريق شده نگماردند تا مانع از ورود افراد غيرمسئول به داخل معدن شود.

 

كار بدون برنامه و ناهماهنگ نيرو‌هاي امداد و نجات معدن و ديگر عوامل محيطی دست در دست هم داده و حادثه‌اي را كه مي‌توانست خسارت و تلفات اندكي دربرداشته باشد به يك فاجعه انساني تبديل کرد.

 

حادثه‌اي كه شايد اگر كارگران و مديريت معدن از دانش وآگاهي کافي در خصوص مواجهه با حريق در معادن زيرزميني برخوردار بودند بدين شكل غم‌انگيز پايان نمي‌يافت.

 

براي روشن شدن موضوع ما در اينجا سعي در بررسی اجمالی حادثه حريق در اين معدن زغال‌سنگ می‌کنيم و پس از آن به بررسي نحوه شبيه‌سازي رخداد حريق و سوالات برگرفته از آن جهت آموزش معدنکاران در کشورهای پيشرفته از بعد ايمنی در معادن خواهيم كرد .

 

اين معدن در محل دو راهی اکلن وينچ (افق اول ۲۲۵۰) فشارهای وارده ناشی از تنش‌های موضعی ، سبب کاهش سطح مقطع آرک‌ها شده و در نتيجه يکی از واگن‌های در حال تردد در اين مسير به يکی از آرک‌ها برخورد می‌کند.

 

پس از اين برخورد مراتب به مسئولان گز ارش و هماهنگی‌های لازم برای عمليات اصلاحی و تعويض آرک انجام می‌گيرد.

 

يکی از بازرسان ايمنی معدن به همراه 3 تن از کارکنان بخش خدمات فنی معدن به همراه تجهيزات و لوازم کار که شامل گازسنج، کپسول اطفای حريق، دوعدد سطل آب و دستگاه جوش برق، از طر يق اکلون نوار نقاله به‌محل اعزام می‌شوند.

 

در هنگام عمليات برش لارده‌های خشک اطراف آرک آتش گرفته که به‌سرعت توسط آب خاموش می‌شود و با پايان عمليات برش آرک و خارج كردن پايه آرک مجددا دو سطل آب از مخزن آب زيرزمينی که در فاصله ۶۰ متری از محل کار قرار داشته به محل منتقل تا درصورت نياز استفاده شوند.

 

کل عمليات حدود نيم ساعت طول می‌کشد. گروه مذکور جهت انجام تعميرات ديگری (جوشکاری ريل) در امتداد اکلن وينچ به افق سوم می‌روند و در محل مذکور نيز جوشکاری انجام و با پاياني افتن عمليات جوشکاری بازرس ايمنی محل مربوطه را ترک و از طريق اکلن نوار از تونل خارج می‌شود.

 

پس از ترک محل به علت اطفای ظاهری حريق در لارده‌های پشت آرک و از طرفی وجود جريان هوای ورودی غنی از اکس يژن و خشک بودن و حجم زياد لارده‌ها حريق مجددا شعله‌ور شده و متاسفانه در مراحل اوليه به دليل عدم تردد افراد در موضع مذکور کسی متوجه حريق نمی‌شد و تا هنگامی که دود حاصل از حريق به داخل تونل و کارگاه‌ها نفوذ كرده و کارگران از حريق مطلع می‌شوند. بعد از اطلاع از حريق کارگران با کپسول‌های اطفای حريق و آب اقدام به اطفای حريق می‌‌كنند که به‌دليل حجم زياد آتش امکان اطفای حريق ميسر نمی‌شود لذا کارگاه‌ها تعطيل و اقدام به خارج كرده کارکنان می‌شود.

 

۴ نفر از کارگرانی که در اثر دود ناشی از حريق در معدن به دام افتاده‌اند و امکان خروج از معدن را نداشتند به طبقات پايينی معدن رفته و در يکی از دستک‌ها توسط شلنگ هوای فشرده تا مدتی تنفس می‌کنند تا گروه امداد و نجات بتواند برای کمک‌رسانی به آنها به داخل معدن بيايد ولی اين امر به‌دليل دود زياد و عدم ديد کافی ميسر نشده و کارگران گرفتار شده خود اقدام به خروج انفرادی می‌کنند که در نيمه راه در اثر خفگی و مسموم يت با گاز فوت می‌کنند و روز بعد تو سط تيم امداد و نجات به خارج از معدن منتقل می‌شوند.

 

نکته‌ای که جای تاسف است فوت شخص ديگری است که به هر دليل از اين وضعيت مطلع نبوده و ندانسته وارد معدن شده و در اثر مسمويت گاز منواکسيد کربن جان خود را از دست می‌دهد.

 

سوالاتی که اينجا مطرح می‌شود بسيار است، آيا عمليات برشکاری آرک در اين معدنکاری اصولی بوده است؟ آيا در صورت ضرورت کار مراتب ايمنی و نظارتی در آن رعايت شده است؟

 

آيا نحوه نجات کارگران صحيح انجام گرفته است؟

 

و ديگر سوالاتی که در اين مجال امکان بحث آن ميسر نيست و نويسندگان در اينجا قصد تشريح ابعاد مختلف اين مسئله را ندارند و صرفًا بر ا ين نکته تاک يد دارند که متاسفانه هيچ نوع برنامه آموزشی و مدونی برای مقابله با اين قبيل حوادث در معادن زيرزمينی کشور ما وجود ندارد تا در هنگام بروز اين قبيل حوادث از تکرار اين اشتباهات جلوگيری شود.

 

حال آنکه در کشور‌های پيشرفته جهان همان‌طور که در ادامه گوشه‌هايی از آن تشريح می‌شود به برنامه‌ريزی و آموزش در سطوح مختلف معدنکاران توجه فراوان می‌شود و کليه کارکنان معادن زيرزمينی را برای مقابله با چنين شرايطی آموزش می‌دهند.

 

 

 

۸. ساختار طرح تمرين

 

براي انجام اين تمرين در ابتدا اصول كلي را كه هر معدنچي كه در معادن زغال‌سنگ زيرزميني كار مي‌كند بايد بداند به آنها آموزش داده مي‌شود، اين اصول عبارتند از اطلاعات لازم در خصوص ضخامت لايه‌هاي زغالي، وضعيت تهويه معدن، محل و فواصل مدخل‌ها و روشهاي استخراجي مورد استفاده در معدن.

 

سپس به فرد آموزش داده شده نقش سركارگر داده می‌شود و به او در روي نقشه معدن محل حريق و موقعيت معدنچيان، تجهيزات موجود، مسيرهاي ورودي و خروجي و فواصل آنها گفته مي‌شود و از او خواسته مي‌شود تا با بررسي سوالات سعي در انتخاب بهترين راه‌حل كند.

 

 

8ـ1. شرح رويداد و بيان مساله نخست

 

حريقي در يكي از معادن زغال‌سنگ رخداده است، 8 نفر کارگر در معدن گرفتار شده‌اند از اين تعداد، 7 نفر از معدنچيان كه از توانايي فيزيكي مناسب‌‌تري برخوردارند و مي‌توانند به سرعت حركت كنند، يك كارگر از بقيه مسن‌تر است و آهسته‌تر از بقيه گروه مي‌تواند حركت كند.

 

آنها بايد تصميم بگيرند كه آيا بايد فرد مسن‌تر را رها كنند تا خودش پشت سر آنها حركت كرده و مسير خود را بيابد يا اينكه همه با هم بمانند و آهسته حركت كنند. در مدل شبيه‌سازي شده مانند آنچه كه واقعا رخداده است گروه تقسيم مي‌شود.

 

5 نفر سريع‌تر حركت مي‌كنند و به هواي تازه، كه در محل ديگري در داخل معدن قرار دارد و تقريبا در فاصله ۴۰۰ متري از آنها قرار دارد مي‌رسند.

 

دو معدنچي سالم با فرد ناتوان مي‌مانند تا به او كمك كنند، آنها او را قبل از اتمام ذخيره اكسيژن‌شان در حدود ۱۰۰ متر با خود مي‌كشانند و بالاخره هر 3 نفر در دود غليظ گير مي‌افتند. يكي از افراد تلاش مي‌كند تا بلند شده و فرار كند ولي هنگامي كه به هواي تازه و بقيه افراد مي‌رسد دچار مسموميت ناشي از گاز منواكسيد كربن پراكنده شده در محيط تونل مي‌شود و گيج مي‌شود.

 

5 معدنچي سالم با نفر بعدي كه به آنها ملحق شده است بايد تصميم بگيرند كه چگونه مي‌توانند به دو همكار خود كه گم شده‌اند كمك كنند. گزينه‌هايي كه آنها براي انتخاب دارند شامل موارد ذيل مي‌شود.[۲]

 

۱. جهت جريان تهويه را تغيير دهند تا هواي تازه به همكارنشان كه گير افتاده‌اند برسد.

 

۲. فرياد بزنند و منتظر گروه امداد و نجات و تجهيزات شوند.

 

۳. با استفاده از دستگاه‌هاي تنفسي موجود به جست‌وجوي همكارانشان مشغول شوند.

 

 

8ـ2. شرح رويداد و بيان مسئله دوم

 

حريق ديگري در يك معدن زيرزميني زغال‌سنگ رخداده است، خروج دود از تونل خروجي هوا ديده شده و كليه كارگزان متوجه دود مي‌شوند. در حالي‌كه همه در حال جمع شدن در محل تجمع براي تخليه معدن هستند و سركارگر در حال هدايت آنها و تلاش براي شناسايي مكان حريق در معدن است (موقعيت حريق به دليل قطع تلفن نامعلوم است). دود غليظ‌تر شده و تصميم‌گيري براي فرار اين است كه از چه روشي جهت تخليه معدن استفاده شود .آيا با استفاده از نوار نقاله حمل افراد به محل دود يا آتشي كه محل نامعلوم دارد حركت كنند و يا از مسير طولاني‌تر ديگري به افق ديگر معدن رفته و از آنجا اقدام به طرح‌ريزي فرار از معدن كنند. مسئله‌اي كه وجود دارد اين است كه آنها از ابتدا نبايد از دستگاه‌هاي خود نجات خود استفاده كنند چرا كه دوام آنها حداكثر يك ساعت است و آنها براي فرار به ۲ تا ۳ ساعت زمان نياز خواهند داشت. به‌زودي دود غليظ و كوركننده‌اي از نوار نقاله به چشم مي‌خورد، پس عبور از كوتاهترين مسير منتفي است اما چه بايد كرد؟

 

سوالاتي كه در اينجا مطرح مي‌شود به‌طور مرحله‌اي در مقابل فرد مطرح شده و شرايط تصميم‌گيري را براي او مطرح مي‌سازد. براي پاسخ‌هايي كه فرد به اين سوالات مي‌دهد نيز 4 درجه تحت عناوين راه‌حل‌هاي عاقلانه، بي‌فايده، خطرناك (ريسك‌پذير)، كشنده (مرگبار) ارائه مي‌شود. پس از جمع‌آوري سوالات تصميم‌گيري و امتيازدهي به آنها به هر شخص امتياز معيني داده مي‌شود كه بيانگر سطح آگاهي و مهارت فرد در خروج از معدن دچار حريق شده است. سوالاتي كه در اين تمرين می‌تواند مطرح شود عبارتند از:

 

۱. تصميم‌گيري در هنگام ديدن اولين شواهد حريق (دود ناشي از آتش‌سوزي، بوي سوختگي و ...).

 

۲. اولويت‌هاي عملياتي فرار از معدن.

 

۳. جست‌وجو براي يافتن اطلاعات بيشتر در مورد آتش‌سوزي معدن.

 

۴. انتخاب روش‌هاي فرار.

 

۵. تصميم‌گيري درباره اولويت‌هاي حمل تجهيزات مورد نياز در فرار.

 

۶. اصلاح طرح فرار در هنگام بروز مشكلات احتمالي ناشي از محدود بودن ميدان ديد.

 

۷. تصميم‌گيري در هنگامي كه دو نفر از معدنچيان قادر به ادامه راه نباشند.

 

۸. تصميم‌گيري در مورد نجات دو نفر از افراديكه قادر به ادامه راه نيستند و در دود غليظ گير افتاده‌اند.

 

تجزيه و تحليل پاسخ‌ها و بررسي‌هاي انجام شده با استفاده از اين روش در معادن زغال‌سنگ ايالات متحده نشان مي‌دهد كه در پاسخگويي به دو سوال از مجموعه سوالات آموزشي تصميم‌گيري در شرايط حريق در معادن زغال‌سنگ زيرزميني، ميان سطح پاسخ‌ها در سه گروه آموزشي طبقه‌بندي شده فرق چنداني نمي‌كند و جالب اينكه اين دو سوال از معمول‌ترين مشكلاتي هستند كه در هنگام آتش‌سوزي واقعي در معادن زيرزميني براي فرار ايجاد مي‌شود و از آنجا كه در هيچ‌يك از كلاس‌هاي آموزشي معمول در سطوح مختلف مهارتي اين نوع آموزش ارائه نمي‌شود تعداد زيادي از افراد در تصميم‌گيري در آن شرايط با مشكل روبه‌رو مي‌شوند. سوالاهايی كه در واقع از مشكل‌ترين سوال‌ها در تصميم‌گيري در حريق در معادن زيرزميني هستند، عبارتند از:

 

معدنچيان در دود غليظ گير افتاده‌اند و استفاده از تجهيزات تنفسي اضطراري را آغاز مي‌كنند و براي عبور از مسير تنگ و باريك مسير خروجي با مشكل روبه‌رو هستند، در اين شرايط يكي از معدنچيان قادر به حركت با سرعت مورد نياز بقيه گروه نيست، در اينجا 4 گزينه براي اين سوال مطرح مي‌شود:

 

۱. فردي را كه عقب افتاده مجبور مي‌كنيد حركت كند و ادامه مي‌دهيد.

 

۲. به بقيه اعضاي گروه مي‌گوييد كه آهسته تر حركت كنند.

 

۳. چند نفر از معدنچيان را مجبورمي كنيد كه فرد ناتوان را با خود بكشند.

 

۴. گروه را تقسيم كرده و فرد عقب افتاده را ترك مي‌كنيد.

 

از آنجا كه وزن فرد ناتوان زياد است و با توجه به تنگ و باريك بودن مسير خروجي و اين واقعيت كه انجام كارهاي مشكل با استفاده از تجهيزات تنفسي مشكل است، بنابراين گزينه‌هاي اول و سوم مشكل و خطرناك هستند. گزينه دوم هم به دليل كمبود منابع اكسيژن به مرگ كليه افراد مي‌انجامد. پس تنها گزينه منطقي گزينه چهارم است كه شانس فرار را به افرادي كه از سرعت و توانايي بيشتري برخوردارند مي‌دهد.

 

سوال ديگري كه درصد پاسخ صحيح به آن كم بود عبارت بود از اينكه عده‌اي از كارگران در اثر حريق در داخل معدن زغال‌سنگ زيرزميني مسير خود را گم كرده و از بقيه اعضاي گروه جدا مي‌شوند و مابقي اعضاي گروه مي‌خواهند هر چه سريع‌تر آنها را بيابند. بدين نحو كه دو معدنچي با استفاده از دو دستگاه تنفسي جديد(رزرو)، مجددا به محل پر از دود بازگشته و به دنبال افراد گم شده مي‌گردند. فردي كه در اين تمرين شركت مي‌كند بايد بداند كه تلاش براي نجات افراد تا ايجاد يكي از شرايط زير بايد متوقف شود:

 

۱) آتش قابل كنترل شود.

 

۲) هواي تازه در محل جست‌وجو جريان يابد.

 

۳) گروه امداد و نجات مجهز به محل حادثه برسند.

 

همان‌طور كه مي‌دانيد استفاده از دستگاه‌هاي خود نجات از نظر مكانيكي و مهندسي فقط براي فرار يك فرد طراحي شده است و از اكسيژن كافي براي عمليات نجات برخوردار نيست و از طرف ديگر فرد گم شده اگر سريعا از محل دود خارج نشود ممكن است به علت خفگي ناشي از منواكسيد كربن جان خود را از دست دهد.

 

مشكلاتي كه ممكن است براي افرادي كه براي نجات فرد گمشده مي‌روند پيش آيد شامل احتمال گم شدن خود افراد در مسير، اتمام ذخيره اكسيژن، در صورت پيدا كردن فرد به حالت بيهوش مشكلات بلند كردن و انتقال وي، جابه‌جايي نگهدارنده‌هاي دهان و بيني دستگاه تنفسي و مسموميت با گاز‌هاي سمي، اين خطرات از معمول ترين خطراتي است كه ممكن است براي گروه نجات بروز كند و منجر به مشكلات جدي و مرگ آنها شود و مشكلات به مراتب بيشتري را براي ما به وجود آورد، زيرا افراد بيشتري گم مي‌شوند و افراد كمتري براي كار‌هاي پشتيباني و نجات وجود خواهند داشت و در صورت بروز اين سيكل معيوب افراد جديدي نيز بايد به دنبال افراد گمشده جديد شده و خطر مرگ آنها نيز ايجاد مي‌‌شود.

 

نجات قربانيان اصلي نيز به تاخير خواهد افتاد كه با افزايش خطر مرگ آنها همراه خواهد بود.

 

 

 

نتيجه‌گيري

 

با بررسي پاسخ‌هاي ارائه شده به اين سوالات در معادن زغال‌سنگ ايالات متحده متوجه خواهيم شد پاسخ به سوالات رهاسازی فرد ناتوان و يا تلاش براي نجات او، مسئله‌اي است كه تصميم‌گيري در آن براي همه معدنكاران بدون در نظر گرفتن طبقه‌بندي شغلي دشوار است.

 

با وجود اينكه كليه معدنكاران در هر سه گروه شغلي از عواقب تلاش براي نجات فرد گم شده مطلع هستند اما به‌ندرت قادرند تصميم منطقي براي اين موضوع را انتخاب كنند.

 

البته لازم به ذكر است كه در زندگي واقعي نيز مكررا اين مسئله رخ مي‌دهد و حدود 39 درصد مرگ و ميرها در فضا‌هاي تنگ و محدود به علت تلاش براي نجات افرادي است كه قبلا اكثر آنها جان خود را از دست داده‌اند[۲]. تصميم‌گيري كارگران بستگي به عواقب كارشان دارد اگر نتيجه كار آنها موفقيت‌آميز باشد آن تصميم از ديد ديگران منطقي و شجاعانه تلقي مي‌‌شود و برعكس اگر منجر به مرگ و يا صدمه خود و ديگران شود نابخردانه و گاهي غيرقانوني تلقي مي‌شود. در شرايط حريق در معادن زيرزميني تصميم‌گيري بايد سريع و براساس كمترين اطلاعات موجود و با ارزيابي درصد موفقيت تصميم اتخاذ شده و بررسي ريسك‌هاي مترتب بر آن گرفته شود.

 

استفاده از روش‌هاي شبيه‌سازي حريق در معادن زيرزميني امكان آموزش و آماده‌سازي فرد را در هنگام حريق در معادن افزايش داده و از يك فرد بي‌تجربه در اين موضوع، فردي آموزش ديده مي‌سازد. البته بديهي است كه اين روش به تنهايي براي مواجهه با حريق در معادن زيرزميني كافي نيست. ولي نسبت به روش‌هاي سنتي آموزش كه يك سري قواعد كلي را براي مواجهه با حريق بيان مي‌كنند. موثرتر است و تصويري را كه اين نوع آموزش در ذهن فرد ايجاد مي‌كند كمك مي‌كند كه معدنكاران در هنگام حريق در معادن زيرزميني از سردرگمي و هراس كه عامل اصلي تصميم‌گيري‌هاي غلط است، پرهيز كنند. پس شايسته است که اين نوع آموزش در کليه معادن زيرزمينی کشورمان و به‌خصوص در معادن زغال‌سنگ که احتمال ايجاد حريق در آنها بيشتر وجود دارد به‌صورت اجباری درآيد و همچنين بسترسازی قانونی آن توسط مراجع صلاحيت‌دار صورت گيرد.

 

 

مراجع

 

۱. بازديد از معدن کلاريز و بررسی گزارش بازرسين کار وزارت کار و امور اجتماعی در سال ۱۳۸۴.

 

2. Henry P.Cole and et.al.1998, Decision Making During a Simulated Mine Fire Escape

 

3. Department of Labor; 1990, U.S. Code of Federal Regulations. Title 30, Mineral Resources; Chapter I, Mine Safety and Health Administration,

 

4. Custer, R. L. P., and R. G. Bright. June 1974, Fire Detection: State-of-the-Art. U.S. Dep.

Commerce/NBS, NBS Techn. Note, TN 839,

 

5. Best R [1977], Reconstruction of a tragedy: the Beverly Hills supper club fire. Washington

 

صالح قاسمی،رئیس مرکز تحقیقات و تعلیمات حفاظت و بهداشت کار

علی مظفری،کارشناس ارشد مهندسی معدن مرکز تحقیقات و تعلیمات حفاظت بهداشت کار

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...