saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند نگاهش می کنم شاید بخواند راز پنهانم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند به مهتاب گفتم سر راهت به کوی او سلام من رسان و گوی دوستت می دارم ولی ز ابر تیره برقی جست که عاشق را میان ره بسوزاند کنون وامانده از هر جا فقط با خود کنم نجوا یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمیداند 2 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ روزگاریست همه ظاهرت را می خواهند همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند دیو هستند ولی مثل پری می پوشند گرگهایی که لباس پدری می پوشند خب طبیعی است که یک روزه به پایان برسند عشق هایی که سر پیچ خیابان برسند 1 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ اگر کسی را دیدی که در لبخندت غمت را دید در سکوتت حرف هایت را شنید و در خشمت محبتت را فهمید بدان او بهتریت دوستت است 2 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ ما دو تن مغرور هر دو از هم دور وای در من تاب دوری نیست ای خیالت خاطر من را نوازشیار بیش از این در من صبور ی نیست حمید مصدق 1 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ در زمستانی سرد با دلی رفته ز دست مینویسم که تو تنها سخن شعر منی تو نرو دور نشو از بر من تو نرو تا که نگیرد دل من لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ دلـتنگی* هایـم را ، زیـر دوش حمــام می*بـرم . . . بغـضـم را میـان ، شـرشـر آب داغ می*تـرکـانـم ! تا همـه فـکـر کننـد قرمـزی چشمـانـم ، از دم کـردن حمـام است ! 3 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ همیشه میخواستـــم بهت بگــــم : به پشت سرت نگاه کن! این سایه ی تو نیست! منم که به دنبال تو راه افتاده ام! 1 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ من شکستن نمیدانم ولی هرکس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود ؛ دلم را ، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را … دلم را با نگاه سردش و کمرم را با رفتنش ! 2 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ اشکایی که بی هوا روگونه هام می ریزه ابری که از همه خاطره هات لبریزه دلی که می خواد بمونه تنی که باید بره حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده بی خیال قلبی که این همه تنها مونده آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه مثه تنهایی میمونه با تو همسفر شدن توی شهر عاشقی بیخودی در به در شدن حال و روزمو ببین تا که نگی تنها رفت اهل عشق و عاشقی نبود و بی پروا رفت 1 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای 2 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان چشم هایشان دست هایشان مهربان است ..كه دلت میخواهد یكبار در حقشان بدی كنی و نامهربانی و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان وقتی نامهربان میشود چگونه است در نهایت حیرت تو میبنی مهربان تر میشوند انگار بدیت را با خوبی نامهربانی ات را با مهربانی پاسخ میدهند چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین ادم مهربانی 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ بعضی وقتها خنده هم نشانه ای برای تنهایی می شود باور کن!! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ از مترسکی سوال کردم:آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده*ای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت : تو اشتباه می کنی! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ تمام عشق تو را قطار جدایى روى ریل سرنوشتم برد ولى هنوز گل یادت اینجا گوشه اى از قلبم منتظر برگشتنت است … من هر روز یادت را با اشکهایم آب میدهم … کو دهقان فداکار احساس هایت ؟ __________________ 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ هـــوا ســــرده ولــــــــی خوش بحــال اونایی که این روزا غرق در گـــرم ترین آغـــوش هایند ...! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ ای کـاش از بـیـن ایـن هـمـهـ آدم هــایـی کـهـ " پـیــشـم " هـسـتـند یـکـیــ " پـــشـــتــــــم " بـود ...! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ دلم با تو بود تو ولی سرد شدی آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . . 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ کآشـ فقـ ـط بودے وقتے بُغـ ـض مے کـ ـردمـ بغـ ـلمـ میکـ ـردے و میگـ ـفتے ببیـ ـنمـ چشـــ ـآتـ ـو منـ ـو نگآهـ کُنـ گـ ــریه کُنے قهـ ـر میکُنمـ میـ ـرمآ .. 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ حواس تنهایی ام را با خاطرات با تــــــــــو بودن پرت کرده ام … بگو کسی حرفی نزند .. بگذار لحظه ای آرامــــــــــ بگیرم … 3 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ عـــــاشق” را کـــه بــرعکــــس کنـــی می شــــود “قـــشاع” دهخــــدا را می شــناسی؟ لــــغت نــامه اش را کــــه بــاز کـــردم نـــوشته بود: قــــشاع: دردی که ادم را از درمـــــان مایــــوس میکند. . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده