Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ من دیگه بیشتر از این وقتمو صرف جواب دادن ب شما نمیکنم شما خودت جوابتو میدونی یا اگرم نمیدونی چشماتو بستی ک ندونی موفق باشید من قصد تحميل كردن نظراته خودمو به شما نداشتم و ندارم و هميشه در مقابل حرف منطقي تسليمم... اميدوارم ناراحت نشده باشيد شما هم موفق باشيد 5 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ مي بينيد دوست من؟من اشتراكي با اين مقاله ندارم لذا زير مجموعه ي لفظ "ما" استفاده شده در اين مقاله قرار نمي گيرم دوستاني كه مرا مي شناسند مي دانند كه عين واقعيت ها را گفتم و غلو نكردم و قصد خوب جلوه دادن خودم را نداشته و ندارم از همه ي عزيزان خواهشمند هستم نگذارند به اين راحتي ايشان را شريك چيز هايي كنند كه در موردشان صدق نمي كند و اگر احيانا مشتركاتي با اين افراد دارند كه آن را نكوهيده مي دانند به جاي سر تكان دادن و تاكيد كردن اين موارد سعي در بر طرف كردن اين موضوع نمايند باشد كه تلنگري باشد بر ضمير تك تك ما و جرقه باشد براي حركت به سمت جلو منم هیچ کدوم از موارد ذکر شده در متن پست اول رو انجام نمیدم و ندادم؛ تو ادبیات برای احترام به طرف مقابل در انتقاد از لفظ ما استفاده میکنند، اینکه نویسنده گفته ما؛ معنیش این نیست که خودش هم جزو اون ما محسوب میشه. • مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن حق السکوت ماهانه است. چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد!خراب شدن عابربانکا و صف های طویل جلوشون موقع واریز شدن پول یارانه ها به حساب مردم نشون دهنده واقعیت هست. • یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سرتقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم. تصادفات و بی نظمی ها نشون دهنده واقعیت هست • آنقدر راحت طلب و بی اراده ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری،کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد، داروی افزایش میل جنسی و... در دنیائیم. گمون نکنم تبلیغات شبکه های ماهواره ای بی دلیل باشه، اگه مشتری نداشتن، خودمم دیدم که میخرن. • وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم. اینو دیگه خودم بارها دیدم، چه اتوبوس و چه مترو (با وجودی که چندباری بیشتر سوار مترو نشدم). • به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم. • برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است. کوتاه شدن قد و افزایش وزن ایرانیا در این سالها کاملا گویای رژیم غذاییشونه. • فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم. این دیگه اینقد شور شده که خود تلویزیون چقد براش کلیپ ساخت و پیام داد که ای مردم اینکارو نکنید. • پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند. اینو خودم بارها تجربه کردم، هر کی مذهبی تره بیشتر مزاحم زنان و دختران میشه اونم با این استدلال که حقشونه؛ چرا درست نمیان بیرون... (شاید ادعای مذهبی بودنشون میشه ولی چیزیه که دیدم، تو محرم مشکی میپوشن) • در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد. شاید شما برخورد نداشتید من زیاد دیدم • در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند ویک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جورمی کند. • آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود. سرانه مطالعه کتاب تو ایران خیلی خوشبینانه روزی نیم ساعته. • حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است. کاش مدرکی که میگیرن فقط بی استفاده میموند، غیر از اون بی سواد (حتی تو زمینه ای که مدرکش رو گرفتن) هم هستن، مگه کم پزشک و متخصص و مهندس بی سواد تو مملکتمون داریم؟ • برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند. • بیشترین جستجویمان در موتورهای جستجو مثل گوگل مربوط اعضای تناسلی و یا داشتن س*****k***س با زن همسایه است! همین چندوقت پیش جایی خووندم که ایرانیا بیشتر میزان سرچ کلمه *** تو اینترنت رو دارن. (مثل اینکه خود شرکت گوگل آمار ارائه داده بود) • یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم. داریم اطرافمون میبینیم. • برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم. حالا مردم پول همون لوازم جانبی خریدن واسه ماشین قسطیشونم ندارن. • برای هموطنمان که در خیابان سهواً جلویمان پیچیده شاخه و شانه می کشیم و پیش زن بچۀ خودمان و او فحش و ناسزا حواله اش می کنیم ولی در مقابل یک بچه لات شانزده ساله که لباس بسیجی پوشیده و شب در خیابان راه را بر ما می بنددجرأت جیک زدن نداریم. همه ما سابقه حداقل چهار - پنج بار شنیدن و دیدن دعواهای خیابونی رو داریم، کم نیستن کشته های این دعواها، نمونه ش روح الله داداشی • برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس وهراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست! • روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند. غیر از این روز، هروقت دیگه هم بریم تو طبیعت پلاستیک گیر کرده به بوته ها بیشترین چیزیه که میبینیم. • عروسی مختلط می گیریم و توش مشروب سرو می كنیم ولی نمی دونم چرا اصرارعجیبی داریم كه عروسی تو یكی از شبهای میعاد ائمه برگزار بشه! تو ولایات ما، گرفتن عروسی مختلط غیر از گناه کبیره، جرم هم محسوب میشه. شاید شما دقت نکردین به مردم که اینارو ندیدید، من علاقه ی زیادی به نگاه کردن به مردم دارم و زیاد دیدم، طوری که بشه تعمیمش داد به کل جامعه ایرانی. ضمنا مشت نمونه خروار هست، برای شناختن مردم یه منطقه غیر عقلانیه که بری تک تکشون رو از نزدیک ببینی. 2 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ من كاملا واضح گفتم مطالبه تاپيك هيچ ربطي به عنوانش نداره و نگفتم اينا مختص اروپاس نه ايران!!! لطفا درست بخونيد بعد جبهه بگيريد!اگر شما با دلايلي كه توي تاپيك گفتيد به اين نتيجه رسيد كه ايراني جماعت لياقت آزادي نداره من با شما حرفي ندارم چون مشخصه همه چيزو باهم قاطي كرديد!! و اما تاپيكتون: بعضيا عادت كردن بدون اينكه چيزي بخوننو روش تاملي داشته باشن سريع اون مطلبو كپي پيست كنن... به نظرم من عنوان تاپيك هيچ ربطي به محتواي نوشتتون نداره.. بعدشم من خيلي خندم ميگيره كه خيليا ميان ميگم آزادي ميخوايم freedom ميخوايم واقعا منظوره شما از آزادي چيه؟؟ آيا متوجه نيستيد كه ما توي يه كشور اسلامي زندگي ميكنيم و بايد با اونها مقايسه شيم نه با كشورهاي اروپايي؟! درسته قبول دارم مملكته ما كارش از اين حرفا گذشته ولي ما نيازمند آزادي نيستيم ما نيازمند فرهنگيم.. جمله ای رو که قرمز کردم چه معنیه مرتبط با متن این تاپیک داره؟ بیشتر موارد توی متن پست اول تاپیک بیانگر سوءاستفاده چی بودن ایرانیا بود، شاید منظور نویسنده این بوده که اگه به ایرانی جماعت آزادی بدی، از این آزادی سوءاستفاده میکنن در جهت منافع سخیف. ضمنا فقر فرهنگی از فقر اقتصادی منشاء میگیره و فقر اقتصادی هم نتیجه سیاست و .... اینا همه علت و معلولن خواهر 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ آيا دولت جلوي مردمو گرفته هيچكس حق نداره بچشو درست تربيت كنه؟؟؟ آيا دولت جلوي تورو گرفته كه به كشوراي ديگه نري و تربيته درستو نبيني؟؟آيا دولت جلوي تورو گرفته كه حق نداري درس بخوني باسواد شي بچتو درست تربيت كني؟؟ اگه شما ميخواي يه حكم عمومي بدي كه آره ما بي فرهنگيم چون آزادي نداريم پس بايد در مورد همه صدق كنه ولي اينطور نيست... دولت از نظر شما دقیقا وظیفش چیه؟؟ فقط یه سوال بود که برام پیش اومد الان! 1 لینک به دیدگاه
en.ml 4113 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ خوشحالم كه از اون كساني كه لياقت آزادي ندارند اينجا خودشنو نشون دادند آزادي جنبه لياقت فرهنگ مي خاد ولي فعلا مملكت ما زززز آزادي اومده كه هميشه بگيم زرشك. هيچ يك از ملتمون حق حقوق خودشون رو نمي دونند چون اكثرا به زندگي گوسفند صفتي عادت كردند و بهونشون اينه: دست تقدير و خواست خدا اينه 3 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ امان از جامعه ای که گرفتار دوگانگی شه حالا چه از این ور بوم یا از اون ور بوم.... 3 لینک به دیدگاه
coroner 86 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ میشه یکسری از هنجارهای مطلوب جامعه ایرانی رو هم نام ببرین که جاهای دیگه دنیا نیست. به عنوان مشق شب ی چن بار نوشته منو بخونین ،زیادم نیست همش ی خطه عرض کردم همه جای دنیا ی همچین مسائلی حالا کم یا زیاد هست ،اینکه لایق ازادی هستیم یا نه ،من نمیدونم ولی اگر نیستیم قطعا به این دلائل نیست لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ باید ببینی ازادی رو چی ببینی بعضی ها هر چقدر هم که ازاد باشن بازم ناراحتن تو تمام جوامع چه جهان اول چه جهان سوم همیشه افراد ناراضی و قانون گریز پیدا میشن تو همین انجمن خودمون یه مثال کوچیکش وقتی اولش عضو میشی تعهد میدی که به قوانین سایت احترام بذاری شاید 90 درصد هم اینو رعایت کنن ولی اون 10 درصدی که رعایت نمیکنند خیلی بیشتر از اون 90 درصد به چشم میان هیچ جای دنیا ازادی کامل وجود نداره همیشه قوانینی هست که جلوی ازادی کامل رو بگیره حتی جنگل هم برای خودش قانون داره ولی باید تو هر جا که هستی به قانونش احترام بذاری اگرم با قانونش مشکل داری باید دست به عمل شی و قانونش رو عوض کنی که این نیاز به همیاری 80 درصد جامعه رو داره و یه نفر و 100 نفر نمیتونن 3 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ به عنوان مشق شب ی چن بار نوشته منو بخونین ،زیادم نیست همش ی خطه عرض کردم همه جای دنیا ی همچین مسائلی حالا کم یا زیاد هست ،اینکه لایق ازادی هستیم یا نه ،من نمیدونم ولی اگر نیستیم قطعا به این دلائل نیست تو همه کشورهای دنیا نیست، اگر هم باشه توی جهان سوم هست. جالبه خیلی راحت اینهارو به همه جای دنیا تعمیم میدین ولی وقتی ازتون خواسته میشه مثال بزنین،طفره میرین. به قول خودتون شما هم مشقتون رو بنویسین و خوش باشین که اینها همه جاییه. 1 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ • مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن حق السکوت ماهانه است. چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد! • یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سرتقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم. • آنقدر راحت طلب و بی ارداه ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری،کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد، داروی افزایش میل جنسی و... در دنیائیم. • وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم. • به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم. • برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است. • فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم. • پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند. • در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد. • در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند ویک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جورمی کند. • آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود. • حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است. • برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند. • بیشترین جستجویمان در موتورهای جستجو مثل گوگل مربوط اعضای تناسلی و یا داشتن س*****k***س با زن همسایه است! • یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم. • برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم. • برای هموطنمان که در خیابان سهواً جلویمان پیچیده شاخه و شانه می کشیم و پیش زن بچۀ خودمان و او فحش و ناسزا حواله اش می کنیم ولی در مقابل یک بچه لات شانزده ساله که لباس بسیجی پوشیده و شب در خیابان راه را بر ما می بنددجرأت جیک زدن نداریم. • برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس وهراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست! • روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند. • عروسی مختلط می گیریم و توش مشروب سرو می كنیم ولی نمی دونم چرا اصرارعجیبی داریم كه عروسی تو یكی از شبهای میعاد ائمه برگزار بشه! اینکه این مسائل در جامعه ما بیش از سایر جوامع وجود داره بنظر کاملا آشکاره.موارد زیادشو روزانه داریم میبینیم و اگه بگیم نه ،یعنی چشممونو رو حقیقت بستیم یا اصلا متوجه نمیشیم. فکر کنم عنوان تاپیکو هم اگر به این صورت برداشت کنیم درست باشه یعنی: در جائیکه این رویدادها پیش میاد، اگر آزادی بیشتر باشه قطعا این رویدادها بیشتر پیش میاد و ممکنه اوضاع ناگوار بشه (نمیدونم ،خودتون قضاوت کنین) در مورد ارتباط آزادی با فقر فرهنگی هم معمولا در بیشتر جاها تجربه ثابت کرده نبودن آزادی و یا اختناق و جو خفقان باعث میشه انسانها اخلاقیاتو زیر پا بذارن .مثل خفقان و فشار بیش از حد به اروپای شرقی پیش از فرو پاشی کمونیسم،یا خفقان و فشار در اردوگاه های یهودیان در جنگ جهانی دوم که با اینکه خیلی هاشون آدمای فرهیخته ،تاجر و تحصیلکرده بودن ولی در اون شرایط واسه یه لقمه نون هزار کار میکردن.... یا همین کره شمالی که نون ندارن بخورن بعد واسه رهبرشون گریه میکنن و میگن دست درد نکنه که مارو بدبخت کردی... 2 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ آزادی گستره های متعددی داره. بهرته اول مشخص بشه که آزادی از چه نوعی نداریم ، بعد سعی کنیم ارتباط نوشته های پست اول رو با فقدان این نوع آزادی پیدا کنیم و روش بحث کنیم. 3 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ آزادی گستره های متعددی داره.بهرته اول مشخص بشه که آزادی از چه نوعی نداریم ، بعد سعی کنیم ارتباط نوشته های پست اول رو با فقدان این نوع آزادی پیدا کنیم و روش بحث کنیم. آزادی های مدنی و اجتماعی. البته گمون نکنم ما هیچ نوعی از آزادی رو داشته باشیم. 3 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ آزادی های مدنی و اجتماعی. البته گمون نکنم ما هیچ نوعی از آزادی رو داشته باشیم. چرا آزادی که داریم ولی آزادی های اساسی و پایه ای نیست. مثلا آزادی بیان هست ولی آزادی بعد از بیان نیست! یا آزادی عقیده داریم ولی آزادی ابراز عقیده نداریم. نکاتی که ذکر شده در پست اول تاپیک ، تقریبا تمامی اون مربوط میشه به قانون گریزی ناشی از فقر فرهنگی و عدم آموزش صحیح. اینکه در رانندگی صبر و حوصله نداریم ، اینکه صدامون برای همدگیه بالا میره و مزاحمت نوامیس . . . به نظرم تمام اینا ناشی از عدم پایبندی به قانون هست و اینکه همیشه خودمون رو جدای از قانون دیدیم . ارتباط این موارد با آزادی مدنی و اجتماعی چی میتونه باشه؟ این موراد که بیشتر به داشتن افراطی این نوع آزادی شبیه هست. در نبود قانون همه آزاد هستن! شایدم من درست متوجه نشدم آزادی مدنی و اجتماعی به چی میگن. 3 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ چرا آزادی که داریم ولی آزادی های اساسی و پایه ای نیست. مثلا آزادی بیان هست ولی آزادی بعد از بیان نیست! یا آزادی عقیده داریم ولی آزادی ابراز عقیده نداریم.نکاتی که ذکر شده در پست اول تاپیک ، تقریبا تمامی اون مربوط میشه به قانون گریزی ناشی از فقر فرهنگی و عدم آموزش صحیح. اینکه در رانندگی صبر و حوصله نداریم ، اینکه صدامون برای همدگیه بالا میره و مزاحمت نوامیس . . . به نظرم تمام اینا ناشی از عدم پایبندی به قانون هست و اینکه همیشه خودمون رو جدای از قانون دیدیم . ارتباط این موارد با آزادی مدنی و اجتماعی چی میتونه باشه؟ این موراد که بیشتر به داشتن افراطی این نوع آزادی شبیه هست. در نبود قانون همه آزاد هستن! شایدم من درست متوجه نشدم آزادی مدنی و اجتماعی به چی میگن. منظور نویسنده احتمالا اینه که ما لیاقت آزادی های مدنی نداریم چون اگه بهمون آزادی بدن، سوءاستفاده میکنیم، چون از نظر اخلاقی رشد نیافته ایم. از طرف دیگه خیلی از موارد هم به این اشاره داره که ما حقوق خودمون رو نمیدونیم و یا اگه هم میدونیم، بلد نیستیم از حقمون دفاع کنیم و یا آزادی دفاع از حقوقمون رو نداریم. 4 لینک به دیدگاه
coroner 86 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ تو همه کشورهای دنیا نیست، اگر هم باشه توی جهان سوم هست.جالبه خیلی راحت اینهارو به همه جای دنیا تعمیم میدین ولی وقتی ازتون خواسته میشه مثال بزنین،طفره میرین. به قول خودتون شما هم مشقتون رو بنویسین و خوش باشین که اینها همه جاییه. احتمالا شمام شنیدین چند سالیه تو امریکا مد شده هر کی از ننش قهر میکنه ی اسلحه اتوماتیک ور میداره میره تو ی مدرسه بچه های مردمو نفله میکنه ولی بازم خرید و فروش اسلحه اونجا ازاده، به شما باشه احتمالا هر کی از 10 متری ی اسلحه رد شه اعدامش کنن ،یا اینکه تو فیلماشون مث نقلو نبات فحش نثار هم میکنن و یا....ولی بازم لیاقت ازادیشون از بین نمیره ،نمیدونم شاید اونجام جهان سومه حالا ی نفر صندلی مترو گیرش نیومده ،یا عوض اینکه با کارتش مستقیم خرید کنه میره تو صف عابر وامیسه یا ...حالا میاد در مورد 75 ملیون ادم ی همچین قضاوتی میکنه به نظرم بیشتر عقده ای میاد تا روشنفکر پ ن:نظر شخصی من اینه که هر انسانی لایق همون چیزیه که داره نه کمتر نه بیشتر 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ این تاپیک رو خودمن چندماه پیش زده بودم ولی موضوعی که هنوز بعد چندماه برام جالبه تنها اشاره ای کوتاه اونم از طرف یکی ازدوستان خوب واین اواخر ساکتم حسین درزمینه نوع شناسی ازادی بود نکته دیگه تسری دادن یک مسئله کلی به واژه همه هست - چیزی که تکرار پذیریش درجامعه اماری هرکدام از ماها بالا باشه درسته میتونه نقش یک مسئله عمومی رو بپذیره ولی نمیتونه قطعیت داشته باشه! نکته دیگه اگاهی عمومی وتاثیر ان دررفتار دولت-ملت هست(چندروز پیش با یکی از اساتید شهرسازی درمورد معنی واژهnation صحبت میکردیم خودتون به ریشه این واژه توجه کنید تا دلیل خیلی از مسایل براتون روشن بشه!!!) که متاسفانه برخورد خودمون با طیف معدودی از کسانی که مدعی اگاه بودندرو به کل جامعه بسط میدیم وانتظارات خارج از توان رو باعث میشیم! ما دونوع ازادی داریم ازادی منفی وازادی مثبت متاسفانه پراگماتیسم گفتاری ونوشتاری روشنفکرنماهای ایرانی باعث شده تداخل وحشتناکی درمعناگرایی وساختارسازی این واژه ها بوجود بیاد ونتیجش این میشه که ما استبداد اکثریت رو به منزله دموکراسی میپذیریم درحالیکه تعداد کسانی که قادرند تفاوت معنایی وساختاری مثلا دموکراسی جفرسونی رو با دموکراسی مادیسونی تبیین کنند رو باید با ذره بین دید! حرف وحدیث دراین باره زیاده ولی به نظر من بهتره به جای بحث هایی که صرفا جر به معنای عربیش رو شامل میشن به مطالعه بپردازیم که تاثیرگذاریش هزاران بار بیشتره ملتی لایق ازادی(ازهرنوعی که باهاش سازگاره)هست که طالبش باشه وصدالبته از دید سردمداران مملکت ماهم دموکراسی داریم(میتوان درقالب تعاریف به این مسئله رسید) وهم ازادی!! موفق باشیم 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ احتمالا شمام شنیدین چند سالیه تو امریکا مد شده هر کی از ننش قهر میکنه ی اسلحه اتوماتیک ور میداره میره تو ی مدرسه بچه های مردمو نفله میکنه ولی بازم خرید و فروش اسلحه اونجا ازاده، به شما باشه احتمالا هر کی از 10 متری ی اسلحه رد شه اعدامش کنن ،یا اینکه تو فیلماشون مث نقلو نبات فحش نثار هم میکنن و یا....ولی بازم لیاقت ازادیشون از بین نمیره ،نمیدونم شاید اونجام جهان سومه حالا ی نفر صندلی مترو گیرش نیومده ،یا عوض اینکه با کارتش مستقیم خرید کنه میره تو صف عابر وامیسه یا ...حالا میاد در مورد 75 ملیون ادم ی همچین قضاوتی میکنه به نظرم بیشتر عقده ای میاد تا روشنفکر پ ن:نظر شخصی من اینه که هر انسانی لایق همون چیزیه که داره نه کمتر نه بیشتر دوست عزیز شماهم خیلی عجولانه وخطی برخورد میکنید با قضیه اگر مطالعه ای درنظریات دوتوکویل درمورد نظامهای دموکراسی داشته باشید خود او هم تاکید میکند که نظام دموکراسی مبتنی بر انجمن ها وپلورالیسم امریکایی هم نمیتواند درنهایت خطر استبداد را از بین ببرد ولی به دلیل همان پلورالیسم نگرشی میتواند مانع از نطفه بستن ان باشد! درحالیکه امروز میبینیم نظام سیاسی امریکا دوحزبی شده ودیگر تکثر عمده ای وجود ندارد وقانون دوورژه هم کاملا درمورد نظام سیاسی ورفتار اجتماعی امریکا عینیت پیدا کرده 3 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ احتمالا شمام شنیدین چند سالیه تو امریکا مد شده هر کی از ننش قهر میکنه ی اسلحه اتوماتیک ور میداره میره تو ی مدرسه بچه های مردمو نفله میکنه ولی بازم خرید و فروش اسلحه اونجا ازاده، به شما باشه احتمالا هر کی از 10 متری ی اسلحه رد شه اعدامش کنن ،یا اینکه تو فیلماشون مث نقلو نبات فحش نثار هم میکنن و یا....ولی بازم لیاقت ازادیشون از بین نمیره ،نمیدونم شاید اونجام جهان سومه حالا ی نفر صندلی مترو گیرش نیومده ،یا عوض اینکه با کارتش مستقیم خرید کنه میره تو صف عابر وامیسه یا ...حالا میاد در مورد 75 ملیون ادم ی همچین قضاوتی میکنه به نظرم بیشتر عقده ای میاد تا روشنفکر پ ن:نظر شخصی من اینه که هر انسانی لایق همون چیزیه که داره نه کمتر نه بیشتر فعلا که آمار قتل و اعدام توی ایران نسبت به جمعیت در رده نخسته و از نظر تعداد هم بعد از چین دوم. بهتره به فکر کشور خودتون باشین به جای اینکه توجیه کنین و بگین کل دنیا همینه. 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ دوست عزیز شماهم خیلی عجولانه وخطی برخورد میکنید با قضیهاگر مطالعه ای درنظریات دوتوکویل درمورد نظامهای دموکراسی داشته باشید خود او هم تاکید میکند که نظام دموکراسی مبتنی بر انجمن ها وپلورالیسم امریکایی هم نمیتواند درنهایت خطر استبداد را از بین ببرد ولی به دلیل همان پلورالیسم نگرشی میتواند مانع از نطفه بستن ان باشد! درحالیکه امروز میبینیم نظام سیاسی امریکا دوحزبی شده ودیگر تکثر عمده ای وجود ندارد وقانون دوورژه هم کاملا درمورد نظام سیاسی ورفتار اجتماعی امریکا عینیت پیدا کرده سالی یه بار میای انجمن چند تا پست میدی یه چیزایی توش مینویسی که مجبور میکنی تا دفعه بعدی که میای آدم بگرده شاید بفهمه چی نوشتی 1 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ كشور هاي بي لياقت بسياري بودند كه در عين بي لياقتي در نهايت به اين موضوع دست يافتند ... ميتونه تا حدودي شانسي باشه ، ديكتاتوري بياد و اول با زور مردم رو اصلاح كنه ، اون موقع لياقتشو داريم ... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده