*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ بیآنكه چیزی گفته باشی از همین كوچه آغاز میشود توقف میكنم چراغ كدام خانه روشن میشود برای شعری كه به سراغم آمده است؟ 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ كتاب نیست ورق نزن این كوچه را گلدانی است برای گلی كه از گلویم میروید 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ تو چرا میجنگی؟ پسرم میپرسد، من تفنگم در مشت، کولهبارم بر پشت، بند پوتینم را محکم میبندم مادرم، آب و آیینه و قرآن در دست، روشنی در دل من میبارد پسرم بار دگر میپرسد، که چرا میجنگی؟ با تمام دل خود میگویم: تا چراغ از تو نگیرد دشمن 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ بر این سنگ چیزی ننویسید یا فقط بنویسید گیاهی دلواپس که همه بره ها را گم کرده بود. 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ من در آینه نگاه کردم دیدم هیهات تا نهایت تنهاست. 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت با هر چه رود راه تو را می توان سرود بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را با دست های عاشق تو می توان گشود 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۰ زیبا زیبا هوای حوصله ابری است چشمی از عشق ببخشایم تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد از من مگیر چشم دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دل ها معنا شود یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت در تندباد عشق نلرزد زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را احساس می کنم آنگونه عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است زیبا چشم تو شعر چشم تو شاعر است من دزد شعرهای چشم تو هستم زیبا کنار حوصله ام بنشین بنشین مرا به شط غزل بنشان بنشان مرا به منظره ی عشق بنشان مرا به منظره ی باران بنشان مرا به منظره ی رویش من سبز می شوم زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکت عاشق بر من ببار بر من ببار تا که برویم بهاروار چشم از تو بود و عشق بچرخانم بر حول این مدار زیبا زیبا تمام حرف دلم این است من عشق را به نام تو آغاز کرده ام در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ حالا که رفته ای بهانه ی خوبی است "شب سکوت کویر" فقط صدای این هق هق را کم کنید محمدرضا عبدالملکیان 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ [h=6]حالا که آمدهای چترت را ببند در ایوان این خانه جز مهربانی نمیبارد [/h] 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ به همین دلخوشم روزی كه دیوارها كوتاه و كوتاهتر شوند روزی كه همین كوچه در دشتها گم شود... 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ غافلگیرم میكند این كوچه درست مثل شعری كه در صف نانوایی به سراغم میآید 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ اگر تو نبودی این كوچه با كدام بهانه بیدار میشد و این شب با كدام قصه میخوابید 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ روبهروی من فقط تو بودهای از همان نگاه اولین از همان زمان که آفتاب با تو آفتاب شد از همان زمان که کوه استوار آب شد از همان زمان که جستجوی عاشقانه مرا نگاه تو جواب شد 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ من دلم برای آن شب قشنگ من دلم برای جاده ای که عاشقانه بود آن سیاهی و سکوت چشمک ستاره های دور من دلم برای "او" گرفته است... 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ مهربانی را بیاموزیم فرصت آیینه ها در پشت در مانده است روشنی را می شود در خانه مهمان کرد می شود در عصر آهن آشناتر شد سایبان از بید مجنون٬ روشنی از عشق می شود جشنی فراهم کرد می شود در معنی یک گل شناور شد مهربانی را بیاموزیم موسم نیلوفران در پشت در مانده است موسم نیلوفران٬یعنی که باران هست یعنی یک نفر آبی است موسم نیلوفران یعنی یک نفر می آید از آن سوی دلتنگی می شود برخاست در باران دست در دست نجیب مهربانی می شود در کوچه های شهر جاری شد می شود با فرصت آیینه ها آمیخت با نگاهی با نفس های نگاهی می شود سرشار از رازی بهاری شد جای من خالی است جای من در عشق جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار جای من در شوق تابستانی آن چشم جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت جای من خالی است من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟ من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟ می شود برگشت تا دبستان راه کوتاهی است می شود از رد باران رفت می شود با سادگی آمیخت می شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد می شود کیفی فراهم کرد دفتری را می شود پر کرد از آیینه و خورشید در کتابی می شود روییدن خود را تماشا کرد من بهار دیگری را دوست می دارم جای من خالی است جای من در میز سوم٬در کنار پنجره خالی است جای من در درس نقاشی جای من در جمع کوکب ها جای من در چشم های دختر خورشید جای من در لحظه های ناب جای من در نمره های بیست جای من در زندگی خالی است می شود برگشت اشتیاق چشم هایم را تماشا کن می شود در سردی سرشاخه های باغ جشن رویش را بیفروزیم دوستی را می شود پرسید چشم ها را می شود آموخت مهربانی کودکی تنهاست مهربانی را بیاموزیم 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت با هر چه رود راه تو را می توان سرود بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را با دست های روشن تو می توان گشود 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ حـالـا کـه رفـتـه ای ایـن من نـیـسـتـم کـه نـدارمـت . . . تو هـسـتـی . . . هـمـیـشـه . . هـمـه جـا . . . فـقـط در آغـوش ِ دیـگـری . . . ! 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ حـالـا کـه رفـتـه ای مـن مـانـده ام و . . . آدم هـایـی کـه عـطـر تــو را مـی زنـنـد ! 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ تمام میشود این چنار و این چند دیوار اما سرنوشت این كوچه دهان به دهان میچرخد 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ زیبا هوای حوصله ابری است چشمی از عشق ببخشایم تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا زیبا زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد از من مگیر چشم دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دل ها معنا شود یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت در تند باد عشق نلرزد زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را احساس می کنم آنگونه عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است زیبا چشم تو شعر چشم تو شاعر است من دزد شعرهای چشم تو هستم زیبا زیبا کنار حوصله ام بنشین بنشین مرا به شط غزل بنشان بنشان مرا به منظره عشق بنشان مرا به منظره باران بنشان مرا به منظره رویش من سبز می شوم زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکت عاشق بر من ببار بر من ببار تا که برویم بهاروار چشم از تو بود و عشق بچرخانم بر حول این مدار زیبا تمام حرف دلم این است من عشق را به نام تو آغاز کرده ام در هرکجای عشق که هستی آغاز کن مرا 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده