farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ دو ضلعِ یک زاویه ایم انگار، هرچه پیش می رویم دورتر می شویم. بیا به ابتدایِ عاشقی برگردیم! ************ ********** ****** تو رفته ای وُ شهر به گِل نشسته از هجومِ سرما. کاش لااقل خورشید را نمی بُردی! 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۱ چه با تو، چه بیتو تنهایم. پارادوکس یعنی من مثلِ خودِ خدا ! 4 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، ۱۳۹۱ به مرگ هم نمیشود امید بست وقتی در تو رسوب میکند تنهایی! 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۱ تنهایی، مثلِ خُداست نه؛ خودِ خُداست! چه بخواهی، چه نخواهی بر تو حُکم میراند. رضا کاظمی 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۱ اين خانه موريانه نداشت ياد تو به جانش انداخت! رضا كاظمي 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ رسيــدن، چيــزي را درســت نمــيکنــد؛ وقتــي قــرار نيســت پــابــهپــايــم بيــايــي . . . 2 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۱ بهترین اشعار برای تو که نیستی به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد نه هیچ اتفاقی نمی افتد روزها همان طور به رود شب می ریزند که شب ها به سپیده ی روز نه پرده ای به ناگهان کشیده می شود نه سرانگشت شاخه ای به هوای ماه می جنبد ... و نه تو از راه می رسی! رضا کاظمی 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ به رسیدن فکر نمیکنم به تو فکر میکنم و میرسم. ---------- رضا کاظمی 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ تنهایی نامِ دیگر پاییز است، هرچه عمیقتر برگریزانِ خاطرههاتْ بیشتر 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ چه تراژدیِ بزرگی میشود زندهگی وقتی نهنگِ اقیانوس باشی و عاشقِ ماهیِ برکه شوی! 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ هرچه بیشتر میخواهمَت دورتر میشوی. برگرد؛ قول میدهم دیگر دوستت نداشته باشم! ------------ رضا کاظمی 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ از وقتی رفتهای همهچیز زیباتر شده است: پاییز، تماشای غروب و سفر دُرناها، قدم زدن در خیابان و ... کاش زودتر میرفتی! 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ دلم دیگر به زندهگی گرم نیست. مادر میگوید: باید کمی به خودت برسی! اما چهگونه، وقتی از هر طرف میروم، به تو میرسم؟! 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۱ قطاری که تو را بُرد و خودش را به کوه زد خراب نبود؛ عاشق بود! 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ پاییز آمده است پشتِ پنجره بیا برویم کمی قدم بزنیم. نگران نباش دوباره بازمیگردانمت به قاب عکس .. 1 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ همه میگویند: چه مهربان است این مرد ! و کسی نمیداند لبخند توست روی لبهام وقتی آنسوی دریاها یادم میکنی 1 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ :w70: می آیی با انار و آينه دردست هايت يك دنيا آرامش درچشم هايت وقناري كوچكي درحنجره ات كه جهان را به ترانه هاي عاشقانه ميهمان مي كند. میدانم تا پلک به هم بزنم می آیی و با نگاهت دشتها را کوه کوه ها را پرنده میکنی بقول فروغ: من خواب دیده ام :bigbed: 1 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ با چشم هات زنده گی کرده اَم وقتی هنوز می تابیدند. ولی حالا ؛ این ابرهای لعنتی دارند دست به خودکُشی اَم میزنند! 1 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تو غفلت پروانه را در بادهای بی هنگامِ پاييزی نديده ای که بدانی آذرماه از آوازِ کدام پرنده ی تنهايی اين همه زمســـتان است! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۱ کسیکه دوستش دارم غزل است. اسمش نه، چشمهاش! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده