ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۱ عُمریست در شبِ چشمهات گیر انداختهای دلَم را حالا پَرَم میدهی که برو؟! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۱ بهار چیزی بدهکار تو نیست وقتی چشمهات به آنی، هزار پرده رنگ عوض میکنند ! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ « پادشاه فصلهاستْ پاییز » اما ؛ فصل دیگریست بهار چشمهات! ---------------- رضا کاظمی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ فردا تو را خواهم دید و حالا هرچه می کنم خوابم نمی برد. با آفتاب نسبتی داری؟! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۱ مــاشـــه را نچکانـــ..! .. این شعــــرهـــا .. خودشــــان دارند مرا مــــــﮯکُشـــــند .. ! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۱ من نه عاشق بودم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من،،، من خودم بودم و یک حس غریب، که به صد عشق و هوس می ارزید، من نه عاشق بودم نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید... من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید... و خدا میداند... سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود.....:icon_gol: 2 نقل قول لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ یادت در هوای خانه منتشر شده و در من گلی شکفته است. باید برخیزم سفره بیندازم و هفتسین و تنگ ماهی و... صدایی در من میگوید: بهارآمده است. تو نمیآیی؟! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ حالا که رفته اَم هر روز پشت پنجره می ایستی به « شاید دوباره برگردد! » فکر می کنی. چه فایده! هیچ کس حتی به اشتباه دو بار به کوچه ی بُن بست نمی رود! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ روزی یک قدم جلو می آیم روزی یک آجر بالا می روی ما هیچ وقت به هم نمی رسیم. تو؛ همیشه فراموش می کنی برای قلعه ات پنجره بگذاری! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خودت را بی خودی شیرین نکن! این همه سنگ که پیشِ پایم انداخته ای فرهاد می خواهد نه شاعری که منَم 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ باید ببارد برف شبِ گیسوهات دراز شده است دیگر! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ گووشِ فلک را کَر کردهای با سکوت هات! "هایی" بزن، "هوویی" بگو بگذار دوباره بچرخد فلک! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ دارد بهار میشود گل فروش های دوره گرد بنفشه جار می زنند. کدام پرستو بذر تو را هدیه خواهد آورد؟ 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ چه خوش خیالی باد! تو را به بازی گرفته است گیسوهاش 3 نقل قول لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ آنقدر نیامدی که از چهرهام بهار برگ به برگ ریخت پاییز شدم . دیگر نیا آشفته میشود خوابهای رنگیام ... 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ شلاق زدن ندارد اسبی که در راه مانده. یا ماشه را دردهانش بِچِکان یا کنارش بمان - بمیر! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ بیتو هم میشود زندهگی کرد قدم زد، چای خورد، فیلم دید، سفر رفت؛ ... فقط بیتو نمیشود بهخواب رفت! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ عاشقانه هام به دردِ لای جِرز هم نمی خورند دیگر؛ وقتی تو نیستی. 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی تو نیستی زندگی را نمیتوان هر صبح در آغوش گرفت و برای تکه ای نان کنار تنور خورشید صف کشید! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ گووشِ فلک را کَر کرده ای با سکوت هات! "هایی" بزن، "هوویی" بگو بگذار دوباره بچرخد فلک! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .