رفتن به مطلب

رضا کاظمی


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

عُمری‌ست در شبِ چشم‌هات

گیر انداخته‌ای دلَ‌م را

حالا

پَرَم می‌دهی که برو؟!

  • Like 3
  • پاسخ 146
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

بهار

چیزی بدهکار تو نیست

وقتی چشم‌هات

به آنی،

هزار پرده رنگ عوض می‌کنند !

  • Like 2
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

« پادشاه فصل‌هاستْ پاییز »

اما ؛

فصل دیگری‌ست

بهار چشم‌هات!

 

----------------

رضا کاظمی

  • Like 2
ارسال شده در

فردا

تو را خواهم دید

و حالا هرچه می کنم خوابم نمی برد.

 

با آفتاب نسبتی داری؟!

  • Like 3
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

مــاشـــه را نچکانـــ..!

 

 

 

.. این شعــــرهـــا ..

 

 

 

خودشــــان دارند مرا مــــــﮯکُشـــــند .. !

  • Like 2
ارسال شده در

من نه عاشق بودم ونه محتاج نگاهی

که بلغزد بر من،،،

من خودم بودم و یک حس غریب،

که به صد عشق و هوس می ارزید،

من نه عاشق بودم نه دلداده به گیسوی بلند

و نه آلوده به افکار پلید...

من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام

می فهمید...

و خدا میداند...

سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود.....:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

یادت

در هوای خانه منتشر شده

و در من

گلی شکفته است.

باید برخیزم

سفره بیندازم

و هفت‌سین و تنگ ماهی و...

 

صدایی در من می‌گوید:

بهارآمده است.

تو نمی‌آیی؟!

  • Like 3
ارسال شده در

حالا که رفته اَم

هر روز پشت پنجره می ایستی

به « شاید دوباره برگردد! » فکر می کنی.

چه فایده!

هیچ کس حتی به اشتباه

دو بار به کوچه ی بُن بست نمی رود!

  • Like 3
ارسال شده در

روزی یک قدم جلو می آیم

 

روزی یک آجر بالا می روی

 

ما هیچ وقت به هم نمی رسیم.

 

تو؛

 

همیشه فراموش می کنی برای قلعه ات پنجره بگذاری!

:icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در

خودت را بی خودی شیرین نکن!

 

این همه سنگ که پیشِ پایم انداخته ای

 

فرهاد می خواهد

 

نه شاعری که منَم

  • Like 3
ارسال شده در

باید ببارد برف

 

شبِ گیسوهات

 

دراز شده است دیگر!

  • Like 3
ارسال شده در

گووشِ فلک را کَر کردهای با سکوت هات!

 

"هایی" بزن،

"هوویی" بگو

بگذار دوباره بچرخد فلک!

  • Like 3
ارسال شده در

دارد بهار میشود

گل فروش های دوره گرد

بنفشه جار می زنند.

کدام پرستو

بذر تو را هدیه خواهد آورد؟

  • Like 2
ارسال شده در

چه خوش خیالی باد!

تو را به بازی گرفته است گیسوهاش

  • Like 3
ارسال شده در

آن‌قدر نیامدی

که از چهره‌ام بهار

برگ به برگ ریخت

پاییز شدم .

دیگر نیا

آشفته می‌شود خواب‌های رنگی‌ام ...

  • Like 2
ارسال شده در

شلاق زدن ندارد

اسبی که در راه مانده.

یا ماشه را دردهانش بِچِکان

یا کنارش بمان - بمیر!

  • Like 2
ارسال شده در

بی‌تو هم می‌شود زنده‌گی کرد

قدم زد، چای خورد، فیلم دید، سفر رفت؛ ...

فقط

بی‌تو نمی‌شود به‌خواب رفت!

  • Like 2
ارسال شده در

عاشقانه هام

به دردِ لای جِرز هم نمی خورند دیگر؛

وقتی تو نیستی.

  • Like 2
ارسال شده در

وقتی تو نیستی

زندگی را نمیتوان هر صبح

در آغوش گرفت

و برای تکه ای نان

کنار تنور خورشید

صف کشید!

  • Like 2
ارسال شده در

گووشِ فلک را کَر کرده ای با سکوت هات!

 

"هایی" بزن،

"هوویی" بگو

بگذار دوباره بچرخد فلک!

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...