رفتن به مطلب

رضا کاظمی


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

دلم باران می خواهد

و چتری خراب

و خیابانی که

هیچ گاه به خانۀ تو نرسد!

  • Like 15
  • پاسخ 146
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

هرچه می‌کنم

 

بدی‌هات یادم نمی‌آید دیگر.

 

آلزایمر گرفته‌ باشم انگار؛ نه؟!

  • Like 11
ارسال شده در

تا دست به قلم می‌بَرَم

 

سراغِ تو را می‌گیرند کلمات.

  • Like 8
ارسال شده در

سرد است هوا

 

 

پنجره را ببند

 

 

خودم برایت می‌بارم.

  • Like 9
ارسال شده در

وقتی پاییز

 

 

چهار فصلِ سال باشد

 

 

آخرِ تنهایی استْ

 

 

بی‌تو قدم زدن!

  • Like 9
ارسال شده در

چه‌قدر شراب ریخته‌ای به چشم‌هات مگر

 

که هر روز می‌گیرندَم

 

به جُرمِ مستی؟!

  • Like 9
ارسال شده در

بگذار ببووسمت

 

 

نگران نباش

 

 

کسی ما را نمی‌بیند

 

 

این شعرها همه سانسور می‌شوند!

  • Like 8
ارسال شده در

شیارِ دست‌هاش را نشان می‌دهد پدر:

 

"هنوو گُشنه‌گی نکشیدی عاشقی یادت بره!"

 

اما از ابرِ چشم‌هاش

 

چکّه می‌کند

 

تصویرِ زنی جوان!

  • Like 7
ارسال شده در

راه می‌روی

و شهر

اردی‌بهشت می‌شود.

  • Like 7
ارسال شده در

گناه نکرده تعزیر می‌شوم

حال آ‌ن‌که تو

با هزار شیشه‌ی شرابْ در چشم‌هایت

آزادانه در شهر قدم می‌زنی!

  • Like 6
ارسال شده در

نمی‌رسم به قرار

منتظر نباش!

 

سال‌هاست از قرار رفته‌ام.

  • Like 3
ارسال شده در

تو رفته‌ای

و من از تنهایی

کَکَ‌م هم نمی‌گزد دیگر!

*

حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!

  • Like 2
ارسال شده در

مرزها

زبانِ فاصله را نمی‌فهمند.

هرچه دورتر می‌روم

نزدیک‌تر می‌شوی!

  • Like 1
ارسال شده در

همه می‌گویند: چه مهربان است این مَرد!

و کسی نمی‌داند

لب‌خند تو است رووی لب‌هام

وقتی آن‌سووی دریاها

یادم می‌کنی.

  • Like 2
ارسال شده در

هر کجا بروی

 

مرا خواهی دید

 

یک شب

 

تمام شهر را دیوانه‌وار

 

با خیال‌ات

 

قدم زده‌ام. . .

  • Like 2
ارسال شده در

حالا که رفته‌اَم

هر روز پشت پنجره می‌ایستی

به « شاید دوباره برگردد! » فکر می‌کنی.

چه فایده!

هیچ‌کس حتا به اشتباه

دو بار به کوچه‌ی بُن‌بست نمی‌رود!

  • Like 2
ارسال شده در

پشت پنجره‌اَم هر صبح

 

 

عشق را بیدار می‌کنند قُمری‌ها

  • Like 1
ارسال شده در

به هر طرف می‌چرخد

تو را می‌بیند

آفتاب‌گردانی که خورشید هم

حسرتِ سرگردانی‌ش را می‌کشد!

  • Like 1
ارسال شده در

خدا عاشقَ‌ت شده استْ یقین

وگرنه هیچ‌وقت

این‌همه دیر نمی‌کردی!

  • Like 1
ارسال شده در

این که می نویسم

نامه نیست،خیال است

 

کاش به انتهای سطرها که می رسم

 

تو لااقل خیال نباشی

 

بیایی!

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...