رفتن به مطلب

تصویر:نستالژیه پدر و مادران


ارسال های توصیه شده

اون شیرای شیشه ای واسه من خیلی خاطرست

با یه زنبیل قرمز با مامانم میرفتیم شیرمیگرفتیم میومدیم

بر که تموم میشد پس میدادیم شیشه هارو باز شیر میگرفتیم

 

ازون نوشابه شیشه ای ها یه جا هست توی درکه توراه کوه هنوزم ازین شیشه ها داره .... نوشابه و مالشعیر داره ...

هرچی پرسیدیم از کجا میاری نگفت ... گفت تو تهران فقط واسه من میاد همه واسه این میان اینجا

یاد بچگی ها بخیر :sigh:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
اون شیرای شیشه ای واسه من خیلی خاطرست

با یه زنبیل قرمز با مامانم میرفتیم شیرمیگرفتیم میومدیم

بر که تموم میشد پس میدادیم شیشه هارو باز شیر میگرفتیم

 

ازون نوشابه شیشه ای ها یه جا هست توی درکه توراه کوه هنوزم ازین شیشه ها داره .... نوشابه و مالشعیر داره ...

هرچی پرسیدیم از کجا میاری نگفت ... گفت تو تهران فقط واسه من میاد همه واسه این میان اینجا

یاد بچگی ها بخیر :sigh:

 

صبح ها بیدار میشدیم میرفتیم سر صف شیر بعد اونا که درشون قرمز بود بهشون میگفتیم کلاه قرمزی :hanghead:

تازه اون موقع آب نمیگرفتن تو شیرا

یادش بخیر

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...