alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ من: صبح بخیر یعنی شما واقعا روزی یکی دو ساعت می خوابید اونم روزا؟ یکی از بچه های انجمن: سلام خوبین ؟ بله اخرای ترم که میشه و پروژه ها رو باید تحویل بدیم اینجوری میشه نه فقط من همه بچه های معماری نمیخوابن شبا من تا 4 روز رکورد دارم که فقط روزی 1 ساعت خوابیدم ولی این هفته به 50 ساعت رسید که نخوابیده بودم اصلا .... ولی الان 4 ساعت خوابیدم بلاخره من: سلام متشکرم ولی یکی از بچه های انجمن: \خیلی طبیعیه خوب از هر کدوم از بچه های معماری بپرسی همینو بهت میگن ... ماکت سازی شیت بندی کلی کار هست بابا خب دوستان نظر شما چیست؟ من احساس می کنم یه ویژگی خاصی دارن این گونه افراد. یه ژن به خصوصی یه... من که هر چی تلاش می کنم اینطوری نمیشه/شما خودتون توانایی این رو دارید که مثلا چهار شبانه روز متوالی و هر شبانه روز فقط یک ساعت بخوابید(حالا شب باشه یا روز گرچه شب کیفیتش بالاتره) و به فعالیت خودتون ادامه بدین؟ 39 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ من شده تا صبح بیدار باشم واسه پروژه هام.دقیقا وضعیت همه بچه های معماری همینه...گاهی هم واقعا خستم و مغزم نمی کشه اما وقتی مجبور باشیم کارو برسونیم، خب باید تحمل کنیم دیگه...البته کم کم وضعیت عادی می شه.مثلا الان تا 4:30 5 صبح بیدار باشم اذیت نمیشم و کم کم خواب آدم می پره.اما اثرات خستگی تا مدتها رو آدم می مونه.مثل الان من 20 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ علی اقا رو هوا نعلمون کردی ها .... سریع تاپیکمون کردی همش از اون دلنوشته شروع شد یعنی ؟ ژن نیست که ... از ترم اول اینجوری تربیت میشن بچه ها که کم بخوابن و حجم بالای پروژه هارو انجام بدن ... هر ترم هم سنگین تر میشه من که خودم از ترم اول به این ور کارام چند برابر شده ... مثلا من دیشب که ساعت 4.30 دل نوشته رو نوشتم ... تا 8 ادامه دادم پروژمو بعد هم یک راست رفتم دانشگاه و سر کلاس ... خب حالا بذار بچه های معماری بیان بگن شرایط و تا باورت شه ... انقدر تعجب نکنی 22 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ البته بگم من رو صداقت شما شک ندارم اتفاقا یکی از دوستانم شبیه شماست ولی نه اینقدر شدید...تاپیک زدیم تا دور هم باشیم بلکه کنارش چیزی هم یاد بگیریم.. منم به صداقتم شک ندارم منظورت چیه خب باید پروژه برسه اگه یکی بیدار بمونه ول بچرخه خو اون تعجب داره ولی کار که دیگه مجبوریه خو داد چی بود ؟ من ویرایش کردم شما نقل قولتو ویرایش کن پیلیز 7 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ بد بختبی فقط بیخوابیش نیست خواب نداری ماکت داری پلان و نما و پرسپکتیو و ... یه گوشه از پلانتو کافیه ندونی باید چیکار کنی...یا یهو آخر ترم جلسه آخری استاد تاییدش نکنه...وااااای شیت باید ببندی...بدو بدو برو پلات بگیر...اگه دستی باشه بدو بدو بیا راندو کن تازه امتحانم داری من بعده امتحانا و تحویل پروژه ها یه سه، چهار روزی تو تختم بیهوش میافتم...یعنی حاضرم آب و غذا بهم نرسه فقط بخوابم من ترم سه بودم فکر کنم بیخوابیام به یه هفته و 10 روزم کشید 16 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ آره...همسایه ما هم که معماری میخونه از همون ترم اول شروع کرد تا صبح بیدار موندن برای تحویل پروژه......بر عکس من که خواب برام مهم ترین مساله هستسخت ترین امتحان رو هم اگه داشتم اتفاقا زودتر میخوابیدم:icon_pf (34): 13 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ خب عاشق رشتشونن دیگه بچه های معماری بدون علاقه تو این رشته دووم نمیارن ببین عشق با آدم چی کار که نمیکنه 13 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ آره تو دوران دانشجوییم کار ما شب امتحان همین بود اول ترم نیگا میکردیم امتحانا تو هم نخوره ولی نمیشد دیگه من خودم رکورد 3 روزو نیمو زدم با یه ساعت خواب خداییشم اگه میخواستم خوابم نمی برد استرس من شبای امتحان فوق العاده بالاست حتی اگر اون درس و فول بودم یادم نمیاد شب امتحانی من بیشتر از 2 ساعات خوابیده باشم 11 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ من اوایل دوران دانشجویی اینجوری بودم، یعنی توامتحانات بعضی مواقع می شد 2-3 روز فقط 3-4 ساعت می خوابیدم بازور قهوه و نسکافه و جمع بچه ها و ... ولی الان اصلا نه حوصلشو داردم نه نیازشو. خب به موقع کارو انجام میدم که احتیاجی به این شب زنده داری ها نباشه. 12 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ خب دوستان نظر شما چیست؟ من احساس می کنم یه ویژگی خاصی دارن این گونه افراد. یه ژن به خصوصی یه... من که هر چی تلاش می کنم اینطوری نمیشه/شما خودتون تواناییی این رو دارید که مثلا چهار شبانه روز متوالی هر شبانه ورزفقط یک ساعت بخوابید(حالا شب باشه یا روز گرچه شب کیفیتش بالاتره) و به فعالیت خودتون ادامه بدین؟ پسر عمه بنده همین عاشورا تاسوا 5 روز کامل بدون یه ذره چرت بیدار بود روز قبل تاسوا (سر کار بود ) روز تاسوا (از سر کار اومد تا صبحش پا حلیم ) عاشوا (شب عاشورا داداشش تصادف کرد تا دو روز بعدش تو بیمارستان بالا سرش بود) دو دو روز بعد عاشورا تازه از روز سوم به بعد موتورش گرم شده بود من هم رکرود حدود 3 روز 4 ساعت خواب رو دارم تابستون پارسال 13 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ اره تو دانشجویی بارها شده بود برای بچه های معماری واقعا عادیه اخرش کارشون اونجور که میخوان درنمیاد 15 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۰ من رکورد یه هفته رو دااارم.... زمان دفاعیم...یک هفته نخوابیدم...اگر هم خوابیدم نیم ساعت و ده دقیقه....طوری بود که دیگه ساعتهای نزدیک دفاع دو سه بار چرت میزدم....نمیفهمیدم چطور میخوابم...اما با صورت میمودم رو لپ تاپ...و میپریدم... 4 نفر بودیم تو دو روز پشت سر هم دفاع داشتیم... 3 نفرمون خوابگاهیبودیم رفته بودیم خونه یکی دیگه از دوستامون که خونشون اونجا بود... همه میخوابیدن کم وبیش اما من و دوستم مهسا اصلن نخوابیدیم... طوری بود که یکی از دوستامون اسمش فاطی بود؛دوست شوهرش اومده بود کمک کنه بهمون داشت پاور پوینتشو میبست...یهو فاطی گفت من الان میاام... فرار کرد رفت تو یکی از اتاقها خوابید... حالا اون بیچاره هم مونده بود چیکار کنه...ما هم همه بی اعصاب بودیم....جرات نداشت حرف بزنه بگه این کجا رفته.... من که دیگه چشمام باز نمیشد...اینقدر سرم درد میکرد احساس میکردم الان منفجر میشه... طوری بود که وقتی میخواستم لباس بپوشم مامان دوستم کمکم کرد... با این همه وقتی رفتم سر جلسه دفاع خواب یادم رفت کلی حرف زدم...تا ساعت 4 برگشتیم خونه... هممون از ساعت 4 اون روز خوابیدیم تا ساعت 6 فردا.... مامان دوستم گفت میومدم نگاه میکردم تک تک چک میکردم نفس میکشید یا نه.... دیگه ساعت 6 اومد بیدارمون کرد...گفت پاشید بسه.... 14 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ من حاظرم 2 روز بیدار بمونم اما بدونم باید چیکار کنم 6 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ من کلن شبا نمیخوابیدم...رفتم معماری این شب بیداری و اون شب بیداری همپوشانی داشتن...ولی شبای تحویل پروژه واقعن وحشتناک بود...من هنوزم نمیدونم چطور تا صبح بیدار می موندم بعد میرفتم دانشگاه تا شب!!! ترم دو واسه تحویل پروژه تو سه روز 5 ساعت خوابیدم؛وقتی پروژه رو تحویل دادیم تو راه برگشت با چشم باز خواب بودم؛درحالیکه راه میرفتم... ترم 8 هم واسه تحویل طرحم یه هفته نفهمیدم کی خوابم کی بیدار!...بعد هر تحویل پروژه ای حداقل 12 ساعت میخوابیدم یادش اصلن نبخیر:icon_razz: 13 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ این شب بیداریها مختص بچه های معماری انگار من پارسال موقع تحویل پروژه طرح 4 هم فکرکنم تو دوروز 2ساعت خوابیدم آخرش هم با حالت مرگ و سردرد رفتم یونی و از بی خوابی حالت تهوع داشتم و بعدش تا چندروز درست نشد خوابم........ الان دیگه تقریبا عادت کردم به کم خوابیدن ...... 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ منم گاهی وقتا اینجوری میشم میبینی چند روزه که مجموع ساعت هایه خوابم به 10 نمیرسه بچه هایه معماری چون کار عملی و هنری میکنن میتونن بیدار بمونن خودم وقتی کلید میکنم رویه یک چیز همین میشم همیشه خوابم بهم ریختست یادمه یه بار اونقدر بیدار موندم که سر امتحان میان ترم خوابم برد 11 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ هنوز به این مرحله نرسیدم ... امیدوارم نرسم هیچوقت ... نمیدونم چرا استرس گرفتم ... اینم تاپیکه نزدیکه امتحانا زدی؟ 10 لینک به دیدگاه
alimec 23102 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ هنوز به این مرحله نرسیدم ... امیدوارم نرسم هیچوقت ... نمیدونم چرا استرس گرفتم ... اینم تاپیکه نزدیکه امتحانا زدی؟ استرس گرفتین؟ چه خوب قدر این استرس رو بدونید 5 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ منم رکورد دارم اما نه فقط موقع امتحانات کلا ابینجوریم ... خیلی بخوابم 5 ساعت ... اونم چی ... وسطش 10 بار بیدار میشم اما شده در 6 روز 10 ساعت خوابیدم ... بدبختیش اینه که رفتم جبرانش کنم نشد چون خوابم نمیبرد ... موقع امتحان ترم بود من 79 ساعت کامل بیدار بودم بعدش با 5 ساعت خواب حل شد و به نظرم این فقط مختص بچه های معماری نیست میگن خواب ، خواب میاره ... هرچی بیشتر بخوابی بیشتر خوابت میاد ... هر کسی توانایی اینو داره که به خوابش غلبه کنه .... 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده