Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 سلام به همه... سئوال: هدفتون از رفتن به رشته ی معماری چی بود؟ این سئوالیه که اگر از خیلی هامون بپرسن می گیم: ها؟ یعنی چی خب؟ واقعا" فکر کنیم...اصلا" چرا رفتیم رشته ی معماری؟ هدف چی بوده؟ به اون رسیدیم آیا؟ منتظر نظرات خوبتون هستم پ.ن: اسمش با کلاس بود.... دیدیم کلی وسایل خوشگل دارن...مداد رنگیو ماژیک و.... بابامون گفت برو مهندسی معماری مام رفتیم! 15
lilac 5892 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 من خودم به شخصه عاشق معماری بودم...:hapydancsmil: حتی واسه انتخاب رشته دانشگاه کل انتخابام معماری بود رشته ای که تنوع توش زیاده آدم ازش خسته نمیشه شبهای تحویل پروژه قیافه_اتاق دیدنی میشه بازار کارشم بدک نیست فقط باید یه کم زرنگ باشی کلاسشم که خوبه...مهندسی معماری:w58: 9
.FatiMa 36559 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 هدف خاصی نداشتم بهتر از رشته های دیگه بود اینو ترجیح دادم! 8
zahra22 19501 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 معلم دبیرستانم گفت رشته خوبیه....منم رفتم... واقعا هم بهترین رشتس.. 9
Himmler 22171 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 هدفشون این بوده که معمار بشن بعد در یه فاروم عضو بشن و تاپیک بزنن 6
from_hell 10964 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 علاقه ...مخصوصن به معماری سنتی ایران.... اون حسی که از نشستن زیر گنبد مسجد شیخ لطف الله...یا راه رفتن تو بازار قدیم اصفهان...خیابونها و کوچه های جلفا ...بهم منتقل میکرد...یه جورایی همیشه وادارم میکرد برم دنبالش... طوری که تو انتخابهای دانشگام وقتی فهمیدم کارشناسی معماری سنتی نداریم...اولین انتخاب دانشگاهم رو کاردانی معماری سنتی زدم...بعد معماری رو زدم... هدفم...هم درک معماری سنتی بود....نمیدونم بهش رسیدم یا نه.... اما هیچ وقت تو طرحهای معماریم حداقل تو دانشگاه به خودم اجازه ندادم...ظاهر رو فدای هویت کنم...یا اینکه بیش از حد به اصول تکراری پایبند بشم... معماری اگر درک بشه ؛علاوه بر اینکه یه رشته درسی هست...تو طرز تفکر و نوع دید آدم که از سطحی نگری به عمق و معنا نگری عوض میشه....تاثیر گذاره... شاید خیلیاتون این تاثیر رو تو خودتون دیده باشید...که شمای معمار امروز با آدم دیروز فرق کرده....توی فکر کردنتون...زندگی و حتی لباس پوشیدن و حتی مقصدی که ممکنه برای سفرتون انتخاب کنید تاثیر خودش رو گذاشته... کلن معمارا خاصن...:دی...مگه نه؟ . . استاد فرشچیان یه جا تعریف کرده بود یه بار استادش بهش گفته برو گنبد مسجد شیخ لطف الله رو بکش....اون هم رفته چند روز وقت گذاشته خط به خط ..نقطه به نقطه کشیده...گفت بردم نشون دادم...پاره کرد...گفت دوباره بکش... رفتم فکر کردم....چندین روز...فهمیدم اشکالم کجا بوده...دوباره کشیدم و گفت خوبه...این درسته... نگفت اشکال کارش کجا بوده.... اما من همیشه این برام ؟ بود .. بعد به این نتیجه رسیدم ...حتمن حس و حال و هوای مسجد رو نتوننسته انتقال بده.... در واقع همون عمقی نگاه کردن یا سطحی دیدن... تفاوت معمارهای بزرگ با معمارهای عادی هم تو نگاه کردنه....و درک ... همین که نوع نگاهها درست شده باشه...حتی تو مسائل کوچیک زندگی خیلی مهمه... من این رو تو خودم حس میکنم...حتی اگر معماری قرار نباشه به عنوان شغل بشه برام...اما فکر کنم...خیلی بهم کمک کرده... 10
amin_architect22 443 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 من خیلی معماریو دوست داشتمو دارم..عاشق معماریم هم بازار کارش خوبه هم خودم از کار تو این رشته خیلی حال میکنم.. من شرایطشو داشتم که رشته های دیگه برم که بعدش از طریق فامیلامون کار خوب هم واسم باشه ولی دوست داشتم رشته ای ک دوست دارمو بخونمو کاری که علاقه دارمو انجام بدم.. ولی حیف که هرکی پیدا میشه میاد معماری میخونه سو تفاهم نشه واسه دوستان ولی یه سری از آدما این رشترو بردن زیر سوال..من خودم چون دیدم میگم طرف رشتش معماریه ولی پلان نمیدونه چیه و این خیلی جای تاسف داره 7
::: شیـــما ::: 6955 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 قبل از این ک بیام این رشته هیچی ازش نمیدونستم فقط در حد این ک درباره خونه سازیه ازش اطلاعات داشتم مامانم انتخاب رشته کرد و اومدم معماری دیدم واقعا رشته ایه ک همه چیشوو دوس دارم و با روحیاتم سازگاره قبل از این ک بشناسمش هدفی نداشتم 7
M@hya 1123 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 من از دوران دبیرستان دنبال رشته ای بودم که ترکیبی از هنر و ریاضیات باشه...وقتی با این رشته آشنا شدم به معنی واقعی کلمه عاشقش شدم...توی انتخاب رشته دانشگاه هم اولویت رو به این رشته دادم...بازار کار خوبی داره تقریبااا..البته تو شهرهای بزرگ موقعیت شغل برای این رشته بهتره...موافقم با این که هر کسی.... وارد این رشته میشه بدون علاقه...بدون هدف....حتی به قول دوستمون نمی دونه پلان چیه...هستن چنین افرادی...من تو نزدیکا و دوستان خودم دقیقااا با اینطور افراد مواجه شدم......ولی در کل من علاقه زیادی به معماری داشتم...و اینطوریه که این علاقه پله ای میشه برای تلاش ...مهندس واقعی شدن...:hapydancsmil: 8
island1991 416 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 فقط علاقه... همیشه عاشق هندسه بودم...به خاطر هندسه رفتم رشته ریاضی...با اینکه از ریاضی و فیزیک بیزارم... یه مدت تجربه رسم فنی داشتم...تکالیف گرافیک دختر خالمو انجام میدادم... بعد از کلی تحقیقات فهمیدم تنها رشته ای که هندسه و رسم فنی و هنر داره...در عین حال ریاضی و فیزیکش کمه معماریه!:gnugghender: بعدش هم که مجنونش شدم و در یک حرکت انتحاری گفتم یا معماری یا هیچی!! الانم راضیم ازش...اما بی عدالتی هایی که در این رشته میشه واقعا آزارم میده... 7
*Cloudy sky* 22513 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 اولین باری که این سوال رو ازم پرسیدن ، اولین جلسه تمرین معماری تو دوره کاردانیم بود یادمه اون روز اکثرا گفتیم علاقه داشتیم ولی جالب بود که یه نفر از بچه های کلاسمون گفت من لیسانس مامایی داشتم ولی برای اینکه تو خونه حوصله م سر رفته بود اومدم معماری بخونم و اصلا هم با این رشته آشنایی ندارم ، استادمون در جوابش اینا رو نوشت پا تخته : برای اینکه بتونیم معماری: اول از همه علاقه داشته باشید و علاقه به تنهایی کافی نیست باید بتونید موارد زیر رو هم در خودتون تقویت کنید....!!! بسیار صبور، دقیق و منظم باشید؛ از شکست نترسید و زود نا امید نشوید؛ ارتباط عمومی بسیار خوبی داشته باشید؛ با استعداد و خلاق باشید؛ از تجربه بقیه(سال بالایی ها) استفاده کنید؛ قدرت تجسم بالایی داشته باشید؛ بتوانید حرف خودتان را به کرسی بنشانید(البته با دلیل و مدرک مستدل) من اگه بخوام دوباره برگردم به همون روزی که انتخاب رشته کردم بازم معماری رو انتخاب میکنم ، ولی قبول کنیم که این رشته خیلی سختی داره و برعکس رشته های دیگه هر کسی تو این رشته موفق نمیشه ، ایشالله که همه ماها جز اون افراد موفق باشیم:hxh5v6h2nsqgyuf5c8y 9
moein.s 18984 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 رشته خوبیه با خیلی از رشته ها متفاوته شما میتونی اون چیزی رو که دوست داری خلق کنی 6
Gizmo 5887 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 دلم هنر میخواست...گرافیک...حرف اطرافیان روم تاثیر گذاشت,نرفتم هنرستان...گفتم میرم ریاضی...ازونورم معماری که هنر هم هست....اوایل فکر میکردم خیلی دوسش دارم....بعد فهمیدم کمتر از اونی فهمیدمش که بخوام اسم حسمو نسبت بهش دوست داشتن بذارم...من به معماری مدیونم اگه به خودم بگم معمار... همینجا از همه مثلن استادایی که بیس معماریو به غلط تو ذهن من و امثال من چیدن اعلام برائت میکنم:icon_razz: 6
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 28 اسفند، 2011 موقع انتخاب رشته؛ تنها رشته ای که با روحیاتم سازگار باشه معماری بود؛ رشته ای که فقط حفظی جات نیست؛ رشته ای که فقط هنر نیست . . . ترکیبی از همه رشته ها هست؛ خلاقیت داره؛ به هنر و طراحی هم که علاقه داشتم ؛ مخصوصا که میدونستم میشه پلان طراحی کرد (آخه طراحی پلانو از بچگی دوس داشتم :دی) اما اون موقع اصلا به کلاسش فکر نکرده بودم
Mahnaz.D 61917 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 ممنون از همه ی پاسخ ها... خب اگه همین سئوالو تو یه مصاحبه ی دانشگاهی ازتون بپرسن چی می گید؟ فرض کنید ورود به دانشگاهتون به جواب همین سئوال بستگی داره چرا اومدی رشته ی معماری ؟ هدفت چی بود؟
hojjat 66 90 ارسال شده در 9 اردیبهشت، 2012 شاید خنده دار باشه ولی اولش که رفتم ثبت نام کنم (برا دوم دبیرستان -هنرستان) از رشته های نظری خوشم نمی اومد. می خواستم عمران بخونم. رفتم هنرستان ظرفیت تکمیل شده بود.از بین 7 رشته باقی مونده ( مکانیک - حسابداری-الکترونیک وتکنیک-ابگینه و صنایع چوب و معماری ) من معماری رو انتخاب کردم . اولش حسی نسبت به این رشته نداشتم ولی تو کلاس هم جزء نفرات برتر بودم. ولی از اواخر هنرستان دیگه یه جورایی بهش علاقه مند شدم. 1
ارسال های توصیه شده