.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ اینو میدونم که وابستگی به چیزایه خوب، خوبه و وابستگی به چیزایه بد، بد! مثلا وقتی از وحید پرسیدی الان که به خانوادش وابستس خوبه یا نه؟ سوالت اشتباه بود چون وابستگی به خانواده که یک چیز خوبه نمیتونه بد باشه شما ببین در ازای وقتی که برایه هر کار یا هر موضوع میزاری یه چیزایی بدست میاری و یه چیزایی از دست میده فرق خوب و بدش در اینه که کفه ی کدوم طرف سنگین تر باشه هیچ چیز مطلق نیست! همه چیز نسبی برآورد میشه پس باید بررسی کنی که اون وابستگی ای که الان داری خوبه برات یا بد خوب همون وابستگی به خانواده هم میتونه نسبی باشه!آره منم نگفتم از خانوادش برای همیشه دل بکنه یا مثلا کلا کاتشون کنه(یعنی فکر کن من همچین حرفی بزنم اونم جلوی شقایق:دی) ببین مثلا بعضی وقتا وابستگیت به خانواده انقدر زیاده که حتی مستقل نمیتونی فکر کنی کلا تحت تاثیر اونایی.خوب این خیلی بده!باید از این وابستگی دوری کرد چون اجازه نمیده "خودت" باشی!یا شخصیت خودت رشد کنه! اینجور وقتا خوب باید این وابستگی رو تعدیل کرد! نظری ندارم اما وابستگی کلا ویران گره به نظر من:5c6ipag2mnshmsf5ju3حتی وابستگی خوب هم نداریم.........یعنی تو همین مثال گفته شده دوست داشتن یه قضیست وابستگی یه قضیه دیگه..........باید از هم جداشون کرد.........باید دوست داشت اما وابسته نبود........وابستگی به کسایی که دوسشون داریم یه جور اسارت زمانی و مکانی به هم همراه داره.........آدم تو طولانی مدت اذیت میشه البته این نظر منه :icon_gol: دقیقا 6 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ به نظرم هرگونه وابستگی برای انسان مضره چون اون چیزی یا کسیکه بهش وبسته شدیم ممکنه یه زمانی ازدستتمون بره اونوقته که اززندگی ساقط میشیم حتی زمانیکه دردسترسمونم هست باعث رننجو عذاب میشه اره برام وابستگی به شخص پیش اومده که فوری جلوشو گرفتم واان راضیم چون زندگیم ارام تر شده 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۰ وابستگی به هیچی خوب نیست. امضای اسی چی بود؟ غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. آدم به بالشش هم وابسته باشه خوب نیست. هرچقدر آدم وابستگی هاش کمتر باشه در زندگی فردیش موفق تره. ولی خوب تنها میشه و بعد از مدتی هم منفور. مثلا من و شما اگه ببینیم یه نفرو ماشین زده باید ببریمش بیمارستان. چرا؟ چون به یک سری اصول و چارچوب های ذهنی که داریم وابسته ایم. و از کار و زندگی میشیم و هزار جور مشکل برامون پیش میاد. ولی اونی که وابستگی به چیزی نداره خیلی راحت از کنارش رد میشه و میره. یا مثلا وحید به زن و بچه اش وابسته است و بالای سرشون میمونه. ولی یکی دیگه ول میکنه و میره و خیلی هم موفق میشه. اما در زندگی فردی. وگرنه انسانی منفور و تنها میشه. وابسته بودن یا نبودن به محیط تا حدودی دست خودمونه. ولی یه مقداریش هم تو شخصیتمون هست و باهاش بزرگ شدیم. خیلی سخته بتونیم تغییرش بدیم. اینکه خوبه یا بده بسته به خود اون فرد داره که چی از زندگیش میخواد. آرامش در کنار خانواده میخواد یا زندگی تنهایی؟ یا اونی که از کنار یه تصادفی میگذره وجدان آرام میخواد یا عذاب وجدان؟ 9 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۰ 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! 1)بستگی داره به نوع وابستگیش به نظر من قطع وابستگی های بی دلیل بله باعث رشد و تعالی میشه مثلا وابستگی به خانواده جز دسته ی بالا نیست ولی وابستگی به 1 رفیق احمق دردسر ساز حتما جزوش میشه 2)بله هرچند کم اما به دوتا چیز خیلی وابسته ام 1)خونمون 2)خونواده ام به جز این دوتا دیگه زیاد چیزی رو جدی نمیگیرم 3)بله در دوران نوجوانی وابستگی های کاذب خیلی داشته ام که مجبور شدم همه رو قطع کنم به نظر من مرور زمان تنها راهه برای فراموش کردن وابستگی ها هر دردی کهنه بشه بهش عادت میکنی!و عادت همون خصلت جالبیه که هم میتونه بد باشه هم در عین حال خوب! خودت به خودت تسکین بده صبور باش تا با شرایط جدید وفق پیدا کنی 8 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۰ با اجازه اولین تاپیکمونو استارت میکنیمبسلامتي برای خیلیامون حتما پیش اومده که حس کنیم نسبت به شخصی یا چیزی یا محیطی وابستگی پیدا کردیم که این وابستگی از منظر روانشناسی یه جور ضعف شناخته میشه چون گاها مانع پیشرفت آدم میشه یا در مراحل خفیفتر باعث هرج و مرج در ذهن و محیط آدم میشه(این مرحله رو دارم شخصا تجربه میکنم الان) میگن که قطع وابستگی باعث تعالی انسان میشه و به معنی رهایی از افراط در توجه و دوست داشتن هست! بنظرم باعث بوچي ميشه ،شايد حس منه و درست نباشه بيشتر افرادي كه شخصيتي وابسته دارند داراي خصوصياتي مشابه هستند كه مي توان به اين موارد اشاره كرد: - در قبال ديگران احساس مسئوليت مي كنند. آنها احساسات، افكار، اعمال، خواسته ها و سرنوشت خود را صرف ديگران مي كنند. - زماني كه ديگران دچار مشكل مي شوند، احساس تأسف، گناه و نگراني وجودشان را فرامي گيرد. - اگر نتوانند به ديگران كمك كنند ناراحت و عصباني مي شوند. - هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند. - به خاطر انجام كار ديگران، كارهاي روزمره و ضروري خود را تعطيل مي كنند. - معمولا غمگين و ناراحت هستند زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كرده اند اما در مقابل بهره اي از آن نبرده اند و متقابلا كمكي دريافت نكرده اند. - دوست دارند ديگران را كنترل كنند و مي ترسند به ديگران اجازه دهند كه خودشان باشند. - فكر مي كنند خودشان بهتر از بقيه مي دانند كه مسائل و مشكلات چگونه حل مي شوند.(اينو ميدونم خودم اشتباه ميكنم اما واقعا كمك نكنم تا چند روز فشار روحي رومه) الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ ما كه قطع كرديم ديديم يه چيزي تو زندگيمون كمه،يه زماني اون وابستگي كه ميگي باعث ميشه ادم حس كنه زندس هنوز 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ اونايي كه قرمز كرمو نسبت يه خونوادم به طور حاد دارم بخاطرشون خيلي جاها از خودم گذشتمو ميگذرم 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ اره شده كاري نكردم خودش شد راهكار منطقي نميدونم ازشون نبرسيم مشكل داريد يا نه ،اونا هم نميگن ما هم كاري نميكنيم البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! 6 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۰ الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ بله 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ فعلا که سیگاره فقط 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ همون سیگار بود دارم کتاب ترک میخونم... راهکار من حدود 500 صفحه میشه 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۰ با اجازه اولین تاپیکمونو استارت میکنیم برای خیلیامون حتما پیش اومده که حس کنیم نسبت به شخصی یا چیزی یا محیطی وابستگی پیدا کردیم که این وابستگی از منظر روانشناسی یه جور ضعف شناخته میشه چون گاها مانع پیشرفت آدم میشه یا در مراحل خفیفتر باعث هرج و مرج در ذهن و محیط آدم میشه(این مرحله رو دارم شخصا تجربه میکنم الان) میگن که قطع وابستگی باعث تعالی انسان میشه و به معنی رهایی از افراط در توجه و دوست داشتن هست! بيشتر افرادي كه شخصيتي وابسته دارند داراي خصوصياتي مشابه هستند كه مي توان به اين موارد اشاره كرد: - در قبال ديگران احساس مسئوليت مي كنند. آنها احساسات، افكار، اعمال، خواسته ها و سرنوشت خود را صرف ديگران مي كنند. - زماني كه ديگران دچار مشكل مي شوند، احساس تأسف، گناه و نگراني وجودشان را فرامي گيرد. - اگر نتوانند به ديگران كمك كنند ناراحت و عصباني مي شوند. - هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند. - به خاطر انجام كار ديگران، كارهاي روزمره و ضروري خود را تعطيل مي كنند. - معمولا غمگين و ناراحت هستند زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كرده اند اما در مقابل بهره اي از آن نبرده اند و متقابلا كمكي دريافت نكرده اند. - دوست دارند ديگران را كنترل كنند و مي ترسند به ديگران اجازه دهند كه خودشان باشند. - فكر مي كنند خودشان بهتر از بقيه مي دانند كه مسائل و مشكلات چگونه حل مي شوند. الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! وابستگی زیاد به هر چیزی خوب نیس کلا همیشه شنیدیم که میگن نه افراط نه تفریط،هر جایی باید یه حد وسطی باشه برا منم طبییعتا پیش اومده یکیش وابستگی زیاد به نت و سایتا بود که فقط پشتکار میخواست وقتی کم شد انگار واقعا تو زندگی جلو افتادم ،اما بخش دردناک و سختش وابستگی به فر دخاصیه ،هم ترکش سخته هم ادامه دادنش،ولی خب تا حدودی تونستم متعادلش کنم که ضربه نخورم،فقط یه کم باید از حساسیتا کم بشه 2 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۰ وابستگی به هیچی خوب نیست. امضای اسی چی بود؟ غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. آدم به بالشش هم وابسته باشه خوب نیست. هرچقدر آدم وابستگی هاش کمتر باشه در زندگی فردیش موفق تره. ولی خوب تنها میشه و بعد از مدتی هم منفور. مثلا من و شما اگه ببینیم یه نفرو ماشین زده باید ببریمش بیمارستان. چرا؟ چون به یک سری اصول و چارچوب های ذهنی که داریم وابسته ایم. و از کار و زندگی میشیم و هزار جور مشکل برامون پیش میاد. ولی اونی که وابستگی به چیزی نداره خیلی راحت از کنارش رد میشه و میره. یا مثلا وحید به زن و بچه اش وابسته است و بالای سرشون میمونه. ولی یکی دیگه ول میکنه و میره و خیلی هم موفق میشه. اما در زندگی فردی. وگرنه انسانی منفور و تنها میشه. وابسته بودن یا نبودن به محیط تا حدودی دست خودمونه. ولی یه مقداریش هم تو شخصیتمون هست و باهاش بزرگ شدیم. خیلی سخته بتونیم تغییرش بدیم. اینکه خوبه یا بده بسته به خود اون فرد داره که چی از زندگیش میخواد. آرامش در کنار خانواده میخواد یا زندگی تنهایی؟ یا اونی که از کنار یه تصادفی میگذره وجدان آرام میخواد یا عذاب وجدان؟ آخی!اسی!اگه خودشم بود همینو میگفت مرسی!شما از سوالی که توی ذهن خودمم بود یه قدم رفتین جلوتر!ولی به نظرم وابستگی درباره چارچوبهای اخلاقی کاملا ضروریه!قطعشه که واسه فرد و جامعه خطرناکه!ضمن اینکه به نظرم این جور وابستگی کاملا ارادیه(فکر میکنم البته!)قطع کردنش فکر نمیکنم پروسه سختی باشه! 1)بستگی داره به نوع وابستگیش به نظر من قطع وابستگی های بی دلیل بله باعث رشد و تعالی میشه مثلا وابستگی به خانواده جز دسته ی بالا نیست ولی وابستگی به 1 رفیق احمق دردسر ساز حتما جزوش میشه 2)بله هرچند کم اما به دوتا چیز خیلی وابسته ام 1)خونمون 2)خونواده ام به جز این دوتا دیگه زیاد چیزی رو جدی نمیگیرم 3)بله در دوران نوجوانی وابستگی های کاذب خیلی داشته ام که مجبور شدم همه رو قطع کنم به نظر من مرور زمان تنها راهه برای فراموش کردن وابستگی ها هر دردی کهنه بشه بهش عادت میکنی!و عادت همون خصلت جالبیه که هم میتونه بد باشه هم در عین حال خوب! خودت به خودت تسکین بده صبور باش تا با شرایط جدید وفق پیدا کنی مرسی هانیه جان! من فعلا باید شرایط جدیدو اول ایجاد کنم بعد باهاش وفق پیدا کنم الان من ازتون دو تا سوال دارم:1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ بله 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ فعلا که سیگاره فقط 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ همون سیگار بود دارم کتاب ترک میخونم... راهکار من حدود 500 صفحه میشه کتاب ترک چیه؟نویسنده اش کیه؟ قربون دستت نمیشه چکیده شو وکیوم کنی توی 1 پست؟ 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۹۰ کتاب ترک چیه؟نویسنده اش کیه؟ قربون دستت نمیشه چکیده شو وکیوم کنی توی 1 پست؟ نویسنده اش آقای کار هست خودش اواخر روزی 100 نخ می کشید... باور کن راهی نداره اون 500 صفحه خودش حاصل هزاران ساعت مشاوره و... هست 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ می دونین...همه چی نسبی هست...ولی این مورد خیلی درگیر می شه با احساسات....یک جاهایی منطقش می لنگه... نمی شه بردش تو فرمول..بگی تا اینجاش وابستگیش بی ضرره....تا اونجاش با ضرر...مرز نداره... اصلا یک وقت سر بر می گردونی میبینی..هَی وای من وابسته شدی شدید!!.. وابستگی در صورتی که آدمش درست نباشه...یا عنصرش درست نباشه...خفت میاره...خفت انجام هر کاری که اونو داشته باشی....حتی خفت کوچیک شدن شخصیت... یا حتی تو وجه خوبش..اگه یک اتفاق جدا کنه شوما رو از اون...خرابی روحیه رو می آره... به نظرم فقط می شه یک مسکن براش پیدا کرد..اونم جنبه و صبر در مقابل نبودش یا فقدانشه...یعنی اینقد از نظر روحی خودت رو بکشی بالا که روحیه ات..که ذهنت از وابستگی ت بزرگ تر شه... خیلی کمن..خیلی کمن که وابسته نشن....یا بعد از ترک وابستگی خموده نشن.... باید در کنار وابسگی و لذت هاش و تکیه دادن ها به اون وابستگی ها...یک حاشیه امن هم ایجاد کرد برای روزهای مبادا......تو اون همه ی احساس... یک دیوار منطقی هم پای دیوار احساس بنا کرد..که اگه دیوار احساس ریخت...یک دیوار..نه به اون بلندی..کوتاه تر بتونه شوما رو نگه داره... که شخصیتتون یک دفعه نریزه...خم شه...ولی نریزه..که فرصت کنین..دوباره شاخه ی خم شده رو بلند کنین... 3 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ می دونین...همه چی نسبی هست...ولی این مورد خیلی درگیر می شه با احساسات....یک جاهایی منطقش می لنگه...نمی شه بردش تو فرمول..بگی تا اینجاش وابستگیش بی ضرره....تا اونجاش با ضرر...مرز نداره... اصلا یک وقت سر بر می گردونی میبینی..هَی وای من وابسته شدی شدید!!.. وابستگی در صورتی که آدمش درست نباشه...یا عنصرش درست نباشه...خفت میاره...خفت انجام هر کاری که اونو داشته باشی....حتی خفت کوچیک شدن شخصیت... یا حتی تو وجه خوبش..اگه یک اتفاق جدا کنه شوما رو از اون...خرابی روحیه رو می آره... به نظرم فقط می شه یک مسکن براش پیدا کرد..اونم جنبه و صبر در مقابل نبودش یا فقدانشه...یعنی اینقد از نظر روحی خودت رو بکشی بالا که روحیه ات..که ذهنت از وابستگی ت بزرگ تر شه... خیلی کمن..خیلی کمن که وابسته نشن....یا بعد از ترک وابستگی خموده نشن.... باید در کنار وابسگی و لذت هاش و تکیه دادن ها به اون وابستگی ها...یک حاشیه امن هم ایجاد کرد برای روزهای مبادا......تو اون همه ی احساس... یک دیوار منطقی هم پای دیوار احساس بنا کرد..که اگه دیوار احساس ریخت...یک دیوار..نه به اون بلندی..کوتاه تر بتونه شوما رو نگه داره... که شخصیتتون یک دفعه نریزه...خم شه...ولی نریزه..که فرصت کنین..دوباره شاخه ی خم شده رو بلند کنین... :icon_gol: عالی بود مخصوصا اون قسمت که ذهنت از وابستگیت باید بزرگتر بشه! راستش روزی که این تاپیکو زدم میخواستم هرچیزی که بهش وابسته هستمو از زندگیم حذف کنم.ولی الان به این نتیجه رسیدم که وابستگی از ریسکای اجتناب ناپذیر زندگیه.فقط باید به جای رد هرنوع ریسک،ظرفیت پذیرش تبعاتش رو ببریم بالا.توانایی کنار اومدن با نبودش رو در خودمون ایجاد کنیم.به قول شما فقط خم شیم!نه بیشتر! 1 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ وابستگی هم نسبیه .هم میتونه خوب باشه هم بد مثلا من قبلا خیلی به مامانم وابسته بودم.و برای هر کاری که میکردم مامانم باید کنارم بود .و این جنبه بد وابستگیه وابستگی خوبم داریم.وابستگی به خدا ، خانواده، دوستان ، همسر و .... که به آدم آرامش میده و آدم احساس تنهایی نمیکنه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده