vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ فکر کنم واژگان درسته نه واژه گان در ضمن بعضیاش هم غلطه 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ یکیش هم این خواننده ها هستند که رفتن تو خارج آهنگ میخونن. نمونه اش داریوش خان با اون آهنگ : دوباره می سازمت وطن که وطن عربی است . میهن فارسی است. اونایی که تو ایرانن بدترن!!یه سریا درباری و یه سری هم که کلا بی محتوان... اما مشکل از جای دیگه است که داره هویتمون برباد میره... 1 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ با سلام، جايگزين دو واژه ي "جنوب" و "شمال" در پارسي چيست؟ 1 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ فکر کنم واژگان درسته نه واژه گان در ضمن بعضیاش هم غلطه با درود، واژه هائي كه در پايان آنها حرف "ه" آمده، هنگامي كه با واژه "گان" تركيب مي شوند، حرف "ه" آنها برداشته مي شود .مانند: راننده = رانندگان- خواننده = خوانندگان- واژه = واژگان. 2 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۸۹ واژه بیگانه پارسی سرت(sort):واجبندی سکون:ایستا شیفت:جهش(:شیفت روزیا...:جهش روزیا...) متل:مهمانسرای کناردریا چند پيشنهاد: سورت يا سرت : دانه بندي (به كار مي رود و جا افتاده است) سكون : آرامش، آرميدن (واژه نامه دهخدا)(سكون مصدر است ولي ايستا اسم و صفت است) ساكن : ايستاده (ايستا به معني ماندني و پايدار است ـ واژه نامه دهخدا) شيفت : نوبت كاري ( سال ها است كه به كار مي رود و در قانون كار هم آمده است) ـ "متل " مهمانسراي بين راهي است كه خودرو در جلوي در اتاق مي ايستد نه مهمانسراي كنار دريا. مهمانسراي كنار دريا، پلاژ است. 1 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ معادل پارسي : واژه ي تازي بُرینش: قطع در ریاضی و هندسه تنومندی: (قوتهای) جسمانی داشت: مِلك سربهسر: مساوی كنا: فاعل گداخته: مایع نهاد:وضع یكیای: وحدت، مقابل كثرت ـ قطع : برينش ، بُرش ـ (قوتهای) جسمانی : نيروهاي بدني ـ مِلك : دارايي (داشت مصدر مرخم است از داشتن، به معناي حفظ، نگهداري، حراست و توجه ـ واژه نامه دهخدا) ـ مساوی : سر به سر، برابر ـ فاعل : كننده ( كنا= فعّال=Active و نمي تواند به عنوان فاعل به كار رود) ـ مایع : روان (گداخته به معني ذوب شده و آب شده است ـ واژه نامه دهخدا) ـ وحدت : يگانگي، يكتايي (آيا واژه يكي اي ، يك پيشنهاد است يا پيشتر به كار رفته است؟) 1 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ با درود به پيشگاه دوستان گرامي، بنده پيشنهاد مي كنم از گرداننده (مديريت) گرامي انجمن درخواست شود تا كليد (تكمه) "تشكر" را به واژه "سپاس" بگردانند. باشد تا ديگر واژه هاي بيگانه ي به كار رفته در انجمن نيز، به كوشش و پيشنهاد دوستان اين كارگاه، به پارسي دگرگونه شوند. اكنون برخي تارنماهاي بيگانه مانند "فيس بوك" بسيار بيشتر از تارنماهاي ايراني، از واژگان پارسي بهره مي برند! چشم به راه پيشنهادهاي دوستان هستم. خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند :icon_gol:ساقي بده بشارت رندان پارسا را 1 لینک به دیدگاه
hmdrzy 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ با سلام، جايگزين دو واژه ي "جنوب" و "شمال" در پارسي چيست؟ دوستان گرامي با درود فراوان اگر جايگزيني براي اين دو واژه (جنوب و شمال) داريد يا ميدانيد در چه جايي ميتوان به دنبال آن گشت، خواهشمندم به بنده آگاهي دهيد. هرچند واژگان ديگري هم هستند كه جايگزين آنها به تنهايي درست است ولي در جمله كاربرد ندارد. مانند واژهي "توجه" كه جايگزين آن را "رويكرد"و "نگاه" گفته اند. اين جمله را ببينيد : "به سخنان من خيلي توجه كنيد". معني "توجه" در زبان تازي بسيار فراتر از "رويكرد" يا "نگاه" است. با سپاس لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده